۱۵٬۶۰۱
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش مطلب) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش مطلب) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
{{اصلی|صبر ایوب}} | {{اصلی|صبر ایوب}} | ||
بر اساس آیات، ایوب با از دست دادن فرزندانش و نیز مبتلا شدن به بیماری مورد [[امتحان الهی]] قرار گرفت، بر اساس آیات قرآن او در برابر امتحانات الهی صبر کرد<ref>سوره صاد، آيه ۴۴.</ref> از اینرو فرزندان و سلامتیاش به او بازگردانده شد.<ref>سوره انبیاء، آیه۸۴.</ref> همچنین | بر اساس آیات، ایوب با از دست دادن فرزندانش و نیز مبتلا شدن به بیماری مورد [[امتحان الهی]] قرار گرفت، بر اساس آیات قرآن او در برابر امتحانات الهی صبر کرد<ref>سوره صاد، آيه ۴۴.</ref> از اینرو فرزندان و سلامتیاش به او بازگردانده شد.<ref>سوره انبیاء، آیه۸۴.</ref> همچنین او اموال زیادی داشت و همه آنها را در برابر امتحان الهی از دست داد هر چند در قرآن به آن اشاره نشده<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۰۸.</ref> اما در روایات آمده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> | ||
از [[پیامبر اسلام]] نقل شده که ایوب بسیار [[صبر|بردبار]] بود.<ref>ریشهری، حکم النبی الأعظم(ص)، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۳.</ref> برپایه برخی روایتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده [[روز قیامت]] در برابر شخصی که در دنیا بر اثر آن به فتنه و گمراهی افتاده، به [[صبر ایوب]] احتجاج میشود.<ref> مجلسی، بحارالأنوار،۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۵.</ref> در [[زیارت ناحیه]]، بر ایوب این گونه سلام داده شده است. أَلسَّلامُ عَلی أَیوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ؛ سلام بر ایوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید.<ref>ابن مشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۸۵.</ref> | از [[پیامبر اسلام]] نقل شده که ایوب بسیار [[صبر|بردبار]] بود.<ref>ریشهری، حکم النبی الأعظم(ص)، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۳.</ref> برپایه برخی روایتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده [[روز قیامت]] در برابر شخصی که در دنیا بر اثر آن به فتنه و گمراهی افتاده، به [[صبر ایوب]] احتجاج میشود.<ref> مجلسی، بحارالأنوار،۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۵.</ref> در [[زیارت ناحیه]]، بر ایوب این گونه سلام داده شده است. أَلسَّلامُ عَلی أَیوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ؛ سلام بر ایوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید.<ref>ابن مشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۸۵.</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای میآورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعتش از بین رفت اما شکر ایوب بیشتر شد سپس گوسفندانش از بین رفتند اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و سراپایش زخم و جراحت شد به خاطر طولانی شدن مدت جراحات کِرم در زخمهایش افتاد، اما او خدا را شکر و حمد میکرد، سپس بدنش بوى تعفن گرفت، و او را به خارج قریه فرستادند، اما ایوب همچنان شکر خدا را میکرد. همسرش از مردم صدقه مىگرفت و از این راه از او پرستارى و پذیرایى مىکرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند. آنان به ایوب گفتند ما گمان مىکنیم این بلایى که تو بدان مبتلا شدهاى، به خاطر گناهی است که تو تاکنون از ما پوشیده مى٬دارى آن را به ما بگو شاید بتوانیم آمرزش تو را از خدا درخواست کنیم. | بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای میآورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعتش از بین رفت اما شکر ایوب بیشتر شد سپس گوسفندانش از بین رفتند اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و سراپایش زخم و جراحت شد به خاطر طولانی شدن مدت جراحات کِرم در زخمهایش افتاد، اما او خدا را شکر و حمد میکرد، سپس بدنش بوى تعفن گرفت، و او را به خارج قریه فرستادند، اما ایوب همچنان شکر خدا را میکرد. همسرش از مردم صدقه مىگرفت و از این راه از او پرستارى و پذیرایى مىکرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند. آنان به ایوب گفتند ما گمان مىکنیم این بلایى که تو بدان مبتلا شدهاى، به خاطر گناهی است که تو تاکنون از ما پوشیده مى٬دارى آن را به ما بگو شاید بتوانیم آمرزش تو را از خدا درخواست کنیم. | ||
ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او بوده، و از آن طعام خورده است، و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده است که طاعت خدا در آن سختتر بوده است. | ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او بوده، و از آن طعام خورده است، و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده است که طاعت خدا در آن سختتر بوده است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> | ||
علامه طباطبایی این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار میداند که بر اساس آنها ایوب و هیچ یک از پیامبران دیگر گناه نمی کنند همچنین هیچ یک از ابتلائات ایوب عفونت پیدا نکرد و بدبو نشد و نیز صورتش زشت نگردید و خون و یا چرکی هم از بدنش بیرون نیامد و کسی از دیدن او تنفر نیافت و بر بدنش کرم نینداخت، چرا که رفتار خداوند انبیاء و اولیاىش را که مورد ابتلایشان قرار مى دهد، این چنین است. و اگر مردم از او دورى کردند، به خاطر بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد پروردگارش داشت جاهل بودند، و نمى دانستند که خداى تعالى او را تایید کرده و بزودى فرجى در کارش ایجاد مى کند. همچنین اگر خدا او را به بلایى عظیم گرفتار کرد، براى این بود که مردم درباره اش دعوى ربوبیت نکنند و از مشاهده نعمت هاىی که خدا به وى داده، او را خدا نخوانند. و نیز از دیدن وضع او عبرت گرفته، دیگر ضعیف و فقیر و مریضى را به خاطر ضعف و فقر و مرضش تحقیر نکنند، چون ممکن است خدا فرجى در کار آنان داده، ضعیف را قوى و فقیر را توانگر و مریض را بهبودى دهد. و نیز بدانند که این خداست که هر کس را بخواهد مریض مى کند، هر چند که پیغمبرش باشد و هر که را بخواهد شفا مى دهد به هر جور و به هر سببى که بخواهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> | |||
==سوگند ایوب== | ==سوگند ایوب== | ||
ایوب در دوره بیماریاش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه قدرت پیدا کرد ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند، او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفادارییها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع میشد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از اینرو به او [[وحی]] شد که دستهای از ساقههای گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلافنظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه میکنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بودهام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از اینرو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند. برخی دیگر گفتهاند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج میبرد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> | ایوب در دوره بیماریاش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه قدرت پیدا کرد ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند، او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفادارییها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع میشد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از اینرو به او [[وحی]] شد که دستهای از ساقههای گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلافنظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه میکنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بودهام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از اینرو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند. برخی دیگر گفتهاند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج میبرد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> | ||
==عصمت ایوب== | ==عصمت ایوب== | ||
برخی با استناد به آیه «واذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ »<ref>سوره ص، آیه۴۱.</ref> به تأثیر [[شیطان]] در وجود ایوب اشاره کرده از اینرو در عصمتش تشکیک کردهاند. چرا که بر اساس آیه مذکور ایوب بر اثر مس شطیان گرفتار رنج و عذاب شده بود در حالیکه تأثیر شیطان با عصمت سازگار نیست.<ref>نگاه کنید به: نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> در پاسخ گفته شده تسلط شیطان بر نفس ایوب نبوده تا به عصمتش خللی وارد کند بلکه تأثیرش در بدن، اموال و یا اولاد او بوده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۲.</ref> همچنین برای تسلط نداشتن شیطان به نفس ایوب به آیه «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ؛ همانا تو(شیطان) را بر بندگان من تسلط نیست»<ref>سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref> استناد شده است چرا که در آیه ۴۱ [[سوره ص]] ایوب عبد خدا معرفی شده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> همچنین احتمال داده شده که شیطان مذکور، در ماجرای ایوب شیطان انسی باشد چراکه برخی احتمال دادهاند ایوب بر اثر فساد محیط زمان خود بیمار شده و خانوادهاش را از دست داده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۲.</ref> | برخی با استناد به آیه «واذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ »<ref>سوره ص، آیه۴۱.</ref> به تأثیر [[شیطان]] در وجود ایوب اشاره کرده از اینرو در عصمتش تشکیک کردهاند. چرا که بر اساس آیه مذکور ایوب بر اثر مس شطیان گرفتار رنج و عذاب شده بود در حالیکه تأثیر شیطان با عصمت سازگار نیست.<ref>نگاه کنید به: نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> در پاسخ گفته شده تسلط شیطان بر نفس ایوب نبوده تا به عصمتش خللی وارد کند بلکه تأثیرش در بدن، اموال و یا اولاد او بوده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۲۰۹؛ نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۲.</ref> همچنین برای تسلط نداشتن شیطان به نفس ایوب به آیه «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ؛ همانا تو(شیطان) را بر بندگان من تسلط نیست»<ref>سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref> استناد شده است چرا که در آیه ۴۱ [[سوره ص]] ایوب عبد خدا معرفی شده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> همچنین احتمال داده شده که شیطان مذکور، در ماجرای ایوب شیطان انسی باشد چراکه برخی احتمال دادهاند ایوب بر اثر فساد محیط زمان خود بیمار شده و خانوادهاش را از دست داده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۲.</ref> | ||
در کتاب [[تنزیه الانبیاء (کتاب)|تنزیه الانبیاء]] که درباره عصمت پیامبران نوشته شده درباره عصمت ایوب نیز بحث شده است.<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ۱۲۵۰ق، ص۵۹-۶۴.</ref> | در کتاب [[تنزیه الانبیاء (کتاب)|تنزیه الانبیاء]] که درباره عصمت پیامبران نوشته شده درباره عصمت ایوب نیز بحث شده است.<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ۱۲۵۰ق، ص۵۹-۶۴.</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۶: | ||
*نصری، عبدالله، مبانی رسالت انبیاء در قرآن، تهران، سروش، ۱۳۸۸ش. | *نصری، عبدالله، مبانی رسالت انبیاء در قرآن، تهران، سروش، ۱۳۸۸ش. | ||
*نیشابوری، ابراهیم، قصصالانبیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۹ش. | *نیشابوری، ابراهیم، قصصالانبیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۹ش. | ||
*قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق. | |||
*طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/4995 دائرةالمعارف بزرگ اسلامی] | * [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/4995 دائرةالمعارف بزرگ اسلامی] | ||
* [http://ensani.ir/fa/article/349083 «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه 44 سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»] | |||
{{پیامبران در قرآن}} | {{پیامبران در قرآن}} | ||
ویرایش