confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۲۷
ویرایش
Ali.jafari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
(ویکی سازی) |
||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
ابومستهل، روستائی که [[عبد اللّه بن حسن]] سندش را به وی داده بود و با چهار هزار دینار برابری میکرد همچنین پولهائی که عبدالله به خاطر سرایش کمیت در مدح بنی هاشم، از آنان فراهم آورده بود و مقدار آن به صد هزار درهم میرسید، برگرداند.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۲</ref> | ابومستهل، روستائی که [[عبد اللّه بن حسن]] سندش را به وی داده بود و با چهار هزار دینار برابری میکرد همچنین پولهائی که عبدالله به خاطر سرایش کمیت در مدح بنی هاشم، از آنان فراهم آورده بود و مقدار آن به صد هزار درهم میرسید، برگرداند.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۲</ref> | ||
کمیت اسدی، هنگام پس دادن این هدیهها جملاتی گفته است. مثلا؛ در پاسخ به هدیه [[فاطمه دختر امام حسین (ع)|فاطمه دختر حسین (ع)]] که سیصد دینار با اسبی سواری بود دیدههایش به اشک نشست و گفت: نه، بخدا سوگند نمیپذیرم که من شما را بهاندیشۀ دنیاداری، دوست نمیدارم.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۰ به نقل از «اغانی»، جلد ۱۵، صفحۀ ۱۲۳</ref> کمیت به امام سجّاد (ع) گفت: من شما را از آن جهت مدح گفتهام، که برایم وسیلهای در پیشگاه [[محمد (ص) | کمیت اسدی، هنگام پس دادن این هدیهها جملاتی گفته است. مثلا؛ در پاسخ به هدیه [[فاطمه دختر امام حسین (ع)|فاطمه دختر حسین (ع)]] که سیصد دینار با اسبی سواری بود دیدههایش به اشک نشست و گفت: نه، بخدا سوگند نمیپذیرم که من شما را بهاندیشۀ دنیاداری، دوست نمیدارم.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۰ به نقل از «اغانی»، جلد ۱۵، صفحۀ ۱۲۳</ref> کمیت به امام سجّاد (ع) گفت: من شما را از آن جهت مدح گفتهام، که برایم وسیلهای در پیشگاه [[محمد (ص)]] باشید. به امام باقر(ع) گفت: بخدا سوگند کس نداند (<small>و آن روز نیاید</small>) که من از شما درهم و دیناری بگیرم، تا خدای گرامی و بزرگی هست که مرا کفایت کند. و قول او به [[صادقین]] این است که: بخدا قسم من شما را بهاندیشۀ دنیاداری دوست نمیدارم و اگر خواستار دنیا بودم به نزد کسی میرفتم که آن را به دست داشت امّا من برای [[آخرت]] به شما مهر میورزم.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۱</ref> | ||
او در پاسخ به محبت عبد اللّه بن حسن بن علی(ع) میگوید: بخدا سوگند قصیدهای دربارۀ شما جز برای خدا نسرودهام و من در برابر آنچه برای خدا گفته ام، مزد و بهائی نمیگیرم. و همچنین سخنش به عبداللّه از نوادگان [[جعفر بن ابی طالب| جعفر]] این است؛ من از مدح شما، جز رضای خدا و رسولش ارادهای نداشتهام و پاداش دنیوی از شما نمیخواهم.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۱</ref> | او در پاسخ به محبت عبد اللّه بن حسن بن علی(ع) میگوید: بخدا سوگند قصیدهای دربارۀ شما جز برای خدا نسرودهام و من در برابر آنچه برای خدا گفته ام، مزد و بهائی نمیگیرم. و همچنین سخنش به عبداللّه از نوادگان [[جعفر بن ابی طالب| جعفر]] این است؛ من از مدح شما، جز رضای خدا و رسولش ارادهای نداشتهام و پاداش دنیوی از شما نمیخواهم.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۳۱</ref> |