مصعب بن زبیر: تفاوت میان نسخهها
imported>Mgolpayegani جز ←منابع |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
== نسب و خانواده == | == نسب و خانواده == | ||
مصعب فرزند | مصعب فرزند زبیر بن عوام<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.</ref> و دختر رباب فرزند أنیف بن عبید<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۳۹.</ref> با کنیه اباعبدالله بوده است.<ref>بلاذری، | ||
أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.</ref> او را از گروه دوم تابعان به حساب آوردهاند.<ref>سبط بن جوزی، مرآة الزمان | أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.</ref> او را از گروه دوم تابعان به حساب آوردهاند.<ref>سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، ۱۴۳۴ق، ج۹، ص۲۶.</ref> او دارای چهرهای زیبا<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.</ref> و اهل سخاوت بوده است.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.</ref> مصعب فرزندان بسیار داشته است.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.</ref> | ||
او از زبیر بن عوام، عمر بن خطاب، سعد و ابوسعید خدری روایت نقل کرده است.<ref>ابن کثیر، | او از زبیر بن عوام، عمر بن خطاب، سعد و ابوسعید خدری روایت نقل کرده است.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.</ref> | ||
او در یکی از سفرها در کنار قبر امام حسین(ع) ایستاد و گفت: یا اباعبدالله به خدا سوگند لئن كنت غصبت نفسك ما غصبت | او در یکی از سفرها در کنار قبر امام حسین(ع) ایستاد و گفت: یا اباعبدالله به خدا سوگند لئن كنت غصبت نفسك ما غصبت دینك ثم انصرف<ref>جمعی از علماء، الأصول الستة عشر، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۳.</ref> | ||
مصعب دو همسر مشهور داشت: سکینه دختر امام حسین و دیگری عایشه دختر طلحه.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۲۴۰.</ref> | مصعب دو همسر مشهور داشت: سکینه دختر امام حسین و دیگری عایشه دختر طلحه.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۲۴۰.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== جنگ با مختار و فتح کوفه == | == جنگ با مختار و فتح کوفه == | ||
در نهایت مصعب به جنگ با مختار رفت. و مختار را شکست داد. مختار به همراه افراد خود به داخل دار الاماره کوفه رفتند. در نهایت پس از چهل روز محاصره، مختار به همراه تعداد اندکی از نیروهایش به بیرون آمد و جنگیده و سپس کشته شد.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۷-۳۰۸.</ref> اما بیشتر افرادش که حدود پنج هزار نفر (یا شش هزار<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۸.</ref> و یا هفت هزار نفر<ref>ابن کثیر، | در نهایت مصعب به جنگ با مختار رفت. و مختار را شکست داد. مختار به همراه افراد خود به داخل دار الاماره کوفه رفتند. در نهایت پس از چهل روز محاصره، مختار به همراه تعداد اندکی از نیروهایش به بیرون آمد و جنگیده و سپس کشته شد.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۷-۳۰۸.</ref> اما بیشتر افرادش که حدود پنج هزار نفر (یا شش هزار<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۸.</ref> و یا هفت هزار نفر<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref>) بودند از مصعب امان خواستند و او نیز بدانها امان داد. اما پس از تسلیم شدن، تمام آنها را کشت.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | ||
عبدالله بن عمر در مورد این کشتار، مصعب را مخاطب قرار داده و گفت اگر این تعداد گوسفند آلزبیر در یک صبح میکشتی اسراف کرد بودی چه رسد به این تعداد انسان که امید توبه در آنها وجود داشت.<ref>ابن کثیر، | عبدالله بن عمر در مورد این کشتار، مصعب را مخاطب قرار داده و گفت اگر این تعداد گوسفند آلزبیر در یک صبح میکشتی اسراف کرد بودی چه رسد به این تعداد انسان که امید توبه در آنها وجود داشت.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | ||
او همچنین بعد از این واقعه عبدالرحمن و عبدالرب فرزندان حجر بن عدی را نیز کشت.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۸۰.</ref> | او همچنین بعد از این واقعه عبدالرحمن و عبدالرب فرزندان حجر بن عدی را نیز کشت.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۸۰.</ref> | ||
در نهایت مصعب از طرف برادر خود حاکم بر بصره و کوفه گردید.<ref>ابن کثیر، | در نهایت مصعب از طرف برادر خود حاکم بر بصره و کوفه گردید.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | ||
== جنگ با عبدالملک == | == جنگ با عبدالملک == | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
* ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق. | * ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق. | ||
* ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق. | * ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق. | ||
* ابوالفرج اصفهانى، على بن | * ابوالفرج اصفهانى، على بن حسین، الأغانی، مكتب تحقیق دار احیاء التراث العربى، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق. | ||
* بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | * بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | ||
* دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. | * دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. | ||
* زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م. | * زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م. | ||
* سبط بن جوزی، مرآة الزمان | * سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، دمشق، دار الرسالة العالمیة، ۱۴۳۴ق. | ||
* عده ای از علماء، الأصول الستة عشر، دار الشبستری للمطبوعات، قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | * عده ای از علماء، الأصول الستة عشر، دار الشبستری للمطبوعات، قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | ||
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۲۸
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۹۶ توسط کاربر:Rezapour برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
اطلاعات کلی | |
---|---|
خویشاوندان سرشناس | زبیر بن عوام و عبدالله بن زبیر |
مُصعَب بن زُبَیر فرمانده آلزبیر که به قیام مختار پایان داد و او را کشت. مصعب از طرف برادر خود عبدالله بن زبیر به حکومت بصره رسید. پس از کشتن مختار، پنج هزار نفر از افراد مختار که به آنها امان داده بود، را نیز به قتل رساند. او با سکینه فرزند امام حسین(ع) ازدواج کرد. مصعب در سال ۷۲ هجری در نبرد با عبدالملک بن مروان حاکم بنیامیه، کشته شد.
