Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۱۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مفسر و فیلسوف شیعی بر این باور است که وجود شیطانی به شر و [[گناه|معصیت]] فرامیخواند، از ارکان نظام جهان انسانی است و منافاتی با اختیار انسانها ندارد بلکه برای تحقق سعادت نوع انسانی آفریده شده تا در پرتو او کمال و رشد اختیاری انسانها دستیافتنی باشد. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۳۸.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، فیلسوف و مفسِّر معاصر، خلق ابلیس را نشانه رحمت خدا میداند چرا که اگر شيطان خلق نمیشد [[وسوسه|وسوسهای]] نمیبود و جنگ درونی وجود نمیداشت و سالک فرصت [[جهاد اکبر]] نمییافت.<ref>جوادی آملی، حماسه و عرفان، ۱۳۸۴ش، ص ۱۰۶.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مفسر و فیلسوف شیعی بر این باور است که وجود شیطانی به شر و [[گناه|معصیت]] فرامیخواند، از ارکان نظام جهان انسانی است و منافاتی با اختیار انسانها ندارد بلکه برای تحقق سعادت نوع انسانی آفریده شده تا در پرتو او کمال و رشد اختیاری انسانها دستیافتنی باشد. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۳۸.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، فیلسوف و مفسِّر معاصر، خلق ابلیس را نشانه رحمت خدا میداند چرا که اگر شيطان خلق نمیشد [[وسوسه|وسوسهای]] نمیبود و جنگ درونی وجود نمیداشت و سالک فرصت [[جهاد اکبر]] نمییافت.<ref>جوادی آملی، حماسه و عرفان، ۱۳۸۴ش، ص ۱۰۶.</ref> | ||
[[حسن حسنزاده آملی|حسن حسن زاده آملی]] نیز از آن جهت که همه چیز در نظام هستی، آیت و نشانه الهی بوده و مظهرِ اسمی از اسماء خداوند به حساب میآید، ابلیس را نیز مظهر اسم مضلّ الهی دانسته است.<ref>حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۱ش، ج ۴، ص۲۱۶- حسنزاده، اتحاد عاقل به معقول، ۱۳۶۶ش، ص۳۶۸</ref> | |||
==فرجام ابلیس و «وقت المعلوم» == | ==فرجام ابلیس و «وقت المعلوم» == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۸: | ||
برخی از عرفا، همچون [[حسین بن منصور حلاج|منصور حلاج]]<ref>حلاج، طواسین، طاسین المشیّه،۱۳۸۴ش، قطعه ۴ و ۲۸؛ بقلی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص ۵۲۸</ref> شاعر و عارف ایرانی قرن سوم هجری و [[احمد غزالی]]<ref>غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، ۱۳۷۶ش، ص۷۴.</ref>، واعظ، عارف و برادر کوچکتر [[محمد غزالی]]، به [[تقدیر الهی|تقدیر]] ازلی و قسمت الهی در امتناع ابلیس از سجده بر آدم معتقد بوده و گمراهی ابلیس را ثبت شده در مشیت الاهی میدانند. | برخی از عرفا، همچون [[حسین بن منصور حلاج|منصور حلاج]]<ref>حلاج، طواسین، طاسین المشیّه،۱۳۸۴ش، قطعه ۴ و ۲۸؛ بقلی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص ۵۲۸</ref> شاعر و عارف ایرانی قرن سوم هجری و [[احمد غزالی]]<ref>غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، ۱۳۷۶ش، ص۷۴.</ref>، واعظ، عارف و برادر کوچکتر [[محمد غزالی]]، به [[تقدیر الهی|تقدیر]] ازلی و قسمت الهی در امتناع ابلیس از سجده بر آدم معتقد بوده و گمراهی ابلیس را ثبت شده در مشیت الاهی میدانند. | ||
اندکی از عارفان مسلمان نیز رویکردی تأویلی به داستان ابلیس داشته و با این باورند که نباید به مدلول ظاهری عبارات نقلی در این خصوص بسنده کرد. نظیر گنابادی، صاحب [[بیان السعادة فی مقامات العبادة (کتاب)|تفسیر بیان السعاده]] که در تأویل داستان خلقت، آدم را به عقل، درخت را به مرتبه نفس انسانی و جامع مقام حیوانی و آدمی، «سواتهما» را به رذایل پنهانی، هواهای فاسد و آرای باطل، و برگ درختان بهشتی را به حیا و تقوی، و ابلیس را به قوّه واهمه، تأویل برده است.<ref>گنابادی، بیان السعاده، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۸۱ و ج۲، ص۱۷۳</ref> و تاویل ابلیس به قوه وهمیه در کلام [[ملاصدرا]] <ref>صدر المتالهین، تفسیر قرآن کریم، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۰۵</ref> و [[محی الدین عربی]] <ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۷</ref> نیز موجود است. | اندکی از عارفان مسلمان نیز رویکردی تأویلی به داستان ابلیس داشته و با این باورند که نباید به مدلول ظاهری عبارات نقلی در این خصوص بسنده کرد. نظیر گنابادی، صاحب [[بیان السعادة فی مقامات العبادة (کتاب)|تفسیر بیان السعاده]] که در تأویل داستان خلقت، آدم را به عقل، درخت را به مرتبه نفس انسانی و جامع مقام حیوانی و آدمی، «سواتهما» را به رذایل پنهانی، هواهای فاسد و آرای باطل، و برگ درختان بهشتی را به حیا و تقوی، و ابلیس را به قوّه واهمه، تأویل برده است.<ref>گنابادی، بیان السعاده، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۸۱ و ج۲، ص۱۷۳</ref> و تاویل ابلیس به قوه وهمیه در کلام [[ملاصدرا]] <ref>صدر المتالهین، تفسیر قرآن کریم، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۰۵</ref> و [[محی الدین عربی]] <ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۷</ref> نیز موجود است. |