Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۱۴
ویرایش
(درج الگوی درجه بندی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
}} | }} | ||
'''مکتب تفکیک''' یا '''مکتب مَعارفی خراسان'''، اندیشهای مبتنی بر خالصسازی معارف دینی و تفکیک و جدایی آن از اندیشههای [[فلسفه|فلسفی]] و عرفانی که آغازگر آن [[میرزا مهدی اصفهانی]] در [[مشهد]] بوده است. میرزا مهدی اصفهانی، [[سید موسی زرآبادی]]، [[محمود حلبی]]، محمدباقر ملکی میانجی، [[میرزا جواد تهرانی]]، [[حسنعلی مروارید]]، [[هاشم قزوینی]]، [[مجتبی قزوینی]]، [[جعفر سیدان]] و [[ | '''مکتب تفکیک''' یا '''مکتب مَعارفی خراسان'''، اندیشهای مبتنی بر خالصسازی معارف دینی و تفکیک و جدایی آن از اندیشههای [[فلسفه اسلامی|فلسفی]] و عرفانی که آغازگر آن [[میرزا مهدی اصفهانی]] در [[مشهد]] بوده است. میرزا مهدی اصفهانی، [[سید موسی زرآبادی]]، [[محمود حلبی]]، محمدباقر ملکی میانجی، [[میرزا جواد آقا تهرانی|میرزا جواد تهرانی]]، [[حسنعلی مروارید]]، [[هاشم قزوینی]]، [[مجتبی قزوینی]]، [[جعفر سیدان]] و [[محمدرضا حکیمی]]، از اندیشمندان این مکتب دانسته میشوند. کتابها و مقالات فراوانی در رد و تأیید این اندیشه نگاشته شده است. [[عبدالحسین خسروپناه]]، با ذکر ویژگیهای مکتب تفکیک در سه دوره تاریخی (١ـ دوره میرزا مهدى اصفهانی ٢ـ دوره مجتبی قزوینی و میرزا جواد تهرانی ٣ـ دوره سید جعفر سیدان)، مکتب تفکیک امروزین را متفاوت از مکتب تفکیک دورههای پیشین دانسته است. | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
مکتب تفکیک، مکتب جداسازی سه روش معرفتی، یعنی [[قرآن]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] است.<ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۳ش، ص۴۴.</ref> هدف این مکتب، جداسازی و نابسازی فکر و شناخت قرآنی از شناخت بشری، و رهاندن آن از تأویلات و مزج با دیگر افکار بیان شده است. <ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۳ش، ص۴۴.</ref> | مکتب تفکیک، مکتب جداسازی سه روش معرفتی، یعنی [[قرآن]]، [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[عرفان]] است.<ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۳ش، ص۴۴.</ref> هدف این مکتب، جداسازی و نابسازی فکر و شناخت قرآنی از شناخت بشری، و رهاندن آن از تأویلات و مزج با دیگر افکار بیان شده است. <ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۳ش، ص۴۴.</ref> | ||
اصطلاح مکتب تفکیک را نخستین بار [[ | اصطلاح مکتب تفکیک را نخستین بار [[محمدرضا حکیمی]] در مجله کیهان فرهنگی برای [[مکتب معارفی خراسان]] پیشنهاد کرد و پس از آن این اصطلاح رواج یافت.<ref>مظفری، بنیان مرصوص، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref> با این حال، سید جعفر سیدان، این اصطلاح را ابداع دکتر توکل دانسته<ref>مقدمه ابواب الهدی، تصحیح و مقدمه حسین مفید، ص۲۲.</ref> و برخی پژوهشگران نیز این عنوان را مناسب ندانسته و عنوان مکتب معارف خراسان را ترجیح دادهاند.<ref>مفید، «مکتب معارف خراسان»، ص۶۸.</ref> | ||
==مبانی== | ==مبانی== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==مخالفت با فلسفه== | ==مخالفت با فلسفه== | ||
نظریهپردازان مکتب تفکیک در مواجهه با فلسفه، دارای موضعی یکسان تلقی نشدهاند؛ چرا که متقدمان مکتب تفکیک مانند [[میرزا مهدی اصفهانی]] و [[محمود حلبی]]، به ضدیت با فلسفه شناخته میشوند؛<ref>موسوی، آیین و اندیشه، ۱۳۸۲ش، ص۲۲.</ref> چنانکه | نظریهپردازان مکتب تفکیک در مواجهه با فلسفه، دارای موضعی یکسان تلقی نشدهاند؛ چرا که متقدمان مکتب تفکیک مانند [[میرزا مهدی اصفهانی]] و [[محمود حلبی]]، به ضدیت با فلسفه شناخته میشوند؛<ref>موسوی، آیین و اندیشه، ۱۳۸۲ش، ص۲۲.</ref> چنانکه میرزا مهدی اصفهانی، فلاسفه را ویرانگران دین شمرده<ref>فلاسفة الاسلام هادمون للاسلام و لیسوا بخادمین له (تقریرات میرزا مهدی اصفهانی، به قلم محمود حلبی، ص۲۵).</ref> و همهٔ گزارههای فلسفی را در تضاد با تعالیم الهی میداند<ref>لتری مناقضة کل ما جاء به الشریعة مع جمیع قواعد الفلسفة (تقریرات میرزا مهدی اصفهانی، به قلم محمود حلبی، ص۱۷۸).