پرش به محتوا

یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱: خط ۳۱:


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
بر اساس منابع تاریخی، یزید در[[سال ۲۶ هجری قمری]] به دنیا آمد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> پدر او [[معاویه]] فرزند [[ابوسفیان]] و مادرش «میسون» دختر «بحدل کلبی» است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref> میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در [[دمشق]] را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه، به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام، یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref>
بر اساس منابع تاریخی، یزید در[[سال ۲۶ هجری قمری]] به دنیا آمد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> پدر او [[معاویه]] فرزند [[ابوسفیان]] و مادرش «مَیسون» دختر «بَحْدَل کلبی» است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref> میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در [[دمشق]] را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه، به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام، یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref>
یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> مردمان آن قبیله از قبایل حُوّارین(در منطقه [[حمص]] شام) با پیشینه [[مسیحیت]] در زمان پیش از [[اسلام]] و اهل فصاحت و شعر عربی بودند و یزید نیز تحت تأثیر آنان سخن‌پرداز و شاعر شد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref>
یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> مردمان آن قبیله از قبایل حُوّارین(در منطقه [[حمص]] شام) با پیشینه [[مسیحیت]] در زمان پیش از [[اسلام]] و اهل فصاحت و شعر عربی بودند و یزید نیز تحت تأثیر آنان سخن‌پرداز و شاعر شد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref>
<div style="display: block;overflow-y: auto;">{{تبارنامه بنی‌امیه}}</div>
<div style="display: block;overflow-y: auto;">{{تبارنامه بنی‌امیه}}</div>
معاویه به همراه پدرش ابوسفیان، مادرش [[هند جگرخوار]] و عده‌ای دیگر، پس از [[فتح مکه]] اسلام آوردند و [[پیامبر(ص)]] آنان را [[طلقاء|طُلَقاء]] (اسیران آزادشده) خطاب نمود و از مجازات، عفو کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۶۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۱۲.</ref> [[حضرت زینب]] پس از شهادت [[امام حسین(ع)]]، در خطبه‌ای یزید را فرزند طلقاء خطاب کرد.<ref>سید ابن طاوس، اللهوف، ۱۳۸۱ش، ص۱۸۲.</ref> در [[زیارت عاشورا]] نیز با عبارت «وابنُ آکلةِ الاَکباد» (فرزند زن جگرخوار) از یزید یاد شده است.<ref> میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۴۴۶.</ref>
معاویه به همراه پدرش ابوسفیان، مادرش [[هند جگرخوار]] و عده‌ای دیگر، پس از [[فتح مکه]] اسلام آوردند و [[پیامبر(ص)]] آنان را [[طلقاء|طُلَقاء]] (اسیران آزادشده) خطاب نمود و از مجازات، عفو کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۶۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۱۲.</ref> [[حضرت زینب]] پس از شهادت [[امام حسین(ع)]]، در خطبه‌ای یزید را فرزند طُلَقاء خطاب کرد.<ref>سید ابن طاوس، اللهوف، ۱۳۸۱ش، ص۱۸۲.</ref> در [[زیارت عاشورا]] نیز با عبارت «وابنُ آکلةِ الاَکباد» (فرزند زن جگرخوار) از یزید یاد شده است.<ref> میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۴۴۶.</ref>


یزید چندین فرزند از جمله خالد، [[معاویه بن یزید|معاویه]]، ابوسفیان و عبدالله و همسرانی به نام‌های فاخته، ام‌کلثوم و ام‌مسکین داشته است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۳.</ref> او پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در [[۱۴ ربیع‌الاول]] [[سال ۶۴ قمری|سال ۶۴ق]] در ۳۸ سالگی درگذشت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۴.</ref> گروهی سبب [[مرگ]] او را مستی بیش از حد ذکر کرده‌اند.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ص۱۶۲.</ref>گفته‌اند روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی‌ او می­‎‌تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و از دنیا رفت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۸۷.</ref> برخی نیز می‌گویند بر اثر بیماری ذات الجنب (عفونت ریه) از دنیا رفت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۳۹۷.</ref> او را در [[دمشق]] [[دفن]] کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۹۳.</ref> نقل شده است وقتی [[عباسیان]] بر دمشق مسلط شدند، [[قبر]] وی را [[نبش قبر|نبش]] کردند.<ref>نویری، نهایة الأرب، ۱۴۲۴ق، ج۲۲، ص۳۳.</ref>
یزید چندین فرزند از جمله خالد، [[معاویه بن یزید|معاویه]]، ابوسفیان و عبدالله و همسرانی به نام‌های فاخته، ام‌کلثوم و ام‌مسکین داشته است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۳.</ref> او پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در [[۱۴ ربیع‌الاول]] [[سال ۶۴ قمری|سال ۶۴ق]] در ۳۸ سالگی درگذشت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۴.</ref> گروهی سبب [[مرگ]] او را مستی بیش از حد ذکر کرده‌اند.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ص۱۶۲.</ref>گفته‌اند روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی‌ او می­‎‌تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و از دنیا رفت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۸۷.</ref> برخی نیز می‌گویند بر اثر بیماری ذات الجنب (عفونت ریه) از دنیا رفت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۳۹۷.</ref> او را در [[دمشق]] [[دفن]] کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۹۳.</ref> نقل شده است وقتی [[عباسیان]] بر دمشق مسلط شدند، [[قبر]] وی را [[نبش قبر|نبش]] کردند.<ref>نویری، نهایة الأرب، ۱۴۲۴ق، ج۲۲، ص۳۳.</ref>
۱۷٬۴۵۴

ویرایش