المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب): تفاوت میان نسخهها
←تاریخ شروع وپایان تفسیر المیزان
جز (اضافه کردن نوشتار اصلی) |
Ma.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی]] فیلسوف و مفسر [[قرآن]] در سال ۱۲۸۱ش ([[۲۹ ذیالقعده]] ۱۳۲۱ق) در روستای شادگان از توابع [[تبریز]] به دنیا آمد.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.</ref> در سال ۱۳۰۴ش برای تکمیل تحصیلات رهسپار [[نجف]] شد و نزد عالمان بزرگی همچون [[محمد حسین غروی اصفهانی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[حجت کوه کمره ای]]، [[سید حسین بادکوبهای]]، [[ابوالقاسم خوانساری]] و [[سید علی قاضی]] به کسب علم پرداخت.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۱.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی]] فیلسوف و مفسر [[قرآن]] در سال ۱۲۸۱ش ([[۲۹ ذیالقعده]] ۱۳۲۱ق) در روستای شادگان از توابع [[تبریز]] به دنیا آمد.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.</ref> در سال ۱۳۰۴ش برای تکمیل تحصیلات رهسپار [[نجف]] شد و نزد عالمان بزرگی همچون [[محمد حسین غروی اصفهانی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[حجت کوه کمره ای]]، [[سید حسین بادکوبهای]]، [[ابوالقاسم خوانساری]] و [[سید علی قاضی]] به کسب علم پرداخت.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۱.</ref> | ||
علامه در سال ۱۳۱۴ش به زادگاه خویش، [[تبریز]] | علامه در سال ۱۳۱۴ش به زادگاه خویش، [[تبریز]] بازگشت و در سال ۱۳۲۵ش عازم [[قم]] شده و در آن شهر رحل اقامت افکند.<ref>برگرفته از زندگینامه خودنوشت علامه سید محمدحسین طباطبائی، نشریه گلستان قرآن، آذر۱۳۸۱، شماره ۱۳۶، ص۵.</ref> او از این زمان تا پایان حیات خود، ضمن تدریس دروس [[فلسفه]] و [[تفسیر]] در [[حوزه علمیه قم]]، به کار نگارش ''تفسیر المیزان'' پرداخت و آن را پس از نزدیک به بیست سال تلاش، در [[شب قدر]] [[۲۳ رمضان]] سال ۱۳۹۲ق (۱۳۵۰ش) به پایان رساند.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۱ تا ۶۳.</ref> | ||
وی در [[۲۴ آبان]] ماه ۱۳۶۰ش ۱۸ [[محرم (ماه)|محرم]] ۱۴۰۲ق چشم از جهان فروبست و در [[حرم حضرت معصومه]] در قم به خاک سپرده شد.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.</ref> غیر از ''تفسیر المیزان''، از دیگر آثار وی میتوان به ''[[اصول فلسفه و روش رئالیسم]]''، ''[[بدایة الحکمة]]''، ''[[نهایة الحکمة]]'' و ''[[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]]'' اشاره کرد.<ref>حسنزاده آملی، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، ص۱۸و۱۹.</ref> | وی در [[۲۴ آبان]] ماه ۱۳۶۰ش ۱۸ [[محرم (ماه)|محرم]] ۱۴۰۲ق چشم از جهان فروبست و در [[حرم حضرت معصومه]] در قم به خاک سپرده شد.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.</ref> غیر از ''تفسیر المیزان''، از دیگر آثار وی میتوان به ''[[اصول فلسفه و روش رئالیسم]]''، ''[[بدایة الحکمة]]''، ''[[نهایة الحکمة]]'' و ''[[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]]'' اشاره کرد.<ref>حسنزاده آملی، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، ص۱۸و۱۹.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مؤلف همچنین معمولاً پس از تفسیر بخشی از آیات، مبحثی تحت عنوان بحث روایی ترتیب داده و در آن به نقد و بررسی روایات تفسیری پرداخته است.<ref>صحرایی اردکانی، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، ص۱۹۸.</ref> | مؤلف همچنین معمولاً پس از تفسیر بخشی از آیات، مبحثی تحت عنوان بحث روایی ترتیب داده و در آن به نقد و بررسی روایات تفسیری پرداخته است.<ref>صحرایی اردکانی، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، ص۱۹۸.</ref> | ||
