confirmed، templateeditor
۱۱٬۹۰۰
ویرایش
Abbasahmadi (بحث | مشارکتها) (اصلاح بازخورد مفید) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| آثار = تفسیر [[قرآن]]، کتابی در [[حدیث]] | | آثار = تفسیر [[قرآن]]، کتابی در [[حدیث]] | ||
}} | }} | ||
'''میثَم تمّار اَسَدی کوفی'''، از | '''میثَم تمّار اَسَدی کوفی'''، از [[یاران امام علی(ع)]]، [[امام حسن مجتبی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]]، که پیش از [[واقعه کربلا]] در [[کوفه]] به [[شهادت]] رسید. از جزئیات زندگی میثم، اطلاعات روشنی در دست نیست. او در [[کوفه]] خرمافروشی میکرد. کرامات و پیشگوییهایی به او نسبت دادهاند. او به دستور [[ابن زیاد]] به دار آویخته شد. مرقد میثم تمار، در نزدیکی [[مسجد کوفه]] قرار دارد. | ||
==نسب و خانواده== | ==نسب و خانواده== | ||
بعضی از محققان ، میثم را [[ایران|ایرانی]] دانستهاند<ref>عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۳۱.</ref> که چون بردهٔ زنی از [[بنی اسد|بنیاسد]] بوده، به این قبیله منسوب شده است.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۹؛ مفید،الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ نجاشی، رجال، ۱۴۱۶ق، ص۱۴.</ref> [[حضرت علی(ع)]] میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد. چون نامش را پرسید، گفت سالم نام دارم. حضرت به او گفت [[پیامبر اکرم]] مرا آگاه کرده که والدین عجمیات، تو را میثم نامیدهاند. میثم سخن علی(ع) را تصدیق کرد و نامش را به میثم تغییر داد و کنیهاش ابوسالم شد. کنیهٔ دیگر او ابوصالح بود.<ref> کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۲؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ طبرسی، اعلامالوری، ج۱، ص۳۴۱؛ قس شاذان، الفضائل، ص۲ -۳ که کنیهٔ او را ابوجعفر ذکر کرده است.</ref> | بعضی از محققان ، میثم را [[ایران|ایرانی]] دانستهاند<ref>عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۳۱.</ref> که چون بردهٔ زنی از [[بنی اسد|بنیاسد]] بوده، به این قبیله منسوب شده است.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۹؛ مفید،الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ نجاشی، رجال، ۱۴۱۶ق، ص۱۴.</ref> [[حضرت علی(ع)]] میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد. چون نامش را پرسید، گفت سالم نام دارم. حضرت به او گفت [[پیامبر اکرم]] مرا آگاه کرده که والدین عجمیات، تو را میثم نامیدهاند. میثم سخن علی(ع) را تصدیق کرد و نامش را به میثم تغییر داد و کنیهاش ابوسالم شد. کنیهٔ دیگر او ابوصالح بود.<ref> کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۲؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ طبرسی، اعلامالوری، ج۱، ص۳۴۱؛ قس شاذان، الفضائل، ص۲ -۳ که کنیهٔ او را ابوجعفر ذکر کرده است.</ref> | ||
صالح، شُعَیب، عِمران و حمزه از جمله فرزندان میثم تمّار بودند که با مصاحبت [[اهل بیت (ع)]] بزرگ شدند. فرزندان آنان نیز از اصحاب و راویان [[ائمه | صالح، شُعَیب، عِمران و حمزه از جمله فرزندان میثم تمّار بودند که با مصاحبت [[اهل بیت (ع)]] بزرگ شدند. فرزندان آنان نیز از اصحاب و راویان [[ائمه شیعه]] بودند.<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۰؛ طوسی، رجال، ص۱۱۸و۱۳۸و۱۴۹و۱۵۷و۱۶۰و۱۶۲و۲۲۴و۲۲۵؛ کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۱۳۲و۱۳۳، ج۷، ص۱۸۶و۱۸۷و۳۸۳، ج۸، ص۲۰۰؛ موحد ابطحی، تهذیبالمقال، ص۲۰۸و۲۱۲</ref> از آن جمله [[علی بن اسماعیل میثمی|علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم]] از متکلمان [[شیعه امامیه|شیعهٔ امامیه]] و از نخستین مؤلفان کتابهای کلامی است.<ref> رجوع کنید به ابنندیم، ص۲۲۳؛ طوسی، ۱۴۱۷، ص۱۵۰؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ص۳۱۶.</ref> | ||
===لقب تمار و سبب آن=== | ===لقب تمار و سبب آن=== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
میثم، شخصی حاضر جواب بود<ref>رجوع کنید به مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴.</ref>؛ هنگامی که به نمایندگی معترضان بازار [[کوفه]]، در دربار [[عبیدالله بن زیاد]] سخن گفت، ابنزیاد از منطق، سخنوری، فصاحت و بلاغت او در شگفت ماند.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۶.</ref> خطابههای او بر ضد حکومت [[امویان]]، وی را در میان دشمنان این حکومت بارز ساخت. | میثم، شخصی حاضر جواب بود<ref>رجوع کنید به مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴.</ref>؛ هنگامی که به نمایندگی معترضان بازار [[کوفه]]، در دربار [[عبیدالله بن زیاد]] سخن گفت، ابنزیاد از منطق، سخنوری، فصاحت و بلاغت او در شگفت ماند.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۶.</ref> خطابههای او بر ضد حکومت [[امویان]]، وی را در میان دشمنان این حکومت بارز ساخت. | ||
میثم، مرگ [[معاویه]] را پیشگویی کرد.<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۰.</ref> و خبر [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]] را برای زنی مکّی به نام جبله، گفت.<ref>ابنبابویه، ص۱۸۹و۱۹۰.</ref> او همچنین از پیش، از دستگیریاش توسط سرکردهٔ طایفهٔ خود و شهادتش به دستور [[ابن زیاد]]<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۱، ۸۲؛ شریف رضی، ص۵۴و۵۵.</ref> و آزادی [[مختار]] از زندان<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴و۳۲۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۳.</ref> خبر داد.به این جهت میثم را صاحب [[علم منایا وبلایا]] می دانند که از مان مرگ | میثم، مرگ [[معاویه]] را پیشگویی کرد.<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۰.</ref> و خبر [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]] را برای زنی مکّی به نام جبله، گفت.<ref>ابنبابویه، ص۱۸۹و۱۹۰.</ref> او همچنین از پیش، از دستگیریاش توسط سرکردهٔ طایفهٔ خود و شهادتش به دستور [[ابن زیاد]]<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۱، ۸۲؛ شریف رضی، ص۵۴و۵۵.</ref> و آزادی [[مختار]] از زندان<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴و۳۲۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۳.</ref> خبر داد.به این جهت میثم را صاحب [[علم منایا وبلایا]] می دانند که از مان مرگ و حوادث و امتحانات سخت آگاهی دارد.{{مدرک}} | ||
وجود این ویژگیها در میثم تمّار سبب شده است تا او را در شمار اصحاب<ref>ابنندیم،ص۲۲۳؛ طوسی، الفهرست، ص۱۵۰.</ref>، حواریون و یاران برگزیدهٔ [[امام علی(ع)]]<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۹؛ مفید، الاختصاص، ص۳؛ آقابزرگ طهرانی، ج۲، ص۱۸و۱۶۴.</ref> به شمار آورند. | وجود این ویژگیها در میثم تمّار سبب شده است تا او را در شمار اصحاب<ref>ابنندیم،ص۲۲۳؛ طوسی، الفهرست، ص۱۵۰.</ref>، حواریون و یاران برگزیدهٔ [[امام علی(ع)]]<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۹؛ مفید، الاختصاص، ص۳؛ آقابزرگ طهرانی، ج۲، ص۱۸و۱۶۴.</ref> به شمار آورند. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==رابطه میثم و امامان(ع)== | ==رابطه میثم و امامان(ع)== | ||
===مقام میثم در میان اصحاب ائمه=== | ===مقام میثم در میان اصحاب ائمه=== | ||
