Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۵۸
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (←دلایل توحید افعالی) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
برپایه توحید افعالی همانطور که خداوند در ذاتش شریکی ندارد، در فاعلیت هم شریک ندارد، وهرکاری کهر مخلقوی انجام می دهد فعل خدا است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۰۴.</ref> توحید افعالی مانند توحید ذاتتی و صفاتی از مراتب نظری توحید است؛ یعنی باید ردر شناخت حاصل شود؛ برخلاف توحید عبادی که از مراتب عملی توحید است؛ یعنی از مقوله فعل است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۰۴.</ref> | برپایه توحید افعالی همانطور که خداوند در ذاتش شریکی ندارد، در فاعلیت هم شریک ندارد، وهرکاری کهر مخلقوی انجام می دهد فعل خدا است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۰۴.</ref> توحید افعالی مانند توحید ذاتتی و صفاتی از مراتب نظری توحید است؛ یعنی باید ردر شناخت حاصل شود؛ برخلاف توحید عبادی که از مراتب عملی توحید است؛ یعنی از مقوله فعل است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۰۴.</ref> | ||
==دلایل توحید افعالی== | ==دلایل عقلی توحید افعالی== | ||
یکی از دلایل فیسلسوفان مسلمان بر توحید افعالی این است که همه موجودات جهان باواسطه یا بیواسطه مخلوق خداوندند. از آنجا که علتِ علتِ چیزی علت آن چیز است، باید گفت خداوند علت همه مخلقوات در عالم هستی است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۸۸و۳۸۹.</ref> | |||
به باور محمدتقی مصباح یزدی، برپایه اندیشه صدرالمتألهین و مبانی حکمت متعالیه، دلیل محکمتری برای این مسئله میتوان مطرح کرد؛ به این نحو که همه علتها و معلولها هیچ استقلایی در وجود خود ندارند و در همه شئونشان به خداوند وابسته هستند بنابراین ممکن نیست موجودی بتواند کاری را به صورت مستقل و بینیاز از خدا انجام دهد. در نتیجه هر آفرینشی کار خدا است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۸۸.</ref> | به باور محمدتقی مصباح یزدی، برپایه اندیشه صدرالمتألهین و مبانی حکمت متعالیه، دلیل محکمتری برای این مسئله میتوان مطرح کرد؛ به این نحو که همه علتها و معلولها هیچ استقلایی در وجود خود ندارند و در همه شئونشان به خداوند وابسته هستند بنابراین ممکن نیست موجودی بتواند کاری را به صورت مستقل و بینیاز از خدا انجام دهد. در نتیجه هر آفرینشی کار خدا است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۸۸.</ref> |