۵٬۳۴۰
ویرایش
(←اهل بیت در آثار ناصرخسرو: ابرابزار) |
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ناصر خسرو عشق و علاقه خود به اهل بیت را در دیوان اشعارش بیشتر منعکس ساخته است. توصیف و توضیح صفات، ستایش مردانگی، [[شجاعت]] و دلاوری حضرت علی(ع) در میان اشعار وی زیاد دیده میشود. او دوستی خاندان پیامبر را مایه راهیابی به [[بهشت]] در [[قیامت]] میداند: | ناصر خسرو عشق و علاقه خود به اهل بیت را در دیوان اشعارش بیشتر منعکس ساخته است. توصیف و توضیح صفات، ستایش مردانگی، [[شجاعت]] و دلاوری حضرت علی(ع) در میان اشعار وی زیاد دیده میشود. او دوستی خاندان پیامبر را مایه راهیابی به [[بهشت]] در [[قیامت]] میداند: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
| شاعر = دیوان ناصرخسرو | | شاعر = دیوان ناصرخسرو | ||
|چون به حبّ آل زهرا روی شُستی روز حشر\\نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۱</ref> | |چون به حبّ آل زهرا روی شُستی روز حشر\\نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۱</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در دیوان شعر ناصر خسرو این مفاهیم زیاد دیده میشود.<ref>[http://alinameh.com/entry165 تاج علی، مقاله امام علی در آثار ناصر خسرو]</ref> وی اهل بیت را لوای خداوند و ریسمان محکم الهی میداند که تمسک بدان موجب رهایی از چاه جهل است: | در دیوان شعر ناصر خسرو این مفاهیم زیاد دیده میشود.<ref>[http://alinameh.com/entry165 تاج علی، مقاله امام علی در آثار ناصر خسرو]</ref> وی اهل بیت را لوای خداوند و ریسمان محکم الهی میداند که تمسک بدان موجب رهایی از چاه جهل است: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|اهل عبا یکسره لوای خدایند\\سوی تو، گر دوستدار اهل عبای | |اهل عبا یکسره لوای خدایند\\سوی تو، گر دوستدار اهل عبای | ||
حیدر زی ما عصای موسی دورست\\موسی ما را جز او که کرد عصایی؟ | حیدر زی ما عصای موسی دورست\\موسی ما را جز او که کرد عصایی؟ | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
ناصرخسرو شرط پیروزی بر [[ابلیس]] را اطاعت و دوستی [[اهلبیت(ع)]] میداند: | ناصرخسرو شرط پیروزی بر [[ابلیس]] را اطاعت و دوستی [[اهلبیت(ع)]] میداند: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|یاری ندهد تو را بر این دیو\\جز طاعت و حب آل یاسین | |یاری ندهد تو را بر این دیو\\جز طاعت و حب آل یاسین | ||
گرد دل خود ز دوستیشان\\بر دیو حصار ساز و پرچین | گرد دل خود ز دوستیشان\\بر دیو حصار ساز و پرچین | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
وی نشان [[شیعه]] را مبارزه برای دین و [[قرآن]] بیان میکند: | وی نشان [[شیعه]] را مبارزه برای دین و [[قرآن]] بیان میکند: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|مبارزان سپاه شریعتیم و قرآن\\از آنکه شیعت حیدر، سوار کراریم<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۵۱.</ref> | |مبارزان سپاه شریعتیم و قرآن\\از آنکه شیعت حیدر، سوار کراریم<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۵۱.</ref> | ||
}} | }} | ||
این شاعر به جهت همین اعتقادات مورد حمله، [[تهمت]] و آزار قرارمیگیرد. در این باره سروده است: | این شاعر به جهت همین اعتقادات مورد حمله، [[تهمت]] و آزار قرارمیگیرد. در این باره سروده است: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|گر گفتم از رسول، علی خلق را وصیست\\سوی شما سزای مساوی چرا شدم؟ | |گر گفتم از رسول، علی خلق را وصیست\\سوی شما سزای مساوی چرا شدم؟ | ||
ورگفتم اهل مدح و ثنا آل مصطفاست\\چون زی شما سزای جفا و هجا شدم | ورگفتم اهل مدح و ثنا آل مصطفاست\\چون زی شما سزای جفا و هجا شدم | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
}} | }} | ||
گویاعلت رفتن ناصر خسرو به دره یمگان همین مدح وثنای [[اهلبیت(ع)]] و بیان دیدگاههای شیعی اوست، که در این رابطه میسراید: | گویاعلت رفتن ناصر خسرو به دره یمگان همین مدح وثنای [[اهلبیت(ع)]] و بیان دیدگاههای شیعی اوست، که در این رابطه میسراید: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|شو سخن گستر ز حیدر گر نیندیشی از آن\\همچو بر من کوه یمگان بر تو بر زندان کنند <ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۵۹.</ref> | |شو سخن گستر ز حیدر گر نیندیشی از آن\\همچو بر من کوه یمگان بر تو بر زندان کنند <ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۵۹.</ref> | ||
}} | }} | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
=== نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو=== | === نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو=== | ||
در دیوان این شاعر مضمونها و اندرزهایی دیده میشود که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امام علی(ع)]] است.<ref>شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۹.</ref> [[سیدجعفر شهیدی]] میگوید: سراسر دیوان ناصر خسرو تا آن جایی که من استقصاء کردهام، بیش از شصت مورد، عیناً گفتار امام علی(ع) را در قالب نظم آورده است.<ref>شهیدی، بهره گیری ادبیات فارسی از نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۵.</ref> نظیراین بیت که مضمون خطبه اول نهج البلاغه است: | در دیوان این شاعر مضمونها و اندرزهایی دیده میشود که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امام علی(ع)]] است.<ref>شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۹.</ref> [[سیدجعفر شهیدی]] میگوید: سراسر دیوان ناصر خسرو تا آن جایی که من استقصاء کردهام، بیش از شصت مورد، عیناً گفتار امام علی(ع) را در قالب نظم آورده است.<ref>شهیدی، بهره گیری ادبیات فارسی از نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۵.</ref> نظیراین بیت که مضمون خطبه اول نهج البلاغه است: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیاء\\نهاندر وحدتش کثرت به محدث زین همه تنها<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۳۱</ref> | |خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیاء\\نهاندر وحدتش کثرت به محدث زین همه تنها<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۳۱</ref> | ||
