پرش به محتوا

افترا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
افترا، دروغ‌سازی<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۰۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۷۱.</ref> بدون دلیل<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل واژه «فری»؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> و نسبت دادن آن به دیگری است<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> به‌طوری که باعث تعجب و حیرت در شنونده‌اش گردد<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۹۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> هرچند این نسبت‌دادن برخاسته از اعتقاد افترا زننده باشد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸؛ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۸۳.</ref> [[فخرالدین طریحی|فخرالدین طُریحی]]، از [[تفسیر قرآن|مفسران قرآن کریم]] در [[قرن یازدهم هجری قمری|قرن یازده قمری]]، در کتابِ [[مجمع البحرین و مطلع النیرین (کتاب)|مجمع البحرین]] واژه «دروغ بزرگ» را در معنای افترا آورده است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> همچنین در کتاب‌های لغوی افترا و دروغ از واه‌هایی است که در بیان معنای واژه [[بهتان|بُهتان]] به کار رفته است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «بهت»؛ حمیری، شمس العلوم، ۱۴۲۰ق، ذیل واژه «بهتان».</ref>
افترا را دروغ‌سازی<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۰۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۷۱.</ref> بدون دلیل<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل واژه «فری»؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> و نسبت دادن آن به دیگری دانسته‌اند،<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> به‌طوری که باعث تعجب و حیرت در شنونده‌اش گردد<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۹۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> هرچند این نسبت‌دادن برخاسته از اعتقاد افترا زننده باشد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸؛ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۸۳.</ref> [[فخرالدین طریحی|فخرالدین طُریحی]]، از [[تفسیر قرآن|مفسران قرآن کریم]] در [[قرن یازدهم هجری قمری|قرن یازده قمری]]، در کتابِ [[مجمع البحرین و مطلع النیرین (کتاب)|مجمع البحرین]] واژه «دروغ بزرگ» را در معنای افترا آورده است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> همچنین در کتاب‌های لغوی افترا و دروغ از واه‌هایی است که در بیان معنای واژه [[بهتان|بُهتان]] به کار رفته است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «بهت»؛ حمیری، شمس العلوم، ۱۴۲۰ق، ذیل واژه «بهتان».</ref>


به‌گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] ([[سال ۱۳۱۲ هجری شمسی|۱۳۱۲ش]])، در کتاب [[تحریر الاصول (کتاب)|تحریر الاصول]] ([[تقریرنویسی|تقریراتِ]] [[درس خارج|درس خارجِ]] اصول فقه [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]) افترا نسبت دادنِ هر آنچه که دروغ و غیر واقعی است اما آنچه که دروغ بودنش مسلّم و قطعی نیست را نمی‌توان افترا نامید بلکه مشکوک الافتراء است.<ref>امام خمینی، تحریر الاصول، ۱۴۴۰ق، ج۳، ص۱۲۲.</ref>
[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] ([[سال ۱۳۱۲ هجری شمسی|۱۳۱۲ش]])، در کتاب [[تحریر الاصول (کتاب)|تحریر الاصول]] ([[تقریرنویسی|تقریراتِ]] [[درس خارج|درس خارجِ]] اصول فقه [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]) افترا را به‌معنای نسبت دادنِ هر آنچه که دروغ و غیر واقعی است، می‌داند اما آنچه که دروغ بودنش مسلّم و قطعی نیست را افترا نمی‌نامد؛ بلکه آن را مشکوک الافتراء نامیده است.<ref>امام خمینی، تحریر الاصول، ۱۴۴۰ق، ج۳، ص۱۲۲.</ref>


==جایگاه==
==جایگاه==
گفته شده واژگان [[شرک]]<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> [[دروغ|کذب]]<ref>سوره نساء آیه ۵۰..</ref> و [[ظلم]]<ref>سوره یونس آیه ۳۸.</ref> از مصادیق پرکاربرد واژه افترا در قرآن کریم است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ص۶۳۵.</ref> افترا در آیات قرآن بیشتر در مواردی نظیر ساختگی بودن رابطه پیامبران با خدا و شریک داشتن خدا به‌کار رفته است و افترا زنندگان معتقدند یگانه بودن خدا صرفا یک ادعاست.<ref>سوره انعام آیه ۱۳۷و ۲۴و ۲۱.</ref>  
گفته شده واژگان [[شرک]]<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> [[دروغ|کذب]]<ref>سوره نساء آیه ۵۰..</ref> و [[ظلم]]<ref>سوره یونس آیه ۳۸.</ref> از مصادیق پرکاربرد واژه افترا در قرآن کریم است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ص۶۳۵.</ref> افترا در آیات قرآن بیشتر در مواردی نظیر ساختگی بودن رابطه پیامبران با خدا و شریک داشتن خدا به‌کار رفته است و افترا زنندگان معتقدند یگانه بودن خدا صرفا یک ادعاست.<ref>سوره انعام آیه ۱۳۷و ۲۴و ۲۱.</ref>  
قرآن کریم افترا را از صفات و ویژگی‌های کافران<ref>سوره اعراف آیه ۳۷.</ref> و [[شرک|مشرکان]]<ref>سوره انعام آیه ۹۳ .</ref> معرفی می‌کند و از افترا با عناوینی نظیر گناهِ آشکار<ref>سوره نساء آیه ۵۰ .</ref> گناهِ عظیم<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> و ظلم و انحراف از حق<ref>سوره فرقان آیه ۴.</ref> تعبیر می‌کند؛ همچنین افترا گویان (مُفتَری) ظالم‌ترین و ستمکارترین انسان‌ها<ref>سوره انعام آیه ۹۳.</ref> و نیز مجرم<ref>سوره آل عمران آیه ۹۴؛ سوره یونسآیه ۱۷؛ سوره هود آیه ۳۵ .</ref> و زیانکار<ref>سوره انعام آیه ۱۴۰؛ سوره اعراف آیه ۵۲؛ سوره آل عمران آیه ۹۴.</ref> شناخته شده‌اند. قرآن ضمن نهی انسان‌ها از افترا زدن به خدا<ref>سوره نحل آیه ۱۱۶.</ref> و خلق او<ref>سوره ممتحنه آیه ۱۲.</ref> افترا زنندگان را لعن و نفرین کرده<ref>سوره هود آیه ۱۸.</ref> و جایگاه آنان را جهنم<ref>سوره عنکبوت آیه ۶۸؛ سوره نحل آیه ۶۲.</ref> دانسته است.
قرآن کریم افترا را از صفات و ویژگی‌های کافران<ref>سوره اعراف آیه ۳۷.</ref> و [[شرک|مشرکان]]<ref>سوره انعام آیه ۹۳ .</ref> معرفی می‌کند و از افترا با عناوینی نظیر گناهِ آشکار<ref>سوره نساء آیه ۵۰ .</ref> گناهِ عظیم<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> و ظلم و انحراف از حق<ref>سوره فرقان آیه ۴.</ref> تعبیر می‌کند؛ همچنین افترا گویان (مُفتَری) ظالم‌ترین و ستمکارترین انسان‌ها<ref>سوره انعام آیه ۹۳.</ref> و نیز مجرم<ref>سوره آل عمران آیه ۹۴؛ سوره یونسآیه ۱۷؛ سوره هود آیه ۳۵ .</ref> و زیانکار<ref>سوره انعام آیه ۱۴۰؛ سوره اعراف آیه ۵۲؛ سوره آل عمران آیه ۹۴.</ref> شناخته شده‌اند. قرآن ضمن نهی انسان‌ها از افترا زدن به خدا<ref>سوره نحل آیه ۱۱۶.</ref> و خلق او<ref>سوره ممتحنه آیه ۱۲.</ref> افترا زنندگان را لعن و نفرین کرده<ref>سوره هود آیه ۱۸.</ref> و جایگاه آنان را جهنم<ref>سوره عنکبوت آیه ۶۸؛ سوره نحل آیه ۶۲.</ref> دانسته است.


