پرش به محتوا

فلسفه مشاء: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۳۰: خط ۳۰:
از نظر برخی، مشائی به پیروان ارسطو که کل فلسفه‌شان بر مبنای فلسفه ارسطو تدوین شده،‌ گفته می‌شود.<ref>[http://mehrnews.com/xMDkc «فلسفه یونانی با فارابی اسلامی شد/شاخصه‌های معرفت‌شناسی فارابی»]، خبرگزاری مهر.</ref> به گفته برخی از فلسفه‌پژوهان، مشاء یا مشائیان در ادبیات فلسفی [[ایران]] و [[جهان اسلام]] به ارسطو، پیروان یونانی او، [[ابن‌سینا]] و پیروان ابن‌سینا گفته می‌شود و کم و بیش درباره [[فارابی]] و [[یعقوب بن اسحاق کندی|کِنْدی]] نیز به کار می‌رود.<ref>دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۲.</ref> بعضی از فلسفه‌پژوهان معتقدند در جهان اسلام،‌ مشائی به معنای عقل‌گرای محض وجود ندارد؛ زیرا آثار پیروان مشائی همچون فارابی و ابن‌سینا خالی از اشراق و استناد به [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] نیست. ازاین‌رو، مشائی در عالم اسلام را به معنای کسی که در تفکر اسلامی بیشترین اتکایش به [[عقل]] و تفکر نظری است، معنا کرده‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۷۵.</ref>
از نظر برخی، مشائی به پیروان ارسطو که کل فلسفه‌شان بر مبنای فلسفه ارسطو تدوین شده،‌ گفته می‌شود.<ref>[http://mehrnews.com/xMDkc «فلسفه یونانی با فارابی اسلامی شد/شاخصه‌های معرفت‌شناسی فارابی»]، خبرگزاری مهر.</ref> به گفته برخی از فلسفه‌پژوهان، مشاء یا مشائیان در ادبیات فلسفی [[ایران]] و [[جهان اسلام]] به ارسطو، پیروان یونانی او، [[ابن‌سینا]] و پیروان ابن‌سینا گفته می‌شود و کم و بیش درباره [[فارابی]] و [[یعقوب بن اسحاق کندی|کِنْدی]] نیز به کار می‌رود.<ref>دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۲.</ref> بعضی از فلسفه‌پژوهان معتقدند در جهان اسلام،‌ مشائی به معنای عقل‌گرای محض وجود ندارد؛ زیرا آثار پیروان مشائی همچون فارابی و ابن‌سینا خالی از اشراق و استناد به [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] نیست. ازاین‌رو، مشائی در عالم اسلام را به معنای کسی که در تفکر اسلامی بیشترین اتکایش به [[عقل]] و تفکر نظری است، معنا کرده‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۷۵.</ref>


== وجه نامگذاری ==
==وجه نامگذاری==
گفته شده نامیده شدن فلسفه ارسطو به مشاء{{یاد|مشّاء،‌ واژه‌ای عربی و در قالب صیغه مبالغه، به معنای کسی است که بسیار راه می‌رود.(دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۲)}} به این سبب است که ارسطو تعالیم خود را در حال راه رفتن به شاگردانش می‌آموخت. ازاین‌رو، پیروان او را مشائی می‌گفتند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، انتشارات کتابفروشی زوار، ص۲۸؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵.</ref> به گفته [[غلامحسین ابراهیمی دینانی]]، [[فلسفه اسلامی|فیلسوف مسلمان]] ایرانی(زاده: ۱۳۱۳ش)، چون ارسطو در باغ راه می‌رفت و با خودش حرف می‌زد، فلسفه ارسطو را فلسفه مشاء می‌گویند.<ref>«[http://mehrnews.com/xnSGw فلسفه مشاء رهاورد مطالعات ارسطو است/ابن سینا فیلسوفی مشایی نیست]»، خبرگزاری مهر.</ref> ازاین‌رو، گفته شده که مشاء نامیدن فلسفه ارسطو و ارسطوئیان مربوط به روش آنها نیست؛<ref>مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵؛ کرد فیروزجایی، حکمت مشاء، ۱۳۹۳ش، ص۲۵و۲۶.</ref> بلکه به شیوه ارائه درس ارسطو یا محل تدریس او بازمی‌گردد.<ref>کرد فیروزجایی، حکمت مشاء، ۱۳۹۳ش، ص۲۵و۲۶.</ref> البته از نظر بعضی از محققان، اصطلاح مشائی نزد متفکران مسلمان بیشتر به معنای استدلالی و اهل بحث (در مقابل شهود و اشراق) به کار رفته است.<ref>دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۴.</ref> مشائی به معنای روش و دیدگاه اصحاب بیت الحکمة{{یاد|بیت الحکمة، مکانی برای جمع‌آوری و ترجمه کتب بود که به دستور هارون الرشید یا پسرش مأمون تأسیس شد.(دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۸)}} نیز گفته شده است.<ref>دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۳و۲۰.</ref>  
