پرش به محتوا

سید محمد تیجانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۴۶۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۰
جز
حذف مطالب زائد
جز (حذف مطالب زائد)
خط ۳۸: خط ۳۸:
| منصب              =
| منصب              =
| مکتب              =
| مکتب              =
| آثار              = [[آنگاه هدایت شدم]]، اهل بیت کلید مشکلها، همراه با راستگویان، از آگاهان بپرسید، راه نجات سفرها و خاطرات
| آثار              = [[آنگاه هدایت شدم]]، اهل بیت کلید مشکل‌ها، همراه با راستگویان، از آگاهان بپرسید، راه نجات سفرها و خاطرات
| خویشاوندان سرشناس =
| خویشاوندان سرشناس =
| گفتاورد          =
| گفتاورد          =
خط ۶۳: خط ۶۳:
تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عرب‌های [[مسلمان]] شرکت کرد و در این سفر به وهابیت متمایل شد.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و به تبلیغ عقاید آنان مشغول شد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref> او برای آشنایی بیشتر با عقاید وهابیت به [[حج]] رفت و در مصر با تعدادی از علمای [[الازهر]] دیدار کرد ولی درخواست اقامت در دانشگاه الازهر را رد کرد. تیجانی در این سفر با [[عبدالباسط عبدالصمد]] هم دیداری داشته است.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، صص۲۵-۲۷.</ref>
تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عرب‌های [[مسلمان]] شرکت کرد و در این سفر به وهابیت متمایل شد.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و به تبلیغ عقاید آنان مشغول شد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref> او برای آشنایی بیشتر با عقاید وهابیت به [[حج]] رفت و در مصر با تعدادی از علمای [[الازهر]] دیدار کرد ولی درخواست اقامت در دانشگاه الازهر را رد کرد. تیجانی در این سفر با [[عبدالباسط عبدالصمد]] هم دیداری داشته است.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، صص۲۵-۲۷.</ref>


==گرایش به مذهب شیعه==
==برگزیدن مذهب شیعه==
تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، با یکی از اساتید شیعه دانشگاه [[بغداد]] به نام منعم داشته است. او در این دیدار  [[شیعیان]] را به [[کفر]] و [[شرک]] متهم کرد اما منعم، تیجانی را برای آشنایی با تشیع به [[عراق]] دعوت کرد. تیجانی که در آن زمان آرزوی زیارت [[عبدالقادر گیلانی]] را داشت، دعوت منعم را پذیرفت<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۳۵.</ref> حضور در [[حرم]] [[موسی بن جعفر الکاظم|امام هفتم شیعیان]]، سؤالات و تردیدهایی را در وی ایجاد کرد. تیجانی این سفر را که منتهی به دیدن منزل [[امام علی(ع)]]، [[مسجد کوفه]]، [[حرم امام علی(ع)]] و دیدار با علماء شده را نقطه عطف زندگی خود ذکر کرده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۴۵-۴۶. </ref>
تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، با یکی از اساتید شیعه دانشگاه [[بغداد]] به نام منعم داشته است. او در این دیدار  [[شیعیان]] را به [[کفر]] و [[شرک]] متهم کرد اما منعم، تیجانی را برای آشنایی با تشیع به [[عراق]] دعوت کرد. تیجانی که در آن زمان آرزوی زیارت [[عبدالقادر گیلانی]] را داشت، دعوت منعم را پذیرفت<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۳۵.</ref> حضور در [[حرم]] [[موسی بن جعفر الکاظم|امام هفتم شیعیان]]، سؤالات و تردیدهایی را در ذهن وی ایجاد کرد. تیجانی این سفر را که منتهی به دیدن منزل [[امام علی(ع)]]، [[مسجد کوفه]]، [[حرم امام علی(ع)]] و دیدار با علماء شده را نقطه عطف زندگی خود ذکر کرده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۴۵-۴۶. </ref>