</ref> و قیاس ابلیس در تمرد از امر الهی را برهان فلسفی میشمرد{{یادداشت|ان قیاس ابلیس کان بصورة البرهان}} و همهٔ قضایای حقیقیه و خارجیه را باطل میداند<ref>ان القضایا الحقیقیة و الخارجیة من العلوم الاصطلاحیة مؤسسة علی اساس باطل (اصفهانی، المواهب السنیه، ص۴۱).</ref> و مدرسین فلسفه را فریبکار میخواند.<ref>لولا تدلیس المعلمین و مدرسی کتب الفلاسفة لما اطمئن نفس الطلبة (اصفهانی، تقریرات، ص۱۲).</ref> شیخ محمود حلبی، فلسفه را زیانآورترین مطالب دانسته و آن را دشمن بزرگ معارف الهی خوانده است.<ref>حلبی، دروس معارف الهیه، درس ۸.</ref> در درسهای حلبی، مواردی از بدگویی و دشنامگویی خطاب به فلاسفه و عرفا دیده میشود.<ref>خاک بر دهانشان و آتش بر زبانشان. مرحوم میرزا میفرمودند اگر یک نفر به محی الدین بگوید ای ... ای کثافت! قطعاً باید خوشش بیاید چون وصف اکملیت اوست (حلبی، دروس معارف الهیه، درس ۴۷).</ref> [[مجتبی قزوینی]] نیز طریق قرآن و سنت را مخالف طریق فلسفه میداند.<ref>قزوینی، بیان الفرقان، ج۱، مقدمه، ص۲.</ref> | ||
با این حال متأخران مکتب تفکیک، مانند [[سید جعفر سیدان]] و [[محمدرضا حکیمی خراسانی|محمدرضا حکیمی]]، موضعی دیگر دارند و فلسفه را بهکلی نفی نمیکنند و مکتب تفکیک را تنها جدایی میان روشهای دینی و روش فلسفی میدانند<ref>خسروپناه، جریانشناسی فکری ایران معاصر، ۱۳۹۰ش، ص۱۱۸.</ref> تا از این طریق، معارف [[وحی الهی|وحیانی]] را از تلفیق با معارف بشری، حفظ کنند.<ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۵ش، ص۴۴-۴۷.</ref> | با این حال متأخران مکتب تفکیک، مانند [[سید جعفر سیدان]] و [[محمدرضا حکیمی خراسانی|محمدرضا حکیمی]]، موضعی دیگر دارند و فلسفه را بهکلی نفی نمیکنند و مکتب تفکیک را تنها جدایی میان روشهای دینی و روش فلسفی میدانند<ref>خسروپناه، جریانشناسی فکری ایران معاصر، ۱۳۹۰ش، ص۱۱۸.</ref> تا از این طریق، معارف [[وحی الهی|وحیانی]] را از تلفیق با معارف بشری، حفظ کنند.<ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۵ش، ص۴۴-۴۷.</ref> محمدرضا حکیمی نسبت میان فلسفه با وحی قرآنی را نه تباین کلی، بلکه عدم تساوی کلی میداند.<ref>حکیمی، معاد جسمانی در حکمت متعالیه، ص۳۰۸؛ حکیمی، اجتهاد و تقلید در فلسفه، ص۶۶.</ref> در دیدگاه سید جعفر سیدان، عقل صریح نه تنها با وحی در تنافی نیست بلکه وحی، مبتنی بر عقل صریح است.<ref>«نسبت عقل و وحی از دیدگاه فلسفه و مکتب تفکیک»، ص۳۲۰.</ref> | ||
==دورههای تفکیک== | ==دورههای تفکیک== | ||
عبدالحسین خسروپناه، در کتاب جریانشناسی فکری ایران معاصر، مکتب تفکیک را دارای سه دوره دانسته است؛ | عبدالحسین خسروپناه، در کتاب جریانشناسی فکری ایران معاصر، مکتب تفکیک را دارای سه دوره دانسته است؛ | ||
* دوره نخست، دوره مؤسسان و متقدمان؛ یعنی | * دوره نخست، دوره مؤسسان و متقدمان؛ یعنی میرزا مهدی اصفهانی و محمود حلبی که فلسفه و اسلام را ناسازگار میدانستهاند. برخی از مهمترین دیدگاههای دوره اول مکتب تفکیک بدین شرح است: | ||
::#[[عقل]]، عبارت از نور صریح و خارج از حقیقت انسان و معلوم و معقولات. | ::#[[عقل]]، عبارت از نور صریح و خارج از حقیقت انسان و معلوم و معقولات. | ||
::#[[یقین]] و قطع منطقی تنها علم حصولی را ایجاد میکند. | ::#[[یقین]] و قطع منطقی تنها علم حصولی را ایجاد میکند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
::#جایگزینی عقل فلسفی با عقل فطری. | ::#جایگزینی عقل فلسفی با عقل فطری. | ||
* دوره دوم، دوره کسانی از جمله [[مجتبی قزوینی]]، [[میرزا جواد تهرانی]] دانسته شده که با قلم محمدرضا حکیمی شناخته میشوند. دیدگاههای مهم این دوره عبارت است از: | * دوره دوم، دوره کسانی از جمله [[مجتبی قزوینی]]، [[میرزا جواد آقا تهرانی|میرزا جواد تهرانی]] دانسته شده که با قلم محمدرضا حکیمی شناخته میشوند. دیدگاههای مهم این دوره عبارت است از: | ||
::#خالص ماندن شناختهای قرآنی و سرهفهمی معارف اسلامی، به عنوان هدف این جریان فکری. | ::#خالص ماندن شناختهای قرآنی و سرهفهمی معارف اسلامی، به عنوان هدف این جریان فکری. | ||
::#عدم تباین و تناقض میان دین و [[فلسفه اسلامي|فلسفه]] و عرفان. | ::#عدم تباین و تناقض میان دین و [[فلسفه اسلامي|فلسفه]] و عرفان. |