پرش به محتوا

یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۰: خط ۳۰:
بر اساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا [[شراب]] می‌نوشید و طبعی شاعرانه داشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب از سوی پدرش و به صورت موروثی به [[خلافت]] رسید. همچنین برگزیدن او بر خلاف [[صلح امام حسن|صلح‌نامه امام حسن با معاویه]] بود. یزید از چهره‌های منفور نزد شیعیان است. شیعیان و گروهی از [[اهل‌سنت]]، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار [[لعن]] می‌دانند و در برخی از [[روایات]]، به لعن او تصریح شده است.
بر اساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا [[شراب]] می‌نوشید و طبعی شاعرانه داشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب از سوی پدرش و به صورت موروثی به [[خلافت]] رسید. همچنین برگزیدن او بر خلاف [[صلح امام حسن|صلح‌نامه امام حسن با معاویه]] بود. یزید از چهره‌های منفور نزد شیعیان است. شیعیان و گروهی از [[اهل‌سنت]]، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار [[لعن]] می‌دانند و در برخی از [[روایات]]، به لعن او تصریح شده است.


==زندگی‌نامه ==
==زندگی‌نامه==
بر اساس منابع تاریخی، یزید در[[سال ۲۶ هجری قمری]] به دنیا آمد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> پدر او [[معاویه]] فرزند [[ابوسفیان]] و مادرش «میسون» دختر «بحدل کلبی» است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref> میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در [[دمشق]] را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه، به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام، یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref>
بر اساس منابع تاریخی، یزید در[[سال ۲۶ هجری قمری]] به دنیا آمد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> پدر او [[معاویه]] فرزند [[ابوسفیان]] و مادرش «میسون» دختر «بحدل کلبی» است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref> میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در [[دمشق]] را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه، به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام، یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۵، ص۲۷۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹.</ref>
یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> مردمان آن قبیله از قبایل حُوّارین(در منطقه [[حمص]] شام) با پیشینه [[مسیحیت]] در زمان پیش از [[اسلام]] و اهل فصاحت و شعر عربی بودند و یزید نیز تحت تأثیر آنان سخن‌پرداز و شاعر شد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref>
یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> مردمان آن قبیله از قبایل حُوّارین(در منطقه [[حمص]] شام) با پیشینه [[مسیحیت]] در زمان پیش از [[اسلام]] و اهل فصاحت و شعر عربی بودند و یزید نیز تحت تأثیر آنان سخن‌پرداز و شاعر شد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref>
خط ۳۸: خط ۳۸:
یزید چندین فرزند از جمله خالد، [[معاویه بن یزید|معاویه]]، ابوسفیان و عبدالله و همسرانی به نام‌های فاخته، ام‌کلثوم و ام‌مسکین داشته است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۳.</ref> او پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در [[۱۴ ربیع‌الاول]] [[سال ۶۴ قمری|سال ۶۴ق]] در ۳۸ سالگی درگذشت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۴.</ref> گروهی سبب [[مرگ]] او را مستی بیش از حد ذکر کرده‌اند.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ص۱۶۲.</ref>گفته‌اند روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی‌ او می­‎‌تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و از دنیا رفت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۸۷.</ref> برخی نیز می‌گویند بر اثر بیماری ذات الجنب (عفونت ریه) از دنیا رفت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۳۹۷.</ref> او را در [[دمشق]] [[دفن]] کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۹۳.</ref> نقل شده است وقتی [[عباسیان]] بر دمشق مسلط شدند، [[قبر]] وی را [[نبش قبر|نبش]] کردند.<ref>نویری، نهایة الأرب، ۱۴۲۴ق، ج۲۲، ص۳۳.</ref>
یزید چندین فرزند از جمله خالد، [[معاویه بن یزید|معاویه]]، ابوسفیان و عبدالله و همسرانی به نام‌های فاخته، ام‌کلثوم و ام‌مسکین داشته است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۳.</ref> او پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در [[۱۴ ربیع‌الاول]] [[سال ۶۴ قمری|سال ۶۴ق]] در ۳۸ سالگی درگذشت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۴.</ref> گروهی سبب [[مرگ]] او را مستی بیش از حد ذکر کرده‌اند.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ص۱۶۲.</ref>گفته‌اند روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی‌ او می­‎‌تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و از دنیا رفت.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۸۷.</ref> برخی نیز می‌گویند بر اثر بیماری ذات الجنب (عفونت ریه) از دنیا رفت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۳۹۷.</ref> او را در [[دمشق]] [[دفن]] کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۹۳.</ref> نقل شده است وقتی [[عباسیان]] بر دمشق مسلط شدند، [[قبر]] وی را [[نبش قبر|نبش]] کردند.<ref>نویری، نهایة الأرب، ۱۴۲۴ق، ج۲۲، ص۳۳.</ref>


== شخصیت یزید ==
==شخصیت یزید==
{{خلافت بنی امیه}}
{{خلافت بنی امیه}}
بیشتر منابع تاریخی به روحیه شاعری و خوشگذرانی و [[شراب‌خواری]] یزید اشاره کرده‌اند.<ref>برای نمونه ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۳۹۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۲۷؛ فقیهی، «بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۳.</ref>
بیشتر منابع تاریخی به روحیه شاعری و خوشگذرانی و [[شراب‌خواری]] یزید اشاره کرده‌اند.<ref>برای نمونه ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۳۹۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۲۷؛ فقیهی، «بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۳.</ref>
خط ۷۷: خط ۷۷:
حکومت یزید سه سال طول کشید.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۱.</ref> مورخان اعمال و اقدامات او در این سه سال را سرآغاز بسیاری از مخالفت­‎‌ها بر ضد [[خلفای بنی‌امیه]] و سقوط حکومت آنان می‌دانند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۷۵. </ref> او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت او را شهید کرد،<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۲۵۳.</ref> در سال دوم، حرمت مدینه را شکست و به مدت سه روز جان و مال مردم مدینه را بر سپاهیانش حلال کرد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۲۵۳.</ref> و در سال سوم [[کعبه]] را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.‌<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۲۵۳.</ref>
حکومت یزید سه سال طول کشید.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۱.</ref> مورخان اعمال و اقدامات او در این سه سال را سرآغاز بسیاری از مخالفت­‎‌ها بر ضد [[خلفای بنی‌امیه]] و سقوط حکومت آنان می‌دانند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۷۵. </ref> او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت او را شهید کرد،<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۲۵۳.</ref> در سال دوم، حرمت مدینه را شکست و به مدت سه روز جان و مال مردم مدینه را بر سپاهیانش حلال کرد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۲۵۳.</ref> و در سال سوم [[کعبه]] را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.‌<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۲۵۳.</ref>


=== واقعه کربلا ===
===واقعه کربلا===
{{اصلی|واقعه کربلا}}
{{اصلی|واقعه کربلا}}
یزید وقتی به حکومت رسید، به والی مدینه دستور داد «از حسین بیعت بگیر و اگر نپذیرفت، سر او را برایم بفرست».<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶، ج۴، ص۱۴؛ ازدی، مقتل الحسین(ع)، بی‌تا، ص۳.</ref> امام حسین با یزید بیعت نکرد و به همراه خانواده و شماری از [[بنی‌هاشم]] از مدینه به سمت مکه رفت.<ref>بَلاذُری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref> کوفیان با ارسال نامه‌های فراوان امام را به [[کوفه]] دعوت کردند و امام به سمت آنجا حرکت کرد.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۹۹۱م، ج۵، صص۲۷-۲۸؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۶-۳۷.</ref> یزید [[عبیدالله بن زیاد]] را حاکم کوفه کرد و او توانست کوفیان را از اطراف امام دور کند.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۹۳۳-۲۹۶۲.</ref> پس از پیمان‌شکنی کوفیان، امام به سوی [[کربلا]] رفت. در آنجا در روز [[روز عاشورا|دهم محرم]] با لشکریان [[عمر سعد]] که از طرف ابن زیاد به فرماندهی منصوب شده بود روبرو شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۲۹۸۹-۳۰۶۰.</ref>
یزید وقتی به حکومت رسید، به والی مدینه دستور داد «از حسین بیعت بگیر و اگر نپذیرفت، سر او را برایم بفرست».<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶، ج۴، ص۱۴؛ ازدی، مقتل الحسین(ع)، بی‌تا، ص۳.</ref> امام حسین با یزید بیعت نکرد و به همراه خانواده و شماری از [[بنی‌هاشم]] از مدینه به سمت مکه رفت.<ref>بَلاذُری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref> کوفیان با ارسال نامه‌های فراوان امام را به [[کوفه]] دعوت کردند و امام به سمت آنجا حرکت کرد.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۹۹۱م، ج۵، صص۲۷-۲۸؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۶-۳۷.</ref> یزید [[عبیدالله بن زیاد]] را حاکم کوفه کرد و او توانست کوفیان را از اطراف امام دور کند.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۹۳۳-۲۹۶۲.</ref> پس از پیمان‌شکنی کوفیان، امام به سوی [[کربلا]] رفت. در آنجا در روز [[روز عاشورا|دهم محرم]] با لشکریان [[عمر سعد]] که از طرف ابن زیاد به فرماندهی منصوب شده بود روبرو شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۲۹۸۹-۳۰۶۰.</ref>
خط ۹۸: خط ۹۸:
</ref> وگاهی از عملکرد خویش به شدت اظهار پشیمانی می کرد و ابن زیاد را لعن می کرد که با کشتن حسین(ع)  و مسدود کردن راه چاره بر وی باعث منفور شدن یزید شده است. <ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص ۲۶۶.</ref> [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] اظهار ندامت و پشیمانی های متعدد یزید را دروغ و راهی برای حفظ سلطنت  و جلب دل مردم دانسته  و دلیلش را تکریم ابن زیاد و دادن هدایا و تحفه ها به او در خلوت دانسته است. <ref>شعرانی، دمع السجوم، تر جمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۲۶۶.</ref>
</ref> وگاهی از عملکرد خویش به شدت اظهار پشیمانی می کرد و ابن زیاد را لعن می کرد که با کشتن حسین(ع)  و مسدود کردن راه چاره بر وی باعث منفور شدن یزید شده است. <ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص ۲۶۶.</ref> [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] اظهار ندامت و پشیمانی های متعدد یزید را دروغ و راهی برای حفظ سلطنت  و جلب دل مردم دانسته  و دلیلش را تکریم ابن زیاد و دادن هدایا و تحفه ها به او در خلوت دانسته است. <ref>شعرانی، دمع السجوم، تر جمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۲۶۶.</ref>


=== واقعه حرّه ===
===واقعه حرّه===
{{اصلی|واقعه حره}}
{{اصلی|واقعه حره}}
بر اساس منابع تاریخی، پس از روی کار آمدن یزید و افزایش نارضایتی‌ها، مردم [[مدینه]] در [[سال ۶۳ قمری]] به رهبری [[عبدالله بن حَنظَلة]] بر ضد حکومت یزید بن معاویه قیام کردند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۳۰۹۴-۳۱۰۰.</ref> یزید لشکری به فرماندهی «مسلم‌ بن عقبه» به مدینه فرستاد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۲۳.</ref> وقتی خبر به مردم مدینه رسید، اطراف شهر خندق کندند و پناه گرفتند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۲۳.</ref> لشکریان یزید با عبور از [[واقعه حره|حرّه]]، در شرق مدینه پیاده شدند و به مردم مدینه سه روز مهلت دادند تسلیم شوند.<ref>دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۱۵.</ref> اما مردم مدینه تسلیم نشدند. یزید سه روز جان و مال آنان را بر سپاهیانش حلال کرد.<ref>دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۱۵.</ref> بر اساس نقل تاریخ، در این واقعه، لشکریان یزید از ارتکاب کارهایی چون تجاوز به زنان، بیرون کشیدن جنین از شکم زنان، کشتن نوزادان و توهین به [[صحابه پیامبر(ص)]] نیز فروگذار نکردند.<ref>ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ج۶، ص۱۵.</ref> در این جنگ، تعداد زیادی از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از [[صحابه پیامبر(ص)]] و ۷۰۰ تن از [[حافظان قرآن]] کشته شدند.<ref>ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ۱۴۱۰ق، ص۱۳۰.</ref>
بر اساس منابع تاریخی، پس از روی کار آمدن یزید و افزایش نارضایتی‌ها، مردم [[مدینه]] در [[سال ۶۳ قمری]] به رهبری [[عبدالله بن حَنظَلة]] بر ضد حکومت یزید بن معاویه قیام کردند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۳۰۹۴-۳۱۰۰.</ref> یزید لشکری به فرماندهی «مسلم‌ بن عقبه» به مدینه فرستاد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۲۳.</ref> وقتی خبر به مردم مدینه رسید، اطراف شهر خندق کندند و پناه گرفتند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۲۳.</ref> لشکریان یزید با عبور از [[واقعه حره|حرّه]]، در شرق مدینه پیاده شدند و به مردم مدینه سه روز مهلت دادند تسلیم شوند.<ref>دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۱۵.</ref> اما مردم مدینه تسلیم نشدند. یزید سه روز جان و مال آنان را بر سپاهیانش حلال کرد.<ref>دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۱۵.</ref> بر اساس نقل تاریخ، در این واقعه، لشکریان یزید از ارتکاب کارهایی چون تجاوز به زنان، بیرون کشیدن جنین از شکم زنان، کشتن نوزادان و توهین به [[صحابه پیامبر(ص)]] نیز فروگذار نکردند.<ref>ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ج۶، ص۱۵.</ref> در این جنگ، تعداد زیادی از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از [[صحابه پیامبر(ص)]] و ۷۰۰ تن از [[حافظان قرآن]] کشته شدند.<ref>ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ۱۴۱۰ق، ص۱۳۰.</ref>


=== حمله به مکه ===
===حمله به مکه===
همزمان با قیام مردم مدینه، در [[مکه|شهر مکه]]، مردم با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کردند که باعث تسلط یافتن او و یارانش بر شهر مکه گردید.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص.۲۶-۲۶۸.</ref>  
همزمان با قیام مردم مدینه، در [[مکه|شهر مکه]]، مردم با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کردند که باعث تسلط یافتن او و یارانش بر شهر مکه گردید.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص.۲۶-۲۶۸.</ref>  
پس از [[واقعه حره]]، به دستور یزید، سپاه [[شام]]، رهسپار جنگ با ابن­ زبیر در مکه شد و شهر را محاصره نمود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۳۱۱۹-۳۱۲۰؛ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۹۱.</ref> در طی روزهای محاصره مکه، [[خانه خدا]] بر اثر اصابت سنگ‌‎ها و گلوله‌های آتشینی که با منجنیق‌­های لشکر شام به سوی مکه پرتاب می‌شد، آسیب دیده و به آتش کشیده شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۳۱۲۰؛یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۹۱.</ref> این محاصره تا زمانی که خبر مرگ یزید به لشکریانش رسید ادامه داشت.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>
پس از [[واقعه حره]]، به دستور یزید، سپاه [[شام]]، رهسپار جنگ با ابن­ زبیر در مکه شد و شهر را محاصره نمود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۳۱۱۹-۳۱۲۰؛ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۹۱.</ref> در طی روزهای محاصره مکه، [[خانه خدا]] بر اثر اصابت سنگ‌‎ها و گلوله‌های آتشینی که با منجنیق‌­های لشکر شام به سوی مکه پرتاب می‌شد، آسیب دیده و به آتش کشیده شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، صص۳۱۲۰؛یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۹۱.</ref> این محاصره تا زمانی که خبر مرگ یزید به لشکریانش رسید ادامه داشت.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>


== فتوحات نظامی ==
==فتوحات نظامی==
بر اساس منابع تاریخی، یزید در [[سال ۶۱ هجری]]، سپاهی را به جنگ رومیان فرستاد که به «‌جنگ سوریا‌» معروف است.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۳.</ref> همچنین والی او در [[خراسان]]، توانست تا نواحی [[سمرقند]]، پیش رفته و [[سغد]] و [[بخارا]] را فتح کند؛<ref>نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۵۶.</ref> ولی در [[سال ۶۲ هجری قمری|سال ۶۲ هجری]] با اهل «خوارزم» به چهارصد هزار دینار صلح کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۳۹.</ref>  
بر اساس منابع تاریخی، در ادامه [[فتوحات اسلامی|فتوحات مسلمانان]] یزید در [[سال ۶۱ هجری]]، سپاهی را به جنگ رومیان فرستاد که به «‌جنگ سوریا‌» معروف است.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۳.</ref> همچنین والی او در [[خراسان]]، توانست تا نواحی [[سمرقند]]، پیش رفته و [[سغد]] و [[بخارا]] را فتح کند؛<ref>نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۵۶.</ref> ولی در [[سال ۶۲ هجری قمری|سال ۶۲ هجری]] با اهل «خوارزم» به چهارصد هزار دینار صلح کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۳۹.</ref>  
در زمان یزید، سپاه [[مسلمانان]] در «شمال آفریقا» به فتوحاتی دست یافتند؛ ولی یزید دستور داد قلعه مسلمانان در «جزیره اَرواد‌» آفریقا<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳.</ref> را خراب کنند و به شام برگردند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳. </ref> او لشکریان خود را از «قبرس» فرا خواند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref> همچنین از برخی مناطق که در زمان [[معاویه]] با صرف هزینه‎‌ها و تلفات بسیار فتح شده بود عقب نشست.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref>
در زمان یزید، سپاه [[مسلمانان]] در «شمال آفریقا» به فتوحاتی دست یافتند؛ ولی یزید دستور داد قلعه مسلمانان در «جزیره اَرواد‌» آفریقا<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳.</ref> را خراب کنند و به شام برگردند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳. </ref> او لشکریان خود را از «قبرس» فرا خواند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref> همچنین از برخی مناطق که در زمان [[معاویه]] با صرف هزینه‎‌ها و تلفات بسیار فتح شده بود عقب نشست.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref>


== دیدگاه مسلمانان درباره یزید==
==دیدگاه مسلمانان درباره یزید==
===دیدگاه شیعه===
===دیدگاه شیعه===
[[واقعه کربلا]] موجب شد یزید به یکی از منفورترین شخصیت‎‌ها نزد [[شیعیان]] تبدیل شود. شیعیان یزید را مستحق [[لعن]] دانسته و بیزاری جستن از او را از ضروریات مکتب خود می‌دانند.<ref>صدوق، اعتقادات، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۸.</ref> در منابع روایی [[شیعه]]، روایاتی از [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] در لعن یزید و قاتلان امام حسین نقل شده است.<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۶.</ref> در [[زیارت عاشورا]] عبارتی در لعن همه [[خلفای بنی‌امیه]] وجود دارد.<ref>  میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۴۴۷؛ کریمی، اعتبار زیارت عاشورا و رفع برخی از شبهات، ۱۳۸۷ش، ص۷۷.</ref> افزون بر این، در نسخه مشهور زیارت عاشورا، با عبارتِ «اللهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ...» به لعن یزید تصریح شده است.<ref> کریمی، اعتبار زیارت عاشورا و رفع برخی از شبهات، ۱۳۸۷ش، ص۸۴؛ میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۶۵۸.</ref>
[[واقعه کربلا]] موجب شد یزید به یکی از منفورترین شخصیت‎‌ها نزد [[شیعیان]] تبدیل شود. شیعیان یزید را مستحق [[لعن]] دانسته و بیزاری جستن از او را از ضروریات مکتب خود می‌دانند.<ref>صدوق، اعتقادات، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۸.</ref> در منابع روایی [[شیعه]]، روایاتی از [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] در لعن یزید و قاتلان امام حسین نقل شده است.<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۶.</ref> در [[زیارت عاشورا]] عبارتی در لعن همه [[خلفای بنی‌امیه]] وجود دارد.<ref>  میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۴۴۷؛ کریمی، اعتبار زیارت عاشورا و رفع برخی از شبهات، ۱۳۸۷ش، ص۷۷.</ref> افزون بر این، در نسخه مشهور زیارت عاشورا، با عبارتِ «اللهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ...» به لعن یزید تصریح شده است.<ref> کریمی، اعتبار زیارت عاشورا و رفع برخی از شبهات، ۱۳۸۷ش، ص۸۴؛ میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۶۵۸.</ref>


=== دیدگاه اهل سنت ===
===دیدگاه اهل سنت===
از گروهی از [[اهل سنت]] همانند «احمد بن حنبل»، «ذهبی»، «ابن عماد حنبلی»، «ابن جوزی» و «ابن خلدون» نقل شده که معتقد به لعن یزید هستند.<ref>عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref> ابن خلدون ادعا می‌کند امت اسلام بر فسق یزید [[اجماع]] دارند.{{مدرک}} ابن جوزی عالم اهل سنت، در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید» به دلایل لعن یزید پرداخته و می‌گوید یزید علاوه بر اینکه احترام حرم پیامبر(ص) ([[مدینه]]) را شکست، برخلاف دستور [[پیامبر(ص)]]، [[امام حسین(ع)]] را [[شهید]] کرد و پس از آن، به سرِ بریده او و خاندانش بی احترامی نمود.<ref>ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم الیزید، ص۱۳، به نقل از عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref>
از گروهی از [[اهل سنت]] همانند «احمد بن حنبل»، «ذهبی»، «ابن عماد حنبلی»، «ابن جوزی» و «ابن خلدون» نقل شده که معتقد به لعن یزید هستند.<ref>عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref> ابن خلدون ادعا می‌کند امت اسلام بر فسق یزید [[اجماع]] دارند.{{مدرک}} ابن جوزی عالم اهل سنت، در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید» به دلایل لعن یزید پرداخته و می‌گوید یزید علاوه بر اینکه احترام حرم پیامبر(ص) ([[مدینه]]) را شکست، برخلاف دستور [[پیامبر(ص)]]، [[امام حسین(ع)]] را [[شهید]] کرد و پس از آن، به سرِ بریده او و خاندانش بی احترامی نمود.<ref>ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم الیزید، ص۱۳، به نقل از عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref>
   
   
عده‌ دیگری از اهل سنت همانند [[غزالی]]، لعن همه مسلمانان از جمله یزید را جایز نمی‌دانند.<ref>غزالی، احیاءالعلوم، ج۳، ص۱۶۲، به نقل از عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۸۹. </ref>  [[فیض کاشانی]] در [[ المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (کتاب)|کتاب المحجّة البیضاء]] به موضوع لعن یزید در کتاب احیاء العلوم غزالی که رسیده می‌گوید: سخنانی که غزالی در باره لعن یزید گفته شایسته است  مخفی بماند و نقل نگردد.  <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱۴۱۷ق،  ج۵، ص۲۲۳.</ref>{{یاد| أمّا ما ذكره أبو حامد في هذا الباب من الكلام في لعن يزيد- لعنه اللّه- فينبغي أن يطوى و لا يروى.}} بعضی دیگر می‌گویند شهادت امام حسین به دستور [[ابن زیاد]] صورت پذیرفت و یزید به دلیل نسبتی که با امام حسین داشت و اینکه هر دو از قبیله قریش بودند، راضی به جنگیدن و [[شهادت]] او نبود. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱،ص۴۰۱.</ref> {{یاد| ثم دعا بالنساء و الصبيان فأجلسوا بين يديه، فرأى هيئة قبيحة فقال: قبّح الله ابن مرجانة لو كانت بينكم و بينه قرابة و رحم ما فعل هذا بكم و لا بعث بكم على هذه الحالة...(ترجمه: آنگاه زنان وکودکان را بخواند و پیش روی خود نشاند وچون صحنه نا زیبایی دید گفت: خدا  پسر مرجانه(ابن زیاد) را زشت گرداند، اگر میان شما و او خویشاوندی بود این کار را نمی‌کرد و شما را به این حالت نمی فرستاد.) اظهار این نوع سخنان هیچ دلیلی بر پشیمانی یزید از جنایاتی که مرتکب شده نیست و فقط  تلاشی است برای تطهیر و بی گناه جلوه دادن خویش وبه اصطلاح فرافکنی و انداختن  همه تقصیرات بر عهده دیگران است.  }} «تفتازانی» نیز می‌گوید یزید مستحق لعن است؛ ولی برای جلوگیری از گسترش [[لعن]] به سایر [[صحابه]] نباید او را لعن کرد.<ref>عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، ص۹۳. </ref>به طور کلی در باره یزید چهار دیدگاه از اهل سنت نقل شده است. ۱-  کفریزید ۲- مذموم و ملعون بودن یزید( به صورت کلی یا مشخص)۳- عدم جواز لعن یزید(برخی گفته‌اند خطاکار بوده وبرخی خطایش را نیز انکار کرده‌اند)۴- توقف کردن درباره یزید و عدم صدور حکم در باره او.<ref>https://www.porseman.com/article/لعن-يزيد-از-ديدگاه-علماي-اهل-تسنن/3708</ref>
عده‌ دیگری از اهل سنت همانند [[غزالی]]، لعن همه مسلمانان از جمله یزید را جایز نمی‌دانند.<ref>غزالی، احیاءالعلوم، ج۳، ص۱۶۲، به نقل از عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۸۹. </ref>  [[فیض کاشانی]] در [[ المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (کتاب)|کتاب المحجّة البیضاء]] به موضوع لعن یزید در کتاب احیاء العلوم غزالی که رسیده می‌گوید: سخنانی که غزالی در باره لعن یزید گفته شایسته است  مخفی بماند و نقل نگردد.  <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱۴۱۷ق،  ج۵، ص۲۲۳.</ref>{{یاد| أمّا ما ذكره أبو حامد في هذا الباب من الكلام في لعن يزيد- لعنه اللّه- فينبغي أن يطوى و لا يروى.}} بعضی دیگر می‌گویند شهادت امام حسین به دستور [[ابن زیاد]] صورت پذیرفت و یزید به دلیل نسبتی که با امام حسین داشت و اینکه هر دو از قبیله قریش بودند، راضی به جنگیدن و [[شهادت]] او نبود. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱،ص۴۰۱.</ref> {{یاد| ثم دعا بالنساء و الصبيان فأجلسوا بين يديه، فرأى هيئة قبيحة فقال: قبّح الله ابن مرجانة لو كانت بينكم و بينه قرابة و رحم ما فعل هذا بكم و لا بعث بكم على هذه الحالة...(ترجمه: آنگاه زنان وکودکان را بخواند و پیش روی خود نشاند وچون صحنه نا زیبایی دید گفت: خدا  پسر مرجانه(ابن زیاد) را زشت گرداند، اگر میان شما و او خویشاوندی بود این کار را نمی‌کرد و شما را به این حالت نمی فرستاد.) اظهار این نوع سخنان هیچ دلیلی بر پشیمانی یزید از جنایاتی که مرتکب شده نیست و فقط  تلاشی است برای تطهیر و بی گناه جلوه دادن خویش وبه اصطلاح فرافکنی و انداختن  همه تقصیرات بر عهده دیگران است.  }} «تفتازانی» نیز می‌گوید یزید مستحق لعن است؛ ولی برای جلوگیری از گسترش [[لعن]] به سایر [[صحابه]] نباید او را لعن کرد.<ref>عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، ص۹۳. </ref>به طور کلی در باره یزید چهار دیدگاه از اهل سنت نقل شده است. ۱-  کفریزید ۲- مذموم و ملعون بودن یزید( به صورت کلی یا مشخص)۳- عدم جواز لعن یزید(برخی گفته‌اند خطاکار بوده وبرخی خطایش را نیز انکار کرده‌اند)۴- توقف کردن درباره یزید و عدم صدور حکم در باره او.<ref>https://www.porseman.com/article/لعن-يزيد-از-ديدگاه-علماي-اهل-تسنن/3708</ref>


== بازتاب لعن یزید در ادبیات فارسی==
==بازتاب لعن یزید در ادبیات فارسی==
شاعران در مذمت و [[لعن]] یزید، شعرهای فراوان سروده‌اند. فغانی، شاعر سنّی، خطاب به غزالی در اعتراض به عدم لعن یزید می گوید: <ref>ميرخانی، سیداحمد، سير حديث در اسلام،  نشر گنجینه تهران</ref>
شاعران در مذمت و [[لعن]] یزید، شعرهای فراوان سروده‌اند. فغانی، شاعر سنّی، خطاب به غزالی در اعتراض به عدم لعن یزید می گوید: <ref>ميرخانی، سیداحمد، سير حديث در اسلام،  نشر گنجینه تهران</ref>


خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
}}
}}


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}
== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ش.
*ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ش.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:


==پیوند به بیرون==  
==پیوند به بیرون==  
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43125 سایت پژوهه]
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43125 سایت پژوهه]
{{بنی‌امیه}}
{{بنی‌امیه}}
{{عاملان واقعه کربلا}}
{{عاملان واقعه کربلا}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۴

ویرایش