پرش به محتوا

واقعه فیضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئن ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات واقعه
|عنوان      = واقعه فیضیه
|تصویر      = نقاشی فیضیه.jpg|بندانگشتی
|اندازه تصویر=
|توضیح تصویر = نقاشی واقعه فیضیه اثر حبیب‌الله صادقی که در [[سال ۱۳۵۶ هجری شمسی|سال ۱۳۵۶ش]] خلق شده است. در این اثر واقعه مدرسه فیضیه و دیگر حوادث این مدرسه در سال‌های قبل از [[انقلاب سال ۱۳۵۷ش]] به تصویر کشیده شده است.<ref>[http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=12881 «نقاشی: «فیضیه» - اثری فیگوراتیو از قیام ۱۵ خرداد»]</ref>
|نام‌های دیگر =
|شرح ماجرا  = واقعه فیضیه در شهر [[قم]] به وقوع پیوست.{{سخ}}بر اساس شواهد تاریخی عوامل حکومت شاهنشاهی با هجوم به مدرسه فیضیه و برهم زدن مراسم سوگواری [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] به ضرب‌وشتم طلاب و مردم پرداختند.
|طرفین      =
|زمان        = جمعه ۲ فروردین [[سال ۱۳۴۲ هجری شمسی|سال۱۳۴۲هجری شمسی]] مصادف با (۲۵ شوال ۱۳۸۲ق)
|دوره        =
|مکان        = [[مدرسه فیضیه (قم)|مدرسه فیضیه]]
|علت        = سرکوب اعتراضات و مخالفت‌های به حق مردم [[ایران]]
|اهداف      =
|عاملان      = مأموران ساواک
|نتایج      =
|پیامدها    =  سرآغاز نهضت اسلامی که منجر به تشکیل [[انقلاب اسلامی ایران|حکومت اسلامی]] در ایران شد.
|تلفات      = صدها نفر
|واکنش‌ها    = پیام تسلیت مراجع بزرگ شیعه از داخل و خارج از کشور به [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] و محکوم کردن جنایات عوامل شاهنشاهی.
|مرتبط      =
}}
'''واقعه مدرسه فیضیه''' حادثه‌ای است که در دوره پهلوی در [[مدرسه فیضیه]] [[قم]] رخ داد و عوامل حکومت شاه با برهم زدن مراسم [[سوگواری]] [[شهادت]] [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در [[جمعه (روز)|جمعه]] [[۲ فروردین]] سال [[۱۳۴۲ش]] مصادف با ([[۲۵ شوال]] [[۱۳۸۲ق]]) به ضرب‌وشتم طلاب و مردم پرداختند. این واقعه، سرآغاز نهضت اسلامی بود که به پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] و تشکیل [[جمهوری اسلامی ایران]] انجامید.
'''واقعه مدرسه فیضیه''' حادثه‌ای است که در دوره پهلوی در [[مدرسه فیضیه]] [[قم]] رخ داد و عوامل حکومت شاه با برهم زدن مراسم [[سوگواری]] [[شهادت]] [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در [[جمعه (روز)|جمعه]] [[۲ فروردین]] سال [[۱۳۴۲ش]] مصادف با ([[۲۵ شوال]] [[۱۳۸۲ق]]) به ضرب‌وشتم طلاب و مردم پرداختند. این واقعه، سرآغاز نهضت اسلامی بود که به پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] و تشکیل [[جمهوری اسلامی ایران]] انجامید.


خط ۲۹: خط ۴۹:
سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ [[۱۳۹۵ش]]) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> که در مراسم صبح مدرسه حجتیه نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیه‌السلام و کوشش‌های دامنه‌دار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنی‌های شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]]  به عنوان «دانشگاه امام صادق علیه‌السلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش می‌کرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شده‌ایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی می‌زنیم، سخنی می‌گوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!‌ای مسلمان‌هایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمده‌اید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمی‌دهند...» صدای صلوات‌ها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی،‌ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۹.</ref>
سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ [[۱۳۹۵ش]]) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> که در مراسم صبح مدرسه حجتیه نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیه‌السلام و کوشش‌های دامنه‌دار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنی‌های شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]]  به عنوان «دانشگاه امام صادق علیه‌السلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش می‌کرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شده‌ایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی می‌زنیم، سخنی می‌گوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!‌ای مسلمان‌هایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمده‌اید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمی‌دهند...» صدای صلوات‌ها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی،‌ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۹.</ref>


