واقعه فیضیه: تفاوت میان نسخهها
←روز واقعه
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ [[۱۳۹۵ش]]) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (د.۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> که در مراسم صبح [[مدرسه علمیه حجتیه (قم)|مدرسه حجتیه]] نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیهالسلام و کوششهای دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]] به عنوان «دانشگاه امام صادق علیهالسلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش میکرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!ای مسلمانهایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...» صدای صلواتها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۹.</ref> | سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ [[۱۳۹۵ش]]) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (د.۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.</ref> که در مراسم صبح [[مدرسه علمیه حجتیه (قم)|مدرسه حجتیه]] نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیهالسلام و کوششهای دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]] به عنوان «دانشگاه امام صادق علیهالسلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش میکرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!ای مسلمانهایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...» صدای صلواتها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۹.</ref> | ||
در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را([[سیدیونس رودباری]]) از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. در این حادثه صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref> گفته شده بیش از بیست نفر از زخمیها به بیمارستان نکویی قم منتقل شدند که دو نفر از آنها نیز به [[شهادت]] رسیدند.<ref>قاسمپور، خاطرات محسن رفیق دوست، ۱۳۸۳ش، ص۴۷.</ref> | در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را([[سیدیونس رودباری]])(۱۳۱۱-۱۳۴۲ش.) از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. در این حادثه صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند.<ref>[http://www.irdc.ir/fa/news/771 روایت یک افسر ارتشی از فاجعه خونین فیضیه]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.</ref> گفته شده بیش از بیست نفر از زخمیها به بیمارستان نکویی قم منتقل شدند که دو نفر از آنها نیز به [[شهادت]] رسیدند.<ref>قاسمپور، خاطرات محسن رفیق دوست، ۱۳۸۳ش، ص۴۷.</ref> | ||