۱۷٬۹۵۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←آثار هنری: تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←ماجرای آزمایش: تمیزکاری) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
|} | |} | ||
=== ماجرای آزمایش=== | === ماجرای آزمایش=== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = دعای منسوب به ایوب|: « |نقلقول=اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ الْيَوْمَ فَأَعِذْنِي وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ الْيَوْمَ مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ فَأَجِرْنِي وَ أَسْتَغِيثُ بِكَ الْيَوْمَ فَأَغِثْنِي وَ أَسْتَصْرِخُك الْيَوْمَ عَلَى عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّي فَاصْرُخْنِي وَ أَسْتَنْصِرُكَ الْيَوْمَ فَانْصُرْنِي وَ أَسْتَعِينُ بِكَ الْيَوْمَ عَلَى أَمْرِي فَأَعِنِّي وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ فَاكْفِنِي وَ أَعْتَصِمُ بِكَ فَاعْصِمْنِي وَ آمَنُ بِكَ فَآمِنِّي وَ أَسْأَلُكَ فَأَعْطِنِي وَ أَسْتَرْزِقُكَ فَارْزُقْنِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ فَاغْفِرْ لِي وَ أَدْعُوكَ فَاذْكُرْنِي وَ أَسْتَرْحِمُكَ فَارْحَمْنِي.»<ref>کفعمی، جنة الامان الواقیة، ص۲۹۶-۲۹۷.</ref>|تاریخ بایگانی|| منبع =| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| رنگ پسزمینه =#ffeebb| اندازه خط = ۱۲px| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
بر پایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد او همواره [[شکر]] آن را به جای میآورد تا اینکه روزی [[شیطان]] متوجه شکر ایوب شد و به او [[حسد]] ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس زراعت و گوسفندان او از بین رفتند باز هم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخمهای فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند، اما ایوب همچنان شکر خدا را میکرد. همسرش نیز از مردم صدقه مىگرفت و از این راه از ایوب پذیرایى مىکرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به گمان ما این بلایى که تو بدان مبتلا شدهاى، به خاطر گناهی است که انجام دادهای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بوده قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سختتر بوده است... سپس خدا فرشتهای را فرستاد که با پایش به زمین کوبید، آبی جاری شد و ایوب را در آن شستشو داد و زخمهایش بهبودی یافت.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref> | بر پایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد او همواره [[شکر]] آن را به جای میآورد تا اینکه روزی [[شیطان]] متوجه شکر ایوب شد و به او [[حسد]] ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس زراعت و گوسفندان او از بین رفتند باز هم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخمهای فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند، اما ایوب همچنان شکر خدا را میکرد. همسرش نیز از مردم صدقه مىگرفت و از این راه از ایوب پذیرایى مىکرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به گمان ما این بلایى که تو بدان مبتلا شدهاى، به خاطر گناهی است که انجام دادهای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بوده قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سختتر بوده است... سپس خدا فرشتهای را فرستاد که با پایش به زمین کوبید، آبی جاری شد و ایوب را در آن شستشو داد و زخمهایش بهبودی یافت.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار میداند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۱.</ref> بلکه علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمىدانستند او به زودی شفا میگیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین روایت مذکور با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران [[معصوم]] هستند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه از مراتب [[عصمت]] آن است که در پیامبران چیزی نباشد که سبب دورى گزیدن مردم از آنان شود زیرا دورى گزیدن از پیامبران، با هدف [[بعثت]] (ابلاغ پیام خدا پیامبر به مردم) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> [[آیت الله سبحانی]] مرجع تقلید و متکلم شیعه قرن پانزدهم محتوای این روایت را بر خلاف حکم [[عقل]] هم میداند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴(پانویس۱)</ref> همچنین گفته شده شباهت این روایت با نقل عهد عتیق دلیلی بر این است که روایت مذکور از [[اسرائیلیات]] باشد و نقل نکردن آن توسط مفسرانی همچون [[علامه طباطبایی]]، [[شیخ طوسی]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و [[مکارم شیرازی]] را شاهد آن دانستهاند.<ref>کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref> | [[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار میداند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۱.</ref> بلکه علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمىدانستند او به زودی شفا میگیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین روایت مذکور با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران [[معصوم]] هستند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه از مراتب [[عصمت]] آن است که در پیامبران چیزی نباشد که سبب دورى گزیدن مردم از آنان شود زیرا دورى گزیدن از پیامبران، با هدف [[بعثت]] (ابلاغ پیام خدا پیامبر به مردم) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> [[آیت الله سبحانی]] مرجع تقلید و متکلم شیعه قرن پانزدهم محتوای این روایت را بر خلاف حکم [[عقل]] هم میداند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴(پانویس۱)</ref> همچنین گفته شده شباهت این روایت با نقل عهد عتیق دلیلی بر این است که روایت مذکور از [[اسرائیلیات]] باشد و نقل نکردن آن توسط مفسرانی همچون [[علامه طباطبایی]]، [[شیخ طوسی]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و [[مکارم شیرازی]] را شاهد آن دانستهاند.<ref>کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref> | ||
=== گزارش کتاب مقدس=== | === گزارش کتاب مقدس=== | ||
کتاب ایوب، یکی از ۳۹ کتاب عهد عتیق است. در این کتاب به وجود نعمتهای خدا به ایوب، ماجرای آزمایش او، تسلط شیطان بر جان و اموالش و نیز تلاش چند جوان برای متقاعد کردن ایوب به پذیرش خطا پرداخته شده است<ref> کتاب مقدس، ایوب ۱: ۴۲</ref> گفته شده آنچه که در عهد عتیق درباره ایوب آمده برخلاف قرآن که او را صابر معرفی کرده حکایت از بی صبری ایوب در برابر مصائب و ناسپاسی او دارد.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref> همچنین در کتاب مقدس ماجرای سوگند او ذکر تشده است.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref> بر اساس عهد عتیق، ایوب ۱۴۰ سال عمر کرد.<ref>کتاب مقدس، ۱: ۴۲.</ref> | کتاب ایوب، یکی از ۳۹ کتاب عهد عتیق است. در این کتاب به وجود نعمتهای خدا به ایوب، ماجرای آزمایش او، تسلط شیطان بر جان و اموالش و نیز تلاش چند جوان برای متقاعد کردن ایوب به پذیرش خطا پرداخته شده است<ref> کتاب مقدس، ایوب ۱: ۴۲</ref> گفته شده آنچه که در عهد عتیق درباره ایوب آمده برخلاف قرآن که او را صابر معرفی کرده حکایت از بی صبری ایوب در برابر مصائب و ناسپاسی او دارد.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref> همچنین در کتاب مقدس ماجرای سوگند او ذکر تشده است.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref> بر اساس عهد عتیق، ایوب ۱۴۰ سال عمر کرد.<ref>کتاب مقدس، ۱: ۴۲.</ref> |
ویرایش