در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حمله‌ور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را([[سیدیونس رودباری]])  از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند.  
در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حمله‌ور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را([[سیدیونس رودباری]])  از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. در این حادثه صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref>
 


در میان این زد و خوردها، طلاب،‌ [[سید محمدرضا گلپایگانی|آیت الله گلپایگانی]] و آقای انصاری را به اتاق دوم سمت شرقی مدرس می‌برند. کماندوها در و پنجره اتاق را در هم شکسته و وارد اتاق شدند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۳، ص۲۶۵ و ۲۶۶، از فیضیه ۴۲ تا فیضیه ۵۷، ص۷۸ و ۷۹ و خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت، ص۸۵.</ref> در این درگیری علوی، داماد آیت‌الله گلپایگانی سخت مجروح شد و در بیمارستان بستری گردید همچنین [[علی صافی گلپایگانی]] (م[[۱۳۸۸ش]]) مصدوم شد. پس از خروج آیت اللّه گلپایگانی و مردم و روحانیون از مدرسه فیضیه، آقای انصاری هم از طریق رودخانه (مسیل) متواری شد و تا ۴۰ روز مخفیانه زندگی می‌کرد.<ref>انصاری قمی، ستارگان حرم، ج۸، ص۱۴۱.</ref>
در میان این زد و خوردها، طلاب،‌ [[سید محمدرضا گلپایگانی|آیت الله گلپایگانی]] و آقای انصاری را به اتاق دوم سمت شرقی مدرس می‌برند. کماندوها در و پنجره اتاق را در هم شکسته و وارد اتاق شدند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۳، ص۲۶۵ و ۲۶۶، از فیضیه ۴۲ تا فیضیه ۵۷، ص۷۸ و ۷۹ و خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت، ص۸۵.</ref> در این درگیری علوی، داماد آیت‌الله گلپایگانی سخت مجروح شد و در بیمارستان بستری گردید همچنین [[علی صافی گلپایگانی]] (م[[۱۳۸۸ش]]) مصدوم شد. پس از خروج آیت اللّه گلپایگانی و مردم و روحانیون از مدرسه فیضیه، آقای انصاری هم از طریق رودخانه (مسیل) متواری شد و تا ۴۰ روز مخفیانه زندگی می‌کرد.<ref>انصاری قمی، ستارگان حرم، ج۸، ص۱۴۱.</ref>
خط ۴۱: خط ۶۲:


==واکنش‌ها==
==واکنش‌ها==
[[پرونده:نقاشی فیضیه.jpg|بندانگشتی|نقاشی فیضیه اثر حبیب‌الله صادقی که در [[سال ۱۳۵۶ هجری شمسی|سال ۱۳۵۶ش]] خلق شده است. در این اثر واقعه مدرسه فیضیه و دیگر حوادث این مدرسه در سال‌های قبل از [[انقلاب سال ۱۳۵۷ش]] به تصویر کشیده شده است.<ref>[http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=12881 «نقاشی: «فیضیه» - اثری فیگوراتیو از قیام ۱۵ خرداد»]</ref>]]
فاجعه هجوم به [[مدرسه فیضیه]] به دست عوامل شاهنشاهی نقش مهمی در افشای ماهیت حکومت پهلوی و شکل‌گیری نهضت اسلامی به رهبری حضرت [[امام خمینی]] داشت. در پی هتک حرمت مراسم سوگواری [[امام صادق(ع)]]، سربازان [[امام زمان(عج)]] و مدرسه مبارکه فیضیه، مراجع بزرگ شیعه از داخل و خارج کشور برای امام خمینی پیام تسلیت فرستادند و شاه و دست‌اندرکاران آن جنایت را محکوم کردند. در منبرها و مجالس نیز تا نام فیضیه برده می‌شد صدای شیون و گریه مستمعین بلند می‌شد. مردم عزادار فیضیه شدند. بازارها را بستند و به سوگ و عزا نشستند. امام خمینی در همین زمینه پیامی خطاب به علمای تهران، صادر کرد و از پیامدهای این فاجعه خبر داد. <ref group="یادداشت"> إِنَّا للَّهِ و إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ...حمله کماندوها و مأمورین انتظامی دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبان‌ها به مرکز روحانیت خاطرات مغول را تجدید کرد. با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند، و اینها به ملت مسلمان خود و روحانیون و طلاب بی‌پناه. در روز وفات امام صادق- علیه‌السلام- با شعار «جاوید شاه» به مرکز امام صادق و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار حمله ناگهانی کردند؛ و در ظرف یکی دو ساعت تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان صلوات اللَّه و سلامه علیه را با وضع فجیعی، در محضر قریب بیست هزار مسلمان، غارت نمودند؛ و درب‌های تمام حجرات و شیشه‌ها را شکستند. طلاب از ترس جان، خود را از پشت بام‌ها به زمین افکندند. دست‌ها و سرها شکسته شد. عمامه طلاب و ساداتِ ذریه پیغمبر را جمع نموده آتش زدند؛ بچه‌های شانزده- هفده ساله را از پشت بام پرت کردند؛ کتاب‌ها و قرآن‌ها را- چنانکه گفته شده- پاره کردند. اکنون روحانیون و طلاب در این شهر مذهبی تأمین جانی ندارند. اطراف منازل علما و مراجع محصور کارآگاه و گاهی کماندو و مأمورین شهربانی است. مأمورین تهدید می‌کنند که سایر مدارس را نیز به صورت فیضیه درمی‌آوریم. طلاب محترم از ترس مأمورین لباس‌های روحانیت را تبدیل نموده‌اند. دستور داده‌اند که طلاب را به اتوبوس و تاکسی سوار نکنند. در مجامع عمومی مأمورین به روحانیون- عموماً- و به بعضی افراد- به اسم- ناسزا می‌گویند و فحش‌های بسیار رکیک می‌دهند </ref>
فاجعه هجوم به [[مدرسه فیضیه]] به دست عوامل شاهنشاهی نقش مهمی در افشای ماهیت حکومت پهلوی و شکل‌گیری نهضت اسلامی به رهبری حضرت [[امام خمینی]] داشت. در پی هتک حرمت مراسم سوگواری [[امام صادق(ع)]]، سربازان [[امام زمان(عج)]] و مدرسه مبارکه فیضیه، مراجع بزرگ شیعه از داخل و خارج کشور برای امام خمینی پیام تسلیت فرستادند و شاه و دست‌اندرکاران آن جنایت را محکوم کردند. در منبرها و مجالس نیز تا نام فیضیه برده می‌شد صدای شیون و گریه مستمعین بلند می‌شد. مردم عزادار فیضیه شدند. بازارها را بستند و به سوگ و عزا نشستند. امام خمینی در همین زمینه پیامی خطاب به علمای تهران، صادر کرد و از پیامدهای این فاجعه خبر داد. <ref group="یادداشت"> إِنَّا للَّهِ و إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ...حمله کماندوها و مأمورین انتظامی دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبان‌ها به مرکز روحانیت خاطرات مغول را تجدید کرد. با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند، و اینها به ملت مسلمان خود و روحانیون و طلاب بی‌پناه. در روز وفات امام صادق- علیه‌السلام- با شعار «جاوید شاه» به مرکز امام صادق و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار حمله ناگهانی کردند؛ و در ظرف یکی دو ساعت تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان صلوات اللَّه و سلامه علیه را با وضع فجیعی، در محضر قریب بیست هزار مسلمان، غارت نمودند؛ و درب‌های تمام حجرات و شیشه‌ها را شکستند. طلاب از ترس جان، خود را از پشت بام‌ها به زمین افکندند. دست‌ها و سرها شکسته شد. عمامه طلاب و ساداتِ ذریه پیغمبر را جمع نموده آتش زدند؛ بچه‌های شانزده- هفده ساله را از پشت بام پرت کردند؛ کتاب‌ها و قرآن‌ها را- چنانکه گفته شده- پاره کردند. اکنون روحانیون و طلاب در این شهر مذهبی تأمین جانی ندارند. اطراف منازل علما و مراجع محصور کارآگاه و گاهی کماندو و مأمورین شهربانی است. مأمورین تهدید می‌کنند که سایر مدارس را نیز به صورت فیضیه درمی‌آوریم. طلاب محترم از ترس مأمورین لباس‌های روحانیت را تبدیل نموده‌اند. دستور داده‌اند که طلاب را به اتوبوس و تاکسی سوار نکنند. در مجامع عمومی مأمورین به روحانیون- عموماً- و به بعضی افراد- به اسم- ناسزا می‌گویند و فحش‌های بسیار رکیک می‌دهند </ref>


Automoderated users، confirmed، templateeditor
۱٬۴۹۴

ویرایش