confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۴۷
ویرایش
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
====رفتار یزید با اسیران کربلا==== | ====رفتار یزید با اسیران کربلا==== | ||
هنگام ورود [[اسیران کربلا|اسیران]] به شام، یزید دستور داد شهر را آذینبندی کنند.<ref>صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.</ref> او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید.<ref>سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳.</ref> یزید در حضور اسیران، سر [[امام حسین(ع)]] را در ظرف طلا گذاشت و با چوبدستی به آن میزد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴.</ref> و این | هنگام ورود [[اسیران کربلا|اسیران]] به شام، یزید دستور داد شهر را آذینبندی کنند.<ref>صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.</ref> او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید.<ref>سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳.</ref> یزید در حضور اسیران، سر [[امام حسین(ع)]] را در ظرف طلا گذاشت و با چوبدستی به آن میزد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴.</ref> و این اشعار کفرآمیزِ ابن زبعری{{یاد|انکار بهشت و دوزخ با تعبیر دیگر در سخنان ابوسفیان جد یزید نیز در آغاز خلافت عثمان گزارش شده است.بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۰۰ق، ج۴، ص۱۲، قس: ج۴، ص۱۳؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، ج۶، ص۳۵۶.}} را تکرار میکرد:<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref> | ||
{{شعر | |||
| جداکننده = \\ | |||
{{شعر| | | متن = | ||
لَیتَ أَشْیاخی بِبَدْر شَهِدُوا\\جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الاَْسَلْ | |||
{{شعر| | فَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً\\ثُمَّ قالُوا یایزیدُ لاتَشَلْ<ref>ابنطیفور، بلاغات النساء، الشریف الرضی، ص۳۴.</ref> | ||
لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالمُلْکِ فَلا\\خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْیٌ نَزَل<ref>فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ص۱۹۱.</ref>}} | |||
{{شعر | |||
| جداکننده = \\ | |||
| متن = | |||
کاش بزرگان من در جنگ بدر امروز میدیدند که\\قبیله خَزْرَج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است. | |||
در آن حال، از شادی فریاد میزدند\\و میگفتند: ای یزید! دستت درد نکند! | |||
هاشم با سلطنت بازی کرد\\پس نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است!}} | |||
در روایتی از [[امام رضا(ع)]] آمده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و [[آبجو]] شد، سپس میز بازی [[شطرنج]] را روی آن تشت گذاشته و به بازی شطرنج مشغول شد. هنگامیکه در بازی پیروز میشد، جام آبجو را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت، بر زمین میریخت.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵، ح۵۰.</ref> «[[یحیی بن حکم]]» به این رفتار یزید اعتراض نمود که یزید با مشت به سینه وی زد. [[ابوبرزه اسلمی]] نیز اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۶.</ref> | در روایتی از [[امام رضا(ع)]] آمده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و [[آبجو]] شد، سپس میز بازی [[شطرنج]] را روی آن تشت گذاشته و به بازی شطرنج مشغول شد. هنگامیکه در بازی پیروز میشد، جام آبجو را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت، بر زمین میریخت.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵، ح۵۰.</ref> «[[یحیی بن حکم]]» به این رفتار یزید اعتراض نمود که یزید با مشت به سینه وی زد. [[ابوبرزه اسلمی]] نیز اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۶.</ref> |