پرش به محتوا

امام رضا علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۱: خط ۹۱:
ماجرای نماز عید فطر امام رضا(ع) در کتاب‌های حدیثی‌‌ای چون [[الکافی (کتاب)|کافی]] و [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عُیونُ اَخبارِ الرِّضا]] گزارش شده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۰؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> طبق این گزراش، پس از ولایتعهدی امام رضا، [[مأمون عباسی|مأمون]] از او خواست [[نماز عید|نماز عید فطر]] را اقامه کند؛ اما او شرطش از پذیرش ولایتعهدی، مبنی بر دخالت‌نکردن در امور خلافت را به مأمون یاد آورد و آن را نپذیرفت؛ اما پس از اصرار مأمون، امام به او گفت پس من مانند [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا]] و [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] به نماز خواهم رفت و مأمون پذیرفت.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۸۹؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref>
ماجرای نماز عید فطر امام رضا(ع) در کتاب‌های حدیثی‌‌ای چون [[الکافی (کتاب)|کافی]] و [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عُیونُ اَخبارِ الرِّضا]] گزارش شده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۰؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> طبق این گزراش، پس از ولایتعهدی امام رضا، [[مأمون عباسی|مأمون]] از او خواست [[نماز عید|نماز عید فطر]] را اقامه کند؛ اما او شرطش از پذیرش ولایتعهدی، مبنی بر دخالت‌نکردن در امور خلافت را به مأمون یاد آورد و آن را نپذیرفت؛ اما پس از اصرار مأمون، امام به او گفت پس من مانند [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا]] و [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] به نماز خواهم رفت و مأمون پذیرفت.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۸۹؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰.</ref>


صبح روز عید، امام رضا غسل کرد، عمامهٔ سفید بر سر بست و همراه با یارانش، با پای برهنه بیرون آمد و شروع به تکبیرگفتن کرد. سپس راه افتاد و مردم با او  همراه شدند. هر ده قدم که برمی‌داشت می‌ایستاد و سه بار تکبیر می‌گفت. تمام شهر تحت تأثیر این رفتار امام، به گریه و ضجه افتاده بود. خبر به گوش مأمون رسید. [[فضل بن سهل]]، وزیر مأمون، به او گفت اگر رضا با این حالت به محل نماز برسد، مردم شهر با او همراه می‌شوند و برضد تو می‌شورند. مصلحت آن است که از او بخواهی تا برگردد. بدین ترتیت، مأمون کسی را نزد امام فرستاد و از او خواست برگردد. امام هم کفش‌هایش را پوشید و به خانه برگشت.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۰؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱. </ref>
صبح روز عید، امام رضا غسل کرد، عمامهٔ سفید بر سر بست و همراه با یارانش، با پای برهنه بیرون آمد و شروع به تکبیرگفتن کرد. سپس راه افتاد و مردم با او  همراه شدند. هر ده قدم که برمی‌داشت می‌ایستاد و سه بار تکبیر می‌گفت. تمام شهر تحت تأثیر این رفتار امام، به گریه و ضجه افتاده بود. خبر به گوش مأمون رسید. [[فضل بن سهل]]، وزیر مأمون، به او گفت اگر رضا با این حالت به محل نماز برسد، مردم شهر با او همراه می‌شوند و برضد تو می‌شورند. مصلحت آن است که از او بخواهی تا برگردد. بدین ترتیب، مأمون کسی را نزد امام فرستاد و از او خواست برگردد. امام هم کفش‌هایش را پوشید و به خانه برگشت.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۰؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱. </ref>


[[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه، این داستان را یکی از دلایل تیرگی رابطهٔ مأمون با امام رضا(ع) دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳.</ref>
[[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه، این داستان را یکی از دلایل تیرگی رابطهٔ مأمون با امام رضا(ع) دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳.</ref>
خط ۳۳۳: خط ۳۳۳:
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
*[https://rch.ac.ir/article/Details/13988 مدخل امام رضا در دانشنامه جهان اسلام]
*[https://rch.ac.ir/article/Details/13988 مدخل امام رضا در دانشنامه جهان اسلام]
* [https://hawzah.net/fa/Subjects/4928 فهرست موضوعی مقالات درباره امام رضا(ع)]
*[https://hawzah.net/fa/Subjects/4928 فهرست موضوعی مقالات درباره امام رضا(ع)]


{{جعبه توالی
{{جعبه توالی
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۳۸۴

ویرایش