۱۷٬۱۳۹
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:کتاب الکافی.jpg|200px|بندانگشتی|[[الکافی (کتاب)|کافی]]، اثر [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلِینی]]، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | [[پرونده:کتاب الکافی.jpg|200px|بندانگشتی|[[الکافی (کتاب)|کافی]]، اثر [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلِینی]]، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | ||
''' حدیث ''' سخنی است که از گفتار یا رفتار یا تقریر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و دیگر [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]] حکایت میکند. حدیث، بعد از [[قرآن]]، دومین منبع برای شناخت آموزههای دینی است و نقشی مهم در فهم [[مسلمان|مسلمانان]] از دین و شکلگیری علوم اسلامی، همچون [[فقه]] | ''' حدیث ''' سخنی است که از گفتار یا رفتار یا تقریر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و دیگر [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]] حکایت میکند. حدیث، بعد از [[قرآن]]، دومین منبع برای شناخت آموزههای دینی است و نقشی مهم در فهم [[مسلمان|مسلمانان]] از دین و شکلگیری علوم اسلامی، همچون [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[کلام اسلامی|کلام]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] داشته است. | ||
در آغاز، فرایند ضبط و انتقال احادیثْ شفاهی بود. سپس بهصورت مکتوب درآمد. [[کتابت حدیث]] را مهمترین عامل در حفظ و انتقال احادیث معصومان میدانند. نوشتن حدیث، در دورهای، بهعلت وضع سیاست [[منع حدیث|منعحدیث]] توسط دو خلیفه اول، ممنوع بوده است؛ اما صد سال بعد، به دستور [[عمر بن عبدالعزیز]]، هشتمین خلیفه [[بنیامیه|اموی]]، رسماً این قانون برداشته شد و کتابت حدیث رواج یافت. | در آغاز، فرایند ضبط و انتقال احادیثْ شفاهی بود. سپس بهصورت مکتوب درآمد. [[کتابت حدیث]] را مهمترین عامل در حفظ و انتقال احادیث معصومان میدانند. نوشتن حدیث، در دورهای، بهعلت وضع سیاست [[منع حدیث|منعحدیث]] توسط دو خلیفه اول، ممنوع بوده است؛ اما صد سال بعد، به دستور [[عمر بن عبدالعزیز]]، هشتمین خلیفه [[بنیامیه|اموی]]، رسماً این قانون برداشته شد و کتابت حدیث رواج یافت. | ||
البته بهگفته حدیثپژوهان شیعه، شیعیان، بهسفارش امامان، از همان ابتدا احادیث را ضبط میکردند و میگویند نخستین کتاب حدیثیای که در اسلام نوشته شد، [[کتاب علی(ع)|کتابُ علی]] یا الجامعه است. مراحل تدوین حدیث [[شیعه]]، شامل ضبط احادیث، تبویب و تنظیم احادیث، و سپس جمعآوری آنها در جوامع حدیثی میشود. | البته بهگفته حدیثپژوهان شیعه، شیعیان، بهسفارش امامان، از همان ابتدا احادیث را ضبط میکردند و میگویند نخستین کتاب حدیثیای که در اسلام نوشته شد، [[کتاب علی(ع)|کتابُ علی]] یا الجامعه است. مراحل تدوین حدیث [[شیعه]]، شامل ضبط احادیث، تبویب و تنظیم احادیث، و سپس جمعآوری آنها در [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] میشود. | ||
مهمترین منابع حدیثی یا | مهمترین منابع حدیثی یا جوامع روایی شیعه امامی عبارتاند از: [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلِینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لایَحضُرُه الفقیه]] نوشته [[شیخ صدوق]] (۳۰۵ـ۳۸۱ق)، و [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]] و [[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|اِستِبصار]] نوشته [[شیخ طوسی]] (۳۸۵ـ۴۶۰ق). این کتابها به [[کتب اربعه]] شهرت دارند. [[الوافی (کتاب)|الوافی]]، نوشته [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (۱۰۰۷ـ۱۰۹۱ق)، [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] نوشته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] (۱۰۳۷ـ۱۱۱۰ق) و [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسایلالشیعه]] نوشته [[شیخ حر عاملی|حُرِّ عامِلی]] (۱۰۳۳ـ۱۱۰۴ق) هم از دیگر جوامع حدیثی شیعهاند که در قرون بعدی نوشته شدهاند. | ||
