confirmed، templateeditor
۱۰٬۷۷۱
ویرایش
(ویکی سازی) |
|||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
عصر [[جمعه]] [[۲ فروردین]] [[سال ۱۳۴۲ش]] مصادف با ([[۲۵ شوال]] ۱۳۸۲ق) سالروز شهادت [[امام صادق علیهالسلام]]، قرار بود سه جلسه مهم در بیت [[امام خمینی]]، [[مدرسه حجتیه]] و [[مدرسه فیضیه]] برقرار شود.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ۱۳۵۸ش، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۴.</ref> | عصر [[جمعه]] [[۲ فروردین]] [[سال ۱۳۴۲ش]] مصادف با ([[۲۵ شوال]] ۱۳۸۲ق) سالروز شهادت [[امام صادق علیهالسلام]]، قرار بود سه جلسه مهم در بیت [[امام خمینی]]، [[مدرسه حجتیه]] و [[مدرسه فیضیه]] برقرار شود.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ۱۳۵۸ش، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۴.</ref> | ||
با توجه به تعطیلی نوروز و اعلام عزای عمومی و صدور اعلامیه علما، دهها هزار نفر مردم از سراسر کشور به قم سرازیر شدند و در مراسم تاریخی شهادت امام صادق علیهالسلام در مدرسه فیضیه شرکت کردند. ازدحام چنان بود که تمام صحن و ایوانهای طبقه دوم پر از جمعیت بود.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref> | با توجه به تعطیلی [[نوروز]] و اعلام عزای عمومی و صدور اعلامیه علما، دهها هزار نفر مردم از سراسر کشور به قم سرازیر شدند و در مراسم تاریخی شهادت امام صادق علیهالسلام در مدرسه فیضیه شرکت کردند. ازدحام چنان بود که تمام صحن و ایوانهای طبقه دوم پر از جمعیت بود.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref> | ||
تلاش ساواک در به هم ریختن جلسه بیت امام و [[مدرسه حجتیه]] بینتیجه ماند.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ۱۳۵۸ش، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۴.</ref> اما جلسه مدرسه فیضیه به گونهای دیگر رقم خورد. مجلس سوگواری در این مدرسه از سوی [[آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی]] (۱۴۱۴ق/[[۱۳۷۲ش]]) برپا شده بود. بخشی از مأموران با لباس مبدل به قم آمده و بین جمعیت در فیضیه نشسته بودند.<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> بخش عمده نیروهای گارد شاهی نیز بیرون مدرسه و در میدان آستانه مستقر شده بودند.<ref>زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، ص۹۹.</ref> | تلاش ساواک در به هم ریختن جلسه بیت امام و [[مدرسه حجتیه]] بینتیجه ماند.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ۱۳۵۸ش، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۴.</ref> اما جلسه مدرسه فیضیه به گونهای دیگر رقم خورد. مجلس [[سوگواری]] در این مدرسه از سوی [[آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی]] (۱۴۱۴ق/[[۱۳۷۲ش]]) برپا شده بود. بخشی از مأموران با لباس مبدل به قم آمده و بین جمعیت در فیضیه نشسته بودند.<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> بخش عمده نیروهای گارد شاهی نیز بیرون مدرسه و در میدان آستانه مستقر شده بودند.<ref>زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، ص۹۹.</ref> | ||
سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ [[۱۳۹۵ش]]) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (د.۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> که در مراسم صبح [[مدرسه علمیه حجتیه (قم)|مدرسه حجتیه]] نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیهالسلام و کوششهای دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]] به عنوان «دانشگاه امام صادق علیهالسلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش میکرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!ای مسلمانهایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...» صدای صلواتها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۹.</ref> | سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ [[۱۳۹۵ش]]) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (د.۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> که در مراسم صبح [[مدرسه علمیه حجتیه (قم)|مدرسه حجتیه]] نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی [[امام صادق علیهالسلام]] و کوششهای دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]] به عنوان «دانشگاه امام صادق علیهالسلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش میکرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!ای مسلمانهایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...» صدای صلواتها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۹.</ref> | ||
در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را([[سیدیونس رودباری]])(۱۳۱۱-۱۳۴۲ش.) از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. در این حادثه صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref> گفته شده بیش از بیست نفر از زخمیها به بیمارستان نکویی قم منتقل شدند که دو نفر از آنها نیز به [[شهادت]] رسیدند.<ref>قاسمپور، خاطرات محسن رفیق دوست، ۱۳۸۳ش، ص۴۷.</ref> | در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را([[سیدیونس رودباری]])(۱۳۱۱-۱۳۴۲ش.) از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. در این حادثه صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref> گفته شده بیش از بیست نفر از زخمیها به بیمارستان نکویی قم منتقل شدند که دو نفر از آنها نیز به [[شهادت]] رسیدند.<ref>قاسمپور، خاطرات محسن رفیق دوست، ۱۳۸۳ش، ص۴۷.</ref> |