پرش به محتوا

آیه ۲ سوره مائده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


==دستور دوم تا چهارم: حفظ حرمت مصادیق شعائر الله==
==دستور دوم تا چهارم: حفظ حرمت مصادیق شعائر الله==
[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] معتقد است که چهار مورد از دستورات هشت‌گانه در آیه ۲ سوره مائده درباره چهار مورد از مصادیق [[تعظیم شعائر|شعائر الله]] است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> از نظر او، ذکر این مصادیق بعد از سفارش درباره حفظ حریم اصل آنها (شعائر الله) برای تأکید بر اهمیت این موارد چهارگانه است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> اولین مصداق از شعائر الله که دستور به حفظ حرمت آن داده شده [[ماه‌های حرام]] است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۲.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، مصداق شکستن حرمت ماه‌های حرام در این آیه را جنگ در آنها دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲.</ref>  
[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] معتقد است که چهار مورد از دستورات هشت‌گانه در آیه ۲ سوره مائده درباره چهار مصداق از مصادیق [[تعظیم شعائر|شعائر الله]] است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> از نظر او، ذکر این مصادیق بعد از سفارش درباره حفظ حریم اصل آنها (شعائر الله) برای تأکید بر اهمیت این موارد چهارگانه است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> اولین مصداق از شعائر الله که دستور به حفظ حرمت آن داده شده [[ماه‌های حرام]] است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۲.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، مصداق شکستن حرمت ماه‌های حرام در این آیه را جنگ در آنها دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲.</ref>  


در آیه ۲ سوره مائده، «هَدْی» و «قلائِد» مصادیق دوم از شعائر الهی دانسته شده‌اند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> هدی همان حیوان [[قربانی]] در [[حج]] دانسته شده که در دیگر آیات قرآن، مانند [[آیه ۳۶ سوره حج]]، با عنوان «بُدْن» از شعائر الهی برشمرده شده است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۶.</ref>  قلائد (گردن‌بندها) به‌معنای هرچیزی شمرده شده که به‌عنوان نشانه قربانى در راه خدا به گردن حیوان مى‌انداختند، تا اگر گم شد، برای [[قربانی]] به نیت صاحبش به [[سرزمین منا|منا]] فرستاده شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۶-۵۳۷.</ref> برخی منظور از قلائد را خود حیوان دانسته‌اند و نه نشانه‌های آن.<ref>برای نمونه نگاه کنید: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.</ref> این نظر مورد نقد قرار گرفته است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۷.</ref> در این آیه، نهی از شکستن حرمت قلاده‌های قربانی را برای مبالغه در حرمت خود قربانی دانسته‌اند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۰۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۲۸۰.</ref> مصداق چهارم شعائر الله در آیه زائران خانه خدا تلقی شده‌اند؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> کسانی که از عزیمت به‌سوی [[کعبه|خانه خدا]] خواهان سود (چه معنوی و چه مادی) و خشنودی خداوند هستند.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۱.</ref>
در آیه ۲ سوره مائده، «هَدْی» و «قلائِد» مصادیق دوم از شعائر الهی دانسته شده‌اند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> هدی همان حیوان [[قربانی]] در [[حج]] دانسته شده که در دیگر آیات قرآن، مانند [[آیه ۳۶ سوره حج]]، با عنوان «بُدْن» از شعائر الهی برشمرده شده است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۶.</ref>  قلائد (گردن‌بندها) به‌معنای هرچیزی شمرده شده که به‌عنوان نشانه قربانى در راه خدا به گردن حیوان مى‌انداختند، تا اگر گم شد، برای [[قربانی]] به نیت صاحبش به [[سرزمین منا|منا]] فرستاده شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۶-۵۳۷.</ref> برخی منظور از قلائد را خود حیوان دانسته‌اند و نه نشانه‌های آن.<ref>برای نمونه نگاه کنید: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.</ref> این نظر مورد نقد قرار گرفته است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۷.</ref> در این آیه، نهی از شکستن حرمت قلاده‌های قربانی را برای مبالغه در حرمت خود قربانی دانسته‌اند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۰۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۲۸۰.</ref> مصداق چهارم شعائر الله در آیه زائران خانه خدا تلقی شده‌اند؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.</ref> کسانی که از عزیمت به‌سوی [[کعبه|خانه خدا]] خواهان سود (چه معنوی و چه مادی) و خشنودی خداوند هستند.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۱.</ref>
confirmed، protected، templateeditor
۶٬۱۷۰

ویرایش