پرش به محتوا

بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۳
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:


==تاریخچه==
==تاریخچه==
بهائیت، فرقه‌ای مذهبی و برآمده از بابیه است<ref>صدری، «بهائیت»،‌ ص۷۳۳.</ref> که در قرن سیزدهم قمری (قرن نوزدهم میلادی) به‌دست [[میرزا حسینعلی نوری]] معروف به بهاءالله پدید آمد.<ref>بخش تاریخ، «بهائیت»، ص۱۱۴؛ لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۲۹و۷۳۰.</ref> در رساله‌ای که به مناسبت صدمین سالگرد فوت میرزا حسینعلی به سفارش بیت‌العدل منتشر شده، آمده است که رسالت بهاءالله از آگوست ۱۸۵۲م (مرداد ۱۲۳۱ش/شوال ۱۲۶۸ق) در زندان آغاز شد.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌ ۱۳۸۹ش، ص۷۲.</ref>
بهائیت فرقه‌ای مذهبی و برآمده از بابیه است<ref>صدری، «بهائیت»،‌ ص۷۳۳.</ref> که در قرن سیزدهم قمری (نوزدهم میلادی) به‌دست [[میرزا حسینعلی نوری]] معروف به بهاءالله پدید آمد.<ref>بخش تاریخ، «بهائیت»، ص۱۱۴؛ لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۲۹و۷۳۰.</ref> در رساله‌ای که به مناسبت صدمین سالگرد فوت میرزا حسینعلی به سفارش بیت‌العدل منتشر شده، آمده است که رسالت بهاءالله از آگوست ۱۸۵۲م (مرداد ۱۲۳۱ش/شوال ۱۲۶۸ق) در زندان آغاز شد.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌ ۱۳۸۹ش، ص۷۲.</ref>


