Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (جابهجایی مطالب) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (←عوامل استدراج) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
بر اثر اصرار بر [[گناه]] و فراموشی [[استغفار]] در حال غفلت از عذاب دلالت میکند | بر اثر اصرار بر [[گناه]] و فراموشی [[استغفار]] در حال غفلت از عذاب دلالت میکند | ||
اجرای این سنت الهی را پس از مراحل هدایت و آزمایش از یک سو و تکذیب و رویگردانی انسان از سوی دیگر ممکن دانستهاند.<ref>معموری، «استدراج»، ص۵۶.</ref | اجرای این سنت الهی را پس از مراحل هدایت و آزمایش از یک سو و تکذیب و رویگردانی انسان از سوی دیگر ممکن دانستهاند.<ref>معموری، «استدراج»، ص۵۶.</ref> | ||
[[قرآن|قرآن کریم]] در دو [[سوره اعراف]] آیه ۱۸۲ و [[سوره قلم|قلم]] آیه ۴۴، از مشتقات کلمه استدراج استفاده کرده و معنایی شبیه به معنای لغوی را از آن قصد کرده است: «وَ الَّذینَ کذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لا یعْلَمُونَ؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد».<ref>سوره اعراف، آیه۱۸۲.</ref> [[مفسر|مفسران]] معتقدند بر طبق سنت استدراج، خداوند گناهکاران را سریع، گرفتار مجازات نمیکند، بلکه گاه درهای نعمت را به سوی آنها میگشاید، تا با غوطهور شدن هرچه بیشتر در نعمتهای خداوند، بیشتر در مسیر طغیان گام بردارند و در انتها مجازات شدیدتری شامل حال آنان گردد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰،ص۱۲۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۳۴۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۳۳.</ref> | [[قرآن|قرآن کریم]] در دو [[سوره اعراف]] آیه ۱۸۲ و [[سوره قلم|قلم]] آیه ۴۴، از مشتقات کلمه استدراج استفاده کرده و معنایی شبیه به معنای لغوی را از آن قصد کرده است: «وَ الَّذینَ کذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لا یعْلَمُونَ؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد».<ref>سوره اعراف، آیه۱۸۲.</ref> [[مفسر|مفسران]] معتقدند بر طبق سنت استدراج، خداوند گناهکاران را سریع، گرفتار مجازات نمیکند، بلکه گاه درهای نعمت را به سوی آنها میگشاید، تا با غوطهور شدن هرچه بیشتر در نعمتهای خداوند، بیشتر در مسیر طغیان گام بردارند و در انتها مجازات شدیدتری شامل حال آنان گردد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰،ص۱۲۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۳۴۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۳۳.</ref> |