Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۱۱
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مقالات مرتبط|تجرد نفس|روح انسان}} | {{مقالات مرتبط|تجرد نفس|روح انسان}} | ||
'''نَفْس''' اصطلاحی فلسفی که از نظر | '''نَفْس''' اصطلاحی فلسفی که از نظر [[فلسفه اسلامی|فیلسوفان مسلمان]] حقیقت و ذات انسان شمرده میشود. نفس، جوهری مجرد و مستقل از بدن است و بدن و اعضای بدن، ابزار آن به شمار میروند. | ||
شناخت نفس و وجود حقیقی انسان را مقدمه شناخت [[خدا]] و [[معاد]] و اساسیترین بحث علمی و معرفتی برای انسان دانستهاند. در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] متعدد، [[اخلاق]] و [[عرفان]] و [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] از نفس و مباحث آن سخن گفته شده است. | شناخت نفس و وجود حقیقی انسان را مقدمه شناخت [[خدا]] و [[معاد]] و اساسیترین بحث علمی و معرفتی برای انسان دانستهاند. در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] متعدد، [[اخلاق]] و [[عرفان]] و [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] از نفس و مباحث آن سخن گفته شده است. | ||
نفس در [[فلسفه اسلامی]]، به نباتی، حیوانی و انسانی (ناطقه) تقسیم شده است. هر یک از این نفسها، قوایی دارند که کارهای خود را از طریق آن قوا انجام میدهند. نفس انسانی، افزون بر اینکه دارای قوای نباتی و حیوانی است، دو قوه اصلی و ویژه دارد: قوه | نفس در [[فلسفه اسلامی]]، به نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی (ناطقه) تقسیم شده است. هر یک از این نفسها، قوایی دارند که کارهای خود را از طریق آن قوا انجام میدهند. نفس انسانی، افزون بر اینکه دارای قوای نباتی و حیوانی است، دو قوه اصلی و ویژه دارد: قوه عالِمه یا [[عقل نظری]] و قوه عَمّاله یا [[عقل عملی]]. [[ملاصدرا]] برخلاف [[فلسفه مشاء|فیلسوفان مشاء]]، معتقد به کثرت قوای نفس و جدایی آنها از نفس نیست؛ بلکه نفس را در عین واحد بودن، دارای مراتب و قوا میداند. نفس انسانی، قویترین نفس و نفس نباتی ضعیفترین نفس به شمار میرود. | ||
فیلسوفان مسلمان برای اثبات وجود نفس و غیریت آن با بدن دلایل متعدد عقلی و نقلی ارائه کردهاند. برخی بر این باورند که وجود نفس انسانی بدیهی است و اثبات آن نیازی به دلیل ندارد. | فیلسوفان مسلمان برای اثبات وجود نفس و غیریت آن با بدن دلایل متعدد عقلی و نقلی ارائه کردهاند. برخی بر این باورند که وجود نفس انسانی بدیهی است و اثبات آن نیازی به دلیل ندارد. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
افلاطون و پیروانش را قائل به قدیم بودن نفس انسانی و ارسطو و طرفدارانش را معتقد به حدوث نفس دانستهاند. براساس نظریه افلاطون، نفس، جوهری است که پیش از بدن موجود است و پس از آماده شدن بدن، از مرتبه خود تنزل کرده و به آن بدن میپیوندد. ملاصدرا قدیم بودن نفس را دارای پیامدهای محال دانسته است. | افلاطون و پیروانش را قائل به قدیم بودن نفس انسانی و ارسطو و طرفدارانش را معتقد به حدوث نفس دانستهاند. براساس نظریه افلاطون، نفس، جوهری است که پیش از بدن موجود است و پس از آماده شدن بدن، از مرتبه خود تنزل کرده و به آن بدن میپیوندد. ملاصدرا قدیم بودن نفس را دارای پیامدهای محال دانسته است. | ||
گفته شده همه فیلسوفان مسلمان معتقد به [[تجرد نفس|تجرد و غیرمادی بودن نفس]] هستند؛ البته در اینکه نفس مجرد عقلی است یا مثالی، میان آنان اختلاف وجود دارد. فیلسوفان مشائی و [[فلسفه اشراق|اشراقی]] معتقدند که نفس، از ابتدای پیدایش و در | گفته شده همه فیلسوفان مسلمان معتقد به [[تجرد نفس|تجرد و غیرمادی بودن نفس]] هستند؛ البته در اینکه نفس مجرد عقلی است یا مثالی، میان آنان اختلاف وجود دارد. فیلسوفان مشائی و [[فلسفه اشراق|اشراقی]] معتقدند که نفس، از ابتدای پیدایش و در بقایش ذاتاً مجرد عقلی است؛ اما از نظر ملاصدرا، تجردی که ویژگی ضروری نفس انسان است، تجرد مثالی است. همچنین همه فیلسوفان مسلمان به جهت دلایل عقلی و نقلی، به [[جاودانگی]] و بقای نفس پس از مرگ باور داشتهاند. [[آیه ۱۱ سوره سجده]]، [[آیه ۱۵۴ سوره بقره]] و آیه ۲۵-۲۷ سوره یس را از جمله دلایل نقلی جاودانگی نفس شمرده شدهاند. | ||
آثار فراوانی درباره نفس و مسائل آن نگارش و منتشر شده است؛ چنانچه در کتاب «کتابشناسی توصیفی فلسفه نفس»، ۵۳۸ عنوان کتاب، پایاننامه و مقاله معرفی شده است. | آثار فراوانی درباره نفس و مسائل آن نگارش و منتشر شده است؛ چنانچه در کتاب «کتابشناسی توصیفی فلسفه نفس»، ۵۳۸ عنوان کتاب، پایاننامه و مقاله درباره نفس معرفی شده است. | ||
==جایگاه و اهمیت== | ==جایگاه و اهمیت== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
به باور [[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]]، بیشتر فیلسوفان حقیقت انسان را همان [[تجرد نفس|نفس مجرد]] او میدانند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۵۹۹.</ref> | به باور [[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]]، بیشتر فیلسوفان حقیقت انسان را همان [[تجرد نفس|نفس مجرد]] او میدانند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۵۹۹.</ref> | ||
=== نامهای دیگر === | ===نامهای دیگر=== | ||
{{اصلی|روح انسان}} | {{اصلی|روح انسان}} | ||
به گفته محقق نراقی، نفس به اعتبارهای گوناگون، نامهای مختلفی دارد. از آنجا که حیات بدن وابسته به اوست، روح نامیده میشود؛ به جهت ادراک معقولات، [[عقل]] مینامند و گاه به این دلیل که به سبب خاطرات منقلب میشود، قلب نامیده میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، انتشارات اعلمی، ج۱، ص۶۲.</ref> [[محمدتقی مصباح یزدی]] معتقد است در [[اخلاق|علم اخلاق]]، نفس در مقابل [[عقل]] قرار دارد؛ آن دسته از عوامل و امیال درونی که انسان را به تباهی در دنیا و [[آخرت]] میکشاند، نفس نامیده میشود؛ در مقابل، به تمیزدهنده خیر و شر و دعوتکننده به خوبیها و بازدارنده از بدیها، عقل گفته میشود.<ref>مصباح یزدی، «اخلاق و عرفان اسلامی»، ص۸.</ref> | به گفته محقق نراقی، نفس به اعتبارهای گوناگون، نامهای مختلفی دارد. از آنجا که حیات بدن وابسته به اوست، روح نامیده میشود؛ به جهت ادراک معقولات، [[عقل]] مینامند و گاه به این دلیل که به سبب خاطرات منقلب میشود، قلب نامیده میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، انتشارات اعلمی، ج۱، ص۶۲.</ref> [[محمدتقی مصباح یزدی]] معتقد است در [[اخلاق|علم اخلاق]]، نفس در مقابل [[عقل]] قرار دارد؛ آن دسته از عوامل و امیال درونی که انسان را به تباهی در دنیا و [[آخرت]] میکشاند، نفس نامیده میشود؛ در مقابل، به تمیزدهنده خیر و شر و دعوتکننده به خوبیها و بازدارنده از بدیها، عقل گفته میشود.<ref>مصباح یزدی، «اخلاق و عرفان اسلامی»، ص۸.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
===تقسیم نفس به نباتی، حیوانی و انسانی=== | ===تقسیم نفس به نباتی، حیوانی و انسانی=== | ||
نفس در یک تقسیم فلسفی به نباتی، حیوانی و انسانی (ناطقه) و فَلَکی تقسیم شده است.<ref>نگاه کنید به: ابنسینا، النفس من کتاب الشفاء، ۱۳۷۵ش، ص۵۵؛ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۰ و ۲۹۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۵۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۸.</ref> | نفس در یک تقسیم فلسفی به نباتی، حیوانی و انسانی (ناطقه) و فَلَکی تقسیم شده است.<ref>نگاه کنید به: ابنسینا، النفس من کتاب الشفاء، ۱۳۷۵ش، ص۵۵؛ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۰ و ۲۹۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۵۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۸.</ref> | ||
* نفس نباتی: این نفس عهدهدار تغذیه، رشد و تولید مثل است. گیاهان و درختان، حیوانات و انسانها از این نفس برخوردارند و به سبب آن از جمادات متمایز میشوند. | *نفس نباتی: این نفس عهدهدار تغذیه، رشد و تولید مثل است. گیاهان و درختان، حیوانات و انسانها از این نفس برخوردارند و به سبب آن از جمادات متمایز میشوند. | ||
* نفس حیوانی: نفس حیوانی، قوهای است که حیوانات و انسانها با آن حس میکنند و برخلاف گیاهان، حرکتشان از روی اراده و اختیار است. این نفس وجه تمایز حیوانات و انسانها از گیاهان است. | *نفس حیوانی: نفس حیوانی، قوهای است که حیوانات و انسانها با آن حس میکنند و برخلاف گیاهان، حرکتشان از روی اراده و اختیار است. این نفس وجه تمایز حیوانات و انسانها از گیاهان است. | ||
* نفس انسانی: این نفس ویژه انسان است و انسان از طریق این نفس مفاهیم و معلومات کلی را تعقل و تفکر میکند و با آن افعال فکری و حدسی انجام میدهد. انسانها با بهرهمندی از این نفس، از حیوانات متمایز میشوند. برخی از فیلسوفان، نفس انسانی را جوهری تعریف کردهاند که ذاتاً مجرد از ماده است؛ ولی در مقام فعل به ماده و بدن وابسته است. | *نفس انسانی: این نفس ویژه انسان است و انسان از طریق این نفس مفاهیم و معلومات کلی را تعقل و تفکر میکند و با آن افعال فکری و حدسی انجام میدهد. انسانها با بهرهمندی از این نفس، از حیوانات متمایز میشوند. برخی از فیلسوفان، نفس انسانی را جوهری تعریف کردهاند که ذاتاً مجرد از ماده است؛ ولی در مقام فعل به ماده و بدن وابسته است. | ||
* نفس فلکی (سماویه): نفس فلکها است که فلکها با آن درک میکنند و پیوسته در حال حرکتند. اعتقاد به این نوع از نفس مبتنی به هیئت بطلیموسی بود.<ref>نگاه کنید به: فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۵۵-۵۸.</ref> اعتقاد به نفس فلکی را مربوط به دوران ابنسینا تا پیش از ملاصدرا دانستهاند؛ فیلسوفان پیش و پس از آن دوره منکر نفس فلکی بودهاند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۵۷ و ۵۸.</ref> | *نفس فلکی (سماویه): نفس فلکها است که فلکها با آن درک میکنند و پیوسته در حال حرکتند. اعتقاد به این نوع از نفس مبتنی به هیئت بطلیموسی بود.<ref>نگاه کنید به: فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۵۵-۵۸.</ref> اعتقاد به نفس فلکی را مربوط به دوران ابنسینا تا پیش از ملاصدرا دانستهاند؛ فیلسوفان پیش و پس از آن دوره منکر نفس فلکی بودهاند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۵۷ و ۵۸.</ref> | ||
نفس انسانی، قویترین نفس و نفس نباتی ضعیفترین نفس به شمار میرود.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۵۷.</ref> | نفس انسانی، قویترین نفس و نفس نباتی ضعیفترین نفس به شمار میرود.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۵۷.</ref> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
===قوای نفس در اخلاق=== | ===قوای نفس در اخلاق=== | ||
عالمان [[اخلاق]] قوای نفس انسانی را براساس نوع تمایلات و گرایشات آن به چهار نوع تقسیم کردهاند. برای نمونه [[محمدمهدی نراقی|ملامهدی]] و [[ملا احمد نراقی|احمد نراقی]] برای نفس چهار قوه اصلی ذکر کرده است: | عالمان [[اخلاق]] قوای نفس انسانی را براساس نوع تمایلات و گرایشات آن به چهار نوع تقسیم کردهاند. برای نمونه [[محمدمهدی نراقی|ملامهدی]] و [[ملا احمد نراقی|احمد نراقی]] برای نفس چهار قوه اصلی ذکر کرده است: | ||
# قوه عقل: کار این قوه، ادراک حقایق امور است و تمایز میان خیر و شر و امر به انجام خوبها و نهی از ارتکاب بدیها. | #قوه عقل: کار این قوه، ادراک حقایق امور است و تمایز میان خیر و شر و امر به انجام خوبها و نهی از ارتکاب بدیها. | ||
# قوه غضب: این قوه موجب صادر شدن رفتارهای حیوانات درنده از انسان میشوند همچون [[کینهتوزی]]، دشمنی و اذیت و آزار رساندن. فایده این قوه سرکوب کردن سلطه قوه شهوت و وهم است. انسان به وسیله این قوه میتواند سرکشی دو قوه شهوت و وهم را کنترل کند. | #قوه غضب: این قوه موجب صادر شدن رفتارهای حیوانات درنده از انسان میشوند همچون [[کینهتوزی]]، دشمنی و اذیت و آزار رساندن. فایده این قوه سرکوب کردن سلطه قوه شهوت و وهم است. انسان به وسیله این قوه میتواند سرکشی دو قوه شهوت و وهم را کنترل کند. | ||
# قوه شهوت: از این قوه رفتارهای حیوانی همچون شکمپرستی و شهوترانی صادر میشود. فایده این قوه، تداوم حیات بدنی است که ابزار کسب تکامل نفس است. | #قوه شهوت: از این قوه رفتارهای حیوانی همچون شکمپرستی و شهوترانی صادر میشود. فایده این قوه، تداوم حیات بدنی است که ابزار کسب تکامل نفس است. | ||
# قوه وهم: وظیفه این قوه، فهم انواع مکر و حیله و رسیدن به اهداف با نیرنگ و حقه است. کاربرد این قوه نیز برای ادراک معانی جزئی و راهکاری برای اهداف صحیح است.<ref>نراقی، جامع السعادات، انتشارات اعلمی، ج۱، ص۶۲ و ۶۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۱۳۷۸ش، ص۵۱.</ref> | #قوه وهم: وظیفه این قوه، فهم انواع مکر و حیله و رسیدن به اهداف با نیرنگ و حقه است. کاربرد این قوه نیز برای ادراک معانی جزئی و راهکاری برای اهداف صحیح است.<ref>نراقی، جامع السعادات، انتشارات اعلمی، ج۱، ص۶۲ و ۶۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۱۳۷۸ش، ص۵۱.</ref> | ||
از نظر ملامهدی، آنچه در قرآن با عنوان [[نفس مطمئنه|نفس مُطْمَئنّه]]، [[نفس لوامه|لَوّامه]] و [[نفس اماره |اَمّاره]] آمده، اشاره به قوای سهگانه عقل، غضب و شهوت دارد.<ref>نراقی، جامع السعادات، انتشارات اعلمی، ج۱، ص۶۴.</ref> | از نظر ملامهدی، آنچه در قرآن با عنوان [[نفس مطمئنه|نفس مُطْمَئنّه]]، [[نفس لوامه|لَوّامه]] و [[نفس اماره |اَمّاره]] آمده، اشاره به قوای سهگانه عقل، غضب و شهوت دارد.<ref>نراقی، جامع السعادات، انتشارات اعلمی، ج۱، ص۶۴.</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
ملاصدرا قدیم بودن نفس را دارای پیامدهای محالی دانسته و نسبت این قول به فیلسوفان بزرگی چون افلاطون را کذب شمرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۹۸م، ج۸، ص۳۷۳.</ref> فخر رازی دلایل قائلان به قدیم بودن نفس را چنین بیان کرده است: | ملاصدرا قدیم بودن نفس را دارای پیامدهای محالی دانسته و نسبت این قول به فیلسوفان بزرگی چون افلاطون را کذب شمرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۹۸م، ج۸، ص۳۷۳.</ref> فخر رازی دلایل قائلان به قدیم بودن نفس را چنین بیان کرده است: | ||
* هر چیزی که حادث میشود، دارای ماده است. اگر نفوس حادث باشند، مادی خواهند بود. آنها مادی نیستند، پس حادث نیستند و قدیماند. | *هر چیزی که حادث میشود، دارای ماده است. اگر نفوس حادث باشند، مادی خواهند بود. آنها مادی نیستند، پس حادث نیستند و قدیماند. | ||
* نفوس اگر ازلی و قدیم نباشند، ابدی نخواهند بود؛ زیرا ثابت شده که هر موجود غیرازلی از بین میرود. نفوس ابدی هستند، پس ازلی و قدیم نیز هستند.<ref>فخر رازی، المباحث المشرقیه، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۸۹ و ۳۹۰.</ref> | *نفوس اگر ازلی و قدیم نباشند، ابدی نخواهند بود؛ زیرا ثابت شده که هر موجود غیرازلی از بین میرود. نفوس ابدی هستند، پس ازلی و قدیم نیز هستند.<ref>فخر رازی، المباحث المشرقیه، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۸۹ و ۳۹۰.</ref> | ||
بنابه نظر فخر رازی، قائلان به قدیم بودن نفس دو گروه هستند: گروهی معتقدند که نفس بدون تعلق به بدن نمیتواند وجود داشته باشد. بنابراین همواره از بدنی به بدن دیگری منتقل میشوند. این گروه قائل به [[تناسخ]] هستند. درمقابل، عدهای دیگر برآنند که نفس بدون تعلق به بدن نیز میتواند موجود باشد.<ref>فخر رازی، المباحث المشرقیه، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۹۰.</ref> | بنابه نظر فخر رازی، قائلان به قدیم بودن نفس دو گروه هستند: گروهی معتقدند که نفس بدون تعلق به بدن نمیتواند وجود داشته باشد. بنابراین همواره از بدنی به بدن دیگری منتقل میشوند. این گروه قائل به [[تناسخ]] هستند. درمقابل، عدهای دیگر برآنند که نفس بدون تعلق به بدن نیز میتواند موجود باشد.<ref>فخر رازی، المباحث المشرقیه، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۹۰.</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
دو گروه را منکر تجرد نفس و معتقد به مادی بودن آن دانستهاند: | دو گروه را منکر تجرد نفس و معتقد به مادی بودن آن دانستهاند: | ||
* متکلمان مسلمان: این گروه فقط [[خدا|خداوند]] را مجرد میدانند و دیگر موجودات را مادی میدانند. | *متکلمان مسلمان: این گروه فقط [[خدا|خداوند]] را مجرد میدانند و دیگر موجودات را مادی میدانند. | ||
* مادیگرایان: این گروه وجود [[مجردات]] را به کلی انکار میکنند که نتیجه آن انکار تجرد نفس خواهد بود.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۱۹۹.</ref> | *مادیگرایان: این گروه وجود [[مجردات]] را به کلی انکار میکنند که نتیجه آن انکار تجرد نفس خواهد بود.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۱۹۹.</ref> | ||
== ارتباط نفس و بدن == | ==ارتباط نفس و بدن== | ||
[[جعفر سبحانی|آیتالله جعفر سبحانی]] معتقد است از نظر [[فلسفه اسلامی]]، نفس یک موجود مستقلی است که تا تجرد کامل پیدا نکند، از بدن، اعم از بدن مادی و [[بدن برزخی|مثالی]]، بینیاز نمیشود. نفس در دنیا، از طریق اعضای بدن مانند چشم و گوش به فعالیت میپردازد و پس از مرگ بدن مادی، با بدنی لطیفتر از بدن مادی (بدن مثالی) به فعالیت خود ادامه میدهد.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۲.</ref> | [[جعفر سبحانی|آیتالله جعفر سبحانی]] معتقد است از نظر [[فلسفه اسلامی]]، نفس یک موجود مستقلی است که تا تجرد کامل پیدا نکند، از بدن، اعم از بدن مادی و [[بدن برزخی|مثالی]]، بینیاز نمیشود. نفس در دنیا، از طریق اعضای بدن مانند چشم و گوش به فعالیت میپردازد و پس از مرگ بدن مادی، با بدنی لطیفتر از بدن مادی (بدن مثالی) به فعالیت خود ادامه میدهد.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۲.</ref> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
از نظر ملاصدرا ترکیب نفس و بدن، ترکیب حقیقی است؛ زیرا نفس، صورت بدن و بدن ماده آن است و ترکیب صورت و بدن نیز حقیقی است. ازاینرو، رابطه نفس و بدن، رابطه اتحادی است.<ref>یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۳۶.</ref> به نظر وی، قوای بدن مانند قوه حاسه و طبیعی همه شئونات و قوای نفس به شمار میروند.<ref>یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۹۷.</ref> او معتقد است نفس تا نفس است{{یاد|مراد از نفس و نفسیت آن، تعلق به بدن مادی و رابطه با آن است. (یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۱۳۶.)}} محتاج بدن است و به حسب برخی قوا و تواناییهای حسی و طبیعی خود، متعلق و متقوم به بدن است؛ <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۷۶.</ref> اما پس از مرگ بر اثر تکامل و تحولات ذاتی، از تعلق به بدن طبیعی بینیاز میشود و به تجرد مثالی یا عقلی میرسد. در این صورت، نفسیت نفس از بین میرود.<ref>یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۱۱۰ – ۱۱۲ و۱۳۶.</ref> از دیدگاه ملاصدرا، نفس انسانی همواره همراه با بدن است؛ در دنیا با بدن مادی، در برزخ با بدن برزخی و در آخرت با بدن اخروی همراه است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۳۱.</ref> | از نظر ملاصدرا ترکیب نفس و بدن، ترکیب حقیقی است؛ زیرا نفس، صورت بدن و بدن ماده آن است و ترکیب صورت و بدن نیز حقیقی است. ازاینرو، رابطه نفس و بدن، رابطه اتحادی است.<ref>یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۳۶.</ref> به نظر وی، قوای بدن مانند قوه حاسه و طبیعی همه شئونات و قوای نفس به شمار میروند.<ref>یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۹۷.</ref> او معتقد است نفس تا نفس است{{یاد|مراد از نفس و نفسیت آن، تعلق به بدن مادی و رابطه با آن است. (یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۱۳۶.)}} محتاج بدن است و به حسب برخی قوا و تواناییهای حسی و طبیعی خود، متعلق و متقوم به بدن است؛ <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۷۶.</ref> اما پس از مرگ بر اثر تکامل و تحولات ذاتی، از تعلق به بدن طبیعی بینیاز میشود و به تجرد مثالی یا عقلی میرسد. در این صورت، نفسیت نفس از بین میرود.<ref>یزدانپناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۱۱۰ – ۱۱۲ و۱۳۶.</ref> از دیدگاه ملاصدرا، نفس انسانی همواره همراه با بدن است؛ در دنیا با بدن مادی، در برزخ با بدن برزخی و در آخرت با بدن اخروی همراه است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۳۱.</ref> | ||
== بقای نفس پس از مرگ بدن == | ==بقای نفس پس از مرگ بدن== | ||
{{اصلی|جاودانگی}} | {{اصلی|جاودانگی}} | ||
به نظر جعفر سبحانی، بقای نفس پس از [[مرگ]]، در [[فلسفه اسلامی |فلسفه اسلامی]] به یک مسئله قطعی درآمده و همه فیلسوفان بزرگ مسلمان همچون ابنسینا، [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]] و ملاصدرا به آن اعتقاد دارند.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۴۹.</ref> حسن معلمی، از اساتید فلسفه اسلامی در قم، بر آن است همه اندیشمندان مسلمان، نفس را پس از مرگ باقی و جاویدان میدانند.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۶.</ref> | به نظر جعفر سبحانی، بقای نفس پس از [[مرگ]]، در [[فلسفه اسلامی |فلسفه اسلامی]] به یک مسئله قطعی درآمده و همه فیلسوفان بزرگ مسلمان همچون ابنسینا، [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]] و ملاصدرا به آن اعتقاد دارند.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۴۹.</ref> حسن معلمی، از اساتید فلسفه اسلامی در قم، بر آن است همه اندیشمندان مسلمان، نفس را پس از مرگ باقی و جاویدان میدانند.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۶.</ref> | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
کتابهای متعددی درباره نفس و مسائل پیرامونی آن نگارش و منتشر شده است. در «کتابشناسی توصیفی فلسفه نفس»، ۵۳۸ عنوان شامل ۲۹۱ کتاب، ۵۳ پایاننامه و ۱۵۳ مقاله و ۳۸ نسخه خطی درباره نفس معرفی و توصیف شده است.<ref>جلیلپور، «آشنایی با کتابشناسی توصیفی فلسفه نفس»، ص۵۴ و ۵۵.</ref> کتابهایی مثل «علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی» اثر سید احمد هاشمیان، «علم النفس فلسفی علامه طباطبایی و کاربست آن در علوم انسانی اسلامی» و «حدوث جسمانی نفس» هر دو از ابوالحسن غفاری، «علم النفس از دیدگاه اندیشمندان مسلمان» نوشته رحیم ناروئی نصرتی و حسن عبدی در این باره منتشر شدهاند. جلد سوم از کتاب ''درآمدی به نظام حکمت صدرایی'' اثر عبدالرسول عبودیت نیز تماماً پیرامون نفس و مسائل آن از دیدگاه [[ملاصدرا]] و [[حکمت متعالیه]] است. عنوان برخی دیگر از کتابها عبارتند از: | کتابهای متعددی درباره نفس و مسائل پیرامونی آن نگارش و منتشر شده است. در «کتابشناسی توصیفی فلسفه نفس»، ۵۳۸ عنوان شامل ۲۹۱ کتاب، ۵۳ پایاننامه و ۱۵۳ مقاله و ۳۸ نسخه خطی درباره نفس معرفی و توصیف شده است.<ref>جلیلپور، «آشنایی با کتابشناسی توصیفی فلسفه نفس»، ص۵۴ و ۵۵.</ref> کتابهایی مثل «علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی» اثر سید احمد هاشمیان، «علم النفس فلسفی علامه طباطبایی و کاربست آن در علوم انسانی اسلامی» و «حدوث جسمانی نفس» هر دو از ابوالحسن غفاری، «علم النفس از دیدگاه اندیشمندان مسلمان» نوشته رحیم ناروئی نصرتی و حسن عبدی در این باره منتشر شدهاند. جلد سوم از کتاب ''درآمدی به نظام حکمت صدرایی'' اثر عبدالرسول عبودیت نیز تماماً پیرامون نفس و مسائل آن از دیدگاه [[ملاصدرا]] و [[حکمت متعالیه]] است. عنوان برخی دیگر از کتابها عبارتند از: | ||
* ''دروس معرفت نفس''، این کتاب درسگفتارهای [[حسن حسنزاده آملی]] در شهر آمل است که از سال ۱۳۵۳ش شروع و به مدت پنج سال ادامه داشت.<ref>حسنزاده آملی، دروس معرفت نفس، ۱۳۸۱ش، ص۱.</ref> | *''دروس معرفت نفس''، این کتاب درسگفتارهای [[حسن حسنزاده آملی]] در شهر آمل است که از سال ۱۳۵۳ش شروع و به مدت پنج سال ادامه داشت.<ref>حسنزاده آملی، دروس معرفت نفس، ۱۳۸۱ش، ص۱.</ref> | ||
* عیون مسائل النفس، حسن حسنزاده آملی، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | *عیون مسائل النفس، حسن حسنزاده آملی، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | ||
* ''علم النفس فلسفی''، درسهای [[غلامرضا فیاضی]] که توسط محمدتقی یوسفی تحقیق و تدوین و از سوی [[مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی]] منتشر شده است. | *''علم النفس فلسفی''، درسهای [[غلامرضا فیاضی]] که توسط محمدتقی یوسفی تحقیق و تدوین و از سوی [[مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی]] منتشر شده است. | ||
* ''نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات''، اثر حسن معلمی، تهران، [[پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی]]، چاپ اول، ۱۳۹۵ش. | *''نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات''، اثر حسن معلمی، تهران، [[پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی]]، چاپ اول، ۱۳۹۵ش. | ||
* ''رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و کتاب و سنت''، محمدتقی یوسفی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۷ش. | *''رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و کتاب و سنت''، محمدتقی یوسفی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۷ش. | ||
* علم النفس مشائیان مسلمان، ابراهیم دادجو، تهران، دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. | *علم النفس مشائیان مسلمان، ابراهیم دادجو، تهران، دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. | ||
* تکمله نهایه الحکمه؛ فی النفس و ملحقاتها، علی امینینژاد، قم، آل احمد، چاپ اول، ۱۳۹۸ش. | *تکمله نهایه الحکمه؛ فی النفس و ملحقاتها، علی امینینژاد، قم، آل احمد، چاپ اول، ۱۳۹۸ش. | ||
===همایش نفس و بدن=== | ===همایش نفس و بدن=== | ||
همایش ''بینالمللیای'' با عنوان «''آموزههای دینی و مسئله نفس و بدن»'' در اسفند [[سال ۱۳۸۹ هجری شمسی|۱۳۸۹ش]] از سوی [[پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی]] در [[قم]] برگزار شد که مقالات برگزیده آن در هفت جلد کتاب با عناوین «نفس و بدن در متون دینی»، «نفس و بدن در فلسفه مشاء و حکمت متعالیه» در دو جلد، «نفس و بدن در الهیات تطبیقی»، نفس و بدن در مسئله معاد»، «نفس و بدن پیش و پس از مرگ» و «نفس و بدن در اخلاق و انسانشناسی» منتشر شد.<ref>«[https://bookroom.ir/book/51482 مجموعه مقالات همایش بینالمللی آموزههای دینی و مسئله نفس و بدن (دوره هفت جلدی)]»، پاتوق کتاب فردا.</ref> | همایش ''بینالمللیای'' با عنوان «''آموزههای دینی و مسئله نفس و بدن»'' در اسفند [[سال ۱۳۸۹ هجری شمسی|۱۳۸۹ش]] از سوی [[پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی]] در [[قم]] برگزار شد که مقالات برگزیده آن در هفت جلد کتاب با عناوین «نفس و بدن در متون دینی»، «نفس و بدن در فلسفه مشاء و حکمت متعالیه» در دو جلد، «نفس و بدن در الهیات تطبیقی»، نفس و بدن در مسئله معاد»، «نفس و بدن پیش و پس از مرگ» و «نفس و بدن در اخلاق و انسانشناسی» منتشر شد.<ref>«[https://bookroom.ir/book/51482 مجموعه مقالات همایش بینالمللی آموزههای دینی و مسئله نفس و بدن (دوره هفت جلدی)]»، پاتوق کتاب فردا.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[معرفت نفس]] | *[[معرفت نفس]] | ||
* [[مراتب نفس]] | * [[مراتب نفس]] | ||
* [[معاد]] | *[[معاد]] | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||