نسب و خانواده
مصعب فرزند زبیر بن عوام[۱] و دختر رباب فرزند أنیف بن عبید[۲] با کنیه اباعبدالله بوده است.[۳] او را از گروه دوم تابعان به حساب آوردهاند.[۴] او دارای چهرهای زیبا[۵] و اهل سخاوت بوده است.[۶] مصعب فرزندان بسیار داشته است.[۷]
او از زبیر بن عوام، عمر بن خطاب، سعد و ابوسعید خدری روایت نقل کرده است.[۸]
او در یکی از سفرها در کنار قبر امام حسین(ع) ایستاد و گفت: یا اباعبدالله به خدا سوگند لئن كنت غصبت نفسك ما غصبت دینك ثم انصرف[۹]
مصعب دو همسر مشهور داشت: سکینه دختر امام حسین و دیگری عایشه دختر طلحه.[۱۰]
ازدواج با سکینه دختر امام حسین(ع)
براساس منابع تاریخی مصعب علاقه بسیاری به ازدواج با سکینه دختر امام حسین(ع) داشته است و حتی ازدواج با سکینه دختر امام حسین را در کنار حکومت بر عراق از خداوند درخواست میکرد.[۱۱]
در نهایت حضرت سکینه با مهریه بسیار زیاد به عقد مصعب در آمد.[۱۲] این مهریه هنگفت سبب اعتراض افراد به برادرش عبدالله شد و او نیز به همین جهت برای مدتی مصعب را از حکومت خلع کرد.[۱۳] مصعب از حضرت سکینه دختری به نام فاطمه داشت که در همان دوران کودکی مرد.[۱۴]
حکومت بر بصره
در سال ۶۷ مصعب بر ولایت بصره گمارده شد.[۱۵]
پس از آنکه عبدالله بن زبیر در حجاز به حکومت رسید، برادرش مصعب را به حکومت بر بصره منصوب کرد.[۱۶] مصعب در ابتدای ورود به بصره، مردم را چنین مخاطب قرار داد: ای اهل بصره، شما حاکمان خود را به القابی ملقب میکردید اما من خودم را قصاب لقب میدهم.[۱۷]
در همین زمان برخی از اشراف کوفه نزد مصعب در بصره آمدند و او را به جنگ با مختار تشویق کردند و از جمله آنان شبث بن ربیعی، محمد بن اشعث بودهاند.[۱۸]
جنگ با مختار و فتح کوفه
در نهایت مصعب به جنگ با مختار رفت. و مختار را شکست داد. مختار به همراه افراد خود به داخل دار الاماره کوفه رفتند. در نهایت پس از چهل روز محاصره، مختار به همراه تعداد اندکی از نیروهایش به بیرون آمد و جنگیده و سپس کشته شد.[۱۹] اما بیشتر افرادش که حدود پنج هزار نفر (یا شش هزار[۲۰] و یا هفت هزار نفر[۲۱]) بودند از مصعب امان خواستند و او نیز بدانها امان داد. اما پس از تسلیم شدن، تمام آنها را کشت.[۲۲]
عبدالله بن عمر در مورد این کشتار، مصعب را مخاطب قرار داده و گفت اگر این تعداد گوسفند آلزبیر در یک صبح میکشتی اسراف کرد بودی چه رسد به این تعداد انسان که امید توبه در آنها وجود داشت.[۲۳]
او همچنین بعد از این واقعه عبدالرحمن و عبدالرب فرزندان حجر بن عدی را نیز کشت.[۲۴]
در نهایت مصعب از طرف برادر خود حاکم بر بصره و کوفه گردید.[۲۵]
جنگ با عبدالملک
در سال ۷۲ هجری جنگی میان عبدالملک بن مروان و مصعب در منطقهای به نام «مسکن» درگرفت.[۲۶] در این جنگ مصعب شکست خورده و کشته شد..[۲۷] براساس برخی منابع او در زمان مرگ ۳۶ سال داشت.[۲۸] فرزند مصعب با نام عیسی نیز به همراه او در این جنگ کشته شد.[۲۹]
پانویس
منابع
- ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ق.
- ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق: عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابن حبیب، المحبر، تحقیق ایلزة لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بی تا.
- ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابوالفرج اصفهانى، على بن حسین، الأغانی، مكتب تحقیق دار احیاء التراث العربى، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
- زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، دمشق، دار الرسالة العالمیة، ۱۴۳۴ق.
- عده ای از علماء، الأصول الستة عشر، دار الشبستری للمطبوعات، قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۳۹.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.
- ↑ سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، ۱۴۳۴ق، ج۹، ص۲۶.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ جمعی از علماء، الأصول الستة عشر، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۳.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۲۴۰.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانى، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانى، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۵۱.
- ↑ ابن حبیب، المحبر، ج۱، ص۴۳۸.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۶۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۷-۳۰۸.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۸.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۸۰.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۷۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۳۳.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۱۰۹.