== دیدار با علمای شیعه==
== دیدار با علمای شیعه==
تیجانی در عراق با برخی از عالمان شیعه دیدار و گفتگو کرد.
===دیدار با آیت الله خویی===
===دیدار با آیت الله خویی===
تیجانی در این دیدار به [[آیت الله خویی]] شیعیان را از یهود و مسیحیان بدتر دانسته چراکه یهود و نصاری خدا را می‌پرستند و به [[موسی]] و [[عیسی]] عقیده دارند اما شیعیان، [[علی]] را عبادت می‌کنند و او را تنزیه می‌نمایند. گروهی هم در میان شیعیان هستند که خدا را می‌پرستند اما علی را تا درجه [[رسول خدا]] بالا می‌برند. شیعیان معتقدند که [[جبرئیل]] در امانت الهی خیانت کرد و [[وحی]] رابه جای علی، برای [[محمد]] برد!!!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۴۹</ref>
تیجانی در این دیدار به [[آیت الله خویی]] شیعیان را از یهود و مسیحیان بدتر دانسته چراکه یهود و نصاری خدا را می‌پرستند و به [[موسی]] و [[عیسی]] عقیده دارند اما شیعیان، [[علی]] را عبادت می‌کنند و او را تنزیه می‌نمایند. همچنین شیعیان معتقدند که [[جبرئیل]] در امانت الهی خیانت کرد و [[وحی]] رابه جای علی، برای [[محمد]] برد!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۴۹</ref> آیت الله خویی در این دیدار با تکیه بر اشتراکات مسلمانان مانند قرآن واحد و خاتمیت پیامبر استنادات قرآنی اتهامات وی به شیعه را رد کرد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref> تیجانی نقل کرده که سخنان [[آیت الله خویی]] بر جانم نشست و پرده از چشمانم برداشت و فکر کردم چگونه ما به این منطق نرسیدیم؟<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>
 
آیت الله خویی تبسمی کرده و می‌گوید: آیا [[قرآن]] خوانده‌ای؟ آیا می‌دانی [[مسلمانان]] با تمام اختلافات مذهبی‌شان در قرآن اتفاق‌نظر دارند و قرآن نزد ما همان قرآن شماست؟ آیا در قرآن خوانده‌ای «‌ما محمد الّا رسول، قد خلت من قبله الرسل» <ref>آل عمران/۱۴۴.</ref> و همچنین این آیه: «‌محمد رسول الله و الذین معه اشّداء علی الکفار» <ref>الفتح/۲۹.</ref> و نیز این آیه مبارکه: «‌ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین» <ref>الاحزاب/۴۰.</ref>؟ پس [[علی(ع)]] کجاست؟ پس اگر قرآن ما [[شیعیان]] می‌گوید [[محمد(ص)]] [[پیامبر(ص)]] است، پس این تهمت از کجا آمده است؟ ضمناً در مورد تهمتِ خیانت به [[جبرئیل امین]] از این تهمت سنگین‌تر و بدتر است، مگر زمانی که جبرئیل نازل شد محمد(ص) چهل سال از عمرش گذشته بود و علی(ع) کودک بود، پس چگونه جبرئیل در رساندن [[وحی]] خطا کرده و بین علی و محمد فرق نگذاشته است؟ از این‌ها گذشته، [[شیعه]] تنها فرقه‌ای است که قائل به [[عصمت]] انبیاء و [[ائمه(ع)]] است، در حالی که این‌ها بشرند و [[جبرئیل]] ملک مقرب خداست و از خطا [[معصوم]] است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>
تیجانی نقل کرده که سخنان [[آیت الله خویی]] بر جانم نشست و پرده از چشمانم برداشت و فکر کردم چگونه ما به این منطق نرسیدیم؟<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>


===دیدار با آیت الله صدر===
===دیدار با آیت الله صدر===
[[پرونده:دیدار تیجانی با آیت الله سید محمدباقر صدر.jpg|بندانگشتی|دیدار تیجانی با آیت الله [[سید محمدباقر صدر]]]]
[[پرونده:دیدار تیجانی با آیت الله سید محمدباقر صدر.jpg|بندانگشتی|دیدار تیجانی با آیت الله [[سید محمدباقر صدر]]]]
تیجانی در [[نجف]] به دیدار [[سید محمد باقر صدر]] هم می‌رود و بیشترین تأثیر خود را از این مرجع مشهور [[شیعه]] می‌گیرد. تیجانی در این باره می‌گوید «‌احساس می‌کردم اگر یک ماه در اینجا بمانم، قطعا شیعه می‌شدم به خاطر حسن اخلاق و تواضع و کرامت [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]]. هرگاه به صورتش نگاه می‌کردم، تبسم می‌کرد و می‌فرمود امری داری؟ چیزی لازم داری؟ در آن چهار روز مگر در وقت خواب از سید صدر جدا نشدم‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۴.</ref>
تیجانی در [[نجف]] به دیدار [[سید محمدباقر صدر]] از مراجع تقلید شیعه رفت و تواضع، حسن اخلاق صدر سخن گفته است. او گفته است که احساس می‌کردم اگر یک ماه در اینجا بمانم، قطعا شیعه می‌شدم به خاطر حسن اخلاق و تواضع و کرامت [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]]. <ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۴.</ref>


وی در کتاب خود بصورت مفصل از این دیدار، سؤالات مطروحه خود حوزه‌های مختلف و پاسخ‌های قانع کنندۀ [[سید محمد باقر صدر|آیت الله صدر]] را نقل کرده است.<ref>نکـ: تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۳-۶۰.</ref> مثلا تیجانی می‌گوید از سید پرسیدم که بزرگان سعودی [وهابی] می‌گویند که دست کشیدن به قبر و زیارت صالحین و [[تبرک|تبرک جستن]] از ایشان [[شرک]] به خداوند است، نظر شما چیست؟ سید صدر پاسخ داد که [[اسلام|مسلمانان]] [[موحد]] معتقدند که خداوند [[نافع]] و [[ضار]] است و [[اولیاء الله]] به تنهایی نه نفعی می‌توانند برسانند و نه ضرری! پس این‌ها همه وسیلۀ قرب الهی‌اند و این میان [[شیعه]] و [[سنی]] مورد اتفاق بوده است از زمان [[پیامبر(ص)]] تاکنون به جز علماء [[وهابی]] که این مسأله را انکار کردند. [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]] در ادامه با نقل خاطره‌ای می‌افزاید؛ [[سید شرف الدین]] در زمان [[ملک عبدالعزیز آل سعود]]، به [[مکه]] مشرف می‌شود و در جشن [[عید قربان]] که همه علماء نزد پادشاه جمع شده بودند به عبدالعزیز قرآنی را در پوست بز هدیه می‌دهد. ملک عبدالعزیز قرآن را گرفته و با احترام بوسیده و بر پیشانی خود می‌نهد. سید شرف الدین در همان حال می‌گوید:‌ای پادشاه! چرا این پوست بز را می‌بوسی و اینقدر تعظیم می‌کنی؟ پادشاه جواب می‌دهد قصد من تعظیم به قرآن داخل آن است نه پوست روی آن! در همین هنگام سید می‌گوید: احسنت بر تو‌ای پادشاه! ما هم از بوسیدن [[ضریح]] نبوی و ابواب حرم، قصد تعظیم [[پیامبر اسلام(ص) |نبی(ص)]] را داریم نه آهن و چوب! همانگونه که تو قصد تعظیم [[قرآن]] با بوسیدن پوست بز را داشتی! حاضران همه [[تکبیر]] می‌گویند و از همان سال بوسیدن و لمس ضریح نبوی آزاد می‌شود تا اینکه دوباره ولیعهد به سلطنت رسیده و آن را ممنوع می‌کند.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۹-۶۰.</ref>
او در کتاب ثم اهتدیت این دیدارها و سؤالات خود حوزه‌های مختلف و پاسخ‌های [[سید محمدباقر صدر|آیت‌الله صدر]] را نقل کرده است.<ref>نگاه کنید: تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۳-۶۰.</ref> مثلا تیجانی می‌گوید از سید پرسیدم که بزرگان سعودی [وهابی] می‌گویند که دست کشیدن به قبر و زیارت صالحین و [[تبرک|تبرک جستن]] از ایشان [[شرک]] به خداوند است، نظر شما چیست؟ سید صدر پاسخ داد که [[اسلام|مسلمانان]] [[موحد]] معتقدند که خداوند [[نافع]] و [[ضار]] است و [[اولیاء الله]] به تنهایی نه نفعی می‌توانند برسانند و نه ضرری! پس این‌ها همه وسیلۀ قرب الهی‌اند و این میان [[شیعه]] و [[سنی]] مورد اتفاق بوده است از زمان [[پیامبر(ص)]] تاکنون به جز علماء [[وهابی]] که این مسأله را انکار کردند.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۹-۶۰.</ref>


==شروع تحقیق==
==شروع تحقیق==
تیجانی پس از بازگشت از سفر [[حج]]، به مطالعه در مورد عقاید شیعه می‌پردازد. مهمترین کتابی که وی را در این مسأله تحت تأثیر قرار می‌دهد کتاب [[المراجعات]] نوشته [[سید عبدالحسین شرف الدین]] بوده است. «‌کتاب در حقیقت، نقش مرا بازی می‌کرد به عنوان یک پژوهشگر که در جست و جوی حقیقت است و هر جا آن را یافت، می‌پذیرد و از این رو، این کتاب بسیار مفید بود و بر من حق بزرگی داشت.‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۵.</ref>
تیجانی پس از بازگشت از سفر [[حج]]، به مطالعه در مورد عقاید شیعه می‌پردازد. مهمترین کتابی که وی را در این مسأله تحت تأثیر قرار می‌دهد کتاب [[المراجعات]] نوشته [[سید عبدالحسین شرف‌الدین]] بوده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۵.</ref>
 
[[پرونده:تیجانی در سفر تبلیغی.jpg|بندانگشتی|تیجانی در سفر تبلیغی]]
[[پرونده:تیجانی در سفر تبلیغی.jpg|بندانگشتی|تیجانی در سفر تبلیغی]]


