پرش به محتوا

واجب توصلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''واجب تَوَصّلی''' در مقابل [[واجب تعبدی|واجب تَعبّدی]]، واجبی است که در انجام آن [[قصد قربت]] شرط نیست؛ مانند ادای دین و جواب دادن [[سلام]]. گفته شده علمای قدیم قائل بودند که اصل در [[واجب|واجبات]]، توصلی بودن آنهاست؛ یعنی اگر از طرف شارع امری صادر شده و شک کنیم که قصد قربت در آن شرط است یا خیر، باید گفت که قصد لازم ندارد. اما عالمانی همچون [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] و [[محمدحسین غروی نائینی|محقق نائینی]] معتقدند که اصل، تعبدی بودن واجبات است و توصلی بودن نیاز به دلیل دارد.
'''واجب تَوَصُّلی''' در مقابل [[واجب تعبدی|واجب تَعَبُّدی]]، واجبی است که در انجام آن [[قصد قربت]] شرط نیست مانند ادای دَیْن و جواب دادن [[سلام]]. گفته شده علمای قدیم قائل بودند که اصل در [[واجب|واجبات]]، توصلی بودن آنهاست؛ یعنی اگر از طرف شارع امری صادر شده و شک کنیم که قصد قربت در آن شرط است یا خیر، باید گفت که قصد قربت لازم ندارد؛ اما عالمانی همچون [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] و [[محمدحسین غروی نائینی|محقق نائینی]] معتقدند که اصل، تعبدی بودن واجبات است و توصلی بودن نیاز به دلیل دارد.


دلیل اصل بودن واجب توصلی، تمسک به [[اطلاق]] دانسته شده است؛ یعنی وقتی شارع می‌تواند بگوید واجب را با قصد قربت بجا بیاور، ولی نگفته و به صورت مطلق امر می‌کند، اقتضای آن، عدم لزوم قصد و توصلی بودن واجب است. قائلین به اصالتِ واجبِ تعبدی نیز، به [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] و برخی [[حدیث|احادیث معصومان(ع)]] استناد نموده‌اند.
دلیل اصل بودن واجب توصلی، تمسک به [[اطلاق]] دانسته شده است؛ یعنی وقتی شارع می‌تواند بگوید واجب را با قصد قربت بجا بیاور، ولی نگفته و به صورت مطلق امر می‌کند، اقتضای آن، عدم لزوم قصد و توصلی بودن واجب است. قائلین به اصالتِ واجبِ تعبدی نیز، به [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] و برخی [[حدیث|احادیث معصومان(ع)]] استناد نموده‌اند.


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
واجب تَوَصُّلی - در مقابل [[واجب تعبدی|واجب تَعبّدی]] - به واجبی گفته شده که [[قصد قربت]] در آن شرط نیست و انجام دادن آن بدون نیّت تقرُّب هم، [[تکلیف شرعی|تکلیف]] را از عهدهٔ انسان بر می‌دارد؛ مانند ادای دین، جواب دادن سلام یا [[تطهیر]] (پاک کردن) لباس نجس.<ref>کاشف الغطاء، الفوائد الجعفریة، مؤسسه کاشف الغطاء، ص۱۱؛ امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۴۲۲ق، ص۳۴۳؛ مظفر، أصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۹.</ref>
واجب توصلی - در مقابل [[واجب تعبدی|واجب تَعبّدی]] - به واجبی گفته شده که [[قصد قربت]] در آن شرط نیست و انجام دادن آن بدون نیّت تقرُّب هم، [[تکلیف شرعی|تکلیف]] را از عهدهٔ انسان بر می‌دارد؛ مانند ادای دین، جواب دادن سلام یا [[تطهیر]] (پاک کردن) لباس نجس.<ref>کاشف الغطاء، الفوائد الجعفریة، مؤسسه کاشف الغطاء، ص۱۱؛ امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۴۲۲ق، ص۳۴۳؛ مظفر، أصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۹.</ref> عالمان [[اصول فقه|علم اصول]] تعریف دیگری هم برای واجب توصلی ارائه نموده‌اند؛ گفته شده علمای قدیم{{یاد|«قُدَماء» (عالمان قدیم) و «مُتأخّرین» از جمله اصطلاحات رایج در کتابهای فقهی و اصولی است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۷۴ش، ص۱۸۲-۲۸۳. </ref> برخی معتقدند به علما و بزرگانی که تا قبل از وفات [[شیخ طوسی]] ([[سال ۴۶۰ هجری قمری|سال ۴۶۰ق]]) می‌زیستند «قُدما» و به فقیهان بعد از وی «متأخرین» گفته می‌شود.<ref>امام خمینی، انوار الهدایة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۶۱.</ref>}} واجب توصلی را واجبی می‌دانستند که هدف از وجوب در آن معلوم باشد؛<ref>آقاضیاء عراقی، مقالات الأصول، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۲۹؛ موسوی بجنوردی، منتهی الأصول، کتابفروشی بصیرتی، ج۱، ص ۱۲۶-۱۲۷؛  مظفر، أصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۹.</ref> مانند واجب بودن ادای دین که غرض از وجوب آن مشخص است. پس چون مکلف، غرض مولا و مقصود شارع را می‌داند، برای تأمین غرض و رسیدن به مقصود، آن واجب را انجام می‌دهد.<ref>لطفی، مبادی فقه، ۱۳۸۰ش، ص۸۷.</ref> به همین جهت واژه «توصل» (به معنی «رسیدن»<ref>جوهری، الصحاح، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۸۴۲.</ref>) بر آن اطلاق می‌شود.<ref>لطفی، مبادی فقه، ۱۳۸۰ش، ص۸۷.</ref>  
عالمان [[اصول فقه|علم اصول]] تعریف دیگری هم برای واجب توصلی ارائه نموده‌اند؛ گفته شده علمای قدیم{{یاد|«قُدَماء» (عالمان قدیم) و «مُتأخّرین» از جمله اصطلاحات رایج در کتابهای فقهی و اصولی است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۷۴ش، ص۱۸۲-۲۸۳. </ref> برخی معتقدند به علما و بزرگانی که تا قبل از وفات [[شیخ طوسی]] ([[سال ۴۶۰ هجری قمری|سال ۴۶۰ق]]) می‌زیستند «قُدما» و به فقیهان بعد از وی «متأخرین» گفته می‌شود.<ref>امام خمینی، انوار الهدایة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۶۱.</ref>}} واجب توصلی را واجبی می‌دانستند که هدف از وجوب در آن معلوم باشد؛<ref>آقاضیاء عراقی، مقالات الأصول، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۲۹؛ موسوی بجنوردی، منتهی الأصول، کتابفروشی بصیرتی، ج۱، ص ۱۲۶-۱۲۷؛  مظفر، أصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۹.</ref> [مانند واجب بودن ادای دین که غرض از وجوب آن مشخص است].
پس چون مکلف غرض مولا و مقصود شارع را می‌داند، برای تأمین غرض و رسیدن به مقصود، آن واجب را انجام می‌دهد؛<ref>لطفی، مبادی فقه، ۱۳۸۰ش، ص۸۷.</ref> به همین جهت واژه «توصل» (به معنی «رسیدن»<ref>جوهری، الصحاح، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۸۴۲.</ref>) بر آن اطلاق می‌شود.<ref>لطفی، مبادی فقه، ۱۳۸۰ش، ص۸۷.</ref>  


==اصل در واجبات، توصلی بودن است یا تعبدی بودن؟==
==اصل در واجبات، توصلی بودن است یا تعبدی بودن؟==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۵۴

ویرایش