پرش به محتوا

واقعه کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

ویکی سازی
بدون خلاصۀ ویرایش
(ویکی سازی)
خط ۲۷: خط ۲۷:
واقعه کربلا با مرگ [[معاویة بن ابی‌سفیان]] در [[۱۵ رجب]] [[سال ۶۰ هجری قمری|سال ۶۰ق]] و شروع حاکمیت فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]] آغاز شد و با بازگرداندن [[اسیران کربلا]] به [[مدینه]] پایان یافت. حاکم مدینه تلاش کرد از امام حسین(ع) برای یزید [[بیعت]] بگیرد؛ از این‌رو حسین بن علی برای گریز از بیعت، شبانه از مدینه خارج شد و به طرف [[مکه]] حرکت کرد. در این سفر، خانواده امام حسین(ع)، شماری از [[بنی‌هاشم]] و برخی از شیعیان او را همراهی می‌کردند.
واقعه کربلا با مرگ [[معاویة بن ابی‌سفیان]] در [[۱۵ رجب]] [[سال ۶۰ هجری قمری|سال ۶۰ق]] و شروع حاکمیت فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]] آغاز شد و با بازگرداندن [[اسیران کربلا]] به [[مدینه]] پایان یافت. حاکم مدینه تلاش کرد از امام حسین(ع) برای یزید [[بیعت]] بگیرد؛ از این‌رو حسین بن علی برای گریز از بیعت، شبانه از مدینه خارج شد و به طرف [[مکه]] حرکت کرد. در این سفر، خانواده امام حسین(ع)، شماری از [[بنی‌هاشم]] و برخی از شیعیان او را همراهی می‌کردند.


امام حسین(ع) حدود چهار ماه در مکه ماند. در این مدت [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|نامه‌های دعوت اهالی کوفه]] به دست او رسید. امام برای اطمینان از محتوای نامه‌ها [[مسلم بن عقیل]] را به سمت کوفه و [[سلیمان بن رزین]] به سمت [[بصره]] فرستاد. با وجود احتمال ترور امام حسین(ع) در مکه به دست عاملان یزید و نیز دعوت کوفیان و تایید سفیر امام از درست بودن دعوت کوفیان، باعث شد امام در [[۸ ذی‌الحجه]] راهی کوفه شد.  
امام حسین(ع) حدود چهار ماه در مکه ماند. در این مدت [[نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)|نامه‌های دعوت اهالی کوفه]] به دست او رسید. امام برای اطمینان از محتوای نامه‌ها [[مسلم بن عقیل]] را به سمت کوفه و [[سلیمان بن رزین]] به سمت [[بصره]] فرستاد. با وجود احتمال [[ترور]] امام حسین(ع) در مکه به دست عاملان یزید و نیز دعوت کوفیان و تایید سفیر امام از درست بودن دعوت کوفیان، باعث شد امام در [[۸ ذی‌الحجه]] راهی کوفه شد.  


امام پیش از رسیدن به کوفه، از پیمان‌شکنی کوفیان باخبر شد و پس از برخورد با سپاه [[حر بن یزید ریاحی]] به سمت [[کربلا]] رفت و در آنجا با [[لشکر عمر بن سعد]] روبه‌رو شد که [[عبیدالله بن زیاد]]، آن را به سمت امام فرستاده بود.
امام پیش از رسیدن به کوفه، از پیمان‌شکنی کوفیان باخبر شد و پس از برخورد با سپاه [[حر بن یزید ریاحی]] به سمت [[کربلا]] رفت و در آنجا با [[لشکر عمر بن سعد]] روبه‌رو شد که [[عبیدالله بن زیاد]]، آن را به سمت امام فرستاده بود.
دو سپاه در [[۱۰ محرم]] معروف به [[روز عاشورا]] با هم جنگیدند. پس از آن که امام حسین(ع) و یارانش شهید شدند، [[لشکر عمر بن سعد|لشکریان عمر بن سعد]]، با اسب بر بدن آنان تاختند. همچنین در عصر روز عاشورا سپاه یزید به خیمه‌های امام حسین(ع) حمله کرد و آنها را آتش زد و سپس بازماندگان امام را به اسارت برد. [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] که به علت بیماری درگیر جنگ نشده بود و [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب(س)]] در میان [[اسیران کربلا|اسیران]] بودند. سپاهیان عمر بن سعد سرهای شهیدان را به نیزه زدند و به همراه اسیران به کوفه نزد [[عبیدالله بن زیاد]] و از آنجا به [[شام]] نزد [[یزید بن معاویه|یزید]] بردند.
دو سپاه در [[۱۰ محرم]] معروف به [[روز عاشورا]] با هم جنگیدند. پس از آن که امام حسین(ع) و یارانش شهید شدند، [[لشکر عمر بن سعد]]، با اسب بر بدن آنان تاختند. همچنین در عصر روز عاشورا سپاه یزید به خیمه‌های امام حسین(ع) حمله کرد و آنها را آتش زد و سپس بازماندگان امام را به اسارت برد. [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] که به علت بیماری درگیر جنگ نشده بود و [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب(س)]] در میان [[اسیران کربلا|اسیران]] بودند. سپاهیان عمر بن سعد سرهای شهیدان را به نیزه زدند و به همراه اسیران به کوفه نزد [[عبیدالله بن زیاد]] و از آنجا به [[شام]] نزد [[یزید بن معاویه|یزید]] بردند.


بدن [[شهدای کربلا]] پس از رفتن سپاه عمر سعد توسط اهالی [[بنی‌اسد|قبیله بنی‌اسد]] شبانه به خاک سپرده شد.
بدن [[شهدای کربلا]] پس از رفتن سپاه عمر سعد توسط اهالی [[بنی‌اسد|قبیله بنی‌اسد]] شبانه به خاک سپرده شد.
==جایگاه و اهمیت==
==جایگاه و اهمیت==
واقعه کربلا، از وقایع [[قرن اول هجری قمری|قرن نخست قمری]] است که در آن [[امام حسین علیه‌السلام|حسین بن علی]]، نوه [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و سومین امام شیعیان به همراه تعدادی از یارانش در کربلا به دستور [[یزید بن معاویه]] به شهادت رسیدند و زنان و کودکان آنان را به اسارت بردند.<ref>ابن‌أثیر، الکامل فی‌التاریخ، بیروت، ج۴، ص ۴۶-۹۳.</ref> این واقعه را دلخراش‌ترین واقعه تاریخ اسلام{{مدرک}} و زمینه‌ساز قیام‌هایی علیه أمویان می‌دانند.<ref>رفیعی، «نقش عاشورا...در سقوط أمویان»، ص۶۴.</ref> به گفته برخی از محققان این واقعه مانع از تحریف دین اسلام و سنت پیامبر(ص) توسط امویان گردید.<ref>عباسی، «[https://ensani.ir/fa/article/83450/امام-حسین-علیه-السلام-و-احیاى-دین امام حسین(ع) و احیای دین]».</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] بر این باور است که در میان وقایع تاریخی، کمتر واقعه‌‏ای است که از نظر نقل‌های معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد. به اعتقاد وی هیچ قضیه‏‌ای در تاریخ- در تاریخ‌های دور دست مربوط به مثلاً سیزده یا چهارده قرن پیش- به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد  و حتی معتبرین مورخان اسلامی از همان قرن اول و دوم قضایا حادثه را با سندهای معتبر نقل کرده و این نقل‌ها با یکدیگر انطباق دارد و به هم نزدیک است.<ref>مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۶۸.</ref> شیعیان هر ساله در سالگرد این واقعه [[سوگواری محرم|عزاداری]] می‌کنند. همچنین آثار هنری و نوشتاری بسیاری درباره این واقعه تولید شده است.
واقعه کربلا، از وقایع [[قرن اول هجری قمری]] است که در آن [[امام حسین علیه‌السلام|حسین بن علی]]، نوه [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و سومین امام شیعیان به همراه تعدادی از یارانش در کربلا به دستور [[یزید بن معاویه]] به شهادت رسیدند و زنان و کودکان آنان را به [[اسیران کربلا|اسارت]] بردند.<ref>ابن‌أثیر، الکامل فی‌التاریخ، بیروت، ج۴، ص ۴۶-۹۳.</ref> این واقعه را دلخراش‌ترین واقعه تاریخ اسلام{{مدرک}} و زمینه‌ساز قیام‌هایی علیه [[امویان]] می‌دانند.<ref>رفیعی، «نقش عاشورا...در سقوط أمویان»، ص۶۴.</ref> به گفته برخی از محققان این واقعه مانع از تحریف دین اسلام و سنت پیامبر(ص) توسط امویان گردید.<ref>عباسی، «[https://ensani.ir/fa/article/83450/امام-حسین-علیه-السلام-و-احیاى-دین امام حسین(ع) و احیای دین]».</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] بر این باور است که در میان وقایع تاریخی، کمتر واقعه‌‏ای است که از نظر نقل‌های معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد. به اعتقاد وی هیچ قضیه‏‌ای در تاریخ- در تاریخ‌های دور دست مربوط به مثلاً سیزده یا چهارده قرن پیش- به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد  و حتی معتبرین مورخان اسلامی از همان قرن اول و دوم قضایا حادثه را با سندهای معتبر نقل کرده و این نقل‌ها با یکدیگر انطباق دارد و به هم نزدیک است.<ref>مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۶۸.</ref> شیعیان هر ساله در سالگرد این واقعه [[سوگواری محرم|عزاداری]] می‌کنند. همچنین آثار هنری و نوشتاری بسیاری درباره این واقعه تولید شده است.


{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت الله خامنه‌ای]]:{{سخ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت الله خامنه‌ای]]:{{سخ}}
خط ۴۱: خط ۴۱:
==خودداری امام حسین(ع) از بیعت با یزید==
==خودداری امام حسین(ع) از بیعت با یزید==
{{سوگواری محرم}}
{{سوگواری محرم}}
پس از مرگ [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] ([[۱۵ رجب]] سال [[سال ۶۰ هجری قمری|۶۰ق]])، با تلاش‌هایی که او قبل از مرگش انجام داده بود<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۳۴.</ref> برای فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]] از مردم [[بیعت]] گرفته شد؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۴۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۲.</ref> البته براساس [[صلح امام حسن(ع)|صلح‌نامه امام حسن(ع) با معاویه]]، معاویه حق نداشت برای خود جانشین تعیین کند.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۹۱.</ref> یزید تصمیم گرفت از چند تن از بزرگان مسلمانان که دعوت معاویه را برای بیعت با یزید نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸.</ref> به همین دلیل به [[ولید بن عتبة بن ابی‌سفیان|ولید بن عتبه]]، حاکم وقت مدینه نامه‌ای نوشت و از او خواست که از حسین بن علی، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالرحمن بن ابی بکر|عبدالرحمن بن ابی‌بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیرد و هر کدام نپذیرفت گردنش را بزند<ref>ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، مطبعة العلمیه، ص۳؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹-۱۰؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۱، ص۱۸۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۱۴.</ref> سپس، ولید نامه دیگری از یزید دریافت کرد که در آن تأکید کرده بود: نام موافقان و مخالفان را برای من بنویس و سر حسین بن علی را نیز با جواب نامه به سوی من بفرست».<ref>صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۱۵۲؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۸. خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ص۱۸۵.</ref> ولید با [[مروان بن حکم]] مشورت کرد<ref>ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، مطبعة العلمیه، ص۳-۴؛ دینوری، الامامه و السیاسه، ۱۹۹۰م، ص۲۲۷؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> و سپس [[عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان|عبدالله بن عمرو]] را به دنبال امام حسین(ع)، ابن‌زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی‌بکر فرستاد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸-۳۳۹؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۰-۱۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ص۱۸۱؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۱۴.</ref>
پس از مرگ [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] ([[۱۵ رجب]] سال [[سال ۶۰ هجری قمری|۶۰ق]])، با تلاش‌هایی که او قبل از مرگش انجام داده بود<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۳۴.</ref> برای فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]] از مردم [[بیعت]] گرفته شد؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۴۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۲.</ref> البته براساس [[صلح امام حسن(ع)|صلح‌نامه امام حسن(ع) با معاویه]]، معاویه حق نداشت برای خود جانشین تعیین کند.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۹۱.</ref> یزید تصمیم گرفت از چند تن از بزرگان مسلمانان که دعوت معاویه را برای بیعت با یزید نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸.</ref> به همین دلیل به [[ولید بن عتبة بن ابی‌سفیان|ولید بن عتبه]]، حاکم وقت مدینه نامه‌ای نوشت و از او خواست که از حسین بن علی، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیرد و هر کدام نپذیرفت گردنش را بزند<ref>ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، مطبعة العلمیه، ص۳؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹-۱۰؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۱، ص۱۸۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۱۴.</ref> سپس، ولید نامه دیگری از یزید دریافت کرد که در آن تأکید کرده بود: نام موافقان و مخالفان را برای من بنویس و سر حسین بن علی را نیز با جواب نامه به سوی من بفرست».<ref>صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۱۵۲؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۸. خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ص۱۸۵.</ref> ولید با [[مروان بن حکم]] مشورت کرد<ref>ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، مطبعة العلمیه، ص۳-۴؛ دینوری، الامامه و السیاسه، ۱۹۹۰م، ص۲۲۷؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> و سپس [[عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان|عبدالله بن عمرو]] را به دنبال امام حسین(ع)، ابن‌زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی‌بکر فرستاد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۳۸-۳۳۹؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۰-۱۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ص۱۸۱؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۱۴.</ref>


امام حسین(ع) به همراه سی نفر<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۸؛ سید بن طاوس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۷.</ref> از نزدیکان خود به دارالاماره مدینه رفت.<ref>خوارزمی، مقتل‌الحسین، مکتبة المفید، ص۱۸۳؛ دینوری، الامامه والسیاسه، ۱۹۹۰م، ص۲۲۷؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ص۸۸.</ref> ولید، خبر مرگ معاویه را به او داد و سپس نامه یزید را برایش خواند که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) بیعت بگیرد. حسین(ع) به ولید فرمود: «به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.» ولید جواب داد: «نظر من نیز همین است.»<ref>دینوری، الامامه والسیاسه، ۱۹۹۰م، ص۲۲۸؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۲؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۹۹۲م، ج۵، ص۳۲۳.</ref> امام(ع) فرمود: «پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.»<ref>ابومخنف، مقتل‌الحسین، مطبعة العلمیه، ص۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۳.</ref> حاکم مدینه، عصر روز بعد، مأموران خود را به خانه حسین(ع) فرستاد تا جواب او را دریافت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۴.</ref> حسین(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۴۱؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۴.</ref> بعد از این مهلت‌خواهی، امام(ع) تصمیم گرفت مدینه را ترک کند.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۹؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ص۱۸۷.</ref>
امام حسین(ع) به همراه سی نفر<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۸؛ سید بن طاوس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۷.</ref> از نزدیکان خود به دارالاماره مدینه رفت.<ref>خوارزمی، مقتل‌الحسین، مکتبة المفید، ص۱۸۳؛ دینوری، الامامه والسیاسه، ۱۹۹۰م، ص۲۲۷؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ص۸۸.</ref> ولید، خبر مرگ معاویه را به او داد و سپس نامه یزید را برایش خواند که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) بیعت بگیرد. حسین(ع) به ولید فرمود: «به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.» ولید جواب داد: «نظر من نیز همین است.»<ref>دینوری، الامامه والسیاسه، ۱۹۹۰م، ص۲۲۸؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۲؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۹۹۲م، ج۵، ص۳۲۳.</ref> امام(ع) فرمود: «پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.»<ref>ابومخنف، مقتل‌الحسین، مطبعة العلمیه، ص۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۳.</ref> حاکم مدینه، عصر روز بعد، مأموران خود را به خانه حسین(ع) فرستاد تا جواب او را دریافت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۴.</ref> حسین(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۴۱؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۴.</ref> بعد از این مهلت‌خواهی، امام(ع) تصمیم گرفت مدینه را ترک کند.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۹؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ص۱۸۷.</ref>
۹٬۴۴۹

ویرایش