پرش به محتوا

صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadiba
جز (حذف فاصله بین (ص) و پیامبر)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''صَحابَه''' به مسلمانانی گفته می‌شود که [[پیامبر اکرم(ص)]] را ملاقات کرده‌اند و تا پایان عمر به او ایمان داشته‌اند. شمار صحابه پیامبر(ص) را بیش از ۱۰۰ هزار نفر دانسته‌اند. بنابر نظریه رسمی [[اهل سنت]]، همه صحابه [[عدالت|عادل]] بوده‌اند و  چنانچه عملی خلاف عدالت از آنان سر زده باشد، به سبب خطای در [[اجتهاد]] بوده است، ولی از نظرگاه [[شیعه]]، صحابه از این لحاظ با دیگر [[مسلمانان]]  فرقی ندارند و [[عدالت]] هر یک از آنها باید به طریق معتبر ثابت شود. برای زنان نیز تعبیر '''صحابیات''' به کار رفته است.
'''صَحابَه''' به مسلمانانی گفته می‌شود که [[پیامبر اکرم(ص)]] را ملاقات کرده و تا پایان عمر به او ایمان داشته‌اند. شمار صحابه پیامبر(ص) را بیش از ۱۰۰ هزار نفر دانسته‌اند. بنابر اعتقاد [[اهل سنت]]، همه صحابه [[عدالت|عادل]] بوده‌اند و  چنانچه عملی خلاف عدالت از آنان سر زده باشد، به سبب خطای در [[اجتهاد]] بوده است، ولی از نظرگاه [[شیعه]]، صحابه از این لحاظ با دیگر [[مسلمانان]]  فرقی ندارند و [[عدالت]] هر یک از آنها باید به طریق معتبر ثابت شود. برای زنان نیز تعبیر '''صحابیات''' به کار رفته است.


== تعریف صحابه ==
== تعریف صحابه ==
خط ۶: خط ۶:


===معنای اصطلاحی===
===معنای اصطلاحی===
تعاریف متعددی برای این اصطلاح ذکر شده است.<ref>درباره این تعریفها نکابن حجر عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، ج۱، ص۷-۹.</ref> بنابر تعریف مشهور، صحابی کسی است که با [[پیامبر اسلام]](ص) ملاقات کرده و هنگامی که از دنیا رفته، همچنان به او [[ایمان]] داشته و [[مسلمان]] بوده است.<ref>ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۵۸.</ref> منظور از ملاقات، اعم از دیدار، همنشینی، همراهی، و رسیدن یکی به دیگری است، هر چند با هم سخن نگفته باشند و مثلا به واسطه نابینایی، پیامبر(ص) را ندیده باشد.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۳۹.</ref> برخی، قیدها و شروطی به تعریف مذکور افزوده‌اند؛ از جمله طولانی بودن همنشینی با پیامبر(ص)، حفظ روایت او، جنگیدن همراه وی، و [[شهادت]] در رکاب پیامبر. ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده، همان تعریف نخست است بدون این قیدها.<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۵۹.</ref>
تعاریف متعددی برای این اصطلاح ذکر شده است.<ref>درباره این تعریفها رجوع کنید بهابن‌حجر عسقلانی، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۷-۹.</ref> بنابر تعریف مشهور، صحابی کسی است که با [[پیامبر اسلام]](ص) ملاقات کرده و هنگامی که از دنیا رفته، همچنان به او [[ایمان]] داشته و [[مسلمان]] بوده است.<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ج۱، ص۱۵۸.</ref> منظور از ملاقات، اعم از دیدار، همنشینی، همراهی، و رسیدن یکی به دیگری است، هر چند با هم سخن نگفته باشند و مثلا به واسطه نابینایی، پیامبر(ص) را ندیده باشد.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۳۹.</ref> برخی، قیدها و شروطی به تعریف مذکور افزوده‌اند؛ از جمله طولانی بودن همنشینی با پیامبر(ص)، حفظ روایت او، جنگیدن همراه وی، و [[شهادت]] در رکاب پیامبر. ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده، همان تعریف نخست است.<ref>ر.ک: ابن حجر، الإصابة، ج۱، ص۱۵۹.</ref>


گفته‌اند هنگام درگذشت پیامبر(ص)، شمار صحابه وی ۱۱۴ هزار نفر بوده است.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۵.</ref> تشخیص صحابی بودن شخص، از طریق [[تواتر]]، [[خبر واحد#خبر مُستَفیض|استفاضه]]، [[شهرت]]، و [[خبر ثقه]] است.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، صص۳۴۲-۳۴۳.</ref>
بنابر برخی منابع، هنگام وفات پیامبر(ص)، شمار صحابه وی ۱۱۴ هزار نفر بوده است.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۵.</ref> تشخیص صحابی بودن شخص، از طریق [[تواتر]]، [[خبر واحد#خبر مُستَفیض|استفاضه]]، [[شهرت]]، و [[خبر ثقه]] است.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، صص۳۴۲-۳۴۳.</ref>
<br />
<br />
کسانی را که در سن کودکی توفیق درک پیامبر(ص) را داشته‌اند، صحابه صغار(کوچک و کم سن) می‌گویند. برای زنان از تعبیر صحابیات استفاده می شود.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی تمییز الصحابه،۷/۶۷۹،۸/۱۱۳،.....‌دار الجیل - بیروت الطبعه الأولی، ۱۴۱۲</ref>
کسانی را که در سن کودکی توفیق درک پیامبر(ص) را داشته‌اند، صحابه صغار(کوچک و کم سن) می‌گویند. برای زنان نیز از تعبیر صحابیات استفاده می شود.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۶۷۹، ج۸، ص۱۱۳.</ref>


== دوره صحابه ==
== دوره صحابه ==
با توجه به اینکه برخی از صحابه تا حدود سال ۱۰۰ قمری زیسته‌اند، دوره صحابه را از زمان رحلت پیامبر(ص) تا حدود پایان [[قرن اول هجری قمری|قرن اول]] دانسته‌اند.<ref>شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۳۹۲.</ref> آخرين صحابی‌ای که در [[کوفه]] از دنیا رفته، [[عبدالله بن ابی اوفی]] ([[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶ق]])، و آخرين كسى كه در [[مدینه]] وفات يافته، [[سهل بن سعد ساعدی]] ([[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]].) در  ۱۰۰ سالگی، و آخرين كس كه در [[بصره]] درگذشته، [[انس بن مالک]] در سال [[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]] يا [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] بوده است. آخرين صحابی كه در [[شام]] وفات کرده نیز [[عبدالله بن یسر]] در سال ۸۸ قمری بوده است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۳۹۳.</ref>
با توجه به اینکه برخی از صحابه تا حدود سال ۱۰۰ قمری زیسته‌اند، دوره صحابه را از زمان رحلت پیامبر(ص) تا حدود پایان [[قرن اول هجری قمری|قرن اول]] دانسته‌اند.<ref>شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۳۹۲.</ref> آخرين صحابی‌ای که در [[کوفه]] از دنیا رفته، [[عبدالله بن ابی اوفی]] ([[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶ق]])، و آخرين كسى كه در [[مدینه]] وفات يافته، [[سهل بن سعد ساعدی]] ([[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]].) در  ۱۰۰ سالگی، و آخرين كس كه در [[بصره]] درگذشته، [[انس بن مالک]] در سال [[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]] يا [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] بوده است. آخرين صحابی كه در [[شام]] وفات کرده نیز [[عبدالله بن یسر]] در سال ۸۸ قمری بوده است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۳۹۳.</ref>


در بین كسانى كه پيغمبر(ص) را دیده‌اند، آخرین تاریخ درگذشت برای [[عامر بن واثله]] ضبط شده است.<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۲۴۳</ref> او در دولت [[مختار بن ابی عبید ثقفی]] پرچمدار بوده و بعد از سال ۱۰۰ قمری درگذشته است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۳۹۳.</ref>
در بین افرادی كه پيامبر(ص) را دیده‌اند، آخرین تاریخ درگذشت برای [[عامر بن واثله]] ثبت شده است.<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۲۴۳</ref> او در دولت [[مختار بن ابی عبید ثقفی]] پرچمدار بوده و بعد از سال ۱۰۰ قمری درگذشته است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۳۹۳.</ref>


== صحابه‌نگاری ==
== صحابه‌نگاری ==
دانش صحابه‌نگاری، در [[قرن اول هجری قمری|قرن نخست هجری]] با فهرست‌نویسی و با عنوان تسمیه یا اسماء آغاز شد. تسمیه‌نویسی، در حقیقت شاخه‌ای از علم نسب یا حداقل برگرفته از آن است که در فرهنگ [[جاهلیت|جاهلی]] وجود داشت. از این رو، تبیین نام و مشخصات فردی و قبیله‌ای اصحاب اهمیت می‌یافت. به عبارتی، صحابه‌نگاری در واقع معجم‌نویسی صحابه بود. زمانی که سیره‌نویسی آغاز شد، کار فهرست‌نویسی از اشخاص به دلیل مشارکت آنها در جنگ‌ها، تعداد شهدا و کشته‌های هر قبیله و مسائلی از این قبیل، آغاز شد. مثلا بحث از اینکه چه کسانی در [[بیعت عقبه]] اول یا دوم شرکت داشتند، یا چه کسانی در [[جنگ بدر|بدر]] [[شهید]] شدند. این فهرست‌ها را در [[سیره ابن اسحاق]] و مغازی موسی بن عقبه مشاهده می‌کنیم.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۵.</ref>
دانش صحابه‌نگاری، در [[قرن اول هجری قمری|قرن نخست هجری]] با فهرست‌نویسی و با عنوان تسمیه یا اسماء آغاز شد. تسمیه‌نویسی، در حقیقت شاخه‌ای از علم نسب یا حداقل برگرفته از آن است که در فرهنگ [[جاهلیت|جاهلی]] وجود داشت. از این رو، تبیین نام و مشخصات فردی و قبیله‌ای اصحاب اهمیت می‌یافت. به عبارتی، صحابه‌نگاری در واقع معجم‌نویسی صحابه بود. زمانی که سیره‌نویسی آغاز شد، کار فهرست‌نویسی از اشخاص به دلیل مشارکت آنها در جنگ‌ها، تعداد شهدا و کشته‌های هر قبیله و مسائلی از این قبیل، آغاز شد. مثلا بحث از اینکه چه کسانی در [[بیعت عقبه]] اول یا دوم شرکت داشتند، یا چه کسانی در [[جنگ بدر]] [[شهید]] شدند. این فهرست‌ها را در [[سیره ابن اسحاق]] و مغازی موسی بن عقبه مشاهده می‌کنیم.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۵.</ref>


فهرست‌نویسی صحابه، با آنچه از قبل در تسمیه‌نویسی بود، متفاوت شد و به عبارتی متحول و مستقل گردید. بخش قابل توجه کتاب‌هایی که در تراجم راویان احادیث با عناوین طبقات و تاریخ نوشته شده، به فهرست نام صحابه اختصاص دارد. واقدی پیشگام چنین تألیفاتی است. گرچه کتاب الطبقات او موجود نیست، ولی کاتب و شاگرد او، ابن سعد، با تألیف [[الطبقات الکبری]]، بسیاری از مطالب او را آورده است. ابن سعد در این کتاب با عنوان تسمیه از بیشتر اصحاب نام برده. گرچه تنظیم نام افراد، با شیوه الفبایی متفاوت است که بعدها پدید آمده و در طبقات، رنگ جغرافیایی و محلی دارد؛ مانند نام‌های صحابه‌ای که در [[مکه]] ساکن شدند، یا در [[طائف]] و....<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۶.</ref>
فهرست‌نویسی صحابه، با آنچه از قبل در تسمیه‌نویسی بود، متفاوت شد و به عبارتی متحول و مستقل گردید. بخش قابل توجه کتاب‌هایی که در تراجم راویان احادیث با عناوین طبقات و تاریخ نوشته شده، به فهرست نام صحابه اختصاص دارد. واقدی پیشگام چنین تألیفاتی است. گرچه کتاب الطبقات او موجود نیست، ولی کاتب و شاگرد او، ابن سعد، با تألیف [[الطبقات الکبری]]، بسیاری از مطالب او را آورده است. ابن سعد در این کتاب با عنوان تسمیه از بیشتر اصحاب نام برده. گرچه تنظیم نام افراد، با شیوه الفبایی متفاوت است که بعدها پدید آمده و در طبقات، رنگ جغرافیایی و محلی دارد؛ مانند نام‌های صحابه‌ای که در [[مکه]] ساکن شدند، یا در [[طائف]] و....<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۶.</ref>
خط ۳۲: خط ۳۲:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = پیامبر(ص):{{سخ}}'''«'''[در روز قیامت] مردانی از امتم آورده و به دوزخ برده می‌شوند. من می‌گویم: پروردگارا! [اینان] اصحاب منند. پس گفته می‌شود: تو نمی‌دانی که پس از تو چه کردند. پس من همان را می‌گویم که بنده نیکوکار [یعنی حضرت عیسی(ع)] گفت: «و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم. پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى. اگر عذابشان كنى، آنان بندگان تواند و اگر بر ايشان ببخشايى تو خود توانا و حكيمى.» ([[سوره مائده]]، آیات ۱۱۸-۱۱۷). پس به من گفته می‌شود: از هنگامی که تو از آنها جدا شدی دائما به عقب برگشتند.'''»'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>الحمیدی، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ج۲، صص ۵۰-۵۱.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = پیامبر(ص):{{سخ}}'''«'''[در روز قیامت] مردانی از امتم آورده و به دوزخ برده می‌شوند. من می‌گویم: پروردگارا! [اینان] اصحاب منند. پس گفته می‌شود: تو نمی‌دانی که پس از تو چه کردند. پس من همان را می‌گویم که بنده نیکوکار [یعنی حضرت عیسی(ع)] گفت: «و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم. پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى. اگر عذابشان كنى، آنان بندگان تواند و اگر بر ايشان ببخشايى تو خود توانا و حكيمى.» ([[سوره مائده]]، آیات ۱۱۸-۱۱۷). پس به من گفته می‌شود: از هنگامی که تو از آنها جدا شدی دائما به عقب برگشتند.'''»'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>الحمیدی، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ج۲، صص ۵۰-۵۱.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


اهل سنت (جز عده‌ای اندک که ابن حجر آنها را [[بدعت|مبتدعه]] خوانده) بر این باورند که همه صحابه عادلند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref> به ظاهر٬ برخی از علمای اهل سنت این نظریه را نپذیرفته‌اند. بنابراین نمی‌توان گفت همه اهل سنت قائل به این نظریه هستند.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref> مثلا [[ابن ابی الحدید]] (سنی معتزلی) راجع به برپاکنندگان [[جنگ جمل]] می‌گوید:
اهل سنت (جز عده‌ای اندک که ابن‌حجر آنها را [[بدعت|مبتدعه]] خوانده) بر این باورند که همه صحابه عادل هستند.<ref>ابن حجر، الإصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref> به ظاهر برخی از علمای اهل سنت این نظریه را نپذیرفته‌اند. بنابراین نمی‌توان گفت همه اهل سنت قائل به این نظریه هستند.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref> مثلا [[ابن ابی الحدید]] (سنی معتزلی) راجع به برپاکنندگان [[جنگ جمل]] می‌گوید:
::«همه اینها از نظر یاران [[معتزله|معتزلی]] ما نابودند به جز [[عائشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]]. زیرا این سه [[توبه]] کردند و بدون توبه، حکم اینها نیز به خاطر اصرارشان بر [[بغی]]، دوزخ است.»
::«همه اینها از نظر یاران [[معتزله|معتزلی]] ما نابودند به جز [[عائشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]]؛ زیرا این سه نفر [[توبه]] کردند و بدون توبه، حکم اینها نیز به خاطر اصرارشان بر [[بغی]]، دوزخ است.»


