پرش به محتوا

حدیث من عرف نفسه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:


این حدیث از دیرباز مورد توجه حکیمان و عارفان بوده است.<ref>مهریزی، «شرح حدیث من عرف نفسه»، ص۱۴۴.</ref> نوشته‌های مستقلی در شرح و تفسیر این حدیث نگاشته شده است.<ref>نگاه کنید به محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۱-۱۵۳.</ref> [[مهدی مهریزی]] حدیث‌پژوه شیعه، به جز شرح‌هایی که رد ضمن کتاب‌های مختلف برای این حدیث ذکر شده است، ۲۶ شرح مستقل فهرست کرده است.<ref>مهریزی، «شرح حدیث من عرف نفسه»، ص۱۴۴.</ref>  از جمله آن‌ها «الرسالة الوجودية في معنى قوله(ص): من عرف نفسه فقد عرف ربه‏» از [[محیی الدین عربی]]، <ref>حسن‌زاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref> «شرح حدیث من عرف نفسه» از محمد غزالی،<ref>محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۳.</ref>  و «مرآت المحققین در معنای من عرف نفسه» از شیخ محمود شبستری است.<ref>محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۲.</ref>
این حدیث از دیرباز مورد توجه حکیمان و عارفان بوده است.<ref>مهریزی، «شرح حدیث من عرف نفسه»، ص۱۴۴.</ref> نوشته‌های مستقلی در شرح و تفسیر این حدیث نگاشته شده است.<ref>نگاه کنید به محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۱-۱۵۳.</ref> [[مهدی مهریزی]] حدیث‌پژوه شیعه، به جز شرح‌هایی که رد ضمن کتاب‌های مختلف برای این حدیث ذکر شده است، ۲۶ شرح مستقل فهرست کرده است.<ref>مهریزی، «شرح حدیث من عرف نفسه»، ص۱۴۴.</ref>  از جمله آن‌ها «الرسالة الوجودية في معنى قوله(ص): من عرف نفسه فقد عرف ربه‏» از [[محیی الدین عربی]]، <ref>حسن‌زاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref> «شرح حدیث من عرف نفسه» از محمد غزالی،<ref>محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۳.</ref>  و «مرآت المحققین در معنای من عرف نفسه» از شیخ محمود شبستری است.<ref>محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۲.</ref>
=== ارتباط حدیث با آیات قرآن ===
شماری از مفسران حدیث «من عرف نفسه» را هم‌معنا یا دارای ارتباط معنایی با برخی از آیات قرآن دانسته‌اند. برای مثال علامه طباطبایی منظور از عبارت‌های قرآنیِ «عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ» در [[آیه ۱۰۵ سوره مائده]]،<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۵.</ref>  «سَنُرِ‌یهِمْ آیاتِنَا...فِی أَنفُسِهِمْ»<ref>سوره فصلت،‌آیه ۵۳.</ref> (به‌زودی نشانه‌های خود را...در دل‌هایشان به آن‌ها نشان خواهیم داد) در [[آیه ۵۳ سوره فصلت]] و «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ، وَ فِي أَنْفُسِكُم»<ref>سوره ذاریات، آیه۲۰ و ۲۱.</ref> (و روى زمين براى اهل يقين نشانه‏‌هايى است و در خود شما) در [[آیه ۲۰ سوره ذاریات|آیه ۲۰]] و [[آیه ۲۱ سوره ذاریات|۲۱ سوره ذاریات]] را همان [[معرفت نفس]] دانسته و حدیث «من عرف نفسه» را نقل کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۵تا۱۷۰</ref>
همچنین [[ملاصدرا]]، [[علامه طباطبایی]] و [[جوادی آملی]] ذیل [[آیه ۱۹ سوره حشر]] «نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»<ref>سوره حشر، آیه ۱۹.</ref> (خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد) از این حدیث سخن گفته‌اند.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۵؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵و۱۸۱.</ref> ابوالحسن علی واحدی، مفسر سنی قرن پنجم قمری، هم ذیل [[آیه ۱۳۰ سوره بقره]]<ref>«وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَه»؛ جز افراد سفیه و نادان، چه کسى از آیین ابراهیم رویگردان خواهد شد؟!</ref> این حدیث را پیش کشیده است.<ref>واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸.</ref>
=== احادیث مشابه ===
در منابع روایی، مضمون حدیث «من عرف نفسه» در [[حدیث|احادیثی]] مشابه هم نقل شده است. برای نمونه در حدیثی آمده است که شخصی از [[پیامبر(ص)]] پرسید: ای رسول خدا، طریق معرفت خداوند چیست؟ پیامبر(ص) گفت: «شناخت نفس».<ref>ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref>{{یاد|أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ‏ الطَّرِیقُ‏ إِلَى‏ مَعْرِفَةِ الْحَقِِّ. فَقَالَ: «مَعْرِفَةُ النَّفْس».}} همچنین از [[امام علی(ع)]] نقل شده است: «در عجبم از کسی که نسبت به نفس خود جاهل است، چگونه خدای خود را می‌شناسد؟!»<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۱؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ‌۱۳۷۶ش، ص۳۲۹.</ref>{{یاد|«عَجِبْتُ لِمَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ کَیْفَ یَعْرِفُ رَبَّهُ.»}}<ref>برای دیدن احادیث دیگر نگاه کنید به سیدمرتضی، امالی المرتضی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۴؛ جعفر بن محمد(منسوب)، مصباح الشریعه، ۱۴۰۰، ص۱۳؛ شعیری، جامع الاخبار، انتشارات حیدریه، ص۴.</ref>


==برداشت‌ها از حدیث==
==برداشت‌ها از حدیث==
خط ۳۸: خط ۴۶:
برخی از برداشت‌ها از این حدیث به‌شرح زیر است:
برخی از برداشت‌ها از این حدیث به‌شرح زیر است:


=== امکان شناخت صفات خداوند ===
===امکان شناخت صفات خداوند===
بسیاری از عالمان شیعه و سنی بر این باورند ویژگی‌های انسان ضد ویژگی‌های خدا است. ازاین‌رو با شناخت ضد ویژگی‌های انسان، می‌توان خدا را شناخت. برای مثال با شناخت حادث‌بودن، ممکن‌بودن، ضعیف‌بودن و نیازمندبودن انسان می‌توان فهمید که خداوند به‌ترتیب [[قدیم]]، [[واجب الوجود |واجب‌الوجود]]، قویّ و بی‌نیاز است.<ref>درخصوص عالمان شیعه نگاه کنید به ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص ص۳۲۶و۳۲۷(شرح عبدالوهاب)؛ مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۲۵۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۳۰؛ در خصوص عالمان سنی نگاه کنید به واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸؛ فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۱، ج۹، ص۴۶۰؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۷؛ نووی، فتاوی النووی، ۱۴۱۷ق، ص۲۴۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲،‌ ص۲۹۰.</ref> [[عبدالله جوادی آملی]] این تفسیر از حدیث را نادرست یا در سطح پایین شمرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۷.</ref>
بسیاری از عالمان شیعه و سنی بر این باورند ویژگی‌های انسان ضد ویژگی‌های خدا است. ازاین‌رو با شناخت ضد ویژگی‌های انسان، می‌توان خدا را شناخت. برای مثال با شناخت حادث‌بودن، ممکن‌بودن، ضعیف‌بودن و نیازمندبودن انسان می‌توان فهمید که خداوند به‌ترتیب [[قدیم]]، [[واجب الوجود |واجب‌الوجود]]، قویّ و بی‌نیاز است.<ref>درخصوص عالمان شیعه نگاه کنید به ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص ص۳۲۶و۳۲۷(شرح عبدالوهاب)؛ مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸ و ۱۱۹؛ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۲۵۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۳۰؛ در خصوص عالمان سنی نگاه کنید به واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸؛ فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۱، ج۹، ص۴۶۰؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۷؛ نووی، فتاوی النووی، ۱۴۱۷ق، ص۲۴۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲،‌ ص۲۹۰.</ref> [[عبدالله جوادی آملی]] این تفسیر از حدیث را نادرست یا در سطح پایین شمرده است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۷.</ref>


=== دلالت بر برهان نظم ===
===دلالت بر برهان نظم===
[[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که حدیث من عرف نفسه به [[برهان نظم]] اشاره دارد؛ زیرا شناخت شگفتی‌های [[روح]] و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون می‌کند؛ چون این نظم عجیب و شگفت‌انگیز نمی‌تواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن،‌ ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۸.</ref> برخی گفته‌اند با توجه به آیات و احادیث مرتبط،‌ این تفسیر از حدیث روشن‌ترین معنای آن است.<ref>محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref>
[[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که حدیث من عرف نفسه به [[برهان نظم]] اشاره دارد؛ زیرا شناخت شگفتی‌های [[روح]] و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون می‌کند؛ چون این نظم عجیب و شگفت‌انگیز نمی‌تواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن،‌ ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۸.</ref> برخی گفته‌اند با توجه به آیات و احادیث مرتبط،‌ این تفسیر از حدیث روشن‌ترین معنای آن است.<ref>محمدی ری‌شهری و همکاران، دانشنامه عقاید اسلامی، ‌۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref>


=== ناتوانی از شناخت کامل خداوند ===
===ناتوانی از شناخت کامل خداوند===
گروهی از عالمان شیعه و سنی، در توضیح معنای روایت، این احتمال را ذکر کرده‌اند که شاید روایت بیانگر این مطلب است: انسان که قادر به شناخت کامل از حقیقت خودش نیست، محال است به شناخت کامل از حقیقت خدا دست یابد.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۵۴ و ج۶، ص۶۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این تفسیر را در تقابل با آیات و روایاتی می‌داند که آشکارا خودشناسی را راه خداشناسی دانسته‌اند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>
گروهی از عالمان شیعه و سنی، در توضیح معنای روایت، این احتمال را ذکر کرده‌اند که شاید روایت بیانگر این مطلب است: انسان که قادر به شناخت کامل از حقیقت خودش نیست، محال است به شناخت کامل از حقیقت خدا دست یابد.<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۹، ص۲۹۸؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۰؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۵۴ و ج۶، ص۶۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این تفسیر را در تقابل با آیات و روایاتی می‌داند که آشکارا خودشناسی را راه خداشناسی دانسته‌اند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>
[[محمدتقی مجلسی]] بعد از ذکر این معنا، آن را متناظر با این شعر از [[سنایی غزنوی]] قرار داده است:<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref>
[[محمدتقی مجلسی]] بعد از ذکر این معنا، آن را متناظر با این شعر از [[سنایی غزنوی]] قرار داده است:<ref>مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref>
خط ۵۱: خط ۵۹:
چون تو در نفس خود زبون باشی\\عارف کردگار چون باشی}}
چون تو در نفس خود زبون باشی\\عارف کردگار چون باشی}}


=== بازشدن چشم دل با سیر و سلوک ===
===بازشدن چشم دل با سیر و سلوک===
خودشناسی گاهی به شکل مفهومی است و با استدلال همراه است و به درک حصولی از [[خدا]] می‌انجامد؛ گاهی هم به شکل وجودی است و با [[ریاضت|سیر و سلوک]] بدست می‌آید و به درک حضوری از خدا می‌رسد. می‌توان حدیث را به هر دو معنا دانست؛ اما به نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر حدیث به معنای اخیر، عمیق‌تر از تفسیر آن به معنای نخست است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref>
خودشناسی گاهی به شکل مفهومی است و با استدلال همراه است و به درک حصولی از [[خدا]] می‌انجامد؛ گاهی هم به شکل وجودی است و با [[ریاضت|سیر و سلوک]] بدست می‌آید و به درک حضوری از خدا می‌رسد. می‌توان حدیث را به هر دو معنا دانست؛ اما به نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر حدیث به معنای اخیر، عمیق‌تر از تفسیر آن به معنای نخست است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref>


=== اثبات تجرد نفس ===
===اثبات تجرد نفس===
یکی از فروع مبتنی بر [[اصل علیت]]، اصل سنخیت است و معنای آن این است که هر معلولی از علتی هم سنخ خود به وجود می آید. بنابراین ازآنجاکه نفس انسانی (به عنوان معلول) در مقام ذات، مجرد از ماده است، علت به وجود آورنده نفس هم باید امری مجرد از ماده باشد برپایه این استدلال، یکی دیگر از ویژگی های پروردگار که همان غیرجسمانی بودن است، شناخته می شود و با اثبات این صفت خداوند که مجرد بودن است، اصل وجودش نیز اثبات خواهد شد و این همان نکته حدیث است که با شناخت نفس، خداوند شناخته خواهد شد.  <ref>الملا صدرا، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۰۵ و پاوررقی ملاهادی سبزروای</ref>
یکی از فروع مبتنی بر [[اصل علیت]]، اصل سنخیت است و معنای آن این است که هر معلولی از علتی هم سنخ خود به وجود می آید. بنابراین ازآنجاکه نفس انسانی (به عنوان معلول) در مقام ذات، مجرد از ماده است، علت به وجود آورنده نفس هم باید امری مجرد از ماده باشد برپایه این استدلال، یکی دیگر از ویژگی های پروردگار که همان غیرجسمانی بودن است، شناخته می شود و با اثبات این صفت خداوند که مجرد بودن است، اصل وجودش نیز اثبات خواهد شد و این همان نکته حدیث است که با شناخت نفس، خداوند شناخته خواهد شد.  <ref>الملا صدرا، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۰۵ و پاوررقی ملاهادی سبزروای</ref>


خط ۶۲: خط ۷۰:
==منابع حدیث==
==منابع حدیث==
حدیث «من عرف نفسه» در [[کتب اربعه امامیه|کتب اربعه شیعه]] و [[صحاح سته]] اهل سنت نقل نشده است؛ اما در منابعی همچون «[[مصباح الشریعه]]» منسوب به [[امام صادق(ع) |امام صادق(ع)]]،<ref>مصباح‌الشریعه، ۱۴۰۰ق، ص۱۳.</ref> «[[عوالی اللئالی العزیزیة]]» اثر [[ابن ابی جمهور احسائی]]<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۴،‌ ص۱۰۲.</ref> از پیامبر اسلام(ص) و در منابعی چون «مطلوب کل طالب» اثر ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ،<ref>جاحظ، مطلوب کل طالب، ۱۳۷۴ش، ص۷۱؛ ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۳و۳۲۶.</ref> «[[غرر الحکم و درر الکلم]]» اثر [[ابوالفتح آمدی|ابوالفَتح آمدِی]] <ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۵۸۸.</ref> و «[[عیون الحکم و المواعظ]]» اثر لیثی واسطی<ref>لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ‌۱۳۷۶ش، ص۴۳۰.</ref> از [[امام علی(ع)]] نقل شده است.
حدیث «من عرف نفسه» در [[کتب اربعه امامیه|کتب اربعه شیعه]] و [[صحاح سته]] اهل سنت نقل نشده است؛ اما در منابعی همچون «[[مصباح الشریعه]]» منسوب به [[امام صادق(ع) |امام صادق(ع)]]،<ref>مصباح‌الشریعه، ۱۴۰۰ق، ص۱۳.</ref> «[[عوالی اللئالی العزیزیة]]» اثر [[ابن ابی جمهور احسائی]]<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۴،‌ ص۱۰۲.</ref> از پیامبر اسلام(ص) و در منابعی چون «مطلوب کل طالب» اثر ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ،<ref>جاحظ، مطلوب کل طالب، ۱۳۷۴ش، ص۷۱؛ ابن میثم بحرانی، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۳و۳۲۶.</ref> «[[غرر الحکم و درر الکلم]]» اثر [[ابوالفتح آمدی|ابوالفَتح آمدِی]] <ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۵۸۸.</ref> و «[[عیون الحکم و المواعظ]]» اثر لیثی واسطی<ref>لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ‌۱۳۷۶ش، ص۴۳۰.</ref> از [[امام علی(ع)]] نقل شده است.
==ارتباط حدیث با آیات قرآن==
شماری از مفسران حدیث «من عرف نفسه» را هم‌معنا یا دارای ارتباط معنایی با برخی از آیات قرآن دانسته‌اند. برای مثال علامه طباطبایی منظور از عبارت‌های قرآنیِ «عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ»،<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۵.</ref> (به خودتان بپردازید) «سَنُرِ‌یهِمْ آیاتِنَا...فِی أَنفُسِهِمْ»<ref>سوره فصلت،‌آیه ۵۳.</ref> (به‌زودی نشانه‌های خود را...در دل‌هایشان به آن‌ها نشان خواهیم داد) و «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ، وَ فِي أَنْفُسِكُم»<ref>سوره ذاریات، آیه۲۰ و ۲۱.</ref> (و روى زمين براى اهل يقين نشانه‏‌هايى است و در خود شما) را همان [[معرفت نفس]] دانسته و حدیث «من عرف نفسه» را نقل کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۵تا۱۷۰</ref>
همچنین [[ملاصدرا]]، [[علامه طباطبایی]] و [[جوادی آملی]] ذیل آیه «نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»<ref>سوره حشر، آیه ۱۹.</ref> (خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد) از این حدیث سخن گفته‌اند.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۵؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵و۱۸۱.</ref> ابوالحسن علی واحدی، مفسر سنی قرن پنجم قمری، هم ذیل آیه ۱۳۰ [[سوره بقره]]<ref>«وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَه»؛ جز افراد سفیه و نادان، چه کسى از آیین ابراهیم رویگردان خواهد شد؟!</ref> این حدیث را پیش کشیده است.<ref>واحدی، الوسیط، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸.</ref>
==احادیث مشابه==
در منابع روایی، مضمون حدیث «من عرف نفسه» در [[حدیث|احادیثی]] مشابه هم نقل شده است. برای نمونه در حدیثی آمده است که شخصی از [[پیامبر(ص)]] پرسید: ای رسول خدا، طریق معرفت خداوند چیست؟ پیامبر(ص) گفت: «شناخت نفس».<ref>ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref>{{یاد|أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ‏ الطَّرِیقُ‏ إِلَى‏ مَعْرِفَةِ الْحَقِِّ. فَقَالَ: «مَعْرِفَةُ النَّفْس».}} همچنین از [[امام علی(ع)]] نقل شده است: «در عجبم از کسی که نسبت به نفس خود جاهل است، چگونه خدای خود را می‌شناسد؟!»<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۱؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ‌۱۳۷۶ش، ص۳۲۹.</ref>{{یاد|«عَجِبْتُ لِمَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ کَیْفَ یَعْرِفُ رَبَّهُ.»}}<ref>برای دیدن احادیث دیگر نگاه کنید به سیدمرتضی، امالی المرتضی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۴؛ جعفر بن محمد(منسوب)، مصباح الشریعه، ۱۴۰۰، ص۱۳؛ شعیری، جامع الاخبار، انتشارات حیدریه، ص۴.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۸۲

ویرایش