گفته شده نامیده شدن فلسفه ارسطو به مشاء{{یاد|مشّاء،‌ واژه‌ای عربی و در قالب صیغه مبالغه، به معنای کسی است که بسیار راه می‌رود.(دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۲)}} به این سبب است که ارسطو تعالیم خود را در حال راه رفتن به شاگردانش می‌آموخت. ازاین‌رو، پیروان او را مشائی می‌گفتند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، انتشارات کتابفروشی زوار، ص۲۸؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵.</ref> به گفته [[غلامحسین ابراهیمی دینانی]]، [[فلسفه اسلامی|فیلسوف مسلمان]] ایرانی(زاده: ۱۳۱۳ش)، چون ارسطو در باغ راه می‌رفت و با خودش حرف می‌زد، فلسفه ارسطو را فلسفه مشاء می‌گویند.<ref>«[http://mehrnews.com/xnSGw فلسفه مشاء رهاورد مطالعات ارسطو است/ابن سینا فیلسوفی مشایی نیست]»، خبرگزاری مهر.</ref> ازاین‌رو، گفته شده که مشاء نامیدن فلسفه ارسطو و ارسطوئیان مربوط به روش آنها نیست؛<ref>مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵؛ کرد فیروزجایی، حکمت مشاء، ۱۳۹۳ش، ص۲۵و۲۶.</ref> بلکه به شیوه ارائه درس ارسطو یا محل تدریس او بازمی‌گردد.<ref>کرد فیروزجایی، حکمت مشاء، ۱۳۹۳ش، ص۲۵و۲۶.</ref> البته از نظر بعضی از محققان، اصطلاح مشائی نزد متفکران مسلمان بیشتر به معنای استدلالی و اهل بحث (در مقابل شهود و اشراق) به کار رفته است.<ref>دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۴.</ref> مشائی به معنای روش و دیدگاه اصحاب بیت الحکمة{{یاد|بیت الحکمة، مکانی برای جمع‌آوری و ترجمه کتب بود که به دستور هارون الرشید یا پسرش مأمون تأسیس شد.(دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۸)}} نیز گفته شده است.<ref>دیباجی، «نسبت ابن سینا و فلسفه مشاء»، ص۱۳و۲۰.</ref>  
از نظر [[مرتضی مطهری]]، کلمه «استدلالی» می‌تواند روش فیلسوفان مشاء را بیان کند. ازاین‌رو، باید فلسفه مشاء را فلسفه استدلالی و پیروان آن را استدلالیّون (در مقابل اشراقیّون) نامید.<ref>مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵.</ref>
از نظر [[مرتضی مطهری]]، کلمه «استدلالی» می‌تواند روش فیلسوفان مشاء را بیان کند. ازاین‌رو، باید فلسفه مشاء را فلسفه استدلالی و پیروان آن را استدلالیّون (در مقابل اشراقیّون) نامید.<ref>مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵.</ref>
خط ۶۴: خط ۶۴:
==اصول و باورهای فلسفی==
==اصول و باورهای فلسفی==
برخی از اصول و باورهای فلسفی فلسفه مشاء از این قرار است:
برخی از اصول و باورهای فلسفی فلسفه مشاء از این قرار است:
* '''وجود و ماهیت''': گرچه در فلسفه مشاء، عبارت‌های متناقضی در باب رابطه وجود و ماهیت به چشم می‌خورد؛ اما گفته شده سخن نهایی فیلسوفان مشاء [[اصالت وجود]] و اعتباری بودن ماهیت است.<ref> نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۴. </ref>
*'''وجود و ماهیت''': گرچه در فلسفه مشاء، عبارت‌های متناقضی در باب رابطه وجود و ماهیت به چشم می‌خورد؛ اما گفته شده سخن نهایی فیلسوفان مشاء [[اصالت وجود]] و اعتباری بودن ماهیت است.<ref> نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۴. </ref>
* '''عُقُول عَشَرَه'''(ده‌گانه): فلاسفه مشاء قائل به [[عقول عشره|عقول طولی ده‌گانه]] و مراتب طولی هستند؛ اما عقول عَرْضی و مُثُل افلاطونی را نفی و نقد می‌کنند.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۴و۲۵.</ref> از نظر آنها، مخلوق اول (صادر اول)، [[عقل اول]] و شبیه‌ترین موجود به خداوند است و سپس به ترتیب عقل دوم تا دهم ([[عقل فعال]]) و در پایین‌ترین مرتبه عالَم جسمانی است. بنابراین براساس دیدگاه فیلسوفان مشاء، نظام هستی به این ترتیب است: [[خدا|خداوند]]، عالم عقل (عقول ده‌گانه)، نفس و عالم جسمانی.<ref>نگاه کنید به فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۱؛ معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۰-۲۱۶.</ref>
*'''عُقُول عَشَرَه'''(ده‌گانه): فلاسفه مشاء قائل به [[عقول عشره|عقول طولی ده‌گانه]] و مراتب طولی هستند؛ اما عقول عَرْضی و مُثُل افلاطونی را نفی و نقد می‌کنند.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۴و۲۵.</ref> از نظر آنها، مخلوق اول (صادر اول)، [[عقل اول]] و شبیه‌ترین موجود به خداوند است و سپس به ترتیب عقل دوم تا دهم ([[عقل فعال]]) و در پایین‌ترین مرتبه عالَم جسمانی است. بنابراین براساس دیدگاه فیلسوفان مشاء، نظام هستی به این ترتیب است: [[خدا|خداوند]]، عالم عقل (عقول ده‌گانه)، نفس و عالم جسمانی.<ref>نگاه کنید به فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۱؛ معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۰-۲۱۶.</ref>
گفته شده کثرت عقولی طولی به دلیل قاعده الواحد («الواحد لا یصدر منه الاّ الواحد» از واحد جز واحد صادر نمی‌شود) و نیز ده تا بودن آن به جهت تأثیر از فلکیات قدیم (و ابطال فلکیات قدیم) ده تا بودن این عقول باطل شد.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۹.</ref> عقول ده‌گانه را مجرد دانسته‌اند.<ref>فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۱.</ref> فارابی عقول ده‌گانه را بر [[فرشته|فرشتگان]] تطبیق کرده است.<ref>فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۲و۲۳.</ref>
گفته شده کثرت عقولی طولی به دلیل [[قاعده الواحد]] («الواحد لا یصدر منه الاّ الواحد» از واحد جز واحد صادر نمی‌شود) و نیز ده تا بودن آن به جهت تأثیر از فلکیات قدیم (و ابطال فلکیات قدیم) ده تا بودن این عقول باطل شد.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۹.</ref> عقول ده‌گانه را مجرد دانسته‌اند.<ref>فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۱.</ref> فارابی عقول ده‌گانه را بر [[فرشته|فرشتگان]] تطبیق کرده است.<ref>فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۲و۲۳.</ref>
* '''تقسیم موجودات به واجب و ممکن''': در فلسفه مشاء، موجودات به واجب و ممکن تقسیم می‌شوند و وجود واجب، ضروری است؛ اما ممکن الوجود می‌تواند موجود یا معدوم باشد. مشائیون از این طریق به اثبات وجود خدا می‌پردازند.<ref>نگاه کنید به طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۸-۲۸.</ref>
*'''تقسیم موجودات به واجب و ممکن''': در فلسفه مشاء، موجودات به واجب و ممکن تقسیم می‌شوند و وجود واجب، ضروری است؛ اما ممکن الوجود می‌تواند موجود یا معدوم باشد. مشائیون از این طریق به اثبات وجود خدا می‌پردازند.<ref>نگاه کنید به طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۸-۲۸.</ref>
* '''جوهر و عرض''': تقسیم ممکن الوجود به جوهر و عَرَض و مقولات ده‌گانه در فلسفه مشاء به پیروی از ارسطو پذیرفته شده است.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۶ و۱۲۴.</ref> از نظر فلاسفه مشاء، عقل، نفس، جسم، صورت و هَیُولا (ماده نخستین) اقسام جوهر هستند.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۸.</ref>
*'''جوهر و عرض''': تقسیم ممکن الوجود به جوهر و عَرَض و مقولات ده‌گانه در فلسفه مشاء به پیروی از ارسطو پذیرفته شده است.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۶ و۱۲۴.</ref> از نظر فلاسفه مشاء، عقل، نفس، جسم، صورت و هَیُولا (ماده نخستین) اقسام جوهر هستند.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۸.</ref>
* '''مسئله حرکت''': در حکمت مشاء، حرکت فقط در اَیْن (حالت)، وَضْع، کمّیت و کیفیت مقبول است و [[حرکت جوهری]] و حرکت در دیگر مقولات محال دانسته شده است.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۳ - ۱۴۶.</ref>
*'''مسئله حرکت''': در حکمت مشاء، حرکت فقط در اَیْن (حالت)، وَضْع، کمّیت و کیفیت مقبول است و [[حرکت جوهری]] و حرکت در دیگر مقولات محال دانسته شده است.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۳ - ۱۴۶.</ref>
* '''علم خدا''': در فلسفه مشاء، علم تفصیلی خدا به مخلوقات پذیرفته شده است؛ اما عینیت آن با ذات، اثبات نشده است.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۵.</ref> گفته شده فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که چگونگی علم پیشین خدا به اشیاء را مورد بحث قرار داده است.<ref> حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹. </ref>
*'''علم خدا''': در فلسفه مشاء، علم تفصیلی خدا به مخلوقات پذیرفته شده است؛ اما عینیت آن با ذات، اثبات نشده است.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۵.</ref> گفته شده فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که چگونگی علم پیشین خدا به اشیاء را مورد بحث قرار داده است.<ref> حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹. </ref>
* '''روحانیّة الحدوث و البقاء بودن نفس''': مشّائیّون [[نفس انسانی]] را در حدوث (پیدایش) و بقا، [[تجرد نفس|مجرد]] می‌دانند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۱۸۶.</ref> از نظر آنان، نفس انسان، زمانی آفریده می‌شود که بدن او به صورت کامل آفریده شده و آماده پذیرش آن نفس باشد.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۱۸۶ و ۲۹۵.</ref>
*'''روحانیّة الحدوث و البقاء بودن نفس''': مشّائیّون [[نفس انسانی]] را در حدوث (پیدایش) و بقا، [[تجرد نفس|مجرد]] می‌دانند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۱۸۶.</ref> از نظر آنان، نفس انسان، زمانی آفریده می‌شود که بدن او به صورت کامل آفریده شده و آماده پذیرش آن نفس باشد.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۱۸۶ و ۲۹۵.</ref>
* '''اصل علیت''': ارسطو [[اصل علیت]] و اقسام چهارگانه علت (علت فاعلی، غایی، صوری و مادی) و ضرورت عِلّی را مطرح کرد و [[فارابی]] و [[ابن‌سینا|ابن سینا]] آنها را بسط و گسترش دادند و تکمیل کردند.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۰-۱۶۸.</ref> فیلسوفان مشاء، ملاک نیازمندی [[علت و معلول|معلول به علت]] را امکان ماهوی می‌دانند.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۵.</ref>
*'''اصل علیت''': ارسطو [[اصل علیت]] و اقسام چهارگانه علت (علت فاعلی، غایی، صوری و مادی) و ضرورت عِلّی را مطرح کرد و [[فارابی]] و [[ابن‌سینا|ابن سینا]] آنها را بسط و گسترش دادند و تکمیل کردند.<ref>معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۰-۱۶۸.</ref> فیلسوفان مشاء، ملاک نیازمندی [[علت و معلول|معلول به علت]] را امکان ماهوی می‌دانند.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۲۵.</ref>


مباحثی همچون تفکیک وجود و ماهیت و بررسی ویژگی‌های آن دو، مسئله وجوب، امکان و امتناع، تبیین و اثبات وجود خدا و صفات او، چگونگی آفرینش و نظام طولی جهان، مباحث مربوط به علت فاعلی و غایی و مسائلی درباب حرکت و نفس را از جمله ابتکارات فلسفه مشاء شمرده‌اند.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۳۵و۳۶.</ref>
مباحثی همچون تفکیک وجود و ماهیت و بررسی ویژگی‌های آن دو، مسئله وجوب، امکان و امتناع، تبیین و اثبات وجود خدا و صفات او، چگونگی آفرینش و نظام طولی جهان، مباحث مربوط به علت فاعلی و غایی و مسائلی درباب حرکت و نفس را از جمله ابتکارات فلسفه مشاء شمرده‌اند.<ref>نگاه کنید به معلمی، حکمت مشاء، ۱۳۸۹ش، ص۳۵و۳۶.</ref>
خط ۸۵: خط ۸۵:
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|-
|-
! ردیف !! تفاوت‌ها و اشتراکات !! توضیحات
!ردیف!!تفاوت‌ها و اشتراکات!!توضیحات
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|- style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۱|| تفاوت در غایت ||| غایت فلسفه مشاء، دستیابی به علم حصولی و عقلی به نظام جهان است؛ اما هدف فلسفه اشراق،‌ افزون بر علم حصولی، کسب علم اشراقی و شهودی به نظام جهان است.
|۱||تفاوت در غایت|||غایت فلسفه مشاء، دستیابی به علم حصولی و عقلی به نظام جهان است؛ اما هدف فلسفه اشراق،‌ افزون بر علم حصولی، کسب علم اشراقی و شهودی به نظام جهان است.
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|- style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۲|| تفاوت در مبانی ||| مبانی فلسفه مشاء تنها بر علوم عقلی و فلسفی مبتنی است؛‌ اما در فلسفه اشراق، کشف و شهود نیز جزو مبانی به حساب می‌آید.
|۲||تفاوت در مبانی|||مبانی فلسفه مشاء تنها بر علوم عقلی و فلسفی مبتنی است؛‌ اما در فلسفه اشراق، کشف و شهود نیز جزو مبانی به حساب می‌آید.
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|- style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۳|| تفاوت در اصول فلسفی ||| برخی از اصول فلسفی این دو نظام فلسفی نیز متفاوت است. برای نمونه ماده نخستین (هیولا) یکی از اصول فلسفی مشاء به حساب می‌آید؛ اما مورد پذیرش فلسفه اشراق نیست.
|۳||تفاوت در اصول فلسفی|||برخی از اصول فلسفی این دو نظام فلسفی نیز متفاوت است. برای نمونه ماده نخستین (هیولا) یکی از اصول فلسفی مشاء به حساب می‌آید؛ اما مورد پذیرش فلسفه اشراق نیست.
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|- style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۴|| اشتراکات ||| دو نظام فلسفی مشاء و اشراق در بسیاری از اصول فلسفی همچون اصل عدم تناقض، [[اصل علیت]] و بطلان تسلسل و دور مشترک‌اند. پذیرش منطق صوری و مبتنی بودن آن دو بر منطق نیز از دیگر مشترکات آن دو شمرده شده است.<ref>عابدی شاهرودی، «ادوار و اصول فلسفه مشاء»، ص۱۴-۱۷.</ref>
|۴||اشتراکات|||دو نظام فلسفی مشاء و اشراق در بسیاری از اصول فلسفی همچون اصل عدم تناقض، [[اصل علیت]] و بطلان تسلسل و دور مشترک‌اند. پذیرش منطق صوری و مبتنی بودن آن دو بر منطق نیز از دیگر مشترکات آن دو شمرده شده است.<ref>عابدی شاهرودی، «ادوار و اصول فلسفه مشاء»، ص۱۴-۱۷.</ref>
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|- style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|}
|}


خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
[[پرونده:کتاب حکمت مشاء. اثر یارعلی کردفیروزجایی.jpg|200px|بندانگشتی|کتاب حکمت مشاء، اثر یارعلی کردفیروزجایی.]]
[[پرونده:کتاب حکمت مشاء. اثر یارعلی کردفیروزجایی.jpg|200px|بندانگشتی|کتاب حکمت مشاء، اثر یارعلی کردفیروزجایی.]]
همچنین کتاب‌های متعددی درباره فلسفه مشاء نگارش و منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از:
همچنین کتاب‌های متعددی درباره فلسفه مشاء نگارش و منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از:
* ''حکمت مشاء''، یارعلی کردفیروزجایی، قم، انتشارات حکمت اسلامی. این کتاب که به سفارش مجمع عالی حکمت اسلامی و تحت نظارت غلامرضا فیاضی نوشته شده است، مهم‌ترین اندیشه‌های فیلسوفان مشاء به ویژه ابن‌سینا را در موضوعاتی همچون مابعدالطبیعه، خداشناسی، انسان‌شناسی، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی گزارش و بررسی کرده است.<ref>[http://hekmateislami.com/?p=6246 «کتاب حکمت مشاء منتشر شد»،] پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع عالی حکمت اسلامی.</ref>
*''حکمت مشاء''، یارعلی کردفیروزجایی، قم، انتشارات حکمت اسلامی. این کتاب که به سفارش مجمع عالی حکمت اسلامی و تحت نظارت غلامرضا فیاضی نوشته شده است، مهم‌ترین اندیشه‌های فیلسوفان مشاء به ویژه ابن‌سینا را در موضوعاتی همچون مابعدالطبیعه، خداشناسی، انسان‌شناسی، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی گزارش و بررسی کرده است.<ref>[http://hekmateislami.com/?p=6246 «کتاب حکمت مشاء منتشر شد»،] پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع عالی حکمت اسلامی.</ref>
* ''فلسفه مشاء با تکیه بر اهم آراء ابن سینا''، محمد ذبیحی، تهران، انتشارات سمت.
*''فلسفه مشاء با تکیه بر اهم آراء ابن سینا''، محمد ذبیحی، تهران، انتشارات سمت.
* ''فلسفه مشاء؛ با گزیده جامعی از متون''، یحیی یثربی، قم، بوستان کتاب.
*''فلسفه مشاء؛ با گزیده جامعی از متون''، یحیی یثربی، قم، بوستان کتاب.
* ''حکمت مشاء''، حسن عباسی حسین‌آبادی، تهران،‌ دانشگاه پیام نور.
*''حکمت مشاء''، حسن عباسی حسین‌آبادی، تهران،‌ دانشگاه پیام نور.
* ''درسنامه حکمت مشاء''، نصر الله حکمت،‌ تهران، نشر علم.
*''درسنامه حکمت مشاء''، نصر الله حکمت،‌ تهران، نشر علم.
* ''حکمت مشاء''، حسن معلمی، قم،‌ حوزه علمیه خواهران.
*''حکمت مشاء''، حسن معلمی، قم،‌ حوزه علمیه خواهران.
* ''فلسفه مشاء (۱) (از ارسطو تا توماس آکوئینی)''، به قلم حمید رضا خادمی، تهران، انتشارات سمت،
*''فلسفه مشاء (۱) (از ارسطو تا توماس آکوئینی)''، به قلم حمید رضا خادمی، تهران، انتشارات سمت،
* ''آموزش فلسفه مشائی و اشراقی''، غلامرضا رحمانی، قم، بوستان کتاب.
*''آموزش فلسفه مشائی و اشراقی''، غلامرضا رحمانی، قم، بوستان کتاب.


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
* [[حکمت متعالیه]]
*[[حکمت متعالیه]]
* [[فلسفه اشراق]]
*[[فلسفه اشراق]]


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}


Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۰

ویرایش