۵٬۲۷۸
ویرایش
Ali.jafari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، وکشته شدن ۴۱ نفر به دست مسلم <ref>القمی، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور فيما يتجدد به حزن العاشور، الناشر : المكتبة الحيدرية، ص۱۰۲.</ref>[[محمد بن اشعث بن قیس|محمد بن اشعث]] که نتوانسته بود به راحتی موفق به شکست یا دستگیری مسلم بشودبه مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم شد<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۵۰ و ۳۷۴.</ref> پس از دستگیر شدن چون او را خلع سلاح کردند فرمود این آغاز مکر و فریب شماست و آنگاه گریست و چون به او گفتند کسی که در چنین میدانی پا گذاشته نباید بگرید گفت برای خودم نمیگریم برای حسین و خاندانش میگریم که به سوی شما مردمی در حال حرکت هستند<ref>.شیخ مفید، الارشاد،۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۹.</ref> {{یاد| إنِّي واللّهِ ما لنفسي بكيت ، ولا لها منَ القتل أرثي ، وان كنتُ لم أحبّ لها طرفةَ عينٍ تلفاً ، ولكنْ أبكي لأهلي المُقبِلينَ إِليّ ، أَبكي للحسينِ وآلِ الحسين.}} و به قصر آورده شد ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد، [[بکیر بن حمران]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۳؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۵.</ref> <small>(که در درگیری با مسلم زخمی شده بود)</small> وی را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳.</ref> پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۶۵، به نقل از میرزا خلیل کمرهای، عنصر شجاعت، ج۴، ص۷۷۳.</ref> پس از کشتن مسلم و هانی بدن هایشان را در بازارها کشاندند. <ref>القمی، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور فيما يتجدد به حزن العاشور، الناشر : المكتبة الحيدرية، ص۱۱۰.</ref> | پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، وکشته شدن ۴۱ نفر به دست مسلم <ref>القمی، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور فيما يتجدد به حزن العاشور، الناشر : المكتبة الحيدرية، ص۱۰۲.</ref>[[محمد بن اشعث بن قیس|محمد بن اشعث]] که نتوانسته بود به راحتی موفق به شکست یا دستگیری مسلم بشودبه مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم شد<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۵۰ و ۳۷۴.</ref> پس از دستگیر شدن چون او را خلع سلاح کردند فرمود این آغاز مکر و فریب شماست و آنگاه گریست و چون به او گفتند کسی که در چنین میدانی پا گذاشته نباید بگرید گفت برای خودم نمیگریم برای حسین و خاندانش میگریم که به سوی شما مردمی در حال حرکت هستند<ref>.شیخ مفید، الارشاد،۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۹.</ref> {{یاد| إنِّي واللّهِ ما لنفسي بكيت ، ولا لها منَ القتل أرثي ، وان كنتُ لم أحبّ لها طرفةَ عينٍ تلفاً ، ولكنْ أبكي لأهلي المُقبِلينَ إِليّ ، أَبكي للحسينِ وآلِ الحسين.}} و به قصر آورده شد ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد، [[بکیر بن حمران]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۳؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۵.</ref> <small>(که در درگیری با مسلم زخمی شده بود)</small> وی را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳.</ref> پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۶۵، به نقل از میرزا خلیل کمرهای، عنصر شجاعت، ج۴، ص۷۷۳.</ref> پس از کشتن مسلم و هانی بدن هایشان را در بازارها کشاندند. <ref>القمی، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور فيما يتجدد به حزن العاشور، الناشر : المكتبة الحيدرية، ص۱۱۰.</ref> | ||
[[سید باقر هندی]] ( د ۱۳۲۹ق.) در ابیاتی از قصیدهاش به این حادثه اشاره کرده است. | [[سید باقر هندی]] ( د ۱۳۲۹ق.) در ابیاتی از قصیدهاش به این حادثه اشاره کرده است. | ||
{{شعر | {{شعر | ||
| جداکننده = \\ | | جداکننده = \\ | ||
| متن =رموك من القصر إذ أوثقوك\\فهل سلمت فيك من جارحه | | متن =رموك من القصر إذ أوثقوك\\فهل سلمت فيك من جارحه |