میثم را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، [[امام علی | میثم را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، [[امام علی(ع)]] و [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] برشمردهاند؛<ref>طوسی، رجال، ص۸۱و ۹۶و۱۰۵؛ خویی، معجمرجال، ج۲۰، ص۱۰۳.</ref> اما شهرت او بیشتر به سبب شاگردی امام علی(ع) بوده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۳.</ref> میثم بسیار دوستدار [[اهل بیت]] پیامبر(ص) بود.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۷۸.</ref> آنان نیز به او توجه خاصی داشتند. به گفتهٔ [[ام سلمه]]، همسر پیامبر، [[پیامبر اسلام(ص)]] بارها از میثم به نیکی یاد کرده و دربارهٔ وی به امام علی(ع) سفارش کرده است.<ref>ابنحجر، الاصابة، ج۶، ص۳۱۷.</ref> میثم پس از آشنایی با امام علی در زمان [[خلافت]] ایشان در کوفه، از او دانش بسیار فراگرفت و امام (ع) او را از اسرار مقام وصایت خود آگاه ساخته<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۱.</ref> و او را در زمرهٔ گروهی از مؤمنانِ آزموده، قرار داد تا در درک جایگاه رسول خدا(ص)و اهل بیت(ع)به مقام والایی دست یابد.<ref>طبری، بشارةالمصطفی، ص۲۳۶و۲۳۷.</ref> | ||
===زمان آشنایی او با امام علی(ع)=== | ===زمان آشنایی او با امام علی(ع)=== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==میثم و واقعه کربلا== | ==میثم و واقعه کربلا== | ||
در سال | در [[سال ۶۰ قمری]]، کمی پیش از [[قیام امام حسین]] و حادثهٔ [[کربلا]]، میثم برای عمره رهسپار [[مکه]] شد. چون امام را نیافت، سراغ او را از [[امّ سلمه|امّسلمه]] گرفت. امّسلمه او را از احوال امام آگاه نمود. میثم که عازم بازگشت به کوفه بود، از [[امسلمه (همسر پیامبر)|امّسلمه]] خواست به امام سلام برساند و بگوید نزد خداوند با امام دیدار خواهد کرد.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۰و۸۱؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۲؛ ابنحجر، الاصابة، ج۶، ص۳۱۷.</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===خبر امام از شهادت وی=== | ===خبر امام از شهادت وی=== | ||
امام علی میثم را از چگونگی شهادتش، قاتل وی و آویختهشدنش به درخت نخلی که آن را به او نشان داده بود، آگاه ساخته و به او بشارت داده بود که پاداش مقاومت او در برابر خواست [[ابن زیاد]] آن است که در آخرت، کنار امام در درجهای شایسته خواهد بود. گفته شده است میثم کنار آن درخت نماز میخواند و با آن سخن میگفت.<ref> کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۳و۸۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۳و۳۲۴؛ فتّال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۱و۲۹۲.</ref> میثم خبر شهادتش را که از زبان امام علی(ع) شنیده بود، برای دیگران نقل میکرد.<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۱و۸۴.</ref> بنا به روایتی، او و [[حبیب بن مظاهر]] در میان جمعی، خبر شهادت را بیان کردند،اما حاضران، آنان را تکذیب و تمسخر کردند.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۷۸.</ref> | امام علی(ع) میثم را از چگونگی شهادتش، قاتل وی و آویختهشدنش به درخت نخلی که آن را به او نشان داده بود، آگاه ساخته و به او بشارت داده بود که پاداش مقاومت او در برابر خواست [[ابن زیاد]] آن است که در آخرت، کنار امام در درجهای شایسته خواهد بود. گفته شده است میثم کنار آن درخت نماز میخواند و با آن سخن میگفت.<ref> کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۳و۸۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۳و۳۲۴؛ فتّال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۱و۲۹۲.</ref> میثم خبر شهادتش را که از زبان امام علی(ع) شنیده بود، برای دیگران نقل میکرد.<ref>رجوع کنید به کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۱و۸۴.</ref> بنا به روایتی، او و [[حبیب بن مظاهر]] در میان جمعی، خبر شهادت را بیان کردند،اما حاضران، آنان را تکذیب و تمسخر کردند.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۷۸.</ref> | ||
[[پرونده:بارگاه میثم تمار.jpg|بندانگشتی|بارگاه میثم تمار در [[کوفه]]]] | [[پرونده:بارگاه میثم تمار.jpg|بندانگشتی|بارگاه میثم تمار در [[کوفه]]]] | ||
===روایت نخست از شهادت او=== | ===روایت نخست از شهادت او=== | ||
دربارهٔ دستگیری و قتل میثم، دو روایت وجود دارد. به روایتی، [[ابن زیاد | دربارهٔ دستگیری و قتل میثم، دو روایت وجود دارد. به روایتی، [[ابن زیاد]] از طرف [[یزید بن معاویه]]، خلیفهٔ اموی (۶۰تا۶۴ق)، مأمور شد میثم را که میدانست از دوستان و طرفداران جدّی حضرت علی(ع) است، به دار بیاویزد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴و۳۲۵.</ref> در پی آن، میثم در راه بازگشت از عمره، در [[قادسیه]] (در پانزده فرسخی کوفه)<ref>رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «[قادسیه]»</ref> به دست مأموران ابنزیاد دستگیر شد. در زندان، میثم با [[مختار ثقفی|مختار]] که او نیز زندانی شده بود، برخورد کرد و خبر آزادی نزدیک او را پیشگویی کرد و سرانجام به دستور ابنزیاد به دار آویخته شد.<ref>خصیبی، الهدایةالکبری، ص۱۳۳؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۲و۸۴؛ شریف رضی، ص۵۴و۵۵.</ref> | ||
===روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم)=== | ===روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم)=== | ||
به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار | به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار [[کوفه]]، همراه آنان نزد [[ابن زیاد|ابنزیاد]] رفت تا از او بخواهد عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنانی بلیغ ایراد کرد. [[عمرو بن حریث|عَمروبن حُرَیث]]، امیر کوفه از طرف [[ابن زیاد]] که عثمانی مسلک و دشمن [[اهل بیت]] بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغگو خواند، اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو (حضرت علی) معرفی کرد. ابنزیاد به میثم دستور داد از علی بیزاری جوید و از آن حضرت بد بگوید و به جای آن، دوستی خود را به عثمان اعلام کند و از او نیک بگوید. او میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند، دستها و پاهایش را قطع میکند و او را به دار میکشد. میثم اگرچه میتوانست [[تقیه]] کند، شهادت را برگزید و گفت امام علی او را آگاه کرده است که [[ابن زیاد|ابنزیاد]] چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابنزیاد برای اینکه این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دستها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانهٔ [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث]] به دار کشند. میثم بالای چوبهٔدار با صدای بلند از مردم میخواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او دربارهٔ فتنههای [[بنیامیه|بنی اُمیه]] و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت. عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در [[اسلام]] بر دهانش لجام نهاده شد.<ref>کلینی، ج۲، ص۲۲۰؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۴-۸۷؛ شریف رضی، ص۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰۴و۳۲۴و۳۲۵؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸و۲۸۹.</ref> به روایتی دیگر، عمرو بن حریث که نگران تمایل مردم به سخنان میثم و شورش آنان بر ضد حکومت بود، از ابنزیاد خواست دستور دهد زبان میثم را قطع کنند. ابنزیاد موافقت کرد و یکی از نگهبانان را برای این کار فرستاد. میثم با یادآوری این مطلب که [[ابن زیاد|ابنزیاد]] نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۷.</ref> | ||
[[پرونده:ضریح جدید میثم تمار در کوفه.jpg|بندانگشتی|مقبره و ضریح جدید میثم تمار در نزدیکی [[مسجد کوفه]]]] | [[پرونده:ضریح جدید میثم تمار در کوفه.jpg|بندانگشتی|مقبره و ضریح جدید میثم تمار در نزدیکی [[مسجد کوفه]]]] | ||