همو درباره لشکریان [[شام]] در [[صفین]] می‌نویسد:
همو درباره لشکریان [[شام]] در [[صفین]] می‌نویسد:
خط ۴۱: خط ۴۱:
::«آنها از نظر یاران معتزلی ما بدون اختلاف نظر در دوزخند. به طور کلی، یاران ما هر [[فاسق]]ی را که در حال فسق بمیرد دوزخی می‌دانند و شکی نیست که [[یاغی]] و خروج کننده بر امام حق، فاسق است.»<ref>ابن ابی الحدید ج۱، ص۹.</ref>
::«آنها از نظر یاران معتزلی ما بدون اختلاف نظر در دوزخند. به طور کلی، یاران ما هر [[فاسق]]ی را که در حال فسق بمیرد دوزخی می‌دانند و شکی نیست که [[یاغی]] و خروج کننده بر امام حق، فاسق است.»<ref>ابن ابی الحدید ج۱، ص۹.</ref>


برای عادل بودن صحابه، به برخی از آیات قرآن استناد شده است؛ از جمله<ref>ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref> {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِ‌ينَ وَالْأَنصَارِ‌ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّ‌ضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ|ترجمه=و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند|سوره=[[سوره توبه|توبه]]|آیه=[http://tanzil.net/#۹:۱۰۰ ۱۰۰]}}
برای عادل بودن صحابه، به برخی از آیات قرآن استناد شده است؛ از جمله <ref>ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref> {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِ‌ينَ وَالْأَنصَارِ‌ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّ‌ضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ|ترجمه=و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند|سوره=[[سوره توبه|توبه]]|آیه=[http://tanzil.net/#۹:۱۰۰ ۱۰۰]}}


::اما به باور برخی عالمان مسلمان٬ این آیه دلالتی بر عادل بودن همه صحابه ندارد، چرا که اولا در خود قرآن آمده است که در دل‌های برخی از آنها مرض است،<ref>ر.ک: مثلا [http://tanzil.net/#۸:۴۹ آیه ۴۹ سوره انفال.]</ref> برخی از آنها برای منافقان جاسوسی می‌کنند، برخی از آنها فاسقند، پیامبر(ص) از کارهای برخی از آنها بیزاری جسته است، و درست نیست که خداوند از چنین افرادی خشنود باشد؛ چرا که {{متن قرآن|فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يَرْ‌ضَىٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ |ترجمه=قطعا خدا از گروه فاسقان خشنود نخواهد شد. |سوره=[[سوره توبه|توبه]]|آیه=[http://tanzil.net/#۹:۹۶ ۹۶]}} ثانیا برتری و رضایت خدا از آنها، مقید به ایمان و عمل صالح است، چرا که مدح مؤمنین در این آیه، در سیاقی است که منافقان را به سبب کفر و کارهای بدشان سرزنش می‌کند. علاوه بر این، سایر مواردی که خدا آنها را مدح کرده است، مقید به ایمان و عمل صالح است؛ در غیر این صورت، تکذیب صریح آیه ۹۶ همین سوره است که خداوند از فاسقان ناخشنود است و نیز آیه ۱۲۳ سوره نساء که می‌گوید: «هر كس بدى كند، در برابر آن كيفر مى‌بيند» و نیز بسیاری آیات دیگر.<ref>الطباطبائی، المیزان، ج۹، صص۳۷۵-۳۷۴.</ref>
::اما به باور برخی عالمان مسلمان این آیه دلالتی بر عادل بودن همه صحابه ندارد، چرا که اولا در خود قرآن آمده است که در دل‌های برخی از آنها مرض است،<ref>ر.ک: مثلا [http://tanzil.net/#۸:۴۹ آیه ۴۹ سوره انفال.]</ref> برخی از آنها برای منافقان جاسوسی می‌کنند، برخی از آنها فاسقند، پیامبر(ص) از کارهای برخی از آنها بیزاری جسته است، و درست نیست که خداوند از چنین افرادی خشنود باشد؛ چرا که {{متن قرآن|فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يَرْ‌ضَىٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ |ترجمه=قطعا خدا از گروه فاسقان خشنود نخواهد شد. |سوره=[[سوره توبه|توبه]]|آیه=[http://tanzil.net/#۹:۹۶ ۹۶]}} ثانیا برتری و رضایت خدا از آنها، مقید به ایمان و عمل صالح است، چرا که مدح مؤمنین در این آیه، در سیاقی است که منافقان را به سبب کفر و کارهای بدشان سرزنش می‌کند. علاوه بر این، سایر مواردی که خدا آنها را مدح کرده است، مقید به ایمان و عمل صالح است؛ در غیر این صورت، تکذیب صریح آیه ۹۶ همین سوره است که خداوند از فاسقان ناخشنود است و نیز آیه ۱۲۳ سوره نساء که می‌گوید: «هر كس بدى كند، در برابر آن كيفر مى‌بيند» و نیز بسیاری آیات دیگر.<ref>الطباطبائی، المیزان، ج۹، صص۳۷۵-۳۷۴.</ref>


آیه دیگری که برای عدالت صحابه بدان استناد شده این است:<ref>ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref> {{متن قرآن| كُنتُمْ خَيْرَ‌ أُمَّةٍ أُخْرِ‌جَتْ لِلنَّاسِ|ترجمه= شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‌ايد|سوره=[[سوره آل عمران|آل عمران]]|آیه=[http://tanzil.net/#۳:۱۱۰ ۱۱۰]}}
آیه دیگری که برای عدالت صحابه بدان استناد شده این است:<ref>ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref> {{متن قرآن| كُنتُمْ خَيْرَ‌ أُمَّةٍ أُخْرِ‌جَتْ لِلنَّاسِ|ترجمه= شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‌ايد|سوره=[[سوره آل عمران|آل عمران]]|آیه=[http://tanzil.net/#۳:۱۱۰ ۱۱۰]}}
خط ۵۰: خط ۵۰:


=== نظر شیعه ===
=== نظر شیعه ===
از نظر [[شیعه]]، صحابه [[پیامبر(ص)]] مانند بقیه افرادند و عدالت هیچکس به صرف صحابه پیامبر بودن، ثابت نمی‌شود.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۳؛ الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref> با توجه به اینکه شمار صحابه پیامبر(ص) حدود ۱۱۴ هزار نفر یاد شده است، عادتا محال است به صرف ملاقات با پیامبر(ص) و ایمان به وی، این شمار انسان با توجه به اینکه علائق گوناگونی دارند، در مدت‌ زمان اندکی دارای چنان درجه تقوایی شده باشند که گناه کبیره‌ای انجام ندهند یا اینکه بر گناه صغیره پافشاری نکنند؛ در حالی که برخی از آنها به دلخواه خویش مسلمان شده و برخی از روی ترس و ناچاری و برخی از باب [[تألیف قلوب]].<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref>
از نظر [[شیعه]]، صحابه [[پیامبر(ص)]] مانند دیگر انسان‌ها هستند و عدالت هیچکس به صرف صحابه پیامبر بودن، ثابت نمی‌شود.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۳؛ الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref> با توجه به اینکه شمار صحابه پیامبر(ص) حدود ۱۱۴ هزار نفر یاد شده است، عادتا محال است به صرف ملاقات با پیامبر(ص) و ایمان به وی، این شمار انسان با توجه به اینکه علائق گوناگونی دارند، در مدت‌ زمان اندکی دارای چنان درجه تقوایی شده باشند که گناه کبیره‌ای انجام ندهند یا اینکه بر گناه صغیره پافشاری نکنند؛ در حالی که برخی از آنها به دلخواه خویش مسلمان شده و برخی از روی ترس و ناچاری و برخی از باب [[تألیف قلوب]].<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref>


نکته دیگری که در نقد نظریه عدالت صحابه گفته شده، این است که اگر صحابی بودن مانع گناه می‌شود، پس چگونه برخی از صحابه مانند [[عبدالله بن جحش]] و [[عبدالله بن خطل]] و [[ربیعه بن امیه]] و [[اشعث بن قیس]] [[مرتد]] شدند.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۴.</ref>
نکته دیگری که در نقد نظریه عدالت صحابه گفته شده، این است که اگر صحابی بودن مانع گناه می‌شود، پس چگونه برخی از صحابه مانند [[عبدالله بن جحش]] و [[عبدالله بن خطل]] و [[ربیعه بن امیه]] و [[اشعث بن قیس]]، [[مرتد]] شدند.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۴.</ref>


علاوه بر اینها، کارهایی که از برخی صحابه سر زده، با عدالت ناسازگار است؛ مانند اینکه به جنگ امام عادل برخاستند و انسان‌های بی‌گناه را کشتند و اموالی را به ناحق ربودند و سبّ و ناسزاگویی (بنگرید: [[سب علی|سب امیرالمؤمنین(ع)]]) می‌کردند و جنگ با مسلمانان به راه انداختند و مسلمانان را فریفتند و سبب فتنه شدند و در پی ریاست بودند؛ به نحوی که آثار تاریخی مشحون از این گزارش‌هاست. مثلا کارهای [[مروان بن حکم]] در زمان [[عثمان]] مشهور است و نیز کارهای [[بسر بن ارطاه]] و [[مغیره بن شعبه]]، و [[ولید بن عقبه]] که همه اینها از صحابه بوده‌اند.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۴.</ref>
علاوه بر اینها، کارهایی که از برخی صحابه سر زده، با عدالت ناسازگار است؛ مانند اینکه به جنگ امام عادل برخاستند، انسان‌های بی‌گناه را کشتند، اموالی را به ناحق ربودند و سبّ و ناسزاگویی (بنگرید: [[سب علی|سب امیرالمؤمنین(ع)]]) می‌کردند. برخی از آن‌ها جنگ با مسلمانان به راه انداختند، مسلمانان را فریفتند، سبب فتنه شدند و در پی ریاست بودند؛ منابع تاریخی بسیاری از این‌ها را گزارش کرده‌اند: اعمال [[خالد بن ولید]] که حتی موجب اعتراض شدید خلیفه دوم شد، اعمال [[مروان بن حکم]] در زمان [[عثمان]]، و نیز کارهای [[بسر بن ارطاه]] و [[مغیره بن شعبه]]، و [[ولید بن عقبه]] که همه اینها از صحابه بوده‌اند.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۱۴.</ref>


برترین صحابه از نظر شیعه، [[امیرالمؤمنین]](ع) بعد از آن دو فرزندش ([[امام حسن مجتبی|امام حسن]] و [[امام حسین]]) هستند.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۴.</ref>
برترین صحابه از نظر شیعه، [[امیرالمؤمنین]](ع) بعد از آن دو فرزندش ([[امام حسن مجتبی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]]) هستند.<ref>الشهید الثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۴.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵

ویرایش