Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
برخی گفتهاند خشوع در نماز به معنای نگاه به محل [[سجده]] میباشد. در شأن نزول آیه {{متن قرآن|«الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»|سوره=مومنون|آیه=۲}} گفته شده [[پیامبر اکرم]](ص) در نماز به آسمان نگاه میکرد و چون این آیه نازل شد، سرش را پائین میانداخت و به محل سجده نگاه میفرمود.<ref>الطریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۲۱ (ذیل ماده خشع)؛ طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۱۵، ص۱۴.</ref> | برخی گفتهاند خشوع در نماز به معنای نگاه به محل [[سجده]] میباشد. در شأن نزول آیه {{متن قرآن|«الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»|سوره=مومنون|آیه=۲}} گفته شده [[پیامبر اکرم]](ص) در نماز به آسمان نگاه میکرد و چون این آیه نازل شد، سرش را پائین میانداخت و به محل سجده نگاه میفرمود.<ref>الطریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۲۱ (ذیل ماده خشع)؛ طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۱۵، ص۱۴.</ref> | ||
[[ملا احمد نراقی]] [[حضور قلب]] در نماز را فارغ ساختن دل از غیر نماز میداند تا اینکه | [[ملا احمد نراقی]] [[حضور قلب]] در نماز را فارغ ساختن دل از غیر نماز میداند تا اینکه نمازگزار بداند که چه میکند و چه میگوید و فکر او به جایی دیگر نرود و اقبال و توجّه به نماز خود داشته باشد. او میگوید این را «'''خشوع دل'''» نیز گویند، زیرا مطلوب در نماز دو نوع از خشوع است: | ||
* یکی «'''خشوع دل'''» که عبارت است از اینکه آدمی جمیع حواس خود را متوجّه نماز سازد و همه فکر و همّ او نماز باشد و در دل او به جز معبودش کسی دیگر نباشد. | * یکی «'''خشوع دل'''» که عبارت است از اینکه آدمی جمیع حواس خود را متوجّه نماز سازد و همه فکر و همّ او نماز باشد و در دل او به جز معبودش کسی دیگر نباشد. | ||
* دیگری «'''خشوع جوارح و ظاهر'''» که عبارت است از این که مقابل قبله راست بایستد با وقار و خضوع. دستهای خود را بر رانهای خود مقابل زانو گذارد و پاهای خود را گشاده از یکدیگر گذارد. انگشتان پای خود را رو به [[قبله]] بدارد. چشم بر موضع [[سجده]] اندازد و التفات به چیز دیگر نکند و با ریش و انگشت خود بازی نکند و امثال اینها.<ref>نراقی، معراج السعاده، هجرت، ص۸۴۴.</ref> | * دیگری «'''خشوع جوارح و ظاهر'''» که عبارت است از این که مقابل قبله راست بایستد با وقار و خضوع. دستهای خود را بر رانهای خود مقابل زانو گذارد و پاهای خود را گشاده از یکدیگر گذارد. انگشتان پای خود را رو به [[قبله]] بدارد. چشم بر موضع [[سجده]] اندازد و التفات به چیز دیگر نکند و با ریش و انگشت خود بازی نکند و امثال اینها.<ref>نراقی، معراج السعاده، هجرت، ص۸۴۴.</ref> |