Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۱۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات روایت | {{جعبه اطلاعات روایت | ||
| عنوان = حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه | | عنوان = حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه | ||
| عرض = | | عرض = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
برخی هم گفتهاند این حدیث بر [[برهان نظم]] دلالت دارد؛ زیرا از شناخت نظم موجود در جسم و روح انسان میتوان به وجود ناظم آن پی برد. | برخی هم گفتهاند این حدیث بر [[برهان نظم]] دلالت دارد؛ زیرا از شناخت نظم موجود در جسم و روح انسان میتوان به وجود ناظم آن پی برد. | ||
== | ==اهمیت و جایگاه== | ||
حدیث «مَن عَرَفَ نَفسَه» حدیثی [[حدیث مشهور|مشهور]] است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۸۱.</ref> که در آن شناخت نفس، راهی برای شناخت خدا معرفی شده | حدیث «مَن عَرَفَ نَفسَه» حدیثی [[حدیث مشهور|مشهور]] است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۸۱.</ref> که در آن شناخت نفس، راهی برای شناخت خدا معرفی شده است: '''«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»'''؛ هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت. | ||
این حدیث هم از [[پیامبر اسلام(ص)]]<ref>جعفر بن محمد(منسوب)، مصباحالشریعه، ۱۴۰۰، ص۱۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۱۰۲؛ فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۱، ج۹، ص۴۶۰ و ج۳۰، ص۷۲۱.</ref> نقل شده است و هم از [[امام علی(ع)]].<ref>جاحظ، مطلوب کل طالب، ۱۳۷۴ش، ص۷۱؛ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۵۸۸؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۴۳۰؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۹۲(ابن ابی الحدید این حدیث را در حکمتهای منسوب به امام علی(ع) نقل کرده است).</ref> به گفته ملاصدرا بر اساس [[روایات]] مضمون این حدیث در همه کتب آسمانی وجود دارد.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۶۰ش، ص۱۳۳.</ref> [[علامه مجلسی]] هم حدیث «من عرف نفسه» را از صحف [[ادریس نبی|ادریس نبی(ع)]] نقل کرده است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۴۵۶.</ref> | |||
نوشتههای مستقلی | این حدیث از دیرباز مورد توجه حکیمان و عارفان بوده است.<ref>مهریزی، «شرح حدیث من عرف نفسه»، ص۱۴۴.</ref> نوشتههای مستقلی در شرح و تفسیر این حدیث نگاشته شده است.<ref>نگاه کنید به محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۱-۱۵۳.</ref> [[مهدی مهریزی]] حدیثپژوه شیعه، به جز شرحهایی که رد ضمن کتابهای مختلف برای این حدیث ذکر شده است، ۲۶ شرح مستقل فهرست کرده است.<ref>مهریزی، «شرح حدیث من عرف نفسه»، ص۱۴۴.</ref> از جمله آنها «الرسالة الوجودية في معنى قوله(ص): من عرف نفسه فقد عرف ربه» از [[محیی الدین عربی]]، <ref>حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref> «شرح حدیث من عرف نفسه» از محمد غزالی،<ref>محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۳.</ref> و «مرآت المحققین در معنای من عرف نفسه» از شیخ محمود شبستری است.<ref>محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۲.</ref> | ||
==برداشتها از حدیث== | ==برداشتها از حدیث== | ||
برای حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» معناها و تفسیرهای گوناگونی بیان شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۹؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۱.</ref> [[حسن حسنزاده آملی]] بیش از نود معنا برای آن ذکر کرده است.<ref>حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۲۰۰-۲۱۶.</ref> | برای حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» معناها و تفسیرهای گوناگونی بیان شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۹؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۱.</ref> [[حسن حسنزاده آملی]] بیش از نود معنا برای آن ذکر کرده است.<ref>حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۲۰۰-۲۱۶.</ref> [[ملاصدرا]] از آن با نام [[برهان معرفت نفس]] یاد کرده و آن را پس از [[برهان صدیقین]] ارزشمندترین برهان برای اثبات و شناخت خدا شمرده است.<ref>ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ۱۳۶۰ش، ص۴۶.</ref> | ||
برخی از برداشتها از این حدیث بهشرح زیر است: | برخی از برداشتها از این حدیث بهشرح زیر است: | ||
[[عبدالله جوادی آملی]] این تفسیر از حدیث را نادرست یا در سطح پایین شمرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۷.</ref> | === امکان شناخت صفات خداوند === | ||
بسیاری از عالمان شیعه و سنی بر این باورند ویژگیهای انسان ضد ویژگیهای خدا است. ازاینرو با شناخت ضد ویژگیهای انسان، میتوان خدا را شناخت. برای مثال با شناخت حادثبودن، ممکنبودن، ضعیفبودن و نیازمندبودن انسان میتوان فهمید که خداوند بهترتیب [[قدیم]]، [[واجب الوجود |واجبالوجود]]، قویّ و بینیاز است.<ref>درخصوص عالمان شیعه نگاه کنید به ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص ص۳۲۶و۳۲۷(شرح عبدالوهاب)؛ مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۲۵۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۳۰؛ در خصوص عالمان سنی نگاه کنید به واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸؛ فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۱، ج۹، ص۴۶۰؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۷؛ نووی، فتاوی النووی، ۱۴۱۷ق، ص۲۴۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref> [[عبدالله جوادی آملی]] این تفسیر از حدیث را نادرست یا در سطح پایین شمرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۷.</ref> | |||
=== دلالت بر برهان نظم === | |||
[[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که حدیث من عرف نفسه به [[برهان نظم]] اشاره دارد؛ زیرا شناخت شگفتیهای [[روح]] و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون میکند؛ چون این نظم عجیب و شگفتانگیز نمیتواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۸.</ref> برخی گفتهاند با توجه به آیات و احادیث مرتبط، این تفسیر از حدیث روشنترین معنای آن است.<ref>محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref> | [[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که حدیث من عرف نفسه به [[برهان نظم]] اشاره دارد؛ زیرا شناخت شگفتیهای [[روح]] و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون میکند؛ چون این نظم عجیب و شگفتانگیز نمیتواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۸.</ref> برخی گفتهاند با توجه به آیات و احادیث مرتبط، این تفسیر از حدیث روشنترین معنای آن است.<ref>محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref> | ||
=== ناتوانی از شناخت کامل خداوند === | |||
گروهی از عالمان شیعه و سنی، در توضیح معنای روایت، این احتمال را ذکر کردهاند که شاید روایت بیانگر این مطلب است: انسان که قادر به شناخت کامل از حقیقت خودش نیست، محال است به شناخت کامل از حقیقت خدا دست یابد.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۵۴ و ج۶، ص۶۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این تفسیر را در تقابل با آیات و روایاتی میداند که آشکارا خودشناسی را راه خداشناسی دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref> | گروهی از عالمان شیعه و سنی، در توضیح معنای روایت، این احتمال را ذکر کردهاند که شاید روایت بیانگر این مطلب است: انسان که قادر به شناخت کامل از حقیقت خودش نیست، محال است به شناخت کامل از حقیقت خدا دست یابد.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۵۴ و ج۶، ص۶۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این تفسیر را در تقابل با آیات و روایاتی میداند که آشکارا خودشناسی را راه خداشناسی دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref> | ||
[[محمدتقی مجلسی]] بعد از ذکر این معنا، آن را متناظر با این شعر از [[سنایی غزنوی]] قرار داده است:<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | [[محمدتقی مجلسی]] بعد از ذکر این معنا، آن را متناظر با این شعر از [[سنایی غزنوی]] قرار داده است:<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۱: | ||
چون تو در نفس خود زبون باشی\\عارف کردگار چون باشی}} | چون تو در نفس خود زبون باشی\\عارف کردگار چون باشی}} | ||
=== بازشدن چشم دل با سیر و سلوک === | |||
خودشناسی گاهی به شکل مفهومی است و با استدلال همراه است و به درک حصولی از [[خدا]] میانجامد؛ گاهی هم به شکل وجودی است و با [[ریاضت|سیر و سلوک]] بدست میآید و به درک حضوری از خدا میرسد. میتوان حدیث را به هر دو معنا دانست؛ اما به نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر حدیث به معنای اخیر، عمیقتر از تفسیر آن به معنای نخست است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref> | خودشناسی گاهی به شکل مفهومی است و با استدلال همراه است و به درک حصولی از [[خدا]] میانجامد؛ گاهی هم به شکل وجودی است و با [[ریاضت|سیر و سلوک]] بدست میآید و به درک حضوری از خدا میرسد. میتوان حدیث را به هر دو معنا دانست؛ اما به نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر حدیث به معنای اخیر، عمیقتر از تفسیر آن به معنای نخست است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref> | ||
=== اثبات تجرد نفس === | |||
یکی از فروع مبتنی بر [[اصل علیت]]، اصل سنخیت است و معنای آن این است که هر معلولی از علتی هم سنخ خود به وجود می آید. بنابراین ازآنجاکه نفس انسانی (به عنوان معلول) در مقام ذات، مجرد از ماده است، علت به وجود آورنده نفس هم باید امری مجرد از ماده باشد برپایه این استدلال، یکی دیگر از ویژگی های پروردگار که همان غیرجسمانی بودن است، شناخته می شود و با اثبات این صفت خداوند که مجرد بودن است، اصل وجودش نیز اثبات خواهد شد و این همان نکته حدیث است که با شناخت نفس، خداوند شناخته خواهد شد. <ref>الملا صدرا، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۰۵ و پاوررقی ملاهادی سبزروای</ref> | یکی از فروع مبتنی بر [[اصل علیت]]، اصل سنخیت است و معنای آن این است که هر معلولی از علتی هم سنخ خود به وجود می آید. بنابراین ازآنجاکه نفس انسانی (به عنوان معلول) در مقام ذات، مجرد از ماده است، علت به وجود آورنده نفس هم باید امری مجرد از ماده باشد برپایه این استدلال، یکی دیگر از ویژگی های پروردگار که همان غیرجسمانی بودن است، شناخته می شود و با اثبات این صفت خداوند که مجرد بودن است، اصل وجودش نیز اثبات خواهد شد و این همان نکته حدیث است که با شناخت نفس، خداوند شناخته خواهد شد. <ref>الملا صدرا، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۰۵ و پاوررقی ملاهادی سبزروای</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۱: | ||
در منابع روایی، مضمون حدیث «من عرف نفسه» در [[حدیث|احادیثی]] مشابه هم نقل شده است. برای نمونه در حدیثی آمده است که شخصی از [[پیامبر(ص)]] پرسید: ای رسول خدا، طریق معرفت خداوند چیست؟ پیامبر(ص) گفت: «شناخت نفس».<ref>ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref>{{یاد|أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الْحَقِِّ. فَقَالَ: «مَعْرِفَةُ النَّفْس».}} همچنین از [[امام علی(ع)]] نقل شده است: «در عجبم از کسی که نسبت به نفس خود جاهل است، چگونه خدای خود را میشناسد؟!»<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۱؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۳۲۹.</ref>{{یاد|«عَجِبْتُ لِمَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ کَیْفَ یَعْرِفُ رَبَّهُ.»}}<ref>برای دیدن احادیث دیگر نگاه کنید به سیدمرتضی، امالی المرتضی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۴؛ جعفر بن محمد(منسوب)، مصباح الشریعه، ۱۴۰۰، ص۱۳؛ شعیری، جامع الاخبار، انتشارات حیدریه، ص۴.</ref> | در منابع روایی، مضمون حدیث «من عرف نفسه» در [[حدیث|احادیثی]] مشابه هم نقل شده است. برای نمونه در حدیثی آمده است که شخصی از [[پیامبر(ص)]] پرسید: ای رسول خدا، طریق معرفت خداوند چیست؟ پیامبر(ص) گفت: «شناخت نفس».<ref>ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref>{{یاد|أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الْحَقِِّ. فَقَالَ: «مَعْرِفَةُ النَّفْس».}} همچنین از [[امام علی(ع)]] نقل شده است: «در عجبم از کسی که نسبت به نفس خود جاهل است، چگونه خدای خود را میشناسد؟!»<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۱؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۳۲۹.</ref>{{یاد|«عَجِبْتُ لِمَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ کَیْفَ یَعْرِفُ رَبَّهُ.»}}<ref>برای دیدن احادیث دیگر نگاه کنید به سیدمرتضی، امالی المرتضی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۴؛ جعفر بن محمد(منسوب)، مصباح الشریعه، ۱۴۰۰، ص۱۳؛ شعیری، جامع الاخبار، انتشارات حیدریه، ص۴.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۵: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://jphilosophy.um.ac.ir/article/view/13944 «بررسی و تحلیل حدیث تلازم معرفت نفس و معرفت رب از دیدگاه عالمان شیعه»، علی اله بداشتی.] | *[https://jphilosophy.um.ac.ir/article/view/13944 «بررسی و تحلیل حدیث تلازم معرفت نفس و معرفت رب از دیدگاه عالمان شیعه»، علی اله بداشتی.] | ||
* [https://jmb.ut.ac.ir/article_12707.html «تبیین حکمی و عرفانی حدیث من عرف نفسه»، امیر شیرزاد.] | *[https://jmb.ut.ac.ir/article_12707.html «تبیین حکمی و عرفانی حدیث من عرف نفسه»، امیر شیرزاد.] | ||
* [http://kalami.nashriyat.ir/node/634 «تبیین برهان معرفت نفس؛ بر مبنای حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه»، مرتضی خوش صحبت و محمد جعفری.] | *[http://kalami.nashriyat.ir/node/634 «تبیین برهان معرفت نفس؛ بر مبنای حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه»، مرتضی خوش صحبت و محمد جعفری.] | ||
{{احادیث مشهور}} | {{احادیث مشهور}} | ||
{{پیامبر اسلام}} | {{پیامبر اسلام}} |