خط ۲۴: خط ۲۴:


==تفاوت معنایی افترا با دروغ و اشتراک معنایی آن با بهتان و توهین==
==تفاوت معنایی افترا با دروغ و اشتراک معنایی آن با بهتان و توهین==
گفته شده افترا اخص از [[دروغ]] است به‌دلیل اینکه افترا زمانی است که شخصی دروغی را به دیگری نسبت دهد درحالی‌که آن شخص به آن دروغ و نسبت راضی نیست اما دروغ در مقایسه با افترا عام است یعنی هم معنایی که در افترا به کار می‌رود را شامل می‌شود و هم اینکه شخص در مورد خودش دروغی را می‌سازد (عمدی یا سهوی)؛ چه راضی به دروغش باشد یا نباشد.<ref>عسکری، الفروق اللغویه، ۱۴۱۲ق، ص۴۴۹.</ref> بنابراین شخصی که ادعا می‌کند کاری را انجام داده یا نداده است می‌توان گفت او دروغگو است اما هیچ‌وقت نمی‌توان به چنین شخصی مُفتَر (افترا زن) گفت چراکه این شخص به چنین نسبت‌دادنی راضی شده است درحالی‌که در افترا رضایت نداشتن آن شخص شرط است.<ref>عسکری، الفروق اللغویه، ۱۴۱۲ق، ص۴۴۹.</ref>  
گفته شده افترا از مصادیق [[دروغ]] است به‌دلیل اینکه افترا زمانی است که شخصی دروغی را به دیگری نسبت دهد درحالی‌که آن شخص به آن دروغ و نسبت راضی نیست اما دروغ در مقایسه با افترا عام است یعنی هم معنایی که در افترا به کار می‌رود را شامل می‌شود و هم اینکه شخص ممکن است در مورد خودش دروغی را بسازد (عمدی یا سهوی)؛ چه راضی به دروغش باشد یا نباشد.<ref>عسکری، الفروق اللغویه، ۱۴۱۲ق، ص۴۴۹.</ref> بنابراین شخصی که ادعا می‌کند کاری را انجام داده یا نداده است می‌توان گفت او دروغگو است اما هیچ‌وقت نمی‌توان به چنین شخصی مُفتَر (افترا زن) گفت چراکه این شخص به چنین نسبت‌دادنی راضی شده است درحالی‌که در افترا رضایت نداشتن شخص مورد افترا شرط است.<ref>عسکری، الفروق اللغویه، ۱۴۱۲ق، ص۴۴۹.</ref>  


در کتاب «المؤسوعة الفقهیه» در بیان تفاوت معنایی بهتان و افترا آمده است که افترا اعم از بهتان است چراکه اگر بهتان در حضور شخص شنونده‌اش گفته شود با هدف چیره شدن بر وی است بخلاف افترا که فرقی نمی‌کند که آن هدف در حضور شخص دنبال شود و یا در غیابش.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۱.</ref>
در کتاب «المؤسوعة الفقهیه» در بیان تفاوت معنایی بهتان و افترا آمده است که افترا اعم از بهتان است چراکه اگر بهتان در حضور شخص شنونده‌اش گفته شود با هدف چیره شدن بر وی است بخلاف افترا که فرقی نمی‌کند که آن هدف در حضور شخص دنبال شود و یا در غیابش.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۱.</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:
به عقیده [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، ([[سال ۱۲۸۱ هجری شمسی|۱۲۸۱]]- [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]])، در کتاب [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، بهتان همان افتراست و اگر آن را بهتان می‌نامند به‌این‌دلیل است شخصی که مورد افترا واقع شده است را مبهوت و حیران می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۹۲.</ref> [[سید عبدالحسین دستغیب]]، [[شهید محراب]]، در تقسیم‌بندی انواع بهتان، افترا را یکی از انواع بهتان قرار داده است و آن را از بدترین نوع بهتان در حق اشخاص می‌داند.<ref>دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۷۰.</ref>
به عقیده [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، ([[سال ۱۲۸۱ هجری شمسی|۱۲۸۱]]- [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]])، در کتاب [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، بهتان همان افتراست و اگر آن را بهتان می‌نامند به‌این‌دلیل است شخصی که مورد افترا واقع شده است را مبهوت و حیران می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۹۲.</ref> [[سید عبدالحسین دستغیب]]، [[شهید محراب]]، در تقسیم‌بندی انواع بهتان، افترا را یکی از انواع بهتان قرار داده است و آن را از بدترین نوع بهتان در حق اشخاص می‌داند.<ref>دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۷۰.</ref>


وجه اشتراک معنایی افترا با [[توهین]] در از بین رفتن آبرو دانسته شده است.<ref>ولیدی، حقوق جزای اختصاصی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۵۵.</ref>
وجه اشتراک معنایی افترا با [[توهین]]، از بین رفتن آبروی شخص مورد افترا دانسته شده است.<ref>ولیدی، حقوق جزای اختصاصی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۵۵.</ref>


==حکم و مجازات شرعی افترا==
==حکم و مجازات شرعی افترا==
افترا [[حرام]] و از جمله [[گناهان کبیره|گناهان کبیره‌ای]] شناخته شده است<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۱.</ref> که موجب هتک حیثیت و شرافت افراد جامعه می‌شود.<ref>پاد، حقوق کیفری اختصاصی، ۱۳۵۲، ج۱، ص۲۰ و ۳۲۱.</ref> علامه طباطبایی در ذیل [[آیه ۵۸ سوره احزاب]]، افترا و بهتان را از جمله گناهانی می‌داند که عقل انسان، زشتی آن را بدون نیاز به صدور نهی از جانب خدا درک می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۳۹.</ref>  
افترا [[حرام]] و از جمله [[گناهان کبیره|گناهان کبیره‌ای]] شناخته شده است<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۱.</ref> که موجب هتک حیثیت و شرافت افراد جامعه می‌شود.<ref>پاد، حقوق کیفری اختصاصی، ۱۳۵۲، ج۱، ص۲۰ و ۳۲۱.</ref> علامه طباطبایی در ذیل [[آیه ۵۸ سوره احزاب]]، افترا و بهتان را از جمله گناهانی می‌داند که عقل انسان، زشتی آن را بدون نیاز به صدور نهی از جانب خدا درک می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۳۹.</ref>  


[[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]]، ([[سال ۱۲۷۸ هجری شمسی|۱۲۷۸ش]]-[[سال ۱۳۷۱ هجری شمسی|۱۳۷۱ش]])، [[آیه ۳۳ سوره اعراف]]{{یاد|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ بگو که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکاری و ظلم به ناحق و شرک به خدا را که بر آن شرک هیچ دلیلی نفرستاده است و این که چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید، همه را حرام کرده است.}} را دلیل بر حرام و گناه بودن افترا می‌داند که خداوند در قرآن این‌گونه گناهان را با عنوان پلیدی و [[فحشا]] یاد کرده است.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱، ص۹۶.</ref> خویی افترا را به‌عنوان یکی از دلایل حرام بودن رجوع به کاهن و ترتیب اثر دادن به گفته‌های وی می‌داند.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱،ص۶۴۱.</ref>  
[[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]]، ([[سال ۱۲۷۸ هجری شمسی|۱۲۷۸ش]]-[[سال ۱۳۷۱ هجری شمسی|۱۳۷۱ش]])، [[آیه ۳۳ سوره اعراف]]{{یاد|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ بگو که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکاری و ظلم به ناحق و شرک به خدا را که بر آن شرک هیچ دلیلی نفرستاده است و این که چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید، همه را حرام کرده است.}} را دلیل بر حرام و گناه بودن افترا می‌داند که خداوند در قرآن این‌گونه گناهان را با عنوان پلیدی و [[فحشا]] یاد کرده است.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱، ص۹۶.</ref> خویی همچنین افترا را به‌عنوان یکی از دلایل حرام بودن رجوع به کاهن و ترتیب اثر دادن به گفته‌های وی می‌داند.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱،ص۶۴۱.</ref>  


به عقیده [[سید مجتبی نورمفیدی]]، مُدرِّس و محقق [[حوزه علمیه قم]]، دلیل بر حرام بودم افترا و [[تشریع در دین|تشریع در دین]]{{یاد|داخل کردن و قرار دادن حکم یا قانونی در دین که قبلا در آن نبوده است. (نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۲۷۸)}} [[آیه ۱۴۴ سوره انعام]]،{{یاد|وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَٰذَا ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ و نیز از جنس شتر دو صنف (نر و ماده) و از جنس گاو دو صنف (آفرید و حلال نمود). به آنها بگو: آیا از این دو جنس نر یا ماده یا بچه‌ای که در شکم ماده‌هاست کدام را حرام کرده است؟ مگر شما حاضر بودید که خدا بر این حرمت به شما توصیه نموده؟ کیست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست تا به جهل خود مردم را گمراه کند؟! البته خدا ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.}} [[آیه ۹۴ سوره آل عمران]]{{یاد|فَمَنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ پس کسانی که بعد از این حجّت بر خدا دروغ بندند، البته ستمکاران هم آنها خواهند بود.}} و [[آیه ۵۹ سوره یونس]]{{یاد|قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ ۖ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ؛ باز (به مشرکان عرب) بگو: با من بگویید که آیا رزقی که خدا برای شما فرستاده (و حلال فرموده) و شما از پیش خود بعضی را حرام و بعضی را حلال می‌کنید، آیا این به دستور خداست یا بر خدا افترا می‌بندید؟}} است.<ref>[https://m-noormofidi.com/1398/11/30/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9-%D9%88-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%B1/ جلسه هجدهم ادله حرمت تشریع و قول به غیر علم]، وبگاه استاد سید مجتبی نور مفیدی.
به عقیده [[سید مجتبی نورمفیدی]]، مُدرِّس و محقق [[حوزه علمیه قم]]، دلیل بر حرام بودم افترا و [[بدعت|تشریع در دین]]{{یاد|داخل کردن و قرار دادن حکم یا قانونی در دین که قبلا در آن نبوده است. (نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۲۷۸)}} [[آیه ۱۴۴ سوره انعام]]،{{یاد|وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَٰذَا ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ و نیز از جنس شتر دو صنف (نر و ماده) و از جنس گاو دو صنف (آفرید و حلال نمود). به آنها بگو: آیا از این دو جنس نر یا ماده یا بچه‌ای که در شکم ماده‌هاست کدام را حرام کرده است؟ مگر شما حاضر بودید که خدا بر این حرمت به شما توصیه نموده؟ کیست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست تا به جهل خود مردم را گمراه کند؟! البته خدا ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.}} [[آیه ۹۴ سوره آل عمران]]{{یاد|فَمَنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ پس کسانی که بعد از این حجّت بر خدا دروغ بندند، البته ستمکاران هم آنها خواهند بود.}} و [[آیه ۵۹ سوره یونس]]{{یاد|قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ ۖ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ؛ باز (به مشرکان عرب) بگو: با من بگویید که آیا رزقی که خدا برای شما فرستاده (و حلال فرموده) و شما از پیش خود بعضی را حرام و بعضی را حلال می‌کنید، آیا این به دستور خداست یا بر خدا افترا می‌بندید؟}} است.<ref>[https://m-noormofidi.com/1398/11/30/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9-%D9%88-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%B1/ جلسه هجدهم ادله حرمت تشریع و قول به غیر علم]، وبگاه استاد سید مجتبی نور مفیدی.
</ref> وی معتقد است افترا در این آیات اگر به معنای استناد حکمی به خدا باشد که یقین وجود دارد که چنین حکمی از سوی خدا نیامده است، و همچنین عباراتی که در این آیات به‌کار‌رفته است نظیر «إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِين» و «فَأُوْلَئكَ هُمُ الظَّالِمُون» دلیل بر حرام بودن افترا و تشریع در دین است.<ref>[https://m-noormofidi.com/1398/11/30/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9-%D9%88-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%B1/ جلسه هجدهم ادله حرمت تشریع و قول به غیر علم]، وبگاه استاد سید مجتبی نور مفیدی.
</ref> وی معتقد است افترا در این آیات اگر به معنای استناد حکمی به خدا باشد که یقین وجود دارد که چنین حکمی از سوی خدا نیامده است، و همچنین عباراتی که در این آیات به‌کار‌رفته است نظیر «إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِين» و «فَأُوْلَئكَ هُمُ الظَّالِمُون» دلیل بر حرام بودن افترا و تشریع در دین است.<ref>[https://m-noormofidi.com/1398/11/30/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9-%D9%88-%D9%82%D9%88%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%B1/ جلسه هجدهم ادله حرمت تشریع و قول به غیر علم]، وبگاه استاد سید مجتبی نور مفیدی.
</ref>
</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱

ویرایش