۵٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
بعثت به معنای برگزیدن فردی به [[پیامبری]] از سوی خدا و آغاز دوره نبوتش است. هرچند بعثت درباره برگزیدن همه پیامبران به نبوت کاربرد دارد اما از آن برگزیدن حضرت محمد به پیامبری به ذهن متبادر میشود.<ref>نگاه کنید به: مطیع، «بعثت»، ص۷۹-۲۸۰.</ref> از اینرو در فرهنگ اسلامی، روز مبعث به روزی گفته میشود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] به رسالت مبعوث شده است.<ref> همایی، «مبعث بعثت رسول اکرم(ص)»، ص۴۴.</ref> بعثت در لغت به معنای برانگیختن است<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۲۹۶.</ref> همچنین به معنای ارسال<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref> و روانه کردن نیز آمده است.<ref>راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref> | بعثت به معنای برگزیدن فردی به [[پیامبری]] از سوی خدا و آغاز دوره نبوتش است. هرچند بعثت درباره برگزیدن همه پیامبران به نبوت کاربرد دارد اما از آن برگزیدن حضرت محمد به پیامبری به ذهن متبادر میشود.<ref>نگاه کنید به: مطیع، «بعثت»، ص۷۹-۲۸۰.</ref> از اینرو در فرهنگ اسلامی، روز مبعث به روزی گفته میشود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] به رسالت مبعوث شده است.<ref> همایی، «مبعث بعثت رسول اکرم(ص)»، ص۴۴.</ref> بعثت در لغت به معنای برانگیختن است<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۲۹۶.</ref> همچنین به معنای ارسال<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref> و روانه کردن نیز آمده است.<ref>راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref> | ||
بعثت در [[قرآن کریم]]، به معنای برانگیختن و فرستادن [[پیامبران]] برای هدایت مردم<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۳؛ سوره نحل، آیه ۳۶؛ سوره اسراء، آیه ۱۷.</ref> و نیز [[حشر]] مردگان به کار رفته است.<ref>سوره یس، آیه ۵۲؛ سوره بقره، آیه ۵۶؛ سوره حج، آیه۷.</ref> در قرآن کریم از بعثت پیامبر(ص) تعبیر به منت شده است. {{ | بعثت در [[قرآن کریم]]، به معنای برانگیختن و فرستادن [[پیامبران]] برای هدایت مردم<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۳؛ سوره نحل، آیه ۳۶؛ سوره اسراء، آیه ۱۷.</ref> و نیز [[حشر]] مردگان به کار رفته است.<ref>سوره یس، آیه ۵۲؛ سوره بقره، آیه ۵۶؛ سوره حج، آیه۷.</ref> در قرآن کریم از بعثت پیامبر(ص) تعبیر به منت شده است. {{یاد|لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ترجمه:خداوند بر مؤمنان منت نهاد <nowiki>[= نعمت بزرگی بخشید]</nowiki> هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند. آل عمران ۱۶۴}} منّت از ریشه «مَنّ»، به معناى سنگى است كه براى وزن كردن اجسام به كار مىرود و اعطاكردن هر نعمت سنگين و گرانبهايى را منّت گويند. وبعثت پیامبر(ص) به واسطه آثار وبرکات فراوانی که دارد نیز منت یعنی نعمتی بسیار بزرگ معرفی شده است.<ref>المصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۱، ص۱۸۲، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران ۱۳۶۸ش.</ref> | ||
==زمان و مکان بعثت پیامبر(ص)== | ==زمان و مکان بعثت پیامبر(ص)== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول = [[عبدالحسین زرینکوب]]:{{-}}'''«در پایان روزگار ساسانیان که ایران و بیزانس دو دولت بزرگ آن روز جهان، آخرین رمق خود را ... از دست داده بودند ... در سرزمین حجاز که تقریبا فراموش عالمی بود نیروی تازهیی پدید آمد که بزودی بالید و بر کشید و دیری نپایید که طومار قدرتهای بزرگ جهان را درهم نوشت.»'''<ref>زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ۹.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = راست| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول = [[عبدالحسین زرینکوب]]:{{-}}'''«در پایان روزگار ساسانیان که ایران و بیزانس دو دولت بزرگ آن روز جهان، آخرین رمق خود را ... از دست داده بودند ... در سرزمین حجاز که تقریبا فراموش عالمی بود نیروی تازهیی پدید آمد که بزودی بالید و بر کشید و دیری نپایید که طومار قدرتهای بزرگ جهان را درهم نوشت.»'''<ref>زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ۹.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = راست| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