اهلسنت از نیمه قرن دوم قمری شروع به جمعآوری احادیث پیامبر کردند. آنها در قرن سوم قمری، [[صحاح سته|صِحاح سته]] (صحیحهای ششگانه) را نوشتند که از مشهورترین جوامع روایی اهلسنتاند: [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] ([[سال ۱۹۴ هجری قمری|۱۹۴]]ـ[[سال ۲۵۶ هجری قمری|۲۵۶ق]])، [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] (۲۰۴ـ۲۶۱ق)، جامع تِرمِذی. سُنَن ابوداوود، سنن نسائی و سنن اِبنماجه. | اهلسنت از نیمه قرن دوم قمری شروع به جمعآوری احادیث پیامبر کردند. آنها در قرن سوم قمری، [[صحاح سته|صِحاح سته]] (صحیحهای ششگانه) را نوشتند که از مشهورترین جوامع روایی اهلسنتاند: [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] ([[سال ۱۹۴ هجری قمری|۱۹۴]]ـ[[سال ۲۵۶ هجری قمری|۲۵۶ق]])، [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] (۲۰۴ـ۲۶۱ق)، جامع تِرمِذی. سُنَن ابوداوود، سنن نسائی و سنن اِبنماجه. | ||
حدیث اقسام مختلفی دارد که از جمله آنها [[خبر واحد]] و [[حدیث متواتر]] است. خبر واحد خود اقسام مختلفی مانند [[حدیث صحیح|صحیح]]، [[حدیث حسن|حَسَن]]، [[حدیث موثق|مُوَثَّق]] و [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دارد. عالمان مسلمان هر حدیثی را نمیپذیرند. آنها حدیث متواتر و خبر واحدی را که همراه با قرائن علمآور باشد حجت میدانند. درخصوص خبر واحدی که علمآور نباشد اختلافنظر دارند. بیشتر فقیهان شیعه و سنی، چنین خبر واحدی را اگر از شخص ثقه روایت شده باشد، قبول میکنند. برای بررسی میزان اعتبار احادیث و دستهبندی و روش فهم آنها دانشهایی شکل گرفته است که برخی از این قرار است: [[علم رجال|رجال]]، [[درایة الحدیث|درایةالحدیث]] و [[فقه الحدیث|فقهالحدیث]]. | حدیث اقسام مختلفی دارد که از جمله آنها [[خبر واحد]] و [[حدیث متواتر]] است. خبر واحد خود اقسام مختلفی مانند [[حدیث صحیح|صحیح]]، [[حدیث حسن|حَسَن]]، [[حدیث موثق|مُوَثَّق]] و [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دارد. عالمان مسلمان هر حدیثی را نمیپذیرند. آنها حدیث متواتر و خبر واحدی را که همراه با قرائن علمآور باشد حجت میدانند. درخصوص خبر واحدی که علمآور نباشد اختلافنظر دارند. بیشتر فقیهان شیعه و سنی، چنین خبر واحدی را اگر از شخص [[ثقه]] روایت شده باشد، قبول میکنند. برای بررسی میزان اعتبار احادیث و دستهبندی و روش فهم آنها دانشهایی شکل گرفته است که برخی از این قرار است: [[علم رجال|رجال]]، [[درایة الحدیث|درایةالحدیث]] و [[فقه الحدیث|فقهالحدیث]]. | ||
حدیث بر ادبیات و هنر هم تأثیر بسیار گذاشته است. میگویند در اشعار شاعران، فراوان به کار رفته است. همچنین در هنرهایی چون نقاشی و خوشنویسی | حدیث بر ادبیات و هنر هم تأثیر بسیار گذاشته است. میگویند در اشعار شاعران، فراوان به کار رفته است. همچنین در هنرهایی چون نقاشی و خوشنویسی استفاده شده است. | ||
==تعریف حدیث== | ==تعریف حدیث== | ||
حدیث به سخنی گفته میشود که گفتار، رفتار یا [[تقریر معصوم|تقریر]] پیامبر(ص) و بهاعتقاد شیعیان، امامان را حکایت میکند.<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۲۰.</ref> برپایه نوشتههای عالمان مسلمان، به حدیثْ «خبر»، <ref>مهدویراد، «تدوین حدیث (۱)»، ص۳۹-۴۰؛ مدیر شانهچی، علمالحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۲۰؛</ref> «روایت»<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۲۰.</ref> و «اثر»<ref>مهدویراد، «تدوین حدیث (۱)»، ص۴۳، ۴۴.</ref> هم گفته میشود. | حدیث به سخنی گفته میشود که گفتار، رفتار یا [[تقریر معصوم|تقریر]] پیامبر(ص) و بهاعتقاد شیعیان، [[امامان شیعه|امامان]] را حکایت میکند.<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۲۰.</ref> برپایه نوشتههای عالمان مسلمان، به حدیثْ «خبر»، <ref>مهدویراد، «تدوین حدیث (۱)»، ص۳۹-۴۰؛ مدیر شانهچی، علمالحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۲۰؛</ref> «روایت»<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۲۰.</ref> و «اثر»<ref>مهدویراد، «تدوین حدیث (۱)»، ص۴۳، ۴۴.</ref> هم گفته میشود. | ||
==اهمیت حدیث نزد مسلمانان== | ==اهمیت حدیث نزد مسلمانان== | ||
بهنوشته [[عبدالهادی فضلی]] | بهنوشته [[عبدالهادی فضلی]] ([[سال ۱۳۱۴ هجری شمسی|۱۳۱۴]]-[[سال ۱۳۹۲ هجری شمسی|۱۳۹۲ش]])، بعد از [[قرآن]]، حدیث دومین منبع مسلمانان برای دریافت شریعت است. افزون بر این، بهلحاظ کمیت، گستردهتر از قرآن است و آموزههای دینی بسیار بیشتری را در بر گرفته است. ازاینرو فراگیری دانش حدیث، مقدمه و اساسِ [[اجتهاد]] و استنباط احکام شرعی است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۱۴.</ref> | ||
[[کاظم مدیرشانهچی|کاظم مدیر شانهچی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۸۱ هجری شمسی|۱۳۸۱ش]])، حدیثپژوه، در مقدمه کتاب علمالحدیث نوشته است همه علومی که در اسلام پدید آمده، بر حدیث مبتنی بوده و بدون حدیث به کمال نمیرسید: [[تفسیر قرآن|علم تفسیر]]، در آغاز تنها شامل روایات میشده است. [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] همواره با حدیث همراه بوده و در | [[کاظم مدیرشانهچی|کاظم مدیر شانهچی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۸۱ هجری شمسی|۱۳۸۱ش]])، حدیثپژوه، در مقدمه کتاب علمالحدیث نوشته است همه علومی که در اسلام پدید آمده، بر حدیث مبتنی بوده و بدون حدیث به کمال نمیرسید: [[تفسیر قرآن|علم تفسیر]]، در آغاز تنها شامل روایات میشده است. [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] همواره با حدیث همراه بوده و در [[کلام اسلامی|دانش کلام]] و مناظره فرقههای اسلامی با هم، احادیث پیامبر(ص) تعیینکننده بود و درستی و نادرستی یک اندیشه را مشخص میکرد. تاریخ و سیره هم چیزی نبود، جز روایاتی که با [[اسناد|سلسلهسند]] نقل میشد. در ادبیات هم سخنان پیامبر شاهد گرفته میشد.<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث و درایةالحدیث، ۱۳۷۸ش، ص۱-۲.</ref> | ||
==کتابت حدیث== | ==کتابت حدیث== | ||
[[پرونده:Man laa yahzor.jpg|180px|بندانگشتی|[[من لایحضره الفقیه (کتاب)|'''مَن لایَحْضُرُهُ الفَقیه''']]، اثر [[شیخ صدوق]]، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | [[پرونده:Man laa yahzor.jpg|180px|بندانگشتی|[[من لایحضره الفقیه (کتاب)|'''مَن لایَحْضُرُهُ الفَقیه''']]، اثر [[شیخ صدوق]]، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | ||
{{اصلی|کتابت حدیث}} | {{اصلی|کتابت حدیث}} | ||
بهگفته حدیثپژوهان، ضبط و انتقال احادیث، در ابتدا، شفاهی بود و سپس بهصورت مکتوب درآمد.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۱۴.</ref> آنان نوشتن روایتهای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و [[اهلبیت(ع)]] را عامل مهم حفظ روایات اسلامی میدانند.<ref>معارف، «بررسی سیر تاریخی کتابت حدیث در شیعه»، ص۷۴.</ref> نورالدین عِتْر، حدیثدان اهلسنت، نوشته است کتابت حدیث مهمترین وسیلهٔ حفظ | بهگفته حدیثپژوهان، ضبط و انتقال احادیث، در ابتدا، شفاهی بود و سپس بهصورت مکتوب درآمد.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۱۴.</ref> آنان نوشتن روایتهای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و [[اهلبیت(ع)]] را عامل مهم حفظ روایات اسلامی میدانند.<ref>معارف، «بررسی سیر تاریخی کتابت حدیث در شیعه»، ص۷۴.</ref> نورالدین عِتْر، حدیثدان اهلسنت، نوشته است کتابت حدیث مهمترین وسیلهٔ حفظ حدیث و انتقال آن به نسلهای آینده بوده است.<ref>عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۳۹-۴۰.</ref> | ||
برپایه روایات، [[چهارده معصوم|امامان شیعه(ع)]] به کتابت حدیث توصیه کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۲، حدیث ۸، ۹ و ۱۰؛ ابنشعبه، تحفالعقول، ۱۴۰۴ق، ص۳۶.</ref> طبق سخن [[سید محسن امین]]، نویسنده کتاب [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیانالشّیعه]]، شیعیان از زمان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تا دوره [[امام حسن عسکری علیهالسلام|امام عسکری(ع)]] ۶۶۰۰ کتاب حدیثی تألیف کردند.<ref>امین، أعیان الشیعه، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۴۰.</ref> | برپایه روایات، [[چهارده معصوم|امامان شیعه(ع)]] به کتابت حدیث توصیه کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۲، حدیث ۸، ۹ و ۱۰؛ ابنشعبه، تحفالعقول، ۱۴۰۴ق، ص۳۶.</ref> طبق سخن [[سید محسن امین]]، نویسنده کتاب [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیانالشّیعه]]، شیعیان از زمان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تا دوره [[امام حسن عسکری علیهالسلام|امام عسکری(ع)]] ۶۶۰۰ کتاب حدیثی تألیف کردند.<ref>امین، أعیان الشیعه، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۴۰.</ref> | ||
شهید | [[شهید ثانی]]، بهعلت آنکه در دورهٔ او کتابهای دینی بهمقدار کافی وجود نداشت، نوشتن حدیث را [[واجب عینی]] میدانست.<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۱۴۰۹ق، ص۳۳۹.</ref> | ||
==منع نوشتن حدیث== | ==منع نوشتن حدیث== | ||
[[پرونده:استبصار.jpg|180px|بندانگشتی|[[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|الاستبصار]]، اثر [[شیخ طوسی]]، از [[کتب اربعه]] حدیثی [[شیعه]]]] | [[پرونده:استبصار.jpg|180px|بندانگشتی|[[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|الاستبصار]]، اثر [[شیخ طوسی]]، از [[کتب اربعه]] حدیثی [[شیعه]]]] | ||
{{اصلی|منع حدیث}} | {{اصلی|منع حدیث}} | ||
منع از نوشتن حدیث به جلوگیری از نوشتن و نقل | منع از نوشتن حدیث به جلوگیری از نوشتن و نقل احادیث پیامبر گفته میشود. این کار پس از رحلت پیامبر و از دوره خلافت [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]] آغاز شد<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵؛ طبری، تاريخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> و تا صد سال ادامه یافت تا اینکه [[عمر بن عبدالعزیز]] هشتمین خلیفه اموی در نامهای به [[ابوبکر بن حزم|ابوبکر بن حَزم]] حاکم مدینه، از او خواست احادیث پیامبر را بنویسد؛ زیرا بیم آن هست که علم و اهل آن از میان برود.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳.</ref> | ||
علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] میگویند خلفای اول و دوم نقل و کتابت حدیث را به این دلایل ممنوع کردند: احتمال آمیختن | علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] میگویند خلفای اول و دوم نقل و کتابت حدیث را به این دلایل ممنوع کردند: احتمال آمیختن حدیث با [[قرآن]]،<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴.</ref> پیشگیری از اختلاف [[مسلمان|مسلمانان]]<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> و ترس از سرگرمشدن مردم به چیزی غیر از قرآن.<ref>غزالی، احیاء العلوم، ج۱۰، ص۷۹ به نقل از دیاری بیگدلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۴.</ref> | ||
اما بهگفته سید علی شهرستانی، بیشتر عالمان شیعه بر این باورند که علت منعحدیث جلوگیری از نشر سخنان پیامبر دربارهٔ [[فضایل امام علی(ع)]] و فرزندانش و امامت آنان بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م، ص۶۷.</ref> بهباور [[شیعه|شیعیان]]، منع کتابت حدیث موجب [[جعل حدیث]]، <ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۲.</ref> نابودی نخستین متون حدیثی، <ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۱؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref> پیدایش مذاهب مختلف<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۸.</ref> و تغییر [[سنت|سنت پیامبر اسلام]]<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۷.