گفته شده واژه «بهائی» از حدود سال‌های ۱۲۸۲-۱۲۸۴ق درباره بهائیت به‌کار رفته است.<ref>لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.</ref> با این حال بهائیان،‌ نام آیین بهائی،‌ دیانت بهائی و امر بهائی (The Bahá’í Faith) را برای اشاره به خود ترجیح می‌دهند.<ref>نگاه کنید به لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.</ref>  
گفته شده واژه «بهائی» از حدود سال‌های ۱۲۸۲-۱۲۸۴ق درباره بهائیت به‌کار رفته است.<ref>لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.</ref> با این حال بهائیان نام‌های «آیین بهائی»،‌ «دیانت بهائی» و «امر بهائی» (The Bahá’í Faith) را برای اشاره به خود ترجیح می‌دهند.<ref>نگاه کنید به لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.</ref>  
===زمینه شکل‌گیری===
===زمینه شکل‌گیری===
پس از مرگ [[سید علی‌محمد باب]]، بنیانگذار فرقه [[بابیه]] در سال ۱۲۶۶ق<ref>افنان، چهار رساله تاریخی درباره قرة العین، ‍۱۳۷۸ش، ص۴۲.</ref> بابیان به [[عراق]] تبعید شدند. در آنجا میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل ریاست آنها را برعهده داشت اما او در پنهانی زندگی می‌کرد و برادرش میرزا حسینعلی نوری امور را در دست داشت.<ref>نگاه کنید به افندی، مقاله شخصی سیاح، ۲۰۰۱م، ص۳۷.</ref> در سال ۱۲۸۰ق بابیان به جهت رفتارهای غیراخلاقی به استانبول تبعید شدند و در همین ایام میرزا حسینعلی ادعای مظهریت {{یادداشت|مظهریت (مَنْ یُظْهِرُه الله؛ کسی که خدا او را آشکار می‌کند) عنوانی است از علی‌محمد باب درباره فردی که پس از او ظهور کرده و احکام بابیه را نسخ می‌کند. (صدری، «بهائیت»، ص۷۳۶؛ لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰)}} کرد که باعث اختلاف در میان بابیان شد. بهائیان این روزها (۱۲ روز) را عید رضوان و بعثت بهاءالله می‌نامند.<ref>نگاه کنید به اعتضاد السلطنة، فتنه باب، ۱۳۵۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸، تعلیقات عبدالحسین نوائی؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۰.</ref> پس از آن، میرزا حسینعلی مدعی کهنگی بابیت شد و مذهب بهائیت را رسما اعلام کرد.<ref>لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.</ref> پس از شدت گرفتن اختلافات میان آن دو، دولت عثمانی در سال ۱۳۸۵ق میرزا حسینعلی را به عَکّا،‌از شهرهای [[فلسطین]]، و میرزا یحیی را به کشور قِبْرِس فرستاد.<ref>نگاه کنید به اعتضاد السلطنة، فتنه باب، ۱۳۵۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸، تعلیقات عبدالحسین نوائی؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۰.</ref> بابیانی که بر جانشینی صبح ازل باقی مانده و ادعای حسینعلی را نپذیرفتند، ازلیه و پیروان میرزا حسینعلی، بهائی خوانده شدند.<ref>صدری، «بهائیت»، ص۷۳۷.</ref>
پس از مرگ [[سید علی‌محمد باب]]، بنیانگذار فرقه [[بابیه]] در سال ۱۲۶۶ق<ref>افنان، چهار رساله تاریخی درباره قرة العین، ‍۱۳۷۸ش، ص۴۲.</ref> بابیان به [[عراق]] تبعید شدند. در آنجا میرزا یحیی نوری معروف به صبحِ‌اَزَل ریاست آنها را برعهده داشت؛ اما او در پنهانی زندگی می‌کرد و برادرش میرزا حسینعلی نوری امور را در دست داشت.<ref>نگاه کنید به افندی، مقاله شخصی سیاح، ۲۰۰۱م، ص۳۷.</ref> در سال ۱۲۸۰ق بابیان به جهت رفتارهای غیراخلاقی به استانبول تبعید شدند و در همین ایام میرزا حسینعلی ادعای مظهریت {{یادداشت|مظهریت (مَنْ یُظْهِرُه الله؛ کسی که خدا او را آشکار می‌کند) عنوانی است از علی‌محمد باب درباره فردی که پس از او ظهور کرده و احکام بابیه را نسخ می‌کند. (صدری، «بهائیت»، ص۷۳۶؛ لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰)}} کرد که باعث اختلاف در میان بابیان شد. بهائیان این روزها (۱۲ روز) را عید رضوان و بعثت بهاءالله می‌نامند.<ref>نگاه کنید به اعتضاد السلطنة، فتنه باب، ۱۳۵۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸، تعلیقات عبدالحسین نوائی؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۰.</ref> پس از آن، میرزا حسینعلی مدعی کهنگی بابیت شد و مذهب بهائیت را رسما اعلام کرد.<ref>لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.</ref> پس از شدت گرفتن اختلافات میان آن‌دو، دولت عثمانی در سال ۱۳۸۵ق، میرزا حسینعلی را به عَکّا،‌ از شهرهای [[فلسطین]]، و میرزا یحیی را به کشور قِبْرِس فرستاد.<ref>نگاه کنید به اعتضاد السلطنة، فتنه باب، ۱۳۵۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸، تعلیقات عبدالحسین نوائی؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۰.</ref> بابی‌هایی که بر جانشینی صبح‌ازل باقی مانده و ادعای حسینعلی را نپذیرفتند، «ازلیه» و پیروان میرزا حسینعلی «بهائی» خوانده شدند.<ref>صدری، «بهائیت»، ص۷۳۷.</ref>


=== آمار و وضعیت کنونی ===
=== آمار و وضعیت کنونی ===
بهائیت امروزه یک تشکیلات بین‌المللی به شمار می‌رود که مقر اصلی آن در اسرائیل است و در همه کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی شعبه دارد.<ref> زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶.</ref> براساس گزارش دایرة‌المعارف جهان نوین اسلام، بهائیت در جهان ۱۶۵ محفل روحانی ملی و ۲۰هزار محفل روحانی محلی دارد. آثار و ادبیات بهائی به ۸۰۲ زبان مختلف ترجمه شده است. همچنین هفت «مشرق الاذکار» (معابد بهائیان) در جهان وجود دارد و ۱۲۵۶ محل دیگر نیز برای همین منظور به مالکیت بهائیان درآمده است.<ref> لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷.</ref>
بهائیت امروزه تشکیلاتی بین‌المللی به شمار می‌رود که مقر اصلی آن در اسرائیل است و در همه کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی شعبه دارد.<ref> زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶.</ref> براساس گزارش دایرة‌المعارف جهان نوین اسلام، بهائیت در جهان، ۱۶۵ محفل روحانیِ ملی و ۲۰هزار محفل روحانی محلی دارد. آثار و ادبیات بهائی به ۸۰۲ زبان مختلف ترجمه شده است. همچنین هفت «مشرق‌الاذکار» (معبد بهائیان) در جهان وجود دارد و ۱۲۵۶ محل دیگر نیز برای همین منظور به مالکیت بهائیان درآمده است.<ref> لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷.</ref>


بهائیان، بهائیت را پس از [[مسیحیت]]، دومین آیین به لحاظ پراکندگی جمعیت می‌دانند هر چند که نسبت به پیروان دیگر ادیان، جمعیت قابل توجهی ندارند.<ref> فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۸.</ref> گفته شده با وجود اینکه تشکیلات اداری بهائی از تعداد پیروان خود آگاه است، اما این مرکز تاکنون آمار رسمی از جمعیت بهائیان ارائه نکرده است.<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۳ و۵۴.</ref>  
بهائیان، بهائیت را پس از [[مسیحیت]]، دومین آیین به لحاظ پراکندگی جمعیت می‌دانند؛ هرچند نسبت به پیروان دیگر ادیان، جمعیت قابل‌توجهی ندارند.<ref> فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۸.</ref> گفته شده با وجود اینکه تشکیلات اداری بهائی از تعداد پیروان خود آگاه است، تاکنون آمار رسمی‌ای از جمعیت بهائیان ارائه نکرده است.<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۳ و۵۴.</ref>  


آمارهای غیررسمی جمعیت پیروان بهائی را پنج تا هفت میلیون نفر اعلام کرده‌اند.<ref>لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷؛ فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۴.</ref> طبق برخی گزارش‌ها، جامعه بین‌المللی بهائیت در سال ۲۰۱۰م جمعیت بهائیان را بیش از پنج میلیون گزارش داده است.<ref>«The Future of World Religions: Population Growth Projections,2010-2050»، ص۱۲۴.</ref> این آمارها اغرا‌ق‌آمیز دانسته شده است؛ زیرا برای مثال جمعیت بهائیان [[هند]]، بیش از ۲ میلیون و [[ایران]] ۳۰۰ هزار نفر اعلام شده که با آمارهای رسمی این دو کشور ناسازگار است.<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۵.</ref> جمعیت بهائیان هند، طبق آمار رسمی دولت هند، ۱۱۰هزار نفر<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۶۰.</ref> و جمعیت بهائیان ایران حداکثر صد هزار نفر تخمین زده شده است.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۵.</ref> امروزه بیشترین بهائیان ساکن [[آمریکا]] هستند.<ref>زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶.</ref> بیشترین میزان سکونت بهائیان در ایران را مربوط به استان [[تهران]] به ویژه شهر فردیس کرج، [[اصفهان]] (شاهین شهر و نجف آباد)، [[شیراز]]، [[همدان]]، [[تبریز]] و... دانسته‌اند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۵.</ref>
آمارهای غیررسمی، جمعیت پیروان بهائی را پنج تا هفت میلیون نفر اعلام کرده‌اند.<ref>لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷؛ فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۴.</ref> طبق برخی گزارش‌ها، جامعه بین‌المللی بهائیت در سال ۲۰۱۰م جمعیت بهائیان را بیش از پنج میلیون گزارش داده است.<ref>«The Future of World Religions: Population Growth Projections,2010-2050»، ص۱۲۴.</ref> این آمارها اغرا‌ق‌آمیز دانسته شده است؛ زیرا برای مثال جمعیت بهائیان [[هند]]، بیش از ۲ میلیون و [[ایران]] ۳۰۰ هزار نفر اعلام شده که با آمارهای رسمی این دو کشور ناسازگار است.<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۵.</ref> جمعیت بهائیان هند، طبق آمار رسمی دولت هند، ۱۱۰هزار نفر<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۶۰.</ref> و جمعیت بهائیان ایران حداکثر صد هزار نفر تخمین زده شده است.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۵.</ref>


در آیین بهائی، افراد به محض پذیرفتن اعتقادات بهائیت، بهائی شناخته نمی‌شود، بلکه پس از رسیدن به سن [[بلوغ]]، و ثبت‌نام در تشکیلات بهائی، دریافت کد عضویت و اطاعت از تشکیلات اداری، بهائی شناخته می‌شوند.<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۴.</ref>
امروزه بیشترین بهائیان ساکن [[آمریکا]] هستند.<ref>زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶.</ref> بیشترین میزان سکونت بهائیان در ایران را مربوط به استان [[تهران]]، به‌ویژه شهر فردیس کرج، [[اصفهان]] (شاهین‌شهر و نجف‌آباد)، [[شیراز]]، [[همدان]] و [[تبریز]] دانسته‌اند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۵.</ref>
 
در آیین بهائی، افراد به‌محض پذیرفتن اعتقادات بهائیت، بهائی به حساب نمی‌آیند؛ بلکه پس از رسیدن به سن [[بلوغ]] و ثبت‌نام در تشکیلات بهائی، دریافت کد عضویت و اطاعت از تشکیلات اداری، بهائی شناخته می‌شوند.<ref>فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۴.</ref>
==باورها==
==باورها==
بهاءالله دین [[اسلام]] را نسخ کرد و دین جدید ارائه کرد.<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۰۹.</ref> بهائیان بر جدید بودن تعالیم بهاء‌الله تأکید دارند و او را پیامبری با پیام‌های جدید و بی‌سابقه از طرف [[خدا|خداوند]] معرفی می‌کنند. به ادعای آنها، بشریت در زمان بهاءالله به حدی از [[بلوغ]] رسید که می‌توانست تعالیم جدیدی از طرف خدا دریافت کند. ازاین‌رو، خداوند حسینعلی بهاء را برانگیخت تا تعالیم جدید را به بشر برساند.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۲.</ref> از نظر بهائیان، خداوند در طول تاریخ، سلسله‌ای از مربیان و پیام‌آوران الهی را برای بشر فرستاده که جدیدترین آنها بهاءالله است.<ref>نگاه کنید به [https://www.bahai.org/fa/ صفحه نخست وبسایت جامعه جهانی بهائی؛] [https://www.bahaisofiran.org/ صفحه نخست وبسایت بهائیان ایران.]</ref>
بهاءالله دین [[اسلام]] را نسخ کرد و دین جدیدی ارائه کرد.<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۰۹.</ref> بهائیان بر جدید بودن تعالیم بهاء‌الله تأکید دارند و او را پیامبری با پیام‌های جدید و بی‌سابقه از طرف [[خدا|خداوند]] معرفی می‌کنند. به ادعای آنها، بشر در زمان بهاءالله به حدی از [[بلوغ]] رسید که می‌توانست تعالیم جدیدی از طرف خدا دریافت کند. ازاین‌رو خداوند حسینعلی بهاء را برانگیخت تا تعالیم جدید را به بشر برساند.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۲.</ref> از نظر بهائیان، خداوند در طول تاریخ، سلسله‌ای از مربیان و پیام‌آوران الهی را برای بشر فرستاده که جدیدترین آنها بهاءالله است.<ref>نگاه کنید به [https://www.bahai.org/fa/ صفحه نخست وبسایت جامعه جهانی بهائی؛] [https://www.bahaisofiran.org/ صفحه نخست وبسایت بهائیان ایران.]</ref>
برخی از تعالیم و باورهای بهائیان عبارتند از:
برخی از تعالیم و باورهای بهائیان عبارت‌اند از:


===توحید===
===توحید===
بهائیان مدعی‌اند که بهاءالله خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای است که مقام مظهریت الهی یافته و مظهر خدا در زمین است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۶و۸۷.</ref> اما محققان و منتقدان بهائیت با استناد به سخنان بهاءالله، معتقدند بهائیان، او را خدای جهانیان می‌دانند.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.</ref> از جمله عبارات بهاءالله که دلالت بر ادعای [[الوهیت]] و خدایی او دارد،<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶-۸۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۳-۹۸.</ref> عبارتند از: «لا اله الا أنا المسجون الفرید؛ خدایی نیست جز من زندانی یکتا»، «آنکه جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است.»، «این‌گونه پروردگارت امر کرد، زمانی که در خراب‌ترین شهرها زندانی بود.»،<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲.</ref> «انه لا اله إلا أنا الباقی الفرد القدیم... لا اله إلا أنا الباقی الغفور الکریم؛‌ خدایی نیست جز من که باقی و یکتا و قدیم هستم... خدایی جز من بخشنده و کریم نیست».<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۸۴-۸۷.</ref> میرزا حسینعلی نوری درباره شب ولادتش می‌نویسد: «... وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ؛ در این صبح زاده شد آنکه نه زاده شده است و نه می‌زاید».<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۴ و ۹۵.</ref>
بهائیان مدعی‌اند که بهاءالله خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای است که مقام مظهریت الهی یافته و مظهر خدا در زمین است؛<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۶و۸۷.</ref> اما محققان و منتقدان بهائیت با استناد به سخنان بهاءالله، معتقدند بهائیان او را خدای جهانیان می‌دانند.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.</ref> از جمله عبارات بهاءالله که دلالت بر ادعای [[الوهیت]] و خدایی او دارد،<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶-۸۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۳-۹۸.</ref> اینهاست:
 
«لا اله الا اَنا المسجون الفرید؛ خدایی نیست جز من زندانی یکتا»، «آنکه جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است.»، «این‌گونه پروردگارت امر کرد، زمانی که در خراب‌ترین شهرها زندانی بود.»،<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲.</ref> «انه لا اله اِلا اَنا الباقی الفرد القدیم... لا اله اِلا اَنا الباقی الغفور الکریم؛‌ خدایی نیست جز من که باقی و یکتا و قدیم هستم... خدایی جز من بخشنده و کریم نیست».<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۸۴-۸۷.</ref> میرزا حسینعلی نوری درباره شب ولادتش می‌نویسد: «... وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ؛ در این صبح زاده شد آنکه نه زاده شده است و نه می‌زاید.»<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۴ و ۹۵.</ref>


به گفته دکتر جی. ای. اسلمنت ( J. E. Esslemont) مبلغ امریکایی فرقه بهاییت، در کتاب «بهائیت و عصر جدید»، بهاءالله گاه از جنبه بشری سخن می‌گوید و مقام خود را عبودیت و بندگی محض می‌داند و گاه از مقام الوهیت سخن می‌راند که در عباراتش، اثری از شخصیت انسانی او دیده نمی‌شود. از نظر وی، در مقام الوهیت، خداوند به واسطه بهاءالله با خلق خود سخن می‌گوید، محبت خود را اظهار می‌کند و شرایع و احکامش را اعلام می کند.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۵۳-۵۵.</ref>
به گفته دکتر جی. ای. اسلمنت ( J. E. Esslemont) مبلّغ امریکایی فرقه بهاییت، در کتاب «بهائیت و عصر جدید»، بهاءالله گاه از جنبه بشری سخن می‌گوید و مقام خود را عبودیت و بندگی محض می‌داند و گاه از مقام الوهیت سخن می‌راند و در عباراتش، اثری از شخصیت انسانی او دیده نمی‌شود. از نظر وی، در مقام الوهیت، خداوند به واسطه بهاءالله با خلق خود سخن می‌گوید، محبت خود را اظهار می‌کند و شرایع و احکامش را اعلام می کند.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۵۳-۵۵.</ref>
{{جعبه نقل قول
{{جعبه نقل قول
  |عنوان=
  |عنوان=
خط ۸۸: خط ۹۲:
اعتقاد به الوهیت بهاءالله در آثار عبدالبهاء و مبلغان بهائی نیز وجود دارد.<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۱-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۱-۸۵.</ref>  
اعتقاد به الوهیت بهاءالله در آثار عبدالبهاء و مبلغان بهائی نیز وجود دارد.<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۱-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۱-۸۵.</ref>  


در متون بهائی از [[تأویل]] کلمات و عبارات نهی شده و دستور داده شده به معانی ظاهری و لغوی آنها تمسک شود.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۴۰ و ۳۴۱.</ref>
در متون بهائی، از [[تأویل]] کلمات و عبارات نهی شده و دستور داده شده به معانی ظاهری و لغوی آنها تمسک شود.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۴۰ و ۳۴۱.</ref>


===نبوت===
===نبوت===
میرزا حسینعلی نوری در کتاب‌هایش ادعای [[نبوت]] کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است.<ref> نوری،‌ اقتدارات، ص۲۱۳ و ۲۱۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶.</ref> عباس افندی نیز علی‌محمد باب را در ردیف [[پیامبران|پیامبرانی]] همچون [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]] قرار داده و باب را بشارت‌دهنده ظهور بهاءالله می‌داند. از نظر او، بهاءالله در زمره آن پیامبران و حتی برتر از آنها است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶ به نقل از عبدالبهاء، مفاوضات، ص۱۲۴.</ref>
میرزا حسینعلی نوری در کتاب‌هایش ادعای [[نبوت]] کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است.<ref> نوری،‌ اقتدارات، ص۲۱۳ و ۲۱۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶.</ref> عباس افندی نیز علی‌محمد باب را در ردیف [[پیامبران|پیامبرانی]] همچون [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]]، [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]] قرار داده و باب را بشارت‌دهنده ظهور بهاءالله می‌داند. از نظر او، بهاءالله در زمره آن پیامبران و حتی برتر از آنهاست.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶ به نقل از عبدالبهاء، مفاوضات، ص۱۲۴.</ref>


به گفته جی. ای. اسلمنت،‌ بهائی به همه پیامبران احترام می‌گذارد و معتقد است بهاءالله حامل پیام الهی برای عصر حاضر است. او بزرگ‌ترین مربی و معلم جهانی است که برای کامل کردن تلاش‌های پیامبران پیشین آمده است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۷.</ref> با این وجود میرزا حسینعلی در برخی آثارش، [[خاتمیت|خاتمیت پیامبر(ص)]] را پذیرفته است.<ref>نگاه کنید به نجفی،‌ بهائیان،‌۱۳۸۳ش، ص۴۱۸-۴۲۰.</ref>
به گفته جی. ای. اسلمنت،‌ بهائی به همه پیامبران احترام می‌گذارد و معتقد است بهاءالله حامل پیام الهی برای عصر حاضر است. او بزرگ‌ترین مربی و معلم جهانی است که برای کامل کردن تلاش‌های پیامبران پیشین آمده است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۷.</ref> با این وجود میرزا حسینعلی در برخی آثارش، [[خاتمیت|خاتمیت پیامبر(ص)]] را پذیرفته است.<ref>نگاه کنید به نجفی،‌ بهائیان،‌۱۳۸۳ش، ص۴۱۸-۴۲۰.</ref>


به گفته علیرضا روزبهانی، بهائی‌پژوه معاصر، دقیق روشن نیست که بهاءالله خداست یا پیامبر یا هیچ‌کدام! چراکه در برخی عبارات به تبعیت از عبدالبهاء، او را پیامبر دانسته‌اند و در بعضی دیگر و با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، بهاءالله را موعود و مظهر الهی و برتر از پیامبران می‌دانند.<ref> روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۸-۱۰۱.</ref>
به گفته علیرضا روزبهانی، بهائی‌پژوه معاصر، دقیق روشن نیست که بهاءالله خداست یا پیامبر یا هیچ‌کدام؛ چراکه در برخی عبارات به تبعیت از عبدالبهاء، او را پیامبر دانسته‌اند و در بعضی دیگر و با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، بهاءالله را موعود و مظهر الهی و برتر از پیامبران می‌دانند.<ref> روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۸-۱۰۱.</ref>


===معاد===
===معاد===
به گفته روزبهانی، در فرقه بهائیت، به صورت مبهم از [[معاد]] سخن گفته شده است به گونه‌ای که تنها می‌توان فهمید که عالَمی پس از مرگ وجود دارد.<ref> روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۲.</ref>
به گفته روزبهانی، در فرقه بهائیت، به صورت مبهم از [[معاد]] سخن گفته شده است به گونه‌ای که تنها می‌توان فهمید که عالَمی پس از مرگ وجود دارد.<ref> روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۲.</ref>
بهائیان، آنچه را که در [[قرآن]] درباره [[قیامت]] و ویژگی‌های آن آمده است، به قیام باب و بهاء تأویل می‌برند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۳ و ۱۰۴.</ref> باب در کتاب «بیان» گفته است با آمدن من قیامت مسلمانان برپا شد و تا من زنده‌ام، قیامت آنها باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶ به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی.</ref> از دیدگاه حسینعلی بهاء نیز قیامت بابیان، با ظهور او برپا شد و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۹.</ref>
بهائیان، آنچه را که در [[قرآن]] درباره [[قیامت]] و ویژگی‌های آن آمده است، به قیام باب و بهاء تأویل می‌برند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۳ و ۱۰۴.</ref> باب در کتاب «بیان» گفته است با آمدن من، قیامت مسلمانان برپا شد و تا من زنده‌ام، قیامت آنها باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶ به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی.</ref> از دیدگاه حسینعلی بهاء نیز قیامتِ بابیان، با ظهور او برپا شد و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۹.</ref>


به نقل اسلمنت،‌ بهاءالله و عبدالبهاء آنچه را که در کتب مقدس پیشین درباره [[بهشت]] و [[جهنم]] آمده، رمزی دانسته، معنای ظاهری آنها را صحیح نمی‌دانند. از نظر آنها، بهشت حالت کمال و جهنم،‌ عالَم کاستی‌هاست؛ بهشت،‌ کسب رضای الهی و انس با همگِنان است و جهنم نبود چنین انسی. شادی و فرح بهشت، شادی و سرور روح است و درد و رنج‌های جهنم،‌ محرومیت از چنین شادی و سروری است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref>
به نقل اسلمنت،‌ بهاءالله و عبدالبهاء آنچه را که در کتب مقدس پیشین درباره [[بهشت]] و [[جهنم]] آمده، رمزی می‌شمارند و معنای ظاهری آنها را صحیح نمی‌دانند. از نظر آنها، بهشت حالت کمال، و جهنم، عالَم کاستی‌هاست. بهشت کسب رضای الهی و انس با همگِنان است و جهنم نبود چنین انسی. شادی و فرح بهشت، شادی و سرور روح است و درد و رنج‌های جهنم،‌ محرومیت از چنین شادی و سروری است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref>


===تعالیم دوازده‌گانه===
===تعالیم دوازده‌گانه===
عباس افندی تعالیمی در سفر به اروپا و آمریکا، در گردهمایی‌ها، کلیساها و کنیسه‌ها در ترویج افکار و آثار بهاءالله، اصولی را در دوازده سرفصل به عنوان آموزه‌های بهائیت معرفی کرد که به تعالیم و اصول دوازده‌گانه بهائیت شهرت یافت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷.</ref> این اصول و تعالیم عبارتند از:
عباس افندی با سفر به اروپا و آمریکا و شرکت در گردهمایی‌ها، کلیساها و کنیسه‌ها، در ترویج افکار و آثار بهاءالله، اصولی را در دوازده سرفصل به عنوان آموزه‌های بهائیت معرفی کرد که به تعالیم و اصول دوازده‌گانه بهائیت شهرت یافت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷.</ref> این اصول و تعالیم عبارت‌اند از:
{{ستون|۲}}
{{ستون|۲}}
# تحری حقیقت
# تَحرّی حقیقت؛
# وحدت عالم انسانی
# وحدت عالم انسانی؛
# دین باید سبب الفت و محبت باشد
# دین باید سبب اُلفت و محبت باشد؛
# دین باید مطابق [[علم]] و [[عقل]] باشد
# دین باید مطابق [[علم]] و [[عقل]] باشد؛
# ترک تعصبات جنسی، دینی،‌ مذهبی،‌ وطنی و سیاسی که نابودکننده بنیان انسان است.
# ترک تعصبات جنسی، دینی،‌ مذهبی،‌ وطنی و سیاسی که نابودکننده بنیان انسان است؛
# تعدیل معیشت مردم
# تعدیل معیشت مردم؛
# وحدت ادیان
# وحدت ادیان؛
# لزوم تعلیم و تربیت عمومی
# لزوم تعلیم و تربیت عمومی؛
# وحدت لسان و خط (ایجاد زبان دوم برای اهل عالَم)
# وحدت لسان و خط (ایجاد زبان دوم برای اهل‌عالَم)؛
# وحدت زنان و مردان و و برابری حقوق آنها
# وحدت زنان و مردان و و برابری حقوق آنها؛
# ایجاد صلح عمومی و تشکیل دادگاه بین‌المللی
# ایجاد صلح عمومی و تشکیل دادگاه بین‌المللی؛
# همه عالم محتاج نفثات [[روح‌القدس]] است (یعنی عالم انسانی، به قوای عقلی و مادی ترقی نمی‌کند؛ بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق‌العاده انسانی، الهام و فیض روح‌القدس لازم است).<ref>با اندکی اختلاف نگاه کنید به نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷-۱۲۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۳ و۱۱۴.</ref>
# همه عالم محتاج نفثات [[روح‌القدس]] است (یعنی عالم انسانی، با قوای عقلی و مادی ترقی نمی‌کند؛ بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق‌العاده انسانی، الهام و فیض روح‌القدس لازم است).<ref>با اندکی اختلاف، نگاه کنید به نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷-۱۲۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
بهائیان مدعی‌اند که این تعالیم جدید بوده و هیچ کس پیش از آنها چنین تعالیمی برای انسان‌ها نیاورده است؛<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۴.</ref> اما بهائی‌پژوهان برخی از این تعالیم را برگرفته از ادیان به ویژه [[اسلام]] و بعضی از فضای فکری و فرهنگی غرب دانسته‌اند.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴.</ref>
بهائیان مدعی‌اند که این تعالیم جدید است و پیش از این، هیچ‌کس چنین تعالیمی برای انسان‌ها نیاورده بود؛<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۴.</ref> اما بهائی‌پژوهان برخی از این تعالیم را برگرفته از ادیان به ویژه [[اسلام]] و بعضی از فضای فکری و فرهنگی غرب دانسته‌اند.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴.</ref>


==احکام ==
==احکام ==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶

ویرایش