پیامبر وقتی که در [[غار حرا]] به تفکر و [[عبادت]] مشغول بود، با نزول نخستین آیات [[سوره علق]]، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات [[سوره مدثر]] ادامه یافت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۹۸</ref> پیامبر(ص) ابتدا همسرش [[خدیجه]](س) و پسر عمویش [[علی(ع)]] را در جریان [[نبوت]] خویش قرار داد. سه سال بعد با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ}} ﴿۲۱۴﴾|ترجمه=و خویشان نزدیکت را هشدار ده.|سوره=[[سوره شعراء|شعراء]]|آیه=۲۱۴}} آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ}} ﴿۹۴﴾|ترجمه=پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب|سوره=[[سوره حجر|حجر]]|آیه=۹۴}} نبوتش را علنی کرد. پیامبر(ص) نخستین بار در [[بازار عکاظ|بازار عُکاظ]] ،{{یاد| عُکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود.( نزدیک عرفات و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود) وجه تسمیه اش به عکاظ فخرفروشی مردم در این محل به یکدیگر بوده است.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.</ref> مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.این بازار در این ایام پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت وچون همه شروط یک بازار مورد قبول فرهنگ جاهلی را دارا بود از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت داشت.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۴۴۸.</ref> }}جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد.{{یاد| د ر پاره ای از منابع گزارش هایی مبنی برحضور پیامبر همراه برخی از یارانش در عکاظ وجود دارد اما تصریحی به تبلیغ و دعوت در عکاظ نشده است. <ref>ابن سعد، طبقات، ج۴، ص ۲۱۵.</ref> }} [[ابولهب]] و عدهای به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رساندند؛ اما [[ابوطالب]] در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷-۱۸.</ref> | پیامبر وقتی که در [[غار حرا]] به تفکر و [[عبادت]] مشغول بود، با نزول نخستین آیات [[سوره علق]]، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات [[سوره مدثر]] ادامه یافت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۹۸</ref> پیامبر(ص) ابتدا همسرش [[خدیجه]](س) و پسر عمویش [[علی(ع)]] را در جریان [[نبوت]] خویش قرار داد. سه سال بعد با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ}} ﴿۲۱۴﴾|ترجمه=و خویشان نزدیکت را هشدار ده.|سوره=[[سوره شعراء|شعراء]]|آیه=۲۱۴}} آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ}} ﴿۹۴﴾|ترجمه=پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب|سوره=[[سوره حجر|حجر]]|آیه=۹۴}} نبوتش را علنی کرد. پیامبر(ص) نخستین بار در [[بازار عکاظ|بازار عُکاظ]] ،{{یاد|عُکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود.( نزدیک عرفات و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود) وجه تسمیه اش به عکاظ فخرفروشی مردم در این محل به یکدیگر بوده است.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.</ref> مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.این بازار در این ایام پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت وچون همه شروط یک بازار مورد قبول فرهنگ جاهلی را دارا بود از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت داشت.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۴۴۸.</ref> }}جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد.{{یاد| د ر پاره ای از منابع گزارش هایی مبنی برحضور پیامبر همراه برخی از یارانش در عکاظ وجود دارد اما تصریحی به تبلیغ و دعوت در عکاظ نشده است. <ref>ابن سعد، طبقات، ج۴، ص ۲۱۵.</ref> }} [[ابولهب]] و عدهای به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رساندند؛ اما [[ابوطالب]] در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷-۱۸.</ref> | ||
===واکنش پیامبر به نزول فرشته وحی=== | ===واکنش پیامبر به نزول فرشته وحی=== |