پرش به محتوا

حضرت محمد صلی الله علیه و آله: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
== فتح مکه ==
== فتح مکه ==
{{اصلی|فتح مکه}}
{{اصلی|فتح مکه}}
به موجب [[پیمان حدیبیه]] مقرر شده بود که هر قبیله‌ای می‌تواند با هر یک از دو گروه قریش یا مسلمانان پیمان ببندد. [[خزاعه]] به پیمان حضرت محمد (ص) و [[بنوبکر]] به پیمان قریش در آمدند. در سال هشتم، درگیری بین بکر و خزاعه پدید شد و قریش بنوبکر را علیه خزاعه یاری کردند. بدین ترتیب، پیمان حدیبیه به هم خورد، زیرا قریش علیه هم‌پیمانان پیامبر وارد جنگ شدند. ابوسفیان که متوجه شده بود این گستاخی بی‌کیفر نخواهد ماند، خود را به مدینه رساند شاید پیمان را تجدید کند ولی نتیجه‌ای نگرفت.
فتح مکه از مهم‌ترین [[غزوه|غزوه‌های پیامبر اکرم(ص)]] است که در نتیجه آن [[شهر مکه]] در [[سال ۸ هجری قمری]] فتح شد.<ref>کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.</ref> با فتح مکه اکثر قبیله‌های جزیرة العرب تا سال دهم اسلام آوردند و اسلام در جزیرة العرب حاکمیت پیدا کرد.<ref>کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.</ref> این غزوه در واکنش به نقض [[صلح حدیبیه|پیمان حُدَیْبیّه]] از سوی قریش انجام شد.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۹.</ref> اگرچه [[ابوسفیان|ابوسُفیان]] به مدینه رفت تا از نقض صورت گرفته عذرخواهی کند، اما تلاش او سودی نداشت.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۹۲.</ref>


پیامبر در [[ماه رمضان]] سال ۸ هجرت با ۱۰,۰۰۰ نفر روانه مکه شد. و ترتیب حرکت را طوری داده بود که هیچ‌کس از سفر او مطلع نگردد. چون لشکر به [[مر الظهران]] رسید، [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]]، عموی پیامبر، شب هنگام از خیمه بیرون شد و خواست کسی از مردم مکه را ببیند و به وسیله او پیغام دهد که قریش پیش از آنکه هلاک شوند خود را به پیغمبر برسانند. در آن شب به [[ابوسفیان]] برخورد و او را پناه داد و نزد پیامبر آورد. ابوسفیان مسلمان شد. روز دیگر پیامبر دستور داد [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] او را در جای مناسبی نگاهدارد تا لشکریان از پیش روی او بگذرند. ابوسفیان چون عظمت مسلمانان را دید به عباس گفت: پادشاهی پسر برادرت بزرگ شده است. عباس گفت: وای بر تو این پیامبری است نه پادشاهی. گفت: بلی چنین است! عباس به پیامبر گفت: ابوسفیان مردی است که می‌خواهد امتیازی داشته باشد. پیامبر گفت: هر کس به خانه رود و در را به روی خود ببندد در امان است. هرکس به خانه ابوسفیان پناهنده شود در امان است. هرکس به [[مسجد الحرام]] برود در امان است. لشکر انبوه با آرامی وارد مکه شد. [[ابن هشام]] از [[ابن اسحاق]] روایت می‌کند که [[سعد بن عباده]] رئیس تیره [[خزرج]]، چون به مکه درآمد گفت: امروز روز کشتار است! امروز روز درهم شکسته شدن حرمت است. سعد به گمان خود می‌خواست از قریش یا از تیره [[عدنانی]] انتقام بگیرد، و داد [[یثرب]] و مردم آن را از قریش و مکه بستاند. برای اینکه این توهم در ذهن مسلمانان جای نگیرد و فتح اسلامی را به حساب [[کینه‌توزی]] قبیله نگذارند، پیامبر(ص)، [[امام علی علیه‌السلام|علی (ع)]] را فرستاد و بدو گفت: پرچم را از سعد بگیر که امروز روز رحمت است. بین مسلمانان و مردم مکه جز چند درگیری مختصر رخ نداد. پیغمبر(ص) به مسجد درآمد و همچنانکه سوار بود ۷ بار [[کعبه]] را [[طواف]] کرد و بر در کعبه ایستاد و گفت:
حضرت محمد(ص) با تدبیر و سیاست خود، با رعایت اصل غافلگیری، مکه را بدون خونریزی فتح کرد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۹۲.</ref> پیامبر در فتح مکه با ندای اَلْیَوم یَومُ الْمَرحَمَه (امروز، روز رحمت است)<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.</ref> عفو عمومی صادر کرد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۵.</ref> و تنها به افراد اندکی مانند [[عکرمة بن ابی‌جهل|عِکْرِمَة بن ابی‌جَهْل]]، صَفْوان بن اُمَیّه و [[هند دختر عتبه|هِند دختر عُتْبَه]] امان نداد.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۳، ص۹-۱۰.</ref>
{{سخ}}{{حدیث|لا اله الا الله وحده لا شریک له صدق وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده}}{{سخ}}
 
مردم هر ادعایی را جز خدمت [[کعبه]] و آب دادن حاجیان زیر پا گذاشتند. پیامبر(ص) دو هفته در مکه ماند و کارهای شهر را سر و صورت داد. از جمله آنکه کسانی را به اطراف مکه فرستاد تا بتخانه‌ها را ویران کنند و بتهایی را هم که در خانه کعبه نهاده بودند در هم شکست. رفتاری که پیامبر با مردم مکه کرد سماحت اسلام و بزرگواری پیامبر این دین را در دیده مخالفان آشکار ساخت. قریش که مدت ۲۰ سال از هیچ آزاری نسبت به محمد (ص) و پیروان او دریغ نکرده بودند از کیفر می‌ترسیدند و چون از او شنیدند که در پاسخ آنها گفت: همه شما را آزاد کردم؛ از همان روز به جای آنکه با اسلام بجنگند مصمم شدند به نام اسلام با نامسلمانان جنگ کنند.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، صص ۹۴-۹۵.</ref>
طبق برخی گزارش‌ها، پس از فتح مکه، به پیشنهاد پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] روی شانه‌های پیامبر رفت و بت‌ها را به زمین انداخت.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> بت‌ها، در ورودی باب بنی‌شَیبه (یکی از ورودی‌های مَسْجِد الْحَرام) دفن شد.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۸.</ref> همچنین پیامبر(ص) [[سریه|سَریّه‌هایی]] را به اطراف مکه فرستاد تا بت‌خانه‌ها را تخریب کنند.<ref>فیاض، تاریخ اسلام، ۱۳۲۷ش، ص۹۸.</ref> با فتح مکه همه پیمان‌ها، قراردادها و مقام‌ها، جز [[سدانت کعبه|سِدانَت کعبه]] و [[سقایة الحاج|سِقایَةُ الحاجّ]] لغو شد.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۰۰ق، ج۵، ص۱۶.</ref>


===حوادث پس از فتح مکه===
===حوادث پس از فتح مکه===
confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۴۷

ویرایش