==روش تحقیق==
تیجانی بعد دیداری که با علمای شیعه در [[نجف]] داشت، تصمیم گرفت برای رسیدن به حقیقت، روش پژوهش را در پیش می‌گیرد. وی در این باره گفته است: «‌با خود پیمان بستم، احادیث صحیحی را که مورد اتفاق شیعه و سنی است، مدرک و مستندِ قطعی قرار دهم و احادیثی که یک فرقه منهای فرق دیگر، به آن اعتماد کرده را، کنار بگذارم.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۶.</ref>
تیجانی بعد از آن دیدار با تنی چند از علمای شیعه در [[نجف]]، تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به حقیقت، روش پژوهش را در پیش می‌گیرد. وی در این باره می‌گوید: «‌با خود پیمان بستم، حال که در این بحث طولانی و دشوار وارد می‌شوم، احادیث صحیحی که مورد اتفاق شیعه و سنی است، مدرک و مستندِ قطعی قرار دهم و احادیثی که یک فرقه منهای فرق دیگر، بدان اعتماد کرده را، کنار بگذارم. با این روش میانه، هم از تأثیر عاطفی و تعصب‌های مذهبی و ملی و میهنی دور شده‌ام و هم راه شک و تردید را قطع کرده و به بلندای یقین رسیده‌ام که همان [[صراط مستقیم]] خداوند است.‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۶.</ref>


==تألیفات==
==تألیفات==
[[پرونده:آنگاه هدایت شدم.jpg|بندانگشتی|[[آنگاه هدایت شدم]]]]
[[پرونده:آنگاه هدایت شدم.jpg|بندانگشتی|[[آنگاه هدایت شدم]]]]
تیجانی پس از آنکه شیعه شد، کتاب هایی را در اثبات حقانیت شیعه و رد نظریات اهل سنت نگاشت که برخی از کتب مشهور وی بدین شرح است.
تیجانی پس از آنکه شیعه شد، کتاب‌هایی را در اثبات حقانیت شیعه و رد نظریات اهل سنت نگاشت که برخی از آنها عبارتند از.
# [[آنگاه هدایت شدم]]
# [[آنگاه هدایت شدم]]
# [http://www.al-shia.org/html/far/books/falsafe/ahl_k_moshkelh/fehrest.htm اهل بیت کلید مشکلها]
# [http://www.al-shia.org/html/far/books/falsafe/ahl_k_moshkelh/fehrest.htm اهل بیت کلید مشکل‌ها]
# [http://www.irpdf.com/allbooksauthor-۶۱۲۹.html اهل سنت واقعی (دو جلد) ]
# [http://www.irpdf.com/allbooksauthor-۶۱۲۹.html اهل سنت واقعی (دو جلد) ]
# [http://www.askdin.com/thread۲۱۷۲۱.html همراه با راستگویان]
# [http://www.askdin.com/thread۲۱۷۲۱.html همراه با راستگویان]
خط ۹۸: خط ۹۴:
# سفرها و خاطرات
# سفرها و خاطرات


==تبلیغات سوء==
==واکنش‌ها==
تیجانی پس از نگارش کتاب‌هایی در اثبات حقانیت [[شیعه]] و رد و انکار عقاید منحرف [[وهابیت]]، مورد هجوم وهابی‌ها و سعودی‌ها قرار گرفت. در ابتدا ادعا کردند که تیجانی سمّاوی نامی خیالی است که علمای شیعه درست کرده‌اند، سپس مدعی شدند که این کتاب حاصل کار اسرائیل است، تا مردم دچار تردید شوند. بعدها اعلام کردند که تیجانی نه شیعه است و نه سنی، بلکه [[مرتد]] شده است. تیجانی در این باره معتقد است «‌زیرا انسان وقتی در دعوت و مذهب خود قوی باشد، درباره او حرف و حدیث و شبهات زیادی به وجود می‌آید. من از این دست افراد بودم با گرایشم به شیعه سر و صدای زیادی ایجاد کردم و باعث شدم شبهات زیادی به وجود بیاید.‌» <ref>مصاحبه با خبرگزاری فارس، تاریخ۲۹/۷/۱۳۸۵، شماره خبر: ۸۵۰۷۲۹۰۰۸۳.</ref>
تیجانی پس از نگارش کتاب‌هایی در اثبات حقانیت [[شیعه]] و رد و انکار عقاید منحرف [[وهابیت]]، مورد هجوم وهابی‌ها و سعودی‌ها قرار گرفت. در ابتدا ادعا کردند که تیجانی سمّاوی نامی خیالی است که علمای شیعه درست کرده‌اند، سپس مدعی شدند که این کتاب حاصل کار اسرائیل است، تا مردم دچار تردید شوند. بعدها اعلام کردند که تیجانی نه شیعه است و نه سنی، بلکه [[مرتد]] شده است.<ref>مصاحبه با خبرگزاری فارس، تاریخ۲۹/۷/۱۳۸۵، شماره خبر: ۸۵۰۷۲۹۰۰۸۳.</ref>


==پانویس==
==پانویس==