پرش به محتوا

ایوب (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۶۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ آوریل ۲۰۲۰
جز
افزایش مطلب
جز (تمیزکاری)
جز (افزایش مطلب)
خط ۶۲: خط ۶۲:
[[پرونده:آرامگاه ایوب در بخارا.jpg|بندانگشتی|آرامگاه منسوب به حضرت ایوب در [[بخارا]]]]
[[پرونده:آرامگاه ایوب در بخارا.jpg|بندانگشتی|آرامگاه منسوب به حضرت ایوب در [[بخارا]]]]


بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای می‌آورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. از این‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعتش از بین رفت اما شکر ایوب بیشتر شد سپس گوسفندانش از بین رفتند اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و سراپایش زخم و جراحت شد به خاطر طولانی شدن مدت جراحات کِرم در زخم‌هایش افتاد، اما او خدا را شکر و حمد می‌کرد، سپس بدنش بوى تعفن گرفت، و او را به خارج قریه فرستادند، اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. همسرش از مردم صدقه مى‌گرفت و از این راه از او پرستارى و پذیرایى مى‌کرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند. آنان به ایوب گفتند ما گمان مى‌کنیم این بلایى که تو بدان مبتلا شده‌اى، به خاطر گناهی است که تو تاکنون از ما پوشیده مى٬دارى آن را به ما بگو شاید بتوانیم آمرزش تو را از خدا درخواست کنیم.
ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او بوده، و از آن طعام خورده است، و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده است که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است.
==سوگند ایوب==
==سوگند ایوب==
ایوب در دوره بیماری‌اش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه قدرت پیدا کرد ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند، او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفاداریی‌ها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از این‌رو به او [[وحی]] شد که دسته‌ای از ساقه‌های گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلاف‌نظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بوده‌ام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از این‌رو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند. برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج می‌برد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref>
ایوب در دوره بیماری‌اش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه قدرت پیدا کرد ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند، او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفاداریی‌ها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از این‌رو به او [[وحی]] شد که دسته‌ای از ساقه‌های گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلاف‌نظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بوده‌ام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از این‌رو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند. برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج می‌برد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref>