Automoderated users، دیوانسالاران، confirmed، مدیران رابط کاربری، movedable، مدیران، templateeditor
۶٬۱۸۴
ویرایش
(←پانویس) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
اسلامهراسی مفهومی است که به ترس، پیشداوری و تبعیض غیرعقلانی در قبال اسلام و [[مسلمانان]] اشاره دارد. مضمون اسلامهراسی آن است که [[جهان اسلام|دنیای اسلام]] به طور اعم و مسلمانان مقیم کشورهای غربی به طور خاص منشأ تهدید و خطر برای مردم، فرهنگ و تمدن غربی تلقی شوند. به طور کلی اسلامهراسی براین مطلب دلالت دارد که اسلام هیچ اشتراکی با دیگر مذاهب و فرهنگها ندارد و یک دین خشونت بار، متحجر و نابردبار است و تمدن اسلامی نسبت به تمدن غربی در درجه پایین تری قرار دارد و بیش از این که دین باشد یک ایدئولوژی سیاسی است. براین اساس، مسلمانان همواره تهدید کنندۀ ارزشهای ملی و فرهنگ غربی معرفی میشوند.<ref>سید امامی وحسینی فائق، دانش سیاسی، پاییز و زمستان ۱۳۹۰، سال هفتم- شماره ۱۴</ref> | اسلامهراسی مفهومی است که به ترس، پیشداوری و تبعیض غیرعقلانی در قبال اسلام و [[مسلمانان]] اشاره دارد. مضمون اسلامهراسی آن است که [[جهان اسلام|دنیای اسلام]] به طور اعم و مسلمانان مقیم کشورهای غربی به طور خاص منشأ تهدید و خطر برای مردم، فرهنگ و تمدن غربی تلقی شوند. به طور کلی اسلامهراسی براین مطلب دلالت دارد که اسلام هیچ اشتراکی با دیگر مذاهب و فرهنگها ندارد و یک دین خشونت بار، متحجر و نابردبار است و تمدن اسلامی نسبت به تمدن غربی در درجه پایین تری قرار دارد و بیش از این که دین باشد یک ایدئولوژی سیاسی است. براین اساس، مسلمانان همواره تهدید کنندۀ ارزشهای ملی و فرهنگ غربی معرفی میشوند.<ref>سید امامی وحسینی فائق، دانش سیاسی، پاییز و زمستان ۱۳۹۰، سال هفتم- شماره ۱۴</ref> | ||
مؤسسه «رانیمد تراست» انگلستان هشت برداشت اصلی | مؤسسه «رانیمد تراست» انگلستان هشت برداشت اصلی از این اصطلاح را به شرح زیر شناسایی و معرفی کرده است<ref>www.runnymedetrust.org/uploads/publications/pdfs/islamophobia.pdf- accessed in: 2010/11/27</ref>: | ||
#اسلامهراسی دلالت بر شکلگیری یک بلوک قدرت اسلامی دارد که ویژگی بارز آن ایستایی (عدم تحول) و تغییرگریزی است. | #اسلامهراسی دلالت بر شکلگیری یک بلوک قدرت اسلامی دارد که ویژگی بارز آن ایستایی (عدم تحول) و تغییرگریزی است. | ||
#اسلامهراسی دلالت بر ماهیت مستقل و منحصربهفرد [[تمدن اسلامی]] دلالت دارد، تمدنی که خود را از دیگران متمایز کرده است و حاضر به پذیرش تأثیری از آنها نیست. | #اسلامهراسی دلالت بر ماهیت مستقل و منحصربهفرد [[تمدن اسلامی]] دلالت دارد، تمدنی که خود را از دیگران متمایز کرده است و حاضر به پذیرش تأثیری از آنها نیست. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==مخالفتها با کاربرد مفهوم اسلامهراسی== | ==مخالفتها با کاربرد مفهوم اسلامهراسی== | ||
مخالفان کاربرد اصطلاح اسلامهراسی | مخالفان کاربرد اصطلاح اسلامهراسی معتقدند این اصطلاح اغلب مورد سوء استفاده قرار میگیرد و نقد مشروع از [[اسلام]] را تخریب میکند. مخالفان، اصطلاح اسلامهراسی را توهم و اسطوره مینامند. به عنوان نمونه [[سلمان رشدی]] به همراه نویسندگانی دیگر در مارس ۲۰۰۶م بیانیهای را با عنوان «همراه با هم در مواجهه با تمامیت خواهی جدید» امضا کردند و در آن مفهوم اسلامهراسی را مفهومی تأسف انگیز نامیدند که نقد اسلام به عنوان یک دین و بدنام کردن معتقدان به آن را در هم میآمیزد. این گروه ترس از اسلام را امری توجیه پذیر و در بسیاری موارد اجتناب ناپذیر میدانند. | ||
==مفاهیم مرتبط== | ==مفاهیم مرتبط== | ||
اسلامهراسی غالبا در ارتباط با مفاهیم زیر به کار برده میشود: | اسلامهراسی غالبا در ارتباط با مفاهیم زیر به کار برده میشود: | ||
*اسلام سیاسی: اصطلاح «اسلام سیاسی» {{به انگلیسی|political Islam}} متناسب با گفتمان «سکولار» شکل گرفته است. | *اسلام سیاسی: اصطلاح «اسلام سیاسی» {{به انگلیسی|political Islam}} متناسب با گفتمان «سکولار» شکل گرفته است. این مفروض که دین از سیاست جداست، منجر میشود تا برخی «اسلام» را یک مقوله «دینی» ذاتاً «غیرسیاسی» بدانند و جریانهای اسلامیای در حوزه سیاست فعال هستند را امری «خارج از عرف دین» ارزیابی کنند و با اطلاق «اسلام سیاسی» آن را به نوعی از جریان اصلی اسلام متمایز سازند. عمده نویسندگان غربی از این منظر «اسلام سیاسی» را مینگرند و آن را تهدیدی برای گفتمان لیبرال دموکراسی ارزیابی میکنند.<ref>افتخاری، اصغر، دو چهره اسلامهراسی؛ سلبی وایجادی در تبلیغات غرب، رسانه، پاییز ۱۳۸۸، شماره ۷۹</ref> | ||
*اسلامگرایی: واژه «اسلامگرا» {{به انگلیسی|Islamist}} برای آن دسته از افراد یا جریانهای اسلامی به کار گرفته میشود که براین اعتقادند که باید «هویت اسلامی» را در مرکز و کانون تحلیل قرار داد و بر اساس آن، تمامی مؤلفههای حیات (فردی جمعی) را فهم و عملیاتی کرد.<ref>السید، رضوان. اسلام سیاسی معاصر در کشاکش هویت و تجدد. مجید مرادی، مرکز بازشناسی اسلام وایران، ۱۳۸۳.</ref> | *اسلامگرایی: واژه «اسلامگرا» {{به انگلیسی|Islamist}} برای آن دسته از افراد یا جریانهای اسلامی به کار گرفته میشود که براین اعتقادند که باید «هویت اسلامی» را در مرکز و کانون تحلیل قرار داد و بر اساس آن، تمامی مؤلفههای حیات (فردی جمعی) را فهم و عملیاتی کرد.<ref>السید، رضوان. اسلام سیاسی معاصر در کشاکش هویت و تجدد. مجید مرادی، مرکز بازشناسی اسلام وایران، ۱۳۸۳.</ref> | ||
*بنیادگرایی:معنای واژه «بنیادگرایی» {{به انگلیسی|fundamentalism}} متأثر از رقابتهایایدئولوژیک پروتستانهای انجیلی و کاتولیکها در دهه ۲۰ میلادی است که طرحایده رجوع به اصول اولیه دین [[مسیحیت]]، آن هم بیتوجه به مقتضیات زمانی و مکانی هستیم که نوعی تصلب را تداعی میکرد. متعاقب آن «بنیادگرایی اسلامی» طراحی شد که هر گونه حرکت اسلامی را که با مظاهر جهان مدرن مخالف باشد و بازگشت به میراث اولیه را آن هم بدون هیچگونه تغییر و تحولی در آن تجویز میکند، شامل میشود. بنیادگرایی بااین معنا، تصویری منفی از اسلام عرضه میدارد که بیشتر با «جمود» و «تصلب» همراه میشود.<ref>دکمجیان، هرایر. اسلام در انقلاب؛ جنبشهای اسلامی در جهان غرب، حمید احمدی.کیهان، ۱۳۷۷.ص ۱۹</ref> | *بنیادگرایی: معنای واژه «بنیادگرایی» {{به انگلیسی|fundamentalism}} متأثر از رقابتهایایدئولوژیک پروتستانهای انجیلی و کاتولیکها در دهه ۲۰ میلادی است که طرحایده رجوع به اصول اولیه دین [[مسیحیت]]، آن هم بیتوجه به مقتضیات زمانی و مکانی هستیم که نوعی تصلب را تداعی میکرد. متعاقب آن «بنیادگرایی اسلامی» طراحی شد که هر گونه حرکت اسلامی را که با مظاهر جهان مدرن مخالف باشد و بازگشت به میراث اولیه را آن هم بدون هیچگونه تغییر و تحولی در آن تجویز میکند، شامل میشود. بنیادگرایی بااین معنا، تصویری منفی از اسلام عرضه میدارد که بیشتر با «جمود» و «تصلب» همراه میشود.<ref>دکمجیان، هرایر. اسلام در انقلاب؛ جنبشهای اسلامی در جهان غرب، حمید احمدی.کیهان، ۱۳۷۷.ص ۱۹</ref> | ||
*اصولگرایی:«اصولگرایی» دلالت بر ضرورت مراجعه به اصول اولیه دین (نص و سیره) دارد و براین نکته تأکید دارد که نمیتوان بدون توجه بهاین مبانی، مسائل را تحلیل و احکام آنها را بهدست آورد.این تلقی از اصول گرایی ضرورتی با «تصلب» ندارد و میتواند کاملاً «بهروز» و «کارآمد» باشد. لذا اصولگرایی منطبق با «بنیادگرایی» نیست و میتوان بنیادگرایی را نوعی اصولگرایی (البته به شکل ناقص و غیرکارآمد) ارزیابی کرد.<ref>افتخاری، اصغر، دو چهره اسلامهراسی؛ سلبی وایجادی در تبلیغات غرب، رسانه، پاییز ۱۳۸۸، شماره ۷۹</ref> | *اصولگرایی:«اصولگرایی» دلالت بر ضرورت مراجعه به اصول اولیه دین (نص و سیره) دارد و براین نکته تأکید دارد که نمیتوان بدون توجه بهاین مبانی، مسائل را تحلیل و احکام آنها را بهدست آورد.این تلقی از اصول گرایی ضرورتی با «تصلب» ندارد و میتواند کاملاً «بهروز» و «کارآمد» باشد. لذا اصولگرایی منطبق با «بنیادگرایی» نیست و میتوان بنیادگرایی را نوعی اصولگرایی (البته به شکل ناقص و غیرکارآمد) ارزیابی کرد.<ref>افتخاری، اصغر، دو چهره اسلامهراسی؛ سلبی وایجادی در تبلیغات غرب، رسانه، پاییز ۱۳۸۸، شماره ۷۹</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==زمینه تاریخی== | ==زمینه تاریخی== | ||
از اسلامهراسی به عنوان واژهای جدید برای ترسهای قدیمی یاد شده است.<ref>Abduljalil Sajid, 8 and 9 June 2005, "Islamophobia: A New Word for an Old Fear", OSCE Conference On Anti-Semitism And On Other Forms Of Intolerance, Cordoba.</ref>برخی از پژوهشگران براین باورند ترس و تنفر غرب از [[اسلام]] جدید نیست و به قرن هشتم میلادی باز میگردد.این گروه به تجربههای تاریخی اسپانیا ([[اندلس]])، [[جنگهای صلیبی]] و اعصار پس از آن اشاره میکنند.<ref>توپراک، محمد، چرا آنها از اسلام متنفرند یا میترسند؟ مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها/ تدوین و گردآوری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.۱۳۸۹</ref> | از اسلامهراسی به عنوان واژهای جدید برای ترسهای قدیمی یاد شده است.<ref>Abduljalil Sajid, 8 and 9 June 2005, "Islamophobia: A New Word for an Old Fear", OSCE Conference On Anti-Semitism And On Other Forms Of Intolerance, Cordoba.</ref>برخی از پژوهشگران براین باورند ترس و تنفر غرب از [[اسلام]] جدید نیست و به قرن هشتم میلادی باز میگردد.این گروه به تجربههای تاریخی اسپانیا ([[اندلس]])، [[جنگهای صلیبی]] و اعصار پس از آن اشاره میکنند.<ref>توپراک، محمد، چرا آنها از اسلام متنفرند یا میترسند؟ مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها/ تدوین و گردآوری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.۱۳۸۹</ref> | ||
در این تحلیلها توسعه و گسترش اسلام و تشکیل جوامع و حکومتهای اسلامی نظیر تسخیر و حکومت ۸۰۰ ساله [[مسلمانان]] بر اندلس، نزدیک به دو قرن جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان و نیز تسخیر بیزانس که مرکز دینی مسیحیت شرقی محسوب میشد در قرنهای۱۶ تا ۲۰ میلادی مورد توجه قرار میگیرد.<ref>Jack Gandy,2004, Islam in Europe (Oxford: Blackwell) p.10-43</ref> | |||
==اسلامهراسی در دوران معاصر== | ==اسلامهراسی در دوران معاصر== | ||
==علتها و دلایل== | ==علتها و دلایل== | ||
===مهاجرت و افزایش جمعیت مسلمانان=== | ===مهاجرت و افزایش جمعیت مسلمانان=== | ||
در پی جنگ جهانی دوم گروههای متعددی از مسلمانان در جستجوی شغل و پناهگاهی برای در امان ماندن از ظلمهای سیاسی و فرصتهای زندگی بیشتر در مقایسه با وطنهای خود به اروپا آمدند.در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی روند مهاجرتها تشدید یافت. طولانی شدن زماناین مهاجرتها منجر به شکل گیری جوامع و اقلیتهای مسلمان در کشورهای غربی و ظهور نسلهای دوم و سوم | در پی جنگ جهانی دوم گروههای متعددی از مسلمانان در جستجوی شغل و پناهگاهی برای در امان ماندن از ظلمهای سیاسی و فرصتهای زندگی بیشتر در مقایسه با وطنهای خود به اروپا آمدند. در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی روند مهاجرتها تشدید یافت. طولانی شدن زماناین مهاجرتها منجر به شکل گیری جوامع و اقلیتهای مسلمان در کشورهای غربی و ظهور نسلهای دوم و سوم از این مهاجران گردید. به دنبالاین تحولات، به سرعت مشخص شد کهاین مهاجران، دیگر افرادی نیستند که برای کار از کشورهای محل تولد خود به اروپا سفر کردهاند؛ بلکه آنها برای همیشه در اروپا زندگی میکردند و نسلهایی را یکی پس از دیگری به دنیا میآوردند که هرگز مهاجرت نکرده بودند. بدین ترتیب، اسلام به عنوان یکی از مذهبهای اصلی اروپا و تقریباً دومین مذهب بزرگ در برخی از این کشورها، مطرح شد.<ref> نقیب زاده، احمد، پاییز و زمستان ۱۳۸۵، نیاز به دشمن،این بار اسلام، فصلنامه مطالعات. میان فرهنگی،ص ۴۰۱</ref> | ||
مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی و تشکیل جوامعی متمایز | مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی و تشکیل جوامعی متمایز در این کشورها در کنار عواملی همچون گرایش غیر مسلمانان به اسلام و رشد جمعیت بیشتر مسلمانان به نسبت سایر سکنهاین جوامع،باعث توسعه جوامع مسلمانان در جوامع غربی شده است. بر اساس پارهای گزارشها در سال ۲۰۱۰ میلادی حدود ۱۵ میلیون مسلمان در اروپا سکونت داشتهاند که براساس برخی برآوردهااین رقم در سال ۲۰۴۰ میلادی به ۵۰ میلیون نفر خواهدرسید. به عنوان نمونه در یک گزارش میزان زاد و ولد مهاجران مسلمان فرانسه سه برابر فرانسوی تباران ذکر شده است.<ref> منصوری، جواد، ۱۳۸۵، «اقلیتهای مسلمان و بحران هویت در غرب» در مجموعه مقالههای مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی (تهران، مجمع جهانی تقریب المذاهب، ص۳۹۲- ۳۷۹ و ۳۸۹)</ref> | ||
همچنین برخی از پژوهشگران براین باورند که مسلمانان مهاجری که بعد از پایان جنگ جهانی دوم به اروپا مهاجرت کرند به دلیل تعلق به طبقات پایین جامعه، سطح پایین تحصیلات، خاستگاه سنتی و عواملی | همچنین برخی از پژوهشگران براین باورند که مسلمانان مهاجری که بعد از پایان جنگ جهانی دوم به اروپا مهاجرت کرند به دلیل تعلق به طبقات پایین جامعه، سطح پایین تحصیلات، خاستگاه سنتی و عواملی از این دست توانایی کمتری برای انطباق با فرهنگ اروپایی را داشتند و این تصلب فرهنگی در میان نسل نخست مهاجران باعث به وجود آمدن نوعی پیش داوری منفی و تنفر آمیز در میان اروپاییان در خصوص تمامی مسلمانان شد.<ref>مرشدی زاد و دیگران، اسلامهراسی در اروپا؛ ریشهها و عوامل،دانش سیاسی، پاییز و زمستان ۱۳۸۶، شماره ۶ از ۱۱۳ تا ۱۴۰</ref> | ||
===ایدئولوژی اسلام سیاسی=== | ===ایدئولوژی اسلام سیاسی=== | ||
یکی از علتهای شکلگیری و تشدید اسلامهراسی در دوران معاصر را | یکی از علتهای شکلگیری و تشدید اسلامهراسی در دوران معاصر را ظهور ایدئولوژی اسلام سیاسی دانستهاند. اگرچه جنبههای سیاسی اسلام در طول تاریخ مورد توجه قرار داشته اما در دوران معاصر، گرایشهای مختلف اسلامی بر ابعاد سیاسی اسلام تأکید مضاعفی داشته است. تلاشهای تبلیغاتی این جریانها در کشورهای مختلف به ویژه از دهه ۱۹۷۰ میلادی تأثیر فراوانی بر اسلامهراسی داشته است. جریانهای سلفی با حمایت دولتهایی مانند دولت عربستان، تبلیغات دامنهداری برای گسترش دیدگاههای خود به عمل آوردهاند. امکانات مالی هنگفت و تبلیغات گستردهاین جریان باعث شده تا مردم کشورهای غیر مسلمان بر اساس قرائتی کهاین جریانها از اسلام ارائه میکنند، تصور خود را از اسلام شکل دهند. | ||
جنبۀ دیگر تأثیر ایدئولوژی اسلام سیاسی، بر شکلگیری اسلامهراسی را میتوان در شکلگیری سازمانها و گروههای سیاسی بنیادگرا همچون «[[جماعت المسلمین]]» و گروه «التکفیر و الهجره» و «الجهاد» و «القاعده» رصد و ارزیابی کرد.<ref>مرشدی زاد و دیگران، اسلامهراسی در اروپا؛ ریشهها و عوامل،دانش سیاسی، پاییز و زمستان ۱۳۸۶، شماره ۶ از ۱۱۳ تا ۱۴۰</ref> | جنبۀ دیگر تأثیر ایدئولوژی اسلام سیاسی، بر شکلگیری اسلامهراسی را میتوان در شکلگیری سازمانها و گروههای سیاسی بنیادگرا همچون «[[جماعت المسلمین]]» و گروه «التکفیر و الهجره» و «الجهاد» و «القاعده» رصد و ارزیابی کرد.<ref>مرشدی زاد و دیگران، اسلامهراسی در اروپا؛ ریشهها و عوامل،دانش سیاسی، پاییز و زمستان ۱۳۸۶، شماره ۶ از ۱۱۳ تا ۱۴۰</ref> | ||
===اسلام به مثابه دیگری=== | ===اسلام به مثابه دیگری=== | ||
بخش قابل توجهی از تحلیلها درباره پدیده اسلامهراسی بر استراتژی اسلام به مثابه «دیگری» تأکید میکنند. | بخش قابل توجهی از تحلیلها درباره پدیده اسلامهراسی بر استراتژی اسلام به مثابه «دیگری» تأکید میکنند. در این تحلیلها نقش ساموئل هانتینگتون و نظریه برخورد تمدنهای او مورد توجه ویژهای قرار میگیرد. هانتینگتون در این نظریه در پی آن بود تا از نظر مفهومی برخورد میان غرب و اسلام و مسلمانان را با ادعای برخورد اجتناب ناپذیر تمدنی میان اسلام و غرب، پیش بینی و تحلیل کند.<ref>Samuel Huntington, “The Clash of Civilizations?,” Foreign Affairs 72(3), pp. 22-49</ref> هانتینگتون در این باره مینویسد مادامی که اسلام همچنان اسلام بماند و غرب نیز غرب بماند، نزاع بنیادین میاناین دو تمدن و روش زندگی، روابط آنها را در آینده نیز تعریف خواهد کرد؛ درست همان گونه که در ۱۴ قرن گذشته صورت پذیرفته است.<ref>کریمی، غلامرضا، روند تحولات اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر، مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها/ تدوین و گردآوری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تهران، ۱۳۸۹</ref> تحلیلهایی از این دست براین نکته تأکید میکنند که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فروریختن نظم دو قطبی در قالب جنگ سرد،غرب نیاز خود به دشمن و «دیگری» را با جایگزینی اسلام به جای کمونیسم جبران کرد.<ref>کریمی، غلامرضا، روند تحولات اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر، مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها/ تدوین و گردآوری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تهران، ۱۳۸۹</ref> | ||
مفهوم «دیگری» | مفهوم «دیگری» در این تحلیلها و سیاستها از یک سو بسیاری از سیاستهای قدرتهای غربی که به خودی خود قابل پذیرش نیستند را توجیه میکند و از سوی دیگر به هویت غربی معنا میدهد. توجیه بودجههای متورم، زیر نظر گرفتن شهروندان و نقض حریم خصوصی و حقوق شهروندی آنان، تقض حقوق بشر، حملات نظامی و اشغال کشورهای دیگر نمونههایی از کارکردهایاین سیاست محسوب میشوند.<ref>آرتور اف. بوهلر،اسلامهراسی: جلوهای از روی تاریک غرب،مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها/ تدوین و گردآوری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تهران، ۱۳۸۹ </ref> | ||
در زمینه کارکرد هویت بخشانه ادوراد سعید، شرق شناس مسلمان براین باور است که نگاه غرب به اسلام(که منشأ دیدگاههای اسلام ستیزانه بوده است) نشأت گرفته از مسائل هویتی و احساس خطر از مسلمانان بوده است. به عقیده او نگاه جوامع غربی به اسلام و مسلمانان از دریچه نگاهی غیر واقعی بوده و آنها در صدد کشف شرق نبودهاند<ref>سعید، ادوارد، ۱۳۷۷، شرق شناسی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷</ref> بلکه شرقی را اختراع کردهاند تا آن را مبنای تقویت هویت غربی قرار دهند و | در زمینه کارکرد هویت بخشانه ادوراد سعید، شرق شناس مسلمان براین باور است که نگاه غرب به اسلام(که منشأ دیدگاههای اسلام ستیزانه بوده است) نشأت گرفته از مسائل هویتی و احساس خطر از مسلمانان بوده است. به عقیده او نگاه جوامع غربی به اسلام و مسلمانان از دریچه نگاهی غیر واقعی بوده و آنها در صدد کشف شرق نبودهاند<ref>سعید، ادوارد، ۱۳۷۷، شرق شناسی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷</ref> بلکه شرقی را اختراع کردهاند تا آن را مبنای تقویت هویت غربی قرار دهند و از این رو مسلمانان به دیگری جهان غرب تبدیل شوند که نقش تعیین کنندهای در تثبیت هویت غربیایفا میکند.<ref>سعید، بابی، ۱۳۷۹، هراس بنیادین، ترجمه غلامرضا جمشیدی (تهران: دانشگاه تهران).</ref> | ||
[[آیت الله خامنهای]] رهبر [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز در [[نامهای برای تو]] خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، این مؤلفه را از عوامل اسلامهراسی قلمداد کرده است. | [[آیت الله خامنهای]] رهبر [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز در [[نامهای برای تو]] خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، این مؤلفه را از عوامل اسلامهراسی قلمداد کرده است. |
ویرایش