پرش به محتوا

تفسیر قرآن به قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
خط ۸۲: خط ۸۲:


در شیوه نخست با ملاحظه واژگان و مفاهیم مشترک میان [[آیه|آیات]] و بخش‌ها و گردآوری آن‌ها و تحلیل و تدبر در آن‌ها می‌توان به فهم کامل‌تری دست یافت، چنان که غالب آیاتی که رابطه عام و خاص و مطلق و مقید دارند در این شیوه قابل توجه‌اند؛ اما در شیوه دوم، مفسر نیازمند توجه به مضامین مشترک میان آیات و تحلیل و بررسی رابطه آن هاست. نمونه واضح آیاتی که با این شیوه تفسیر می‌شوند [[محکم و متشابه|آیات محکم]] و [[محکم و متشابه|آیات متشابهی]] است که با هم رابطه لفظی ندارند. شیوه نخست مرحله لازم و نه کافی در تفسیر قرآن به قرآن است، پس این دو شیوه مکمّل یکدیگر خواهند بود. در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه‌های زیر سامان می‌یابد:
در شیوه نخست با ملاحظه واژگان و مفاهیم مشترک میان [[آیه|آیات]] و بخش‌ها و گردآوری آن‌ها و تحلیل و تدبر در آن‌ها می‌توان به فهم کامل‌تری دست یافت، چنان که غالب آیاتی که رابطه عام و خاص و مطلق و مقید دارند در این شیوه قابل توجه‌اند؛ اما در شیوه دوم، مفسر نیازمند توجه به مضامین مشترک میان آیات و تحلیل و بررسی رابطه آن هاست. نمونه واضح آیاتی که با این شیوه تفسیر می‌شوند [[محکم و متشابه|آیات محکم]] و [[محکم و متشابه|آیات متشابهی]] است که با هم رابطه لفظی ندارند. شیوه نخست مرحله لازم و نه کافی در تفسیر قرآن به قرآن است، پس این دو شیوه مکمّل یکدیگر خواهند بود. در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه‌های زیر سامان می‌یابد:
# اجمال و تفصیل: در این گونه، مفهومِ سربسته و مجمل یک آیه در آیه دیگر باز شده و تفاصیل آن روشن می‌گردد؛ مانند تفصیل شرایط [[نماز]] و اوقات شرعی آن در آیات ۷۸ [[سوره اسراء|اسراء]] و ۱۱۴ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره نساء|نساء و... نسبت به آیات سربسته درباره اصل نماز؛ همچون آیه ۴۳ [[سوره بقره|بقره]]؛ یا بیان تفصیلی شب نزول [[قرآن]] در آیه ۱ [[سوره قدر|قدر]]و ۱۸۵ [[سوره بقره|بقره]] نسبت به آیه ۳ [[سوره دخان|دخان]، یا بیان تفصیلی بهره‌مندان از نعمت ویژه الهی در آیه ۶۹ [[سوره نساء|نساء]] که در آیه ۷ [[سوره حمد|حمد]] به اجمال آمده است؛<ref>ر. ک: المنهج الاثری، ص۷۲</ref> همچنین رابطه اجمال و تفصیل در آیات قصص به گونه بارزتری قابل جست وجوست؛<ref>ر. ک: همان، ص۷۳</ref> به عنوان نمونه اجمال قصّه [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی علیه‌السلام]] و [[فرعون]] را در آیات ۳۸ - ۴۰ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن قصه در آیات ۱۷۴ - ۱۰۳ [[سوره اعراف|اعراف]] و نیز اجمال قصه [[حضرت هود علیه السلام|حضرت هود علیه‌السلام]] و [[قوم عاد]] را در آیات ۴۱ - ۴۲ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن در آیات ۵۰ - ۶۰ [[سوره هود|هود]] می‌توان مقایسه کرد.
# اجمال و تفصیل: در این گونه، مفهومِ سربسته و مجمل یک آیه در آیه دیگر باز شده و تفاصیل آن روشن می‌گردد؛ مانند تفصیل شرایط [[نماز]] و اوقات شرعی آن در آیات ۷۸ [[سوره اسراء|اسراء]] و ۱۱۴ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره نساء|نساء و... نسبت به آیات سربسته درباره اصل نماز؛ همچون آیه ۴۳ [[سوره بقره|بقره]]؛ یا بیان تفصیلی شب نزول [[قرآن]] در آیه ۱ [[سوره قدر|قدر]]و ۱۸۵ [[سوره بقره|بقره]] نسبت به آیه ۳ [[سوره دخان|دخان]، یا بیان تفصیلی بهره‌مندان از نعمت ویژه الهی در آیه ۶۹ [[سوره نساء|نساء]] که در آیه ۷ [[سوره حمد|حمد]] به اجمال آمده است؛<ref>ر. ک: المنهج الاثری، ص۷۲</ref> همچنین رابطه اجمال و تفصیل در آیات قصص به گونه بارزتری قابل جست وجوست؛<ref>ر. ک: همان، ص۷۳</ref> به عنوان نمونه اجمال قصّه [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی علیه‌السلام]] و [[فرعون]] را در آیات ۳۸ - ۴۰ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن قصه در آیات ۱۷۴ - ۱۰۳ [[سوره اعراف|اعراف]] و نیز اجمال قصه [[حضرت هود علیه السلام|حضرت هود علیه‌السلام]] و [[قوم عاد]] را در آیات ۴۱ - ۴۲ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن در آیات ۵۰ - ۶۰ [[سوره هود|هود]] می‌توان مقایسه کرد. {{جمع شدن}}
# اجمال و تبیین (تشابه زدایی): در این گونه، اجمال و پیچیدگی خاصی در مفهوم یک [[آیه]] با توضیح و شرح آیه دیگر برطرف می‌شود، چنان که تشابه آیه ۷ بقره: {{متن قرآن|'''خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِم‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۷}} که مهر خوردن دل‌های کافران (و بسته شدن باب هدایت بر آنان) را به خداوند نسبت می‌دهد، در [[روایت|روایتی]] از [[امام رضا علیه السلام|امام رضا علیه‌السلام]] به قرینه آیه ۱۵۵ نساء: {{متن قرآن|'''بَل طَبَعَ اللّهُ عَلَیها بِکفرِهِم فَلا یؤمِنونَ اِلاّ قَلیلا‌'''|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۱۵۵}} که آن را ناشی از [[کفر]] خود آن‌ها شمرده است، برطرف شده است؛<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۱۳؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۳</ref> نیز ارجاع آیات متشابه در حوزه صفات الهی؛ به عنوان مثال تبیین و تشابه زدایی از مفهوم استقرار خداوند بر عرش در آیه ۵ [[سوره طه|طه]] و مفهوم رؤیت الهی در آیه ۲۳ [[سوره قیامت|قیامت]] با آیات محکم مانند آیه ۱۱ [[سوره شوری|شوری]]: {{متن قرآن|'''لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ...‌'''|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}} و آیه ۱۰۳ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|'''لا تُدرِکهُ الاَبصـر...‌'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه=  ۱۰۳}} و رفع شبهه جسمانیت و شباهت خدا به انسان<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۵۱، ۷۱</ref> در همین راستا قابل توجه‌اند.
# اجمال و تبیین (تشابه زدایی): در این گونه، اجمال و پیچیدگی خاصی در مفهوم یک [[آیه]] با توضیح و شرح آیه دیگر برطرف می‌شود، چنان که تشابه آیه ۷ بقره: {{متن قرآن|'''خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِم‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۷}} که مهر خوردن دل‌های کافران (و بسته شدن باب هدایت بر آنان) را به خداوند نسبت می‌دهد، در [[روایت|روایتی]] از [[امام رضا علیه السلام|امام رضا علیه‌السلام]] به قرینه آیه ۱۵۵ نساء: {{متن قرآن|'''بَل طَبَعَ اللّهُ عَلَیها بِکفرِهِم فَلا یؤمِنونَ اِلاّ قَلیلا‌'''|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۱۵۵}} که آن را ناشی از [[کفر]] خود آن‌ها شمرده است، برطرف شده است؛<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۱۳؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۳</ref> نیز ارجاع آیات متشابه در حوزه صفات الهی؛ به عنوان مثال تبیین و تشابه زدایی از مفهوم استقرار خداوند بر عرش در آیه ۵ [[سوره طه|طه]] و مفهوم رؤیت الهی در آیه ۲۳ [[سوره قیامت|قیامت]] با آیات محکم مانند آیه ۱۱ [[سوره شوری|شوری]]: {{متن قرآن|'''لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ...‌'''|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}} و آیه ۱۰۳ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|'''لا تُدرِکهُ الاَبصـر...‌'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه=  ۱۰۳}} و رفع شبهه جسمانیت و شباهت خدا به انسان<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۵۱، ۷۱</ref> در همین راستا قابل توجه‌اند.
# عموم و خصوص: در این گونه، آیه حاوی بیان عامی است که خصوصیات آن در بخش‌های دیگر آمده است؛ مثلا در آیه ۲۵۴ بقره: {{متن قرآن|'''یومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّةٌ ولا شَفـعَةٌ‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۲۵۴}} به نحو عموم روابط دوستانه دنیوی را در قیامت منقطع شمرده؛ ولی در آیه ۶۷ [[سوره زخرف|زخرف]]: {{متن قرآن|'''الاَخِلاّءُ یومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین‌'''|سوره= [[سوره زخرف|زخرف]]|آیه= ۶۷}} این عموم نسبت به [[تقوا|متقین]] و روابط دوستانه آنان تخصیص خورده است؛ نیز عمومیت نفی [[شفاعت]] در آیه ۲۵۴ بقره، در آیاتی چون ۲۶ [[سوره نجم|نجم]] و ۲۵۵ بقره و ۸۷ [[سوره مریم|مریم]] تخصیص خورده یا عمومیت نفی [[علم غیب]] از غیر [[خدا]] در آیه ۶۵ [[سوره نمل|نمل]] با آیاتی چون ۴۹ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره یوسف|یوسف]] و ۲۶ - ۲۷ [[سوره جن|جنّ]] به نوعی تخصیص خورده است. در مسائل فقهی نیز عمومیت [[حکم عده]] [[طلاق|زنان مطلّقه]] در صدر آیه ۲۲۸ بقره به قرینه ذیل آیه، مخصوص [[طلاق|طلاق رجعی]] تلقی شده است.<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۱؛ الاتقان، ج۱، ص۵۴۸</ref> رابطه نسخ میان برخی آیات را که نوعی تخصیص در زمان حکم است، می‌توان در همین گونه مورد توجه قرار داد.
# عموم و خصوص: در این گونه، آیه حاوی بیان عامی است که خصوصیات آن در بخش‌های دیگر آمده است؛ مثلا در آیه ۲۵۴ بقره: {{متن قرآن|'''یومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّةٌ ولا شَفـعَةٌ‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۲۵۴}} به نحو عموم روابط دوستانه دنیوی را در قیامت منقطع شمرده؛ ولی در آیه ۶۷ [[سوره زخرف|زخرف]]: {{متن قرآن|'''الاَخِلاّءُ یومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین‌'''|سوره= [[سوره زخرف|زخرف]]|آیه= ۶۷}} این عموم نسبت به [[تقوا|متقین]] و روابط دوستانه آنان تخصیص خورده است؛ نیز عمومیت نفی [[شفاعت]] در آیه ۲۵۴ بقره، در آیاتی چون ۲۶ [[سوره نجم|نجم]] و ۲۵۵ بقره و ۸۷ [[سوره مریم|مریم]] تخصیص خورده یا عمومیت نفی [[علم غیب]] از غیر [[خدا]] در آیه ۶۵ [[سوره نمل|نمل]] با آیاتی چون ۴۹ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره یوسف|یوسف]] و ۲۶ - ۲۷ [[سوره جن|جنّ]] به نوعی تخصیص خورده است. در مسائل فقهی نیز عمومیت [[حکم عده]] [[طلاق|زنان مطلّقه]] در صدر آیه ۲۲۸ بقره به قرینه ذیل آیه، مخصوص [[طلاق|طلاق رجعی]] تلقی شده است.<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۱؛ الاتقان، ج۱، ص۵۴۸</ref> رابطه نسخ میان برخی آیات را که نوعی تخصیص در زمان حکم است، می‌توان در همین گونه مورد توجه قرار داد.
# اطلاق و تقیید: در این گونه، بیان و حکم مطلق در برخی آیات، در آیه دیگر مقید می‌شود، چنان که اطلاق حبط عمل [[مرتد]] در آیه ۵ [[سوره مائده|مائده]] با آیه ۲۱۷ بقره به صورت مرگ او در حال [[کفر]] و [[مرتد|ارتداد]]، مقید شده است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵ - ۱۶</ref> یا اطلاق تحریم خون در آیه ۳ مائده به قرینه آیه ۱۴۵ [[سوره انعام|انعام]] به خون جاری و بیرون آمده از بدن حیوان (دم مسفوح) مقید شده است.<ref>تعریف الدارسین، ص۱۶۶</ref>
# اطلاق و تقیید: در این گونه، بیان و حکم مطلق در برخی آیات، در آیه دیگر مقید می‌شود، چنان که اطلاق حبط عمل [[مرتد]] در آیه ۵ [[سوره مائده|مائده]] با آیه ۲۱۷ بقره به صورت مرگ او در حال [[کفر]] و [[مرتد|ارتداد]]، مقید شده است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵ - ۱۶</ref> یا اطلاق تحریم خون در آیه ۳ مائده به قرینه آیه ۱۴۵ [[سوره انعام|انعام]] به خون جاری و بیرون آمده از بدن حیوان (دم مسفوح) مقید شده است.<ref>تعریف الدارسین، ص۱۶۶</ref>
{{جمع شدن}}
 
نکته مهم آن که نظر به وسعت حوزه‌ها و مراتب معنایی آیات قرآن، روش تفسیر قرآن به قرآن طیف گسترده‌ای را در برمی‌گیرد و بسته به میزان ژرف‌اندیشی و جامع‌نگری مفسران، توسعه پذیر است؛ مثلاً در نگرش قرآنی پیشوایان دین که به ابعاد مختلف معانی و معارف قرآن در گذر زمان، اشراف داشته‌اند، نمونه‌های نابی از دریافت معانی باطنی و تأویلی در پرتو آیات گزارش شده است که معمولاً از افق نگاه توده مفسران پنهان می‌مانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۷۴ ـ ۳۷۹، «‌قرآن در قرآن‌»</ref> تفسیر «‌احیای نفس‌» در آیه ۳۲ مائده: {{متن قرآن|'''و مَن اَحیاها فَکاَنَّما اَحیا النّاسَ جَمیعـًا‌'''|سوره=[[سوره مائده|مائده]]|آیه= ۳۲}} به هدایت معنوی<ref>البرهان، ج۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۱۸]</ref>و تفسیر «‌نظر به طعام‌» در آیه ۲۴ [[سوره عبس|عبس]] به بررسی علم و مأخذ آن<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰</ref> و تفسیر «‌قضای تَفَث‌» در آیه ۲۹[[سوره حج|حجّ]]: {{متن قرآن|'''ثُمَّ لیقضوا تَفَثَهُم‌'''|سوره= [[سوره حج|حجّ]]|آیه= ۲۹}} به دیدار [[مؤمن|مؤمنانه]] با [[امام معصوم|امام معصوم علیه‌السلام]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۵</ref>، نمونه‌هایی از این قبیل‌اند. در مرتبه‌ای پایین‌تر مفسران ژرف اندیش در پرتو ارشادات کلیدی آنان، می‌توانند به دریافت‌های تفسیری ژرف و گسترده‌ای نایل آیند که کوشش‌های ارجمند بسیاری از [[فقیه|فقیهان]]، [[حکیم|حکیمان]] و [[عارف|عارفان]] در تحلیل معضلات معرفتی مرتبط با حوزه دانش خویش به مدد آیات قرآن در این راستایند.<ref>الصافی، ج۱، ص۲۹ - ۳۵؛ تسنیم، ج۱، ص۱۱۷ - ۱۳۱</ref> از نمونه‌های این امر، جست وجوی آیات کلیدی و برجسته تحت عنوان «‌غرر آیات‌» در [[تفسیر المیزان]] است که در پرتو آن، معارف فرعی و متنوعی در آیات دیگر تحلیل پذیر است.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۳۵؛ ج۱۲، ص۹۶، ۱۴۳، ۳۰۷؛ ج۱۳، ص۶؛ ج۱۴، ص۱۱۹؛ ج۱۵، ص۷۸، ۹۵؛ ج۱۶، ص۲۰۹؛ ج۱۷، ص۶۲، ۱۱۴</ref>
نکته مهم آن که نظر به وسعت حوزه‌ها و مراتب معنایی آیات قرآن، روش تفسیر قرآن به قرآن طیف گسترده‌ای را در برمی‌گیرد و بسته به میزان ژرف‌اندیشی و جامع‌نگری مفسران، توسعه پذیر است؛ مثلاً در نگرش قرآنی پیشوایان دین که به ابعاد مختلف معانی و معارف قرآن در گذر زمان، اشراف داشته‌اند، نمونه‌های نابی از دریافت معانی باطنی و تأویلی در پرتو آیات گزارش شده است که معمولاً از افق نگاه توده مفسران پنهان می‌مانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۷۴ ـ ۳۷۹، «‌قرآن در قرآن‌»</ref> تفسیر «‌احیای نفس‌» در آیه ۳۲ مائده: {{متن قرآن|'''و مَن اَحیاها فَکاَنَّما اَحیا النّاسَ جَمیعـًا‌'''|سوره=[[سوره مائده|مائده]]|آیه= ۳۲}} به هدایت معنوی<ref>البرهان، ج۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۱۸]</ref>و تفسیر «‌نظر به طعام‌» در آیه ۲۴ [[سوره عبس|عبس]] به بررسی علم و مأخذ آن<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰</ref> و تفسیر «‌قضای تَفَث‌» در آیه ۲۹[[سوره حج|حجّ]]: {{متن قرآن|'''ثُمَّ لیقضوا تَفَثَهُم‌'''|سوره= [[سوره حج|حجّ]]|آیه= ۲۹}} به دیدار [[مؤمن|مؤمنانه]] با [[امام معصوم|امام معصوم علیه‌السلام]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۵</ref>، نمونه‌هایی از این قبیل‌اند. در مرتبه‌ای پایین‌تر مفسران ژرف اندیش در پرتو ارشادات کلیدی آنان، می‌توانند به دریافت‌های تفسیری ژرف و گسترده‌ای نایل آیند که کوشش‌های ارجمند بسیاری از [[فقیه|فقیهان]]، [[حکیم|حکیمان]] و [[عارف|عارفان]] در تحلیل معضلات معرفتی مرتبط با حوزه دانش خویش به مدد آیات قرآن در این راستایند.<ref>الصافی، ج۱، ص۲۹ - ۳۵؛ تسنیم، ج۱، ص۱۱۷ - ۱۳۱</ref> از نمونه‌های این امر، جست وجوی آیات کلیدی و برجسته تحت عنوان «‌غرر آیات‌» در [[تفسیر المیزان]] است که در پرتو آن، معارف فرعی و متنوعی در آیات دیگر تحلیل پذیر است.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۳۵؛ ج۱۲، ص۹۶، ۱۴۳، ۳۰۷؛ ج۱۳، ص۶؛ ج۱۴، ص۱۱۹؛ ج۱۵، ص۷۸، ۹۵؛ ج۱۶، ص۲۰۹؛ ج۱۷، ص۶۲، ۱۱۴</ref>


کاربر ناشناس