== تاریخ شروع | == تاریخ شروع و پایان تفسیر المیزان == | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] تالیف و نگارش تفسیر قرآن را در سال۱۳۳۳ش برابر با ۱۳۷۴ق آغاز کرد و در۲۳ ماه رمضان ۱۳۹۱ق. برابر با دوم آبان ۱۳۵۰ش. به پایان برد. {{یادداشت| تمّ الکتاب والحمد لله واتفق الفراغ من تألیفه فی لیلة القدر المبارکة الثالثة والعشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنة اثنتین وتسعین وثلاثمائة بعد الألف من الهجرة والحمد لله علی الدوام، والصلاة علی سیدنا محمد وآله والسلام. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، [[موسسة الاعلمی]] فی بیروت، ج۲۰، ص۳۹۸}} نخستین چاپ متن عربی کتاب از سوی انتشاراتدار الکتب الاسلامیة در تهران (۱۳۷۵ق) و نیز [[مؤسسة الاعلمی]] - بیروت (۱۳۸۲ق و ۱۴۱۷ق) و متن فارسی کتاب از سوی مؤسسهدار العلم قم، کانون انتشارات محمدی تهران و دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) بارها منتشر شده است.<ref>https://www.ibna.ir/fa/shortint/261809/ مصاحبه سید محمدعلی ایازی.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] تالیف و نگارش تفسیر قرآن را در سال۱۳۳۳ش برابر با ۱۳۷۴ق آغاز کرد و در۲۳ ماه رمضان ۱۳۹۱ق. برابر با دوم آبان ۱۳۵۰ش. به پایان برد. {{یادداشت| تمّ الکتاب والحمد لله واتفق الفراغ من تألیفه فی لیلة القدر المبارکة الثالثة والعشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنة اثنتین وتسعین وثلاثمائة بعد الألف من الهجرة والحمد لله علی الدوام، والصلاة علی سیدنا محمد وآله والسلام. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، [[موسسة الاعلمی]] فی بیروت، ج۲۰، ص۳۹۸}} نخستین چاپ متن عربی کتاب از سوی انتشاراتدار الکتب الاسلامیة در تهران (۱۳۷۵ق) و نیز [[مؤسسة الاعلمی]] - بیروت (۱۳۸۲ق و ۱۴۱۷ق) و متن فارسی کتاب از سوی مؤسسهدار العلم قم، کانون انتشارات محمدی تهران و دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) بارها منتشر شده است.<ref>https://www.ibna.ir/fa/shortint/261809/ مصاحبه سید محمدعلی ایازی.</ref> | ||
==روش تفسیری قرآن به قرآن== | ==روش تفسیری قرآن به قرآن== | ||
اساس کار تفسیر المیزان، بر قاعدهٔ [[تفسیر قرآن به قرآن]] است. بدین معنا که معیار اول برای تفسیر قرآن، خود قرآن است. | اساس کار تفسیر المیزان، بر قاعدهٔ [[تفسیر قرآن به قرآن]] است. بدین معنا که معیار اول برای تفسیر قرآن، خود قرآن است. علامه طباطبایی معتقد است، وقتی قرآن خود را «تبیاناً لِکُلّ شیء»<ref>سوره نحل، آیه ۸۸.</ref> (روشنگر هر چیز) معرفی میکند، چطور ممکن است برای بیان معنا و مقصود خود محتاج به غیر خود باشد.<ref>شمس الوحی تبریزی (سیرهٔ عملی علامه طباطبایی)، جوادی آملی، ۱۳۸۶ش، ص۹۶.</ref> او این شیوه را همچنین مستند به روایات میداند به عنوان نمونه گفتاری از امام علی(ع) در نهج البلاغه که به توصیف قرآن میپردازد: پارهای از آن پارهای دیگر را به زبان میآورد، و بعضی از آن شاهد بر بعضی دیگر است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۲.</ref> وی همچنان روش تفسیر قرآن به قرآن را قدیمیترین روشی میداند که معلمان قرآن (پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام) بدان پای بند بودهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۴.</ref> | ||
