پرش به محتوا

ارتداد: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ۲۴ سپتامبر
(اصلاح نشانی وب)
خط ۱۵: خط ۱۵:
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}}
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}}
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آن‌ها مسلمان‌اند؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی می‌گویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آن‌ها مسلمان‌اند؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی می‌گویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
== شرایط و راه‌های اثبات ارتداد==
==شرایط و راه‌های اثبات ارتداد==
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا می‌کند:<br>
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا می‌کند:<br>
* ارتداد با سخن به این صورت است که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است؛ برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref><br>
*ارتداد با سخن به این صورت است که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است؛ برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref><br>
* ارتداد با فعل به این شکل است که کسی کاری [[کفر|کفرآمیز]] را از روی عمد و با علم به کفرآمیزبودنش انجام دهد؛ برای مثال برای بتی [[سجده]] کند یا ماه یا خورشید را پرستش کند یا به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] «اهانت آشکار» کند.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷و۴۸.</ref>
*ارتداد با فعل به این شکل است که کسی کاری [[کفر|کفرآمیز]] را از روی عمد و با علم به کفرآمیزبودنش انجام دهد؛ برای مثال برای بتی [[سجده]] کند یا ماه یا خورشید را پرستش کند یا به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] «اهانت آشکار» کند.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷و۴۸.</ref>


به باور [[آیت‌الله فاضل لنکرانی]]، شک و شبهه در [[توحید]] و [[نبوت]]، تا زمانی که به انکار و تکذیب نرسد، به ارتداد نمی‌انجامد.<ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج۲، ص۵۰۴.(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۲-۲۸۳)</ref> به تصریح [[علامه شعرانی]] «پژوهشگری كه به دنبال دلیل و برهان است، اگر با شک مواجه شود و درصدد يافتن دین حق باشد، شک موجب [[کفر]] و ارتدادش در دوره تحقیق نمی‌شود؛ البته به شرط آنکه با زبان به انکار نپردازد.»<ref>حر عاملی، وسائل الشيعه، ج۱۸، ص۵۹۶(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۴).</ref>
به باور [[آیت‌الله فاضل لنکرانی]]، شک و شبهه در [[توحید]] و [[نبوت]]، تا زمانی که به انکار و تکذیب نرسد، به ارتداد نمی‌انجامد.<ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج۲، ص۵۰۴.(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۲-۲۸۳)</ref> به تصریح [[علامه شعرانی]] «پژوهشگری كه به دنبال دلیل و برهان است، اگر با شک مواجه شود و درصدد يافتن دین حق باشد، شک موجب [[کفر]] و ارتدادش در دوره تحقیق نمی‌شود؛ البته به شرط آنکه با زبان به انکار نپردازد.»<ref>حر عاملی، وسائل الشيعه، ج۱۸، ص۵۹۶(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۴).</ref>
خط ۲۹: خط ۲۹:
در کتاب‌های [[تفسیر|تفسیری]] و تاریخی، نمونه‌هایی از ارتداد در زمان [[پیامبر اسلام(ص)]]، گزارش شده است.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳.</ref> از آن میان دو پسر ابوالحصین‌اند که از [[انصار]] بود. اینان به‌دعوت گروهی از [[مسیحیت|مسیحیان]]، از اسلام خارج شده، به دین مسیحیت در‌آمدند.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳و۲۹۴.</ref> پیامبر آن‌ها را نفرین کرد و نخستین افراد مرتد نامید.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۴.</ref> همچنین عُقبة اَبی‌مُعیط که از بزرگان [[قریش]] بود برای آنکه پیامبر(ص) از غذایش بخورد، [[شهادتین]] گفت، اما پس از چندی به خواست دوستش امیة بن خلف، به‌صورت پیامبر آب دهان انداخت و پا برگردن پیامبر نهاد و مرتد شد. پیامبر پس از دستگیری او در [[جنگ بدر]]، به قتلش دستور داد.<ref> رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۴۵۴؛ صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۵و۲۹۶.</ref>{{یاد|ضحّاک گفته است: «چون عقبه به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آب دهان پرت کرد آب دهانش به صورت خودش برگشت، خدا او را لعنت کند، و به آنچه که اراده کرده بود نرسید، و گونه‌هایش را سوزاند و اثر آن در گونه هایش بود تا اینکه مُرد و به جهنّم رفت». قرطبی، تفسیر قرطبی،۱۳۸۴ق، ج۱۳، ص۲۶}}
در کتاب‌های [[تفسیر|تفسیری]] و تاریخی، نمونه‌هایی از ارتداد در زمان [[پیامبر اسلام(ص)]]، گزارش شده است.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳.</ref> از آن میان دو پسر ابوالحصین‌اند که از [[انصار]] بود. اینان به‌دعوت گروهی از [[مسیحیت|مسیحیان]]، از اسلام خارج شده، به دین مسیحیت در‌آمدند.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳و۲۹۴.</ref> پیامبر آن‌ها را نفرین کرد و نخستین افراد مرتد نامید.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۴.</ref> همچنین عُقبة اَبی‌مُعیط که از بزرگان [[قریش]] بود برای آنکه پیامبر(ص) از غذایش بخورد، [[شهادتین]] گفت، اما پس از چندی به خواست دوستش امیة بن خلف، به‌صورت پیامبر آب دهان انداخت و پا برگردن پیامبر نهاد و مرتد شد. پیامبر پس از دستگیری او در [[جنگ بدر]]، به قتلش دستور داد.<ref> رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۴۵۴؛ صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۵و۲۹۶.</ref>{{یاد|ضحّاک گفته است: «چون عقبه به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آب دهان پرت کرد آب دهانش به صورت خودش برگشت، خدا او را لعنت کند، و به آنچه که اراده کرده بود نرسید، و گونه‌هایش را سوزاند و اثر آن در گونه هایش بود تا اینکه مُرد و به جهنّم رفت». قرطبی، تفسیر قرطبی،۱۳۸۴ق، ج۱۳، ص۲۶}}


اُم‌ُّحَکَم دختر [[ابوسفیان]] و فاطمه خواهر [[ام‌سلمه|ام‌ُّسَلَمه همسر پیامبر]] نیز از جمله زنان مرتد در دوره پیامبر بودند. ام‌حکم هنگام [[فتح مکه]]، دوباره مسلمان شد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۲.</ref>
اُم‌ُّحَکَم دختر [[ابوسفیان]] و فاطمه خواهر [[ام‌سلمه|ام‌ُّسَلَمه همسر پیامبر]] نیز از جمله زنان مرتد در دوره پیامبر بودند. ام‌حکم هنگام [[فتح مکه]]، دوباره مسلمان شد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۲.</ref> [[عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح|عبدالله بن سَعْد بن أبی‌سَرْح]] از [[کتابت قرآن|کاتبان قرآن]] بود که [[ارتداد|مرتد]] شد و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام]] دستور کشتن او را صادر کرد ولی با وساطت [[عثمان بن عفان|عثمان]] وی را بخشید.<ref>ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۵۶.</ref>


[[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]، در کتاب فقهی‌اش، فقه الحدود و التعزیرات، نمونه‌هایی از ارتداد در زمان پیامبر و [[امامان(ع)]] را آورده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به موسوی اردبیلی، فقه‌الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۵-۲۹.</ref>
[[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]، در کتاب فقهی‌اش، فقه الحدود و التعزیرات، نمونه‌هایی از ارتداد در زمان پیامبر و [[امامان(ع)]] را آورده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به موسوی اردبیلی، فقه‌الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۵-۲۹.</ref>
خط ۳۵: خط ۳۵:
در سالیان اخیر کسانی به اتهام ارتداد کشته شده یا به ارتداد محکوم شده‌اند؛ ازجمله:
در سالیان اخیر کسانی به اتهام ارتداد کشته شده یا به ارتداد محکوم شده‌اند؛ ازجمله:


* [[احمد کسروی]] به‌علت اهانت‌هایی که در مجله «شیعه‌گری» به دین [[اسلام]] و [[تشیع]] کرده بود، در سال ۱۳۲۴ش به‌‌دست دو تن از [[فدائیان اسلام]] به اتهام ارتداد کشته شد.<ref>[http://www.mashreghnews.ir/fa/news/184081 «سرنوشتی که نواب برای سوزاننده قرآن رقم زد]، پایگاه خبری مشرق.</ref>
*[[احمد کسروی]] به‌علت اهانت‌هایی که در مجله «شیعه‌گری» به دین [[اسلام]] و [[تشیع]] کرده بود، در سال ۱۳۲۴ش به‌‌دست دو تن از [[فدائیان اسلام]] به اتهام ارتداد کشته شد.<ref>[http://www.mashreghnews.ir/fa/news/184081 «سرنوشتی که نواب برای سوزاننده قرآن رقم زد]، پایگاه خبری مشرق.</ref>


* [[سلمان رشدی]] به‌سبب نگارش کتاب «آیات شیطانی» در مهرماه ۱۳۶۷ش، با [[فتوا|فتوای]] رهبر وقت [[جمهوری اسلامی ایران]]، [[امام خمینی]]، به مرگ محکوم شد.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی»]، خبرگزاری ایسنا.</ref> علت صدور این حکم را مرتدشدن سلمان رشدی دانسته‌اند.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی»]، خبرگزاری ایسنا.</ref>
*[[سلمان رشدی]] به‌سبب نگارش کتاب «آیات شیطانی» در مهرماه ۱۳۶۷ش، با [[فتوا|فتوای]] رهبر وقت [[جمهوری اسلامی ایران]]، [[امام خمینی]]، به مرگ محکوم شد.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی»]، خبرگزاری ایسنا.</ref> علت صدور این حکم را مرتدشدن سلمان رشدی دانسته‌اند.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی»]، خبرگزاری ایسنا.</ref>


==احکام ارتداد ==
==احکام ارتداد==
برخی از احکام ارتداد عبارت‌اند از:
برخی از احکام ارتداد عبارت‌اند از:
===مجازات مرتد===
===مجازات مرتد===
خط ۵۴: خط ۵۴:
*چون اسلام زیربنای نظام سیاسی است، ارتداد و آشکارسازی آن، سبب تضعیف اسلام و فروپاشی نظام سیاسی مبتنی بر آن می‌شود. به همین جهت، [[حکومت اسلامی]] موظف است در برابر آشکارسازی ارتداد بایستد و برایش مجازات در نظر بگیرد.<ref>عوده، التشریع الجنائی الاسلامی، دار الکتاب العربی، ج۱، ص۵۳۶ و ص۶۳۱؛ مطهری، یادداشت‌ها، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۱۶.</ref>
*چون اسلام زیربنای نظام سیاسی است، ارتداد و آشکارسازی آن، سبب تضعیف اسلام و فروپاشی نظام سیاسی مبتنی بر آن می‌شود. به همین جهت، [[حکومت اسلامی]] موظف است در برابر آشکارسازی ارتداد بایستد و برایش مجازات در نظر بگیرد.<ref>عوده، التشریع الجنائی الاسلامی، دار الکتاب العربی، ج۱، ص۵۳۶ و ص۶۳۱؛ مطهری، یادداشت‌ها، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۱۶.</ref>
*چون اسلام عامل پیوند جامعه است، ارتداد و اظهارش، سبب گسست مردم می‌شود. [[مهدی بازرگان]] از قول پرفسور مارسل بوازار، استاد حقوق دانشگاه ژنو نقل می‌كند «علت سخت‌گیری [[اسلام]] درباره مرتد، شاید بدان جهت باشد كه در نظام حكومتی و سيستم اداری جوامع اسلامی، [[ایمان|ایمان به خدا]] جنبه صرفا اعتقادی و شخصی نداشته، بلكه جزو بندهای پيوستگی امت و پايه‌های حكومت است به‌طوری‌كه با فقدان آن، قوام و دوام جامعه متلاشی می‌شود و مانند قتل نفس یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل‌تحمل باشد».<ref>میبدی، دینداری و آزادی، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۵.</ref>
*چون اسلام عامل پیوند جامعه است، ارتداد و اظهارش، سبب گسست مردم می‌شود. [[مهدی بازرگان]] از قول پرفسور مارسل بوازار، استاد حقوق دانشگاه ژنو نقل می‌كند «علت سخت‌گیری [[اسلام]] درباره مرتد، شاید بدان جهت باشد كه در نظام حكومتی و سيستم اداری جوامع اسلامی، [[ایمان|ایمان به خدا]] جنبه صرفا اعتقادی و شخصی نداشته، بلكه جزو بندهای پيوستگی امت و پايه‌های حكومت است به‌طوری‌كه با فقدان آن، قوام و دوام جامعه متلاشی می‌شود و مانند قتل نفس یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل‌تحمل باشد».<ref>میبدی، دینداری و آزادی، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۵.</ref>
* اظهار اسلام به معنای التزام به نظمی خاص و پذیرش هویت ویژه است؛ از این رو، ارتداد نوعی سرکشی علیه هویت عمومی جامعه است که موجب اخلال در آرامش جامعه می شود.<ref>فضل‌الله، «آزادی و دموکراسی»، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۴.</ref>
*اظهار اسلام به معنای التزام به نظمی خاص و پذیرش هویت ویژه است؛ از این رو، ارتداد نوعی سرکشی علیه هویت عمومی جامعه است که موجب اخلال در آرامش جامعه می شود.<ref>فضل‌الله، «آزادی و دموکراسی»، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۴.</ref>
* علت سخت‌گیری در زمینه مجازات ارتداد این است که دین را مسئله‌ای ساده ندانیم و در انتخاب آن بیشتر دقت کنیم.<ref>شاکرین، پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۷.</ref>  
*علت سخت‌گیری در زمینه مجازات ارتداد این است که دین را مسئله‌ای ساده ندانیم و در انتخاب آن بیشتر دقت کنیم.<ref>شاکرین، پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۷.</ref>
* مجازات مرتد مانع از آن می‌شود که مخالفان اسلام با قصد تضعیف ایمان مردم، اسلام بیاورند و سپس از اسلام بیرون روند؛ چنانکه نقشه دشمنان اسلام در صدر ظهور اسلام چنین بود و به همین جهت، مجازات مرتدّ مقرر گشت.<ref>شاکرین، پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۴.</ref>
*مجازات مرتد مانع از آن می‌شود که مخالفان اسلام با قصد تضعیف ایمان مردم، اسلام بیاورند و سپس از اسلام بیرون روند؛ چنانکه نقشه دشمنان اسلام در صدر ظهور اسلام چنین بود و به همین جهت، مجازات مرتدّ مقرر گشت.<ref>شاکرین، پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۴.</ref>


=== سایر احکام ===
===سایر احکام===
برپایه منابع [[فقه|فقهی]]، برخی از [[احکام]] ارتداد به‌شرح زیر است:
برپایه منابع [[فقه|فقهی]]، برخی از [[احکام]] ارتداد به‌شرح زیر است:


* نجاست: ارتداد موجب [[نجاست]] مرتدّ می‌شود.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴.</ref> مرتد فطریِ زن و مرتد ملی، چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کنند، پاک می‌شوند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۹۳.</ref>
*نجاست: ارتداد موجب [[نجاست]] مرتدّ می‌شود.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴.</ref> مرتد فطریِ زن و مرتد ملی، چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کنند، پاک می‌شوند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۹۳.</ref>
*فسخ ازدواج: اگر پس از عقد ازدواج و پیش از [[آمیزش]]، یکی از زن و مرد مرتد شوند، ازدواج باطل می‌شود.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> اگر پس از نزدیکی، مرد مرتد شود و [[مرتد فطری]] باشد، ازدواج باطل می‌شود؛ اما اگر زن مرتد شود، مرتد فطری باشد یا ملی، اگر تا پایان [[عده]] (عده طلاق)، توبه نکرد، عقد ازدواج باطل است؛ وگرنه صحیح باقی می‌ماند. همچنین است اگر مرد، مرتد ملی باشد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۰، ص۴۹.</ref> ارتداد مانع ازدواج مسلمان با مرتد می‌شود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۰، ص۴۷.</ref>
*فسخ ازدواج: اگر پس از عقد ازدواج و پیش از [[آمیزش]]، یکی از زن و مرد مرتد شوند، ازدواج باطل می‌شود.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> اگر پس از نزدیکی، مرد مرتد شود و [[مرتد فطری]] باشد، ازدواج باطل می‌شود؛ اما اگر زن مرتد شود، مرتد فطری باشد یا ملی، اگر تا پایان [[عده]] (عده طلاق)، توبه نکرد، عقد ازدواج باطل است؛ وگرنه صحیح باقی می‌ماند. همچنین است اگر مرد، مرتد ملی باشد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۰، ص۴۹.</ref> ارتداد مانع ازدواج مسلمان با مرتد می‌شود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۰، ص۴۷.</ref>
*ارث: ارتداد مانع از [[ارث]] بردن مرتد از مسلمان می‌شود.<ref>برای نمونه نگاه کنید: نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۹، ص۱۷.</ref>
*ارث: ارتداد مانع از [[ارث]] بردن مرتد از مسلمان می‌شود.<ref>برای نمونه نگاه کنید: نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۹، ص۱۷.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
در قانون مجازات اسلامی ایران، ارتداد به‌عنوان جرم ذکر نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛<ref>درودی، «ارتداد در نظام حقوقی ایران»، ص۶۶.</ref> اما برخی با استناد به اصل ۱۶۷ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، آن را جرم می‌دانند.<ref>درودی، «ارتداد در نظام حقوقی ایران»، ص۶۶.</ref> در این اصل آمده است: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مُدَوَّنه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید...»<ref>قانون اساسی، جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.</ref>
در قانون مجازات اسلامی ایران، ارتداد به‌عنوان جرم ذکر نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛<ref>درودی، «ارتداد در نظام حقوقی ایران»، ص۶۶.</ref> اما برخی با استناد به اصل ۱۶۷ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، آن را جرم می‌دانند.<ref>درودی، «ارتداد در نظام حقوقی ایران»، ص۶۶.</ref> در این اصل آمده است: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مُدَوَّنه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید...»<ref>قانون اساسی، جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.</ref>


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}
==یادداشت==
==یادداشت==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [http://hablolmatin.dmsonnat.ir/?_action=articleInfo&article=1030 «بررسی ارتداد در مذاهب اسلامی».]
*[http://hablolmatin.dmsonnat.ir/?_action=articleInfo&article=1030 «بررسی ارتداد در مذاهب اسلامی».]
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/232043 ارتداد در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.]
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/232043 ارتداد در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.]
*[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/839125 «مرتد و ارتداد در کتاب و سنت و برخی احکام فقهی آن.»]
*[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/839125 «مرتد و ارتداد در کتاب و سنت و برخی احکام فقهی آن.»]
*[http://ensani.ir/fa/article/176508 «مطالعه تطبیقی در زمینه ارتداد و احکام و آثار آن»].
*[http://ensani.ir/fa/article/176508 «مطالعه تطبیقی در زمینه ارتداد و احکام و آثار آن»].
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۸۴۱

ویرایش