۱۷٬۸۰۹
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==موافقان و مخالفان ولایت تشریعی (بهمعنای تفویض)== | ==موافقان و مخالفان ولایت تشریعی (بهمعنای تفویض)== | ||
گروهی از عالمان، همچون [[جعفر سبحانی]] و [[لطفالله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]]، گفتهاند در اسلام، هیچ انسانی حق قانونگذاری ندارد و این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، بهصورت مطلق، به هیچکس تفویض نکرده است؛<ref>سبحانی، مفاهیمالقرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسلهمباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> تنها در موارد معدودی که در روایات آمده | گروهی از عالمان، همچون [[جعفر سبحانی]] و [[لطفالله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]]، گفتهاند در اسلام، هیچ انسانی حق قانونگذاری ندارد و این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، بهصورت مطلق، به هیچکس تفویض نکرده است؛<ref>سبحانی، مفاهیمالقرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسلهمباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> تنها در موارد معدودی که در روایات آمده خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را میپذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسلهمباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> برای مثال، در روایتی آمده است که خداوند [[نمازهای یومیه|نمازهای روزانه]] را بهصورت دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا، دو رکعت و به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref> | ||
در مقابلِ اینان، برخی همچون [[محمدحسین غروی اصفهانی|غروی اصفهانی]]، [[سید جعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی عاملی]] و [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی]] معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امامشناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref> | در مقابلِ اینان، برخی همچون [[محمدحسین غروی اصفهانی|غروی اصفهانی]]، [[سید جعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی عاملی]] و [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی]] معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امامشناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
* «هرکس به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، کافر است.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۴.</ref> | * «هرکس به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، کافر است.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۴.</ref> | ||
* «پس میانشان مطابق آنچه خدا نازل کرده، حکم کن.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> | * «پس میانشان مطابق آنچه خدا نازل کرده، حکم کن.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> | ||
* امام باقر(ع): «حکم بر دو نوع است: حکم خدا و حکم اهلجاهلیت.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۷.</ref><ref>سبحانی، مفاهیمالقرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۲.</ref> | * [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]]: «حکم بر دو نوع است: حکم خدا و حکم اهلجاهلیت.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۷.</ref><ref>سبحانی، مفاهیمالقرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۲.</ref> | ||
==مستندات موافقان== | ==مستندات موافقان== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در برخی منابع [[حدیث|حدیثی]]، بخشهایی به موضوع تفویض امر دین به پیامبر(ص) و امامان(ع) اختصاص یافته است. از این میان، کتاب [[الکافی (کتاب)|کافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] است که در بخشی با عنوان «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» ده روایت در این زمینه ذکر کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> همچنین در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]، نوشته [[محمد بن حسن صفار قمی|صَفّار]] هم دو بخش به این مسئله اختصاص یافته است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸، ۳۸۳.</ref> | در برخی منابع [[حدیث|حدیثی]]، بخشهایی به موضوع تفویض امر دین به پیامبر(ص) و امامان(ع) اختصاص یافته است. از این میان، کتاب [[الکافی (کتاب)|کافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] است که در بخشی با عنوان «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» ده روایت در این زمینه ذکر کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> همچنین در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]، نوشته [[محمد بن حسن صفار قمی|صَفّار]] هم دو بخش به این مسئله اختصاص یافته است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸، ۳۸۳.</ref> | ||
برخی از عالمان گفتهاند منظور از تفویض امر دین به پیامبر(ص) و ائمه(ع) ولایت تشریعی، یعنی حق تشریع در احکام دین است؛<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref> اما گروهی دیگر میگویند منظور از آن این است که اصل احکام را خدا تشریع و از راه [[ | برخی از عالمان گفتهاند منظور از تفویض امر دین به پیامبر(ص) و ائمه(ع) ولایت تشریعی، یعنی حق تشریع در احکام دین است؛<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref> اما گروهی دیگر میگویند منظور از آن این است که اصل احکام را خدا تشریع و از راه [[وحی]] به پیامبر ابلاغ میکند؛ اما تعیین جزئیات برخی احکام را برعهده پیامبر گذاشته که آنهم از طریق [[الهام]] به او، صورت میگیرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸.</ref> | ||
== جستار وابسته== | == جستار وابسته== |
ویرایش