علامه طباطبائی برای تفسیر قرآن به کمک قرآن، از آیات مجاور آیه که با آیه مورد بحث در یک سیاق قرار دارند بهره میگیرد و در مواردی موضوعات مشابه و مشترک در سورههای مختلف را کنار یکدیگر قرار میدهد و برای درک پیام آیه از آیات دیگر کمک میگیرد.<ref>نقیب زاده، «مقایسۀ دو تفسیر علامه طباطبائی (المیزان و البیان)»، ص۸۴.</ref> | علامه طباطبائی برای تفسیر قرآن به کمک قرآن، از آیات مجاور آیه که با آیه مورد بحث در یک سیاق قرار دارند بهره میگیرد و در مواردی موضوعات مشابه و مشترک در سورههای مختلف را کنار یکدیگر قرار میدهد و برای درک پیام آیه از آیات دیگر کمک میگیرد.<ref>نقیب زاده، «مقایسۀ دو تفسیر علامه طباطبائی (المیزان و البیان)»، ص۸۴.</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==ویژگیهای تفسیر== | ==ویژگیهای تفسیر== | ||
{{اصلی|تفسیر قرآن به قرآن}} | {{اصلی|تفسیر قرآن به قرآن}} | ||
*'''تفسیر قرآن به قرآن:''' سبک تفسیر المیزان، تفسیر قرآن به قرآن است. به نظر برخی گر چه این روش قبلا نیز وجود داشته است امّا موارد استفاده از آن اندک بوده است. حال اینکه بنای تفسیر المیزان بر این است که در هر آیه این روش پیاده شود.<ref>استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۸.</ref> دیدگاه علامه این است که هر چند برای فهم قرآن استفاده از مباحث علمی و فلسفی و مانند آن کار نادرستی نیست ولی بر این باور است که برای فهم حقایق قرآن دو روش وجود دارد یکی اینکه ما در مسئلهای که قرآن متعرض آن است، بحثی علمی، و یا فلسفی را آغاز کنیم، و همچنان دنبال کنیم، تا حق مطلب برایمان روشن و ثابت شود، آنوقت بگوئیم : آیه هم همین را میگوید، این روش هر چند که مورد پسند بحثهای علمی و نظری است، ولی قرآن آن را نمیپسندد(روح این روش در واقع همان تحمیل کردن چیزی بر قرآن از خارج قرآن است.) روش دوم اینکه برای فهم آن مسئله، و تشخیص مقصود هر آیه، از نظائر آن آیه کمک گرفته و منظور آیه را بدست آوریم، (آنگاه اگر بگوئیم علم هم همین را میگوید عیبی ندارد)، و این روشی است که میتوان آن را تفسیر خواند، خود قرآن آن را میپسندد، چون قرآن خود را تبیان کل شئ و روشنگر هر چیزی میداند، آنوقت چگونه ممکن است که روشنگر خودش نباشد.<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸.</ref> فرق است بین اینکه یک دانشمند، وقتی پیرامون آیهای از آیات فکر و بحث میکند، با خود بگوید: ببینم قرآن چه میگوید؟ یا آنکه بگوید این آیه را به چه معنائی حمل کنیم، اولی که میخواهد بفهمد آیه قرآن چه میگوید، باید تمامی معلومات و نظریههای علمی خود را موقتاً فراموش کند، و به هیچ نظریه علمی تکیه نکند، ولی دومی نظریات خود را در مسئله دخالت داده، و بلکه بر اساس آن نظریهها بحث را شروع میکند، و معلوم است که این نوع بحث، بحث از معنای خود آیه نیست.<ref>موسوی همدانی، محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۰.</ref>{{یادداشت|ففرق بین ان یقول الباحث عن معنی آیة من الآیات : ما ذا یقول القرآن ؟ أو یقول : ما ذا یجب ان نحمل علیه الآیة ؟ }} | *'''تفسیر قرآن به قرآن:''' سبک تفسیر المیزان، تفسیر قرآن به قرآن است. به نظر برخی گر چه این روش قبلا نیز وجود داشته است امّا موارد استفاده از آن اندک بوده است. حال اینکه بنای تفسیر المیزان بر این است که در هر آیه این روش پیاده شود.<ref>استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۸.</ref> دیدگاه علامه این است که هر چند برای فهم قرآن استفاده از مباحث علمی و فلسفی و مانند آن کار نادرستی نیست ولی بر این باور است که برای فهم حقایق قرآن دو روش وجود دارد یکی اینکه ما در مسئلهای که قرآن متعرض آن است، بحثی علمی، و یا فلسفی را آغاز کنیم، و همچنان دنبال کنیم، تا حق مطلب برایمان روشن و ثابت شود، آنوقت بگوئیم: آیه هم همین را میگوید، این روش هر چند که مورد پسند بحثهای علمی و نظری است، ولی قرآن آن را نمیپسندد(روح این روش در واقع همان تحمیل کردن چیزی بر قرآن از خارج قرآن است.) روش دوم اینکه برای فهم آن مسئله، و تشخیص مقصود هر آیه، از نظائر آن آیه کمک گرفته و منظور آیه را بدست آوریم، (آنگاه اگر بگوئیم علم هم همین را میگوید عیبی ندارد)، و این روشی است که میتوان آن را تفسیر خواند، خود قرآن آن را میپسندد، چون قرآن خود را تبیان کل شئ و روشنگر هر چیزی میداند، آنوقت چگونه ممکن است که روشنگر خودش نباشد.<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸.</ref> فرق است بین اینکه یک دانشمند، وقتی پیرامون آیهای از آیات فکر و بحث میکند، با خود بگوید: ببینم قرآن چه میگوید؟ یا آنکه بگوید این آیه را به چه معنائی حمل کنیم، اولی که میخواهد بفهمد آیه قرآن چه میگوید، باید تمامی معلومات و نظریههای علمی خود را موقتاً فراموش کند، و به هیچ نظریه علمی تکیه نکند، ولی دومی نظریات خود را در مسئله دخالت داده، و بلکه بر اساس آن نظریهها بحث را شروع میکند، و معلوم است که این نوع بحث، بحث از معنای خود آیه نیست.<ref>موسوی همدانی، محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۰.</ref>{{یادداشت|ففرق بین ان یقول الباحث عن معنی آیة من الآیات : ما ذا یقول القرآن ؟ أو یقول : ما ذا یجب ان نحمل علیه الآیة ؟ }} | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
#معارف مربوط به [[اخلاق]] انسانی.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۳-۱۴.</ref> | #معارف مربوط به [[اخلاق]] انسانی.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۳-۱۴.</ref> | ||
نخستین مطلب در تفسیر المیزان پس از مقدمه، نکتهای درباره شروع قرآن با «بِسْمِ ٱللهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ» است و نکته این است که معمولاً مردم کاری را که انجام میدهند و یا میخواهند آغازش کنند، آن را با نام عزیزی و یا بزرگی آغاز میکنند، تا به این وسیله مبارک و پر اثر شود، و نیز آبروئی و احترامی به خود بگیرد، و یا حداقل باعث شود که هر وقت نام آن عمل و یا یاد آن به میان میآید، به یاد آن عزیز نیز بیفتند. این نکته را در نامگذاری نیز رعایت میکنند، مانند این که مولودی که برایشان متولد میشود، و یا خانه و یا | نخستین مطلب در تفسیر المیزان پس از مقدمه، نکتهای درباره شروع قرآن با «بِسْمِ ٱللهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ» است و نکته این است که معمولاً مردم کاری را که انجام میدهند و یا میخواهند آغازش کنند، آن را با نام عزیزی و یا بزرگی آغاز میکنند، تا به این وسیله مبارک و پر اثر شود، و نیز آبروئی و احترامی به خود بگیرد، و یا حداقل باعث شود که هر وقت نام آن عمل و یا یاد آن به میان میآید، به یاد آن عزیز نیز بیفتند. این نکته را در نامگذاری نیز رعایت میکنند، مانند این که مولودی که برایشان متولد میشود، و یا خانه و یا مؤسسهای که بنا میکنند، به نام محبوبی و یا عظیمی نام میگذارند، تا آن نام با بقاء آن مولود، و آن بنای جدید، باقی بماند، مثل کسی که فرزندش را به نام پدرش نام میگذارد، تا همواره نامش بر سر زبانها بماند، و فراموش نشود.این نکته در کلام خدای متعال نیز جریان یافته و او کلام خود را به نام خود(بِسْمِ ٱللهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ) که عزیزترین نام است آغاز کرده، تا آنچه که در کلامش هست نشانه او را داشته باشد، و مرتبط با نام او باشد، و نیز ادبی باشد تا بندگانِ خود را به آن ادب، مودَّب کند، و به آنها بیاموزاند تا در اعمال و افعال و گفتارهایشان این ادب را رعایت نموده، آنها را با نام وی آغاز نموده و نشانِ وی را به آن بزنند، تا عملشان خدائی شده و صفات و ویژگیهای اعمال خدا را داشته باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۵.</ref> | ||
مطلب پایانی تفسیر المیزان هم اختصاص دارد به روایتی از امام صادق(ع) که چون آیه ۱۳۵ سوره آل عمران نازل شد (وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ){{یادداشت| و آنان که چون کار زشتی کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند.}} [[ابلیس]] [[شیطان|شیاطین]] را فراخواند و از آنها برای مقابله با این آیه(و بیتوجهی بندگان به استغفار پس از گناهان) چاره خواست و هر کس پیشنهادی داد تا این که وسواس [[خناس]] گفت: من از عهده این آیه برمیآیم این گونه که به فرزندان [[آدم (پیامبر)|آدم]] وعده میدهم و با آروزهای (دور و دراز) فریبشان میدهم و چون مرتکب گناه و اشتباه شدند استغفار را ازیادشان میبرم. ابلیس به او گفت تو تا [[قیامت]] مأمور این آیه هستی.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۹۸.</ref> {{یادداشت|أعِدهم وأُمَنّیهِم حتی یواقعوا الخطیئة فإذا واقعوا الخطیئة أنسیتُهم الاستغفار فقال : أنتَ لها فَوَکله بها إلی یوم القیامة.}} | مطلب پایانی تفسیر المیزان هم اختصاص دارد به روایتی از امام صادق(ع) که چون آیه ۱۳۵ سوره آل عمران نازل شد (وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ){{یادداشت| و آنان که چون کار زشتی کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند.}} [[ابلیس]] [[شیطان|شیاطین]] را فراخواند و از آنها برای مقابله با این آیه(و بیتوجهی بندگان به استغفار پس از گناهان) چاره خواست و هر کس پیشنهادی داد تا این که وسواس [[خناس]] گفت: من از عهده این آیه برمیآیم این گونه که به فرزندان [[آدم (پیامبر)|آدم]] وعده میدهم و با آروزهای (دور و دراز) فریبشان میدهم و چون مرتکب گناه و اشتباه شدند استغفار را ازیادشان میبرم. ابلیس به او گفت تو تا [[قیامت]] مأمور این آیه هستی.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۹۸.</ref> {{یادداشت|أعِدهم وأُمَنّیهِم حتی یواقعوا الخطیئة فإذا واقعوا الخطیئة أنسیتُهم الاستغفار فقال : أنتَ لها فَوَکله بها إلی یوم القیامة.}} | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
===ترجمه فارسی=== | ===ترجمه فارسی=== | ||
[[پرونده:ترجمه المیزان مترجم سیدمحمدباقر موسویهمدانی.jpg|بندانگشتی|ترجمه تفسیر المیزان: سیدمحمدباقر موسویهمدانی]] | [[پرونده:ترجمه المیزان مترجم سیدمحمدباقر موسویهمدانی.jpg|بندانگشتی|ترجمه تفسیر المیزان: سیدمحمدباقر موسویهمدانی]] | ||
ترجمه فارسی کتاب ابتدا توسط جمعی از فضلا و مدرسان [[حوزه علمیه قم در دوره معاصر|حوزه علمیه قم]] از جمله [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمدتقی مصباح یزدی]]، [[سید محمدباقر موسوی همدانی]]، [[عبدالکریم نیری بروجردی]] و... در ۴۰ مجلد صورت | ترجمه فارسی کتاب ابتدا توسط جمعی از فضلا و مدرسان [[حوزه علمیه قم در دوره معاصر|حوزه علمیه قم]] از جمله [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمدتقی مصباح یزدی]]، [[سید محمدباقر موسوی همدانی]]، [[عبدالکریم نیری بروجردی]] و... در ۴۰ مجلد صورت گرفت. ده جلد اول این ترجمه در انتشارت دارالعلم قم و سی جلد بعد در انتشارات محمدی منتشر شد. پس از آن همین ترجمه توسط بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مؤسسه نشر فرهنگی رجاء و مؤسسه امیرکبیر در بیست جلد دو بار در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ش چاپ شد.<ref>هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۰.</ref> | ||
از آنجا که نیمی از کتاب به قلم سید محمدباقر موسوی همدانی ترجمه شده بود، به توصیهٔ علامه طباطبایی، برای یکدست شدن، ترجمه باقی مجلدات کتاب یک بار دیگر به وسیلهٔ ایشان به زبان فارسی برگردانده شد. این اثر توسط دفترانتشارات اسلامی (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به [[جامعه مدرسین]] حوزهٔ علمیهٔ قم) مکرر به چاپ رسیده است.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۷۰.</ref> | از آنجا که نیمی از کتاب به قلم سید محمدباقر موسوی همدانی ترجمه شده بود، به توصیهٔ علامه طباطبایی، برای یکدست شدن، ترجمه باقی مجلدات کتاب یک بار دیگر به وسیلهٔ ایشان به زبان فارسی برگردانده شد. این اثر توسط دفترانتشارات اسلامی (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به [[جامعه مدرسین]] حوزهٔ علمیهٔ قم) مکرر به چاپ رسیده است.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۷۰.</ref> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
۶ جلد از تفسیر المیزان توسط [[سید سعیداختر رضوی|سید سعید اختر رضوی]] و با حمایت [[موسسه جهانی خدمات اسلامی]] به انگلیسی ترجمه شد، اما با وفات مترجم کار این ترجمه که تا بخشی از جلد ۷ المیزان به پیش رفته بود متوقف شد و موسسه مذکور اتمام جلد ۱۳ ترجمه المیزان که ترجمه نیمی از جلد ۷ متن عربی بود به فرزند او محمد اختر رضوی سپرد. در حال حاضر این ترجمه تا جلد ۱۳ منتشر شده است که تا آیه ۸۳ سوره انعام را در برمیگیرد.<ref>[http://www.wofis.com/Publications.aspx?bookID=8&partID=57 پایگاه موسسه جهانی خدمات اسلامی].</ref> | ۶ جلد از تفسیر المیزان توسط [[سید سعیداختر رضوی|سید سعید اختر رضوی]] و با حمایت [[موسسه جهانی خدمات اسلامی]] به انگلیسی ترجمه شد، اما با وفات مترجم کار این ترجمه که تا بخشی از جلد ۷ المیزان به پیش رفته بود متوقف شد و موسسه مذکور اتمام جلد ۱۳ ترجمه المیزان که ترجمه نیمی از جلد ۷ متن عربی بود به فرزند او محمد اختر رضوی سپرد. در حال حاضر این ترجمه تا جلد ۱۳ منتشر شده است که تا آیه ۸۳ سوره انعام را در برمیگیرد.<ref>[http://www.wofis.com/Publications.aspx?bookID=8&partID=57 پایگاه موسسه جهانی خدمات اسلامی].</ref> | ||
=== | ===ترجمه اندونزیایی=== | ||
تاکنون هفت جلد ابتدایی این کتاب توسط الیاس حسن به زبان اندونزیایی ترجمه و منتشر شده است.<ref>[http://inlislite.uin-suska.ac.id/opac/detail-opac?id=22450 Tafsir al-Mizan]، وبسایت کتابخانه دانشگاه ملی اسلامی سلطان شریف قاسم ریائو اندونزی.</ref> | تاکنون هفت جلد ابتدایی این کتاب توسط الیاس حسن به زبان اندونزیایی ترجمه و منتشر شده است.<ref>[http://inlislite.uin-suska.ac.id/opac/detail-opac?id=22450 Tafsir al-Mizan]، وبسایت کتابخانه دانشگاه ملی اسلامی سلطان شریف قاسم ریائو اندونزی.</ref> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
=== با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ === | === با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ === | ||
«با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ»، کتابی دو جلدی است که توسط مرادعلی شمس | «با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ»، کتابی دو جلدی است که توسط مرادعلی شمس گردآوری شده است. او سؤالاتی مطرح کرده و پاسخ آنها را از تفسیر المیزان ذکر میکند. این سؤالات در زمینههای علوم قرآنی و حدیثی، مباحث علمی، فلسفی، اخلاقی، تاریخی و اجتماعی، اعتقادی و فقهی است. این اثر توسط انتشارات اسوه منتشر شده است. | ||
=== کتاب ''الطباطبایی و منهجه فی تفسیره المیزان''=== | === کتاب ''الطباطبایی و منهجه فی تفسیره المیزان''=== |