}} | }} | ||
وی در قصیدهای با ردیف علی، خیلی از خصوصیات و ویژگیهای امام علی را به نظم آورده و اعتقاد کامل خود به حضرت علی (ع) را این گونه ابراز میکند: | وی در قصیدهای با ردیف علی، خیلی از خصوصیات و ویژگیهای امام علی را به نظم آورده و اعتقاد کامل خود به حضرت علی (ع) را این گونه ابراز میکند: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|بهار دل دوستار علی\\همیشه پر است از نگار علی | |بهار دل دوستار علی\\همیشه پر است از نگار علی | ||
از امت سزای بزرگی و فخر\\کسی نیست جز دوستدار علی | از امت سزای بزرگی و فخر\\کسی نیست جز دوستدار علی | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
=== کربلا در شعر ناصرخسرو === | === کربلا در شعر ناصرخسرو === | ||
برخی معتقدند ناصر خسرو بر غنای اشعار حسینی افزوده است.<ref>حجازی، حسینبن علی (ع) در آیینه شعر، ص۶۱–۶۸</ref> او ابیاتی دربارهٔ شهادت [[امام حسین(ع)]] و [[واقعه کربلا]] دارد و از قاتلان او به زشتی یاد میکند و آنان را به سگان مست تشبیه مینماید. | برخی معتقدند ناصر خسرو بر غنای اشعار حسینی افزوده است.<ref>حجازی، حسینبن علی (ع) در آیینه شعر، ص۶۱–۶۸</ref> او ابیاتی دربارهٔ شهادت [[امام حسین(ع)]] و [[واقعه کربلا]] دارد و از قاتلان او به زشتی یاد میکند و آنان را به سگان مست تشبیه مینماید. | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|بی عصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ\\مر غریبان را همی جامه به درد بیعصا | |بی عصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ\\مر غریبان را همی جامه به درد بیعصا | ||
پاره کردهستند جامهٔ دین بر تو بر، لاجرم\\آن سگان مست گشته روز حرب کربلا | پاره کردهستند جامهٔ دین بر تو بر، لاجرم\\آن سگان مست گشته روز حرب کربلا | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
}} | }} | ||
در موارددیگر اشاره به «خون حسین» میکند مانند: | در موارددیگر اشاره به «خون حسین» میکند مانند: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|من که ز خون حسین پر غم و دردم\\شاد چگونه کنند خون رزانم | |من که ز خون حسین پر غم و دردم\\شاد چگونه کنند خون رزانم | ||
از تو بدین کارها بماندم شاید\\گرچه نشاید همی که از تو بمانم<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۱۶۶</ref> | از تو بدین کارها بماندم شاید\\گرچه نشاید همی که از تو بمانم<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۱۶۶</ref> | ||
}} | }} | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|حاکم در خلوت خوبان به روز\\نیم شبان محتسب اندر شراب | |حاکم در خلوت خوبان به روز\\نیم شبان محتسب اندر شراب | ||
خون حسین آن بچشد در صبوح\\وین بخورد ز اشتر صالح کباب<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۱۹</ref> | خون حسین آن بچشد در صبوح\\وین بخورد ز اشتر صالح کباب<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۱۹</ref> | ||
}} | }} | ||
وی با اظهار تأسف و اندوه بر شریعت اسلام که بدانجا رسیده است که مسلمانان سر [[امام حسین]] فرزند [[پیامبر]] را به طمع دنیا از تن جدا میکنند: | وی با اظهار تأسف و اندوه بر شریعت اسلام که بدانجا رسیده است که مسلمانان سر [[امام حسین]] فرزند [[پیامبر]] را به طمع دنیا از تن جدا میکنند: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|شاید که بگریند بر آن دین که بدو در\\فرزند نبی را بکشند از قبل زر | |شاید که بگریند بر آن دین که بدو در\\فرزند نبی را بکشند از قبل زر | ||
ور یار رسول است کشنده پسر او\\پس هیچ مر او را نه عدو بود و نه کافر<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۹۸</ref> | ور یار رسول است کشنده پسر او\\پس هیچ مر او را نه عدو بود و نه کافر<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده ۹۸</ref> | ||
}} | }} | ||
در نهایت ناصرخسرو در قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷ دیوانش، با مطلع | در نهایت ناصرخسرو در قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷ دیوانش، با مطلع | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|«از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین\\پردرد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین» | |«از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین\\پردرد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین» | ||
}}به [[لعن]] قاتلان [[امام حسین(ع)]] پرداخته، میگوید: | }}به [[لعن]] قاتلان [[امام حسین(ع)]] پرداخته، میگوید: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد\\او بود جاهلان را ز اول بت نخستین | |لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد\\او بود جاهلان را ز اول بت نخستین | ||
لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را\\بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین | لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را\\بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین |