۱۷٬۸۰۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[شیخ طوسی]] با این استدلال که انجام فعل قبیح، نقص در خداوند است و بنابر براهین عقلی، نقص در خداوند جای ندارد، به اثبات عدل الهی پرداخته است. او همچنین معتقد است انجام فعل قبیح یا از روی جهل است و یا از روی احتیاج که این دو درباره خدا منتفی است. [[آیات قرآن]] و [[روایات]] نیز بر وجود صفت عدل در خدواند دلالت دارند. | [[شیخ طوسی]] با این استدلال که انجام فعل قبیح، نقص در خداوند است و بنابر براهین عقلی، نقص در خداوند جای ندارد، به اثبات عدل الهی پرداخته است. او همچنین معتقد است انجام فعل قبیح یا از روی جهل است و یا از روی احتیاج که این دو درباره خدا منتفی است. [[آیات قرآن]] و [[روایات]] نیز بر وجود صفت عدل در خدواند دلالت دارند. | ||
== جایگاه و اهمیت == | == جایگاه و اهمیت == | ||
عدل الهی از نقاط تمایز بین دو مذهب بزرگ اسلامی دانسته شده است. [[شیعه|شیعیان]] عدل الهی را از اصول پنجگانه دین<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۹۹.</ref> و یا دستکم از [[اصول مذهب]] میدانند.<ref>جمعی از محققان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۴.</ref> چنانکه معتزلیان نیز عدل را اصل دوم از [[اصول خمسه|اصول دین]] خود قرار داده بودند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۳.</ref> | عدل الهی از نقاط تمایز بین دو مذهب بزرگ اسلامی دانسته شده است. [[شیعه|شیعیان]] عدل الهی را از اصول پنجگانه دین<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۹۹.</ref> و یا دستکم از [[اصول مذهب]] میدانند.<ref>جمعی از محققان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۴.</ref> چنانکه معتزلیان نیز عدل را اصل دوم از [[اصول خمسه|اصول دین]] خود قرار داده بودند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۳.</ref> | ||
متکلمان مسلمان در کتابهای خود بخش جداگانهای به عدل اختصاص دادهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۴۱.</ref> باور به عدل الهی در چندین بحث اعتقادی تأثیرگذار است؛ تأثیر نخست آن در مباحث خداشناسی است. شیعیان عدل را از [[صفات فعل]]<ref>خرازی، بدایة المعارف الإلهیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref> [[صفات ثبوتیه|ثبوتی]]<ref>حمود، الفوائد البهیة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۲۵۳؛ سبحانی، العقیدة الإسلامیة، ۱۳۸۶ش، ص۹۳</ref> خداوند میدانند. بنابر روایتی [[امام صادق(ع)]] عدل را در کنار [[توحید]]، اساس دین معرفی میکند.<ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۹۶.</ref> [[عبدالرزاق لاهیجی]] متکلم شیعه معتقد است عدل نشاندهنده كمال خداوند در افعال اوست.<ref>لاهیجی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ۱۳۷۲ش، ص۵۷.</ref> همچنین از نظر متکلمان شیعه عدل کاملکننده [[توحید]] است و سایر اصول دین مانند [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]] وابسته به آنند.<ref>شبر، حق الیقین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۸۳.</ref> | |||
مباحث دیگری مانند [[بهشت]]، [[جهنم]] و حسابرسی اعمال در [[قیامت]] نیز متوقف بر عدل الهیاند.<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۰.</ref> | مباحث دیگری مانند [[بهشت]]، [[جهنم]] و حسابرسی اعمال در [[قیامت]] نیز متوقف بر عدل الهیاند.<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۰.</ref> همچنین باور یا عدم باور به عدل در مسائل مهم انسانشناختی مانند [[جبر و اختیار]]، [[قضا و قدر]]، [[مسئله شر|مسئله شرور]] و رنجهای زندگی، سعادت و شقاوت<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۲۲.</ref> [[اختیار]] و اراده انسان تأثیر دارد.<ref>نوروزی، «تاریخچه بحث عدل»، ص۱۳.</ref> از نظر باورمندان به عدل الهی حتی شناخت [[احکام عملی|احکام عملی دین]] نیز وابسته به عدل الهی است. چون [[قاعده ملازمه]] و [[تأثیر مصالح و مفاسد واقعی در احکام]] و پذیرش نقش عقل در اجتهاد با پذیرش عدل الهی ممکن است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۴.</ref> در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] عدل ركن مهم [[اسلام]] دانسته شده که هیچ یک از مسائل عقیدهاى و عملى، فردى و اجتماعى، خالى از روح عدل نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۳۰۱.</ref> | ||
=== تاریخچه و زمینههای بحث=== | === تاریخچه و زمینههای بحث=== | ||
بحث درباره عدل الهی جزو قدیمیترین بحثهای کلامی در [[جهان اسلام]] است. [[مرتضی مطهری]] معتقد است مهمترین عامل طرح بحث عدل الهی، آموزههای قرآن است که شاخههای مختلف عدل (تکوینی، تشریعی، اخلاقی و اجتماعی) را مطرح کرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۹.</ref> | بحث درباره عدل الهی جزو قدیمیترین بحثهای کلامی در [[جهان اسلام]] است. [[مرتضی مطهری]] معتقد است مهمترین عامل طرح بحث عدل الهی، آموزههای قرآن است که شاخههای مختلف عدل (تکوینی، تشریعی، اخلاقی و اجتماعی) را مطرح کرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۹.</ref> | ||
قدیمیترین اختلافها در حوزه عدل الهی را درباره نسبت دادن افعال قبیح انسانی به خدا دانستهاند.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۳.</ref> اختلاف بعدی در این باره این بود که افعال انسان مخلوق خودِ اوست یا مخلوق خدا؟<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۴.</ref> در همین دوران بود که جریان فکری قَدَریه با هدف دفاع از عدل الهی شکل گرفت.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۱۷.</ref> پس از آن بحث [[استطاعت (کلام)|استطاعت]] فراگیر شد که پیوستگی روشنی به بحث عدل الهی دارد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> و همینطور شاخههای مرتبط با عدل الهی مورد بحث و نزاع قرار گرفت تا این که عدل گستردهترین باب [[علم کلام]] شد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> | قدیمیترین اختلافها در حوزه عدل الهی را درباره نسبت دادن افعال قبیح انسانی به خدا دانستهاند.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۳.</ref> اختلاف بعدی در این باره این بود که افعال انسان مخلوق خودِ اوست یا مخلوق خدا؟<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۴.</ref> در همین دوران بود که جریان فکری قَدَریه با هدف دفاع از عدل الهی شکل گرفت.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۱۷.</ref> پس از آن بحث [[استطاعت (کلام)|استطاعت]] فراگیر شد که پیوستگی روشنی به بحث عدل الهی دارد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> و همینطور شاخههای مرتبط با عدل الهی مورد بحث و نزاع قرار گرفت تا این که عدل گستردهترین باب [[علم کلام]] شد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> |
ویرایش