۵٬۴۲۹
ویرایش
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
برخی از برداشتها از این حدیث بهشرح زیر است: | برخی از برداشتها از این حدیث بهشرح زیر است: | ||
*'''با شناخت ویژگیهای انسان، میتوان ویژگیهای خدا را شناخت'''<br> | *'''با شناخت ویژگیهای انسان، میتوان ویژگیهای خدا را شناخت'''<br> | ||
بسیاری از عالمان شیعه و سنی بر این باورند ویژگیهای انسان ضد ویژگیهای خدا است. ازاینرو با شناخت ضد ویژگیهای انسان، میتوان خدا را شناخت. برای مثال با شناخت حادثبودن، ممکنبودن، ضعیفبودن و نیازمندبودن انسان میتوان فهمید که خداوند بهترتیب [[قدیم]]، [[واجب الوجود |واجبالوجود]]، قویّ و بینیاز است.<ref>درخصوص عالمان شیعه نگاه کنید به ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص ص۳۲۶و۳۲۷(شرح عبدالوهاب)؛ مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۲۵۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۳۰؛ در خصوص عالمان سنی نگاه کنید به واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸؛ فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۱، ج۹، ص۴۶۰؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۷؛ نووی، فتاوی النووی، ۱۴۱۷ق، ص۲۴۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref> | بسیاری از عالمان شیعه و سنی بر این باورند ویژگیهای انسان ضد ویژگیهای خدا است. ازاینرو با شناخت ضد ویژگیهای انسان، میتوان خدا را شناخت. برای مثال با شناخت حادثبودن، ممکنبودن، ضعیفبودن و نیازمندبودن انسان میتوان فهمید که خداوند بهترتیب [[قدیم]]، [[واجب الوجود |واجبالوجود]]، قویّ و بینیاز است.<ref>درخصوص عالمان شیعه نگاه کنید به ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص ص۳۲۶و۳۲۷(شرح عبدالوهاب)؛ مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۲۵۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۳۰؛ در خصوص عالمان سنی نگاه کنید به واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸؛ فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۱، ج۹، ص۴۶۰؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۷؛ نووی، فتاوی النووی، ۱۴۱۷ق، ص۲۴۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
[[عبدالله جوادی آملی]] این تفسیر از حدیث را نادرست یا در سطح پایین شمرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۷.</ref> | [[عبدالله جوادی آملی]] این تفسیر از حدیث را نادرست یا در سطح پایین شمرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۷.</ref> | ||
*'''حدیث بر برهان نظم دلالت دارد''' | *'''حدیث بر برهان نظم دلالت دارد''' | ||
[[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که حدیث من عرف نفسه به [[برهان نظم]] اشاره دارد؛ زیرا شناخت شگفتیهای [[روح]] و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون میکند؛ چون این نظم عجیب و شگفتانگیز نمیتواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۸.</ref> برخی گفتهاند با توجه به آیات و احادیث مرتبط، این تفسیر از حدیث روشنترین معنای آن است.<ref>محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref> | [[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که حدیث من عرف نفسه به [[برهان نظم]] اشاره دارد؛ زیرا شناخت شگفتیهای [[روح]] و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون میکند؛ چون این نظم عجیب و شگفتانگیز نمیتواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۸.</ref> برخی گفتهاند با توجه به آیات و احادیث مرتبط، این تفسیر از حدیث روشنترین معنای آن است.<ref>محمدی ریشهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref> | ||
*'''همانگونه که شناخت کامل از حقیقت نفس ممکن نیست، شناخت کامل از حقیقت خدا هم محال است''' | *'''همانگونه که شناخت کامل از حقیقت نفس ممکن نیست، شناخت کامل از حقیقت خدا هم محال است''' | ||
گروهی از عالمان شیعه و سنی، در توضیح معنای روایت، این احتمال را ذکر کردهاند که شاید روایت بیانگر این مطلب است: انسان که قادر به شناخت کامل از حقیقت خودش نیست، محال است به شناخت کامل از حقیقت خدا دست یابد.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۵۴ و ج۶، ص۶۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این تفسیر را در تقابل با آیات و روایاتی میداند که آشکارا خودشناسی را راه خداشناسی دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref> | گروهی از عالمان شیعه و سنی، در توضیح معنای روایت، این احتمال را ذکر کردهاند که شاید روایت بیانگر این مطلب است: انسان که قادر به شناخت کامل از حقیقت خودش نیست، محال است به شناخت کامل از حقیقت خدا دست یابد.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۵۴ و ج۶، ص۶۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این تفسیر را در تقابل با آیات و روایاتی میداند که آشکارا خودشناسی را راه خداشناسی دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref> | ||
[[محمدتقی مجلسی]] بعد از ذکر این معنا، آن را متناظر با این شعر از [[سنایی غزنوی]] قرار داده است:<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | [[محمدتقی مجلسی]] بعد از ذکر این معنا، آن را متناظر با این شعر از [[سنایی غزنوی]] قرار داده است:<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | ||
{{ | {{شعر جدید | ||
|ای شده از نهاد خود عاجز | |ای شده از نهاد خود عاجز\\کی شناسی خدای را هرگز | ||
چون تو در نفس خود زبون باشی\\عارف کردگار چون باشی}} | |||
*'''با تهذیب نفس و صفای باطن، چشم دل به سوی خدا گشوده میشود'''<br> | *'''با تهذیب نفس و صفای باطن، چشم دل به سوی خدا گشوده میشود'''<br> |