کاربر ناشناس
بکتاشیه: تفاوت میان نسخهها
←آئین ها
imported>Lohrasbi |
imported>Lohrasbi |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==آئین ها== | ==آئین ها== | ||
===آئین اقرار=== | ===آئین اقرار=== | ||
از | |||
از مهمترین آیینهای بکتاشیان «آیین اقرار» یا «آیین جمع» است که مراسم ورود تازه واردان به این طریقه است. این آیین مبتنی بر حکایت گردهم آیی [[علی(ع)]] و ۱۱ امام و عده دیگری (جمعا ۴۰ تن) در خانه [[فاطمه (س)]]، و در واقع باز آفرینی همان رویداد است. پیش از شروع مراسم داوطلب ورود به این طریقه، گوسفندی قربانی میکند و مخارج مراسم را بر عهده میگیرد. سپس کسی را به عنوان رهبر برمیگزیند که او را در اجرای مراسم هدایت میکند؛ پس از غروب آفتاب به اتاق بزرگی در تکیه با نام «میدان» وارد میشود و با ادای احترام در جای مخصوص خود مینشیند. سپس بابا، «صلوات نامه»ای شامل نام دوازده امام میخواند و مشکلات طریقه را برای عاشق شرح میدهد. پس از آن با خواندن ترجمانها (سخنان منظوم و منثور خاص) شمعها روشن میشود و عاشق با رهبر از میدان خارج میشود. در بیرون از میدان مطابق [[فقه]] [[شیعه]] [[وضو]] میگیرد و همرا با رهبر به میدان باز میگردد و پس از ادای احترام، نزد بابا میرود. بابا با سفارش به پرهیز از بدیها، شهوات و افشای اسرار، به او تلقین میکند که مذهبش جعفری، مرشدش [[محمد(ص)]] و راهبرش [[علی(ع)]] و پیر طریقش حاجی بکتاش است. آنگاه عرق چینی بر سر او میگذارد و به طنابی که بر گردن اوست سه گره میزند که نماد مراقبت از دست، زبان و خودداری از شهوات است. پس از ادای احترام به همه حاضران، عاشق در جای خود مینشیند و به همه شربتی داده میشود. با پایان مراسم ورود به طریقه، سفره گسترده میشود و حاضران [[شراب]] مینوشند و سپس مراسم سماع که زنان نیز در آن شرکت دارند، برگزار میشود. حضور آزادانه زنان در آیینهای بکتاشی از ویژگیهای این طریقه است.<ref>پاکالین، I/۱۹۹-۲۰۰؛ هاشم پور، ص۵۳۱ـ۵۲۹، برج ص۱۹۹ـ۱۷۵؛ گولپینارلی، تصوف ۱۱۱، ۱۶۱، ایرانیکا، همانجا</ref> | |||
===صیام فاطمه=== | ===صیام فاطمه=== | ||
از | |||
از مهمترین اوقات سال در نزد بکتاشیان ۱۰ روز نخست [[محرم]] است که در آن [[روزه|روزه ای]] به نام «صیام فاطمه» میگیرند و از خوردن گوشت، شیر و کره اجتناب میورزند. همچنین در این ۱۰ روز مراسم عزاداری برگزار میکنند و در پایان آن غذای خاصی به نام «عاشوره» در تکیه میخورند. بکتاشیان همچنین نوروز را به عنوان سالروز تولد [[علی(ع)]] جشن میگیرند.<ref>ایرانیکا، IV/۱۱۹-۱۲۰، برج ۱۷۰ـ۱۶۹، هاشم پور ۵۳۲ـ۵۳۱</ref> | |||
===عدم التزام به شریعت=== | ===عدم التزام به شریعت=== | ||
غالب منابع تحقیق درباره بکتاشیان به عدم التزام آنان به احکام [[شریعت]] و ترک [[نماز|نمازهای]] یومیه [[روزه]] [[رمضان]] و سایر عبادات، اشاره | |||
غالب منابع تحقیق درباره بکتاشیان به عدم التزام آنان به احکام [[شریعت]] و ترک [[نماز|نمازهای]] یومیه [[روزه]] [[رمضان]] و سایر عبادات، اشاره کردهاند. این امر، یکی از وجوه اختلاف این طریقه با [[شیعه اثنی عشری]] است. البته وجود ارکان نامه هایی مثل «شرعیات بکتاشی» نوشته [[نجیب عاصم]] (د۱۳۵۴ق/۱۹۳۵م) که بر ادای فرایض و پایبندی به قوانین شرعی شیعه تاکید دارند، خود شاهد آن است که همواره اقلیتی پیرو شریعت نیز در این طریقه وجود داشته است.<ref>ایرانیکا IV/۱۱۹-۱۲۰؛ EI۲؛ دائره المعارف خاورمیانه</ref> | |||
===دعا=== | ===دعا=== | ||
در این طریقه [[دعا|ادعیه]] و اذکاری به | در این طریقه [[دعا|ادعیه]] و اذکاری به نامهای «گلبانگ» و «ترجمان» نیز وجود دارد که مریدان، آنها را میآموزند و در اوقات مشخصی از روز میخوانند.<ref>ر.ک: برج، ص۱۶۸ـ۱۶۶؛ پاکالین، I/۲۰۰-۲۰۰۱</ref> | ||
==ادبیات== | ==ادبیات== | ||
ادبیات بکتاشیه مشتمل بر آثاری منثور و منظوم است که در این مجموعه نظم جایگاهی والاتر از نثر دارد. بکتاشیه نیز چون [[مولویه]]، آراء و آثار و عقاید خود را با شعر، موسیقی و سماع بکتاشی بیان داشته اند.<ref>بانارلی، I/294</ref> اشعار آنها که به «نَفَس» و «دوریّه» مشهور است با وزن هجایی و به زبان ترکی است. بکتاشیان در این اشعار خواسته های خود را به بان ساده و عامیانه بیان کرده اند.<ref>دائره المعارف ترک، VI/38؛ هاشم پور، 538ـ537؛ گولپینارلی، تصوف، ص 180، نیز، 176ـ171؛ برج، ص 120ـ87</ref> | ادبیات بکتاشیه مشتمل بر آثاری منثور و منظوم است که در این مجموعه نظم جایگاهی والاتر از نثر دارد. بکتاشیه نیز چون [[مولویه]]، آراء و آثار و عقاید خود را با شعر، موسیقی و سماع بکتاشی بیان داشته اند.<ref>بانارلی، I/294</ref> اشعار آنها که به «نَفَس» و «دوریّه» مشهور است با وزن هجایی و به زبان ترکی است. بکتاشیان در این اشعار خواسته های خود را به بان ساده و عامیانه بیان کرده اند.<ref>دائره المعارف ترک، VI/38؛ هاشم پور، 538ـ537؛ گولپینارلی، تصوف، ص 180، نیز، 176ـ171؛ برج، ص 120ـ87</ref> |