confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۸۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر') |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
===وحی و خاتمیت=== | ===وحی و خاتمیت=== | ||
{{همچنین ببینید|خاتمیت#نظریه خاتمیت پایان ولایت بر دیگران و آغاز عقلانیت}} | {{همچنین ببینید|خاتمیت#نظریه خاتمیت پایان ولایت بر دیگران و آغاز عقلانیت}} | ||
اقبال لاهوری در میان متفکران مسلمان | اقبال لاهوری در میان متفکران [[مسلمان]]، اولین گام را در تبیین فلسفه [[خاتمیت]] برداشت. آشنایی و تأثیرپذیری اقبال از افکار فیلسوفان غربی مانند آگوسْت کُنْت و هانری بِرْگسون سبب نگاه ویژه اقبال در باب خاتمیت شد.<ref>عباسی، [http://ensani.ir/file/download/article/20120327180411-3048-107.pdf «وحی و خاتمیت»]، ص۱۶۱.</ref> | ||
اقبال لاهوری [[وحی]] را نوعی تجربه درونی و اجتماعی معرفی میکند که برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] حاصل شد،<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵.</ref> همچنان که ممکن است عارفی به درجاتی از آن برسد.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۳.</ref> وحی چیزی از جنس غریزه است که در مورد هر یک از موجودات زنده عالم جاری است و در هر یک به اقتضای مرحله تکاملی خویش به شکل خاصی ظهور میکند.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵.</ref> | اقبال لاهوری [[وحی]] را نوعی تجربه درونی و اجتماعی معرفی میکند که برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] حاصل شد،<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵.</ref> همچنان که ممکن است عارفی به درجاتی از آن برسد.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۳.</ref> وحی چیزی از جنس غریزه است که در مورد هر یک از موجودات زنده عالم جاری است و در هر یک به اقتضای مرحله تکاملی خویش به شکل خاصی ظهور میکند.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵.</ref> | ||
از دیدگاه اقبال، عقل بشری بهاندازهای از رشد و بالندگی دست یافته که انسان میتواند به وسیله آن، مسیر سعادت و هدایت را بپیماید؛ بنابراین «[[عقل]]» جانشین «وحی» شده و ارسال [[پیامبران]] و ادامه [[نبوت]] لازم نیست.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> به باور اقبال لاهوری، پیامبر | از دیدگاه اقبال، عقل بشری بهاندازهای از رشد و بالندگی دست یافته که انسان میتواند به وسیله آن، مسیر سعادت و هدایت را بپیماید؛ بنابراین «[[عقل]]» جانشین «وحی» شده و ارسال [[پیامبران]] و ادامه [[نبوت]] لازم نیست.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> به باور اقبال لاهوری، پیامبر اکرم میان جهان قدیم و جهان جدید ایستاده است؛ تا آنجا که به منبع [[الهام]] وی مربوط میشود، به جهان قدیم تعلق دارد و پس از آن در دوره فرمان عقل و متعلق به جهان جدید است.<ref>اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری]] از مخالفان<ref>مطهری، وحی و نبوت، ۱۳۸۵ش، ص۴۵-۵۷؛ مطهری، نبوت، ۱۳۸۷ش، ص۲۲.</ref> و [[عبدالکریم سروش]] از موافقان این نظریه هستند.<ref>سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۶۶.</ref> | [[مرتضی مطهری]] از مخالفان<ref>مطهری، وحی و نبوت، ۱۳۸۵ش، ص۴۵-۵۷؛ مطهری، نبوت، ۱۳۸۷ش، ص۲۲.</ref> و [[عبدالکریم سروش]] از موافقان این نظریه هستند.<ref>سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۶۶.</ref> | ||