</ref> شده است. | اما بهگفته سید علی شهرستانی، بیشتر عالمان شیعه بر این باورند که علت منعحدیث جلوگیری از نشر سخنان پیامبر دربارهٔ [[فضایل امام علی(ع)]] و فرزندانش و امامت آنان بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م، ص۶۷.</ref> بهباور [[شیعه|شیعیان]]، منع کتابت حدیث موجب [[جعل حدیث]]،<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۲.</ref> نابودی نخستین متون حدیثی،<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۱؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref> پیدایش مذاهب مختلف<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۸.</ref> و تغییر [[سنت|سنت پیامبر اسلام]]<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۷.</ref> شده است. | ||
==تاریخ تدوین حدیث == | ==تاریخ تدوین حدیث == | ||
[[پرونده:Tahzib ol ahkaam.jpg|180px|بندانگشتی|[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]]، اثر شیخ طوسی، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | [[پرونده:Tahzib ol ahkaam.jpg|180px|بندانگشتی|[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]]، اثر شیخ طوسی، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | ||
بهگفته مجید معارف، در کتاب تاریخ عمومی حدیث، حدیث شیعه فرازونشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. او این تحولات را به دو دوره متقدمان و متأخران تقسیم کرده است: دوره متقدمان پنج قرن نخست قمری را شامل میشود. در این دوره، امامان شیعه احادیث را صادر کرند و اصحابشان نوشتند و دانشمندان بعدی، دستهبندی کردند تا اینکه «محدثان سهگانه اول»، یعنی [[محمد بن یعقوب کلینی| | بهگفته مجید معارف، در کتاب تاریخ عمومی حدیث، حدیث شیعه فرازونشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. او این تحولات را به دو دوره متقدمان و متأخران تقسیم کرده است: دوره متقدمان پنج قرن نخست قمری را شامل میشود. در این دوره، [[امامان شیعه]] احادیث را صادر کرند و اصحابشان نوشتند و دانشمندان بعدی، دستهبندی کردند تا اینکه «محدثان سهگانه اول»، یعنی [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] (درگذشت [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[شیخ صدوق]] (۳۰۵-۳۸۱ق) و [[شیخ طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ق) آنها در کتب اَربعه جای دادند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | ||
دوره متأخران از ابتدای قرن ششم تا دوره معاصر است و در آن «مجامع تکمیلی» حدیثی شیعه شکل گرفتند. دوره متأخران، درواقع، طبقهبندی، تکمیل و تحلیل آثار متقدمان است. <ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | دوره متأخران از ابتدای قرن ششم تا دوره معاصر است و در آن «مجامع تکمیلی» حدیثی شیعه شکل گرفتند. دوره متأخران، درواقع، طبقهبندی، تکمیل و تحلیل آثار متقدمان است. <ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==== ۱. دوران امام علی تا امام سجاد (قرن اول) ==== | ==== ۱. دوران امام علی تا امام سجاد (قرن اول) ==== | ||
در این دوره به جهت، وجود سیاست منع حدیث و فشار سیاسی برضد شیعیان و سیاست [[تقیه]] امامان، حدیث رونق چندانی نداشت.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۷-۲۰۹.</ref> با این حال، کتابهایی در این دوره نوشته شد که از آن جمله، [[کتاب علی(ع)|کتابُ علی]] | در این دوره به جهت، وجود سیاست منع حدیث و فشار سیاسی برضد شیعیان و سیاست [[تقیه]] امامان، حدیث رونق چندانی نداشت.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۷-۲۰۹.</ref> با این حال، کتابهایی در این دوره نوشته شد که از آن جمله، [[کتاب علی(ع)|کتابُ علی]] است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۳.</ref> این کتاب را نخستین کتاب حدیثی شیعه میدانند.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.</ref> [[نهج البلاغه|نهجالبلاغه]] که در آن زمان بهصورت کتابهایی با عنوانهای «خُطَبُ امیرِالمؤمنین» یا «خُطَبُ علی» در دست شیعیان بود<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۶-۲۱۷.</ref> و [[صحیفه سجادیه]] از دیگر کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۱.</ref> | ||
==== ۲. عصر امام باقر و امام صادق (قرن دوم) ==== | ==== ۲. عصر امام باقر و امام صادق (قرن دوم) ==== | ||
این دوره نقشی مهم در شکلگیری حدیث شیعه دارد و آثار حدیثی ارزشمندی در آن تدوین شده است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۷.</ref> این زمان، عصر تدوین علوم و و رفع ممنوعیت نگارش حدیث بود. [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] با استفاده از این موقعیت، با برپایی مجالس عمومی، تدریس در منزل، دیدارها و مناظرهها و مجالس خصوصیِ تدریس [[فقه]] و [[حدیث]]، تأثیر بسیاری بر شکلگیری فقه و حدیث شیعه گذاشتند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۸-۲۳۴.</ref> یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره را تدوین اصول چهارصدگانه حدیثی میدانند که به [[اصول اربعمائه|اصول اَربَعَمِائَه]] معروفاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۵.</ref> اصل به کتاب حدیثیای میگویند که نویسندهٔ آن احادیث را مستقیماً یا با یک واسطه، از معصوم شنیده و نوشته است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> | این دوره نقشی مهم در شکلگیری حدیث شیعه دارد و آثار حدیثی ارزشمندی در آن تدوین شده است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۷.</ref> این زمان، عصر تدوین علوم و و رفع ممنوعیت نگارش حدیث بود. [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] با استفاده از این موقعیت، با برپایی مجالس عمومی، تدریس در منزل، دیدارها و مناظرهها و مجالس خصوصیِ تدریس [[فقه]] و [[حدیث]]، تأثیر بسیاری بر شکلگیری فقه و حدیث شیعه گذاشتند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۸-۲۳۴.</ref> یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره را تدوین اصول چهارصدگانه حدیثی میدانند که به [[اصول اربعمائه|اصول اَربَعَمِائَه]] معروفاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۵.</ref> اصل به کتاب حدیثیای میگویند که نویسندهٔ آن احادیث را مستقیماً یا با یک واسطه، از [[عصمت|معصوم]] شنیده و نوشته است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> | ||
==== ۳. عصر امام کاظم تا اواخر غیبت صغرا ==== | ==== ۳. عصر امام کاظم تا اواخر غیبت صغرا ==== | ||
در این دوره، خلفا امامان را محدود میکردند و بر شیعیان فشار میآوردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۷.</ref> ازاینرو احادیثی بسیار کمتری نسبت به دوره قبل، از امامان صادر شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۰.</ref> در این دوره به تنظیم | در این دوره، خلفا امامان را محدود میکردند و بر شیعیان فشار میآوردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۷.</ref> ازاینرو احادیثی بسیار کمتری نسبت به دوره قبل، از امامان صادر شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۰.</ref> در این دوره به تنظیم کتابهای حدیثی قبل توجه شد و محدثانْ اصول و روایات بهجامانده از دوره قبل را برحسب موضوعات فقهی تبویب و کتابهای مفصلتری تدوین کردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۸-۳۵۰.</ref> | ||
==== ۴. عصر پیدایش جوامع حدیثی ==== | ==== ۴. عصر پیدایش جوامع حدیثی ==== | ||
در این دوره بهجهت فعالیودن تدریس حدیث در مراکز علمی، این نیاز به وجود آمد که کتابهای جامعتری در زمینه حدیث نوشته شود. این مسئله سبب به وجود آمدن [[جامع حدیثی|جوامع]] | در این دوره بهجهت فعالیودن تدریس حدیث در مراکز علمی، این نیاز به وجود آمد که کتابهای جامعتری در زمینه حدیث نوشته شود. این مسئله سبب به وجود آمدن [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] شد که برخی همه موضوعات دینی از جمله فقه و عقاید را در بر میگرفت، مانند الکافی نوشته کلینی و برخی به صورت تخصصی شامل فقه یا [[کلام اسلامی|عقاید]] میشد؛ مانند کتابهای [[التوحید (کتاب)|توحید]]، [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمالالدین]] از شیخ صدوق و [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)|الغیبه]] و [[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]] از شیخ طوسی.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۵۵.</ref> کتب اربعه حدیثی شیعه در این دوره تألیف شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۵۵.</ref> این کتابها که مهمترین جوامع روایی شیعه امامیاند عبارتاند از: [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لایَحضُرُه الفقیه]] نوشته [[شیخ صدوق]] (۳۰۵ـ۳۸۱ق)، و [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]] و [[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|اِستِبصار]] نوشته [[شیخ طوسی]] (۳۸۵ـ۴۶۰ق).<ref>مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۸۶.</ref> | ||
=== دوره متأخران === | === دوره متأخران === | ||
ابتدای این دوره، یعنی از قرن ششم تا قرن یازدهم قمری، تألیف کتابهای حدیثی دچار رکود شد؛ اما از قرن یازدهم، با ظهور [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (۱۰۰۷ـ۱۰۹۱ق)، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] (۱۰۳۷ـ۱۱۱۰ق) و [[شیخ حر عاملی|حرِّ عامِلی]] (۱۰۳۳ـ۱۱۰۴ق) تدوین کتابهای حدیثی رونق گرفت. مهمترین [[جامع حدیثی|مجامع حدیثی]] این دوره عبارتاند از: [[الوافی (کتاب)| | ابتدای این دوره، یعنی از قرن ششم تا قرن یازدهم قمری، تألیف کتابهای حدیثی دچار رکود شد؛ اما از قرن یازدهم، با ظهور [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (۱۰۰۷ـ۱۰۹۱ق)، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] (۱۰۳۷ـ۱۱۱۰ق) و [[شیخ حر عاملی|حرِّ عامِلی]] (۱۰۳۳ـ۱۱۰۴ق) تدوین کتابهای حدیثی رونق گرفت. مهمترین [[جامع حدیثی|مجامع حدیثی]] این دوره عبارتاند از: [[الوافی (کتاب)|الوافی]] نوشته فیض کاشانی، [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] نوشته علامه مجلسی و [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسایلالشیعه]] نوشته حرِّ عامِلی.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۰۰-۴۰۲.</ref> در دوره معاصر، یعنی صد سال اخیر هم عالمانی به جمعآوری، دستهبندی و گزینش روایات صحیح پرداختند. مهمترین کتابهای این دوره به این شرح است: [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مُستَدرَکُالوَسايل]]، [[سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (کتاب)|سَفینةُالبحار]]، [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامعُ اَحادیثِ الشَّیعه]]، آثارُالصّادقین، [[میزان الحکمه (کتاب)|میزانُالحکمه]] و [[الحیاة (کتاب)|اَلْحیاة]] است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۳۴-۴۳۹.</ref> | ||
===تاریخ تدوین حدیث در اهلسنت=== | ===تاریخ تدوین حدیث در اهلسنت=== | ||
عبدالهادی فضلی تاریخ حدیث اهلسنت را به سه مرحله تقسیم کرده است: | [[عبدالهادی فضلی]] تاریخ حدیث اهلسنت را به سه مرحله تقسیم کرده است: | ||
* مرحله جمعآوری احادیث: از نیمه قرن دوم آغاز شد. در این دوره، بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] به جمعآوری روایات پرداختند و آنها را همراه با فتاوای [[صحابه]] و [[تابعین]] در کتابهایی گرد آوردند. کتاب اَلمُوَطَّأ نوشته [[مالک بن انس|مالک بن اَنَس]] در این دوره نوشته شد.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> | * مرحله جمعآوری احادیث: از نیمه قرن دوم آغاز شد. در این دوره، بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] به جمعآوری روایات پرداختند و آنها را همراه با فتاوای [[صحابه]] و [[تابعین]] در کتابهایی گرد آوردند. کتاب اَلمُوَطَّأ نوشته [[مالک بن انس|مالک بن اَنَس]] در این دوره نوشته شد.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> | ||
*مرحله مُسندها: مسندها کتابهاییاند که در آنها تنها احادیث پیامبر(ص) آمده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> از آخر قرن دوم، برخی از پیشوایان اهلسنت به تألیف مسند مشغول شدند. | *مرحله مُسندها: مسندها کتابهاییاند که در آنها تنها احادیث پیامبر(ص) آمده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> از آخر قرن دوم، برخی از پیشوایان اهلسنت به تألیف مسند مشغول شدند. [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مُسند احمد بن حنبل]] از کتابهای این دوره است.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳-۴۴.</ref> | ||
* مرحله «صحیحها»: صحیح به کتابی میگویند که نویسنده، در آن، تنها احادیثی را آورده که انتسابشان به پیامبر را صحیح تشخیص داده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> نخستین کسی در این زمینه کتاب نوشت، محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) بود. [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] از کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> | * مرحله «صحیحها»: صحیح به کتابی میگویند که نویسنده، در آن، تنها احادیثی را آورده که انتسابشان به پیامبر را صحیح تشخیص داده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> نخستین کسی در این زمینه کتاب نوشت، محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) بود. [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] از کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
خبر واحد، خود، اقسام و دستهبندیهای مختلف دارد.<ref>نگاه کنید به شهید ثانی، البدایه فی علم الدرایه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳تا۳۹.</ref> در یک دستهبندی با نظر به ویژگیهای راویانش، آن را به چهار قسم اصلی تقسیم کردهاند: [[حدیث صحیح|صحیح]]، [[حدیث حسن|حَسَن]]، [[حدیث موثق|مُوَثَّق]] و [[حدیث ضعیف|ضعیف]].<ref>شهید ثانی، البدایه فی علم الدرایه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳و۲۴.</ref> | خبر واحد، خود، اقسام و دستهبندیهای مختلف دارد.<ref>نگاه کنید به شهید ثانی، البدایه فی علم الدرایه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳تا۳۹.</ref> در یک دستهبندی با نظر به ویژگیهای راویانش، آن را به چهار قسم اصلی تقسیم کردهاند: [[حدیث صحیح|صحیح]]، [[حدیث حسن|حَسَن]]، [[حدیث موثق|مُوَثَّق]] و [[حدیث ضعیف|ضعیف]].<ref>شهید ثانی، البدایه فی علم الدرایه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳و۲۴.</ref> | ||
در دستهبندی دیگری، با نظر به یقینی یا ظنی بودن، خبر واحد را به دو قسم تقسیم میکنند: خبری که قرائنی بههمراه دارد که انسان به صدور آن از معصوم یقین پیدا میکند و خبری چنین نیست.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۴-۸۵.</ref> | در دستهبندی دیگری، با نظر به یقینی یا ظنی بودن، خبر واحد را به دو قسم تقسیم میکنند: خبری که قرائنی بههمراه دارد که انسان به صدور آن از معصوم یقین پیدا میکند و خبری چنین نیست.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۴-۸۵.</ref> از جمله قرائنی که بهعقیده برخی عالمان شیعه موجب یقینی بودن خبر واحد میشود، عبارت است از: مطابقت با عقل، مطابقت با قرآن، مطابقت با اجماع مسلمانان یا شیعیان.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۴-۸۵.</ref> | ||
خبر متواتر را هم در دو قسمِ لفظی و معنوی جای میدهند: متواتر لفظی آن است که مضمونی را با الفاظ و عبارات یکسان روایت کنند؛ مانند حدیث [[خطبه غدیر| | خبر متواتر را هم در دو قسمِ لفظی و معنوی جای میدهند: متواتر لفظی آن است که مضمونی را با الفاظ و عبارات یکسان روایت کنند؛ مانند حدیث [[خطبه غدیر|«مَن کُنتُ مولاه فهذا علی مولاه»]]. متواتر معنوی آن است که مضمونی مشترک، با عبارات و الفاظ گوناگون نقل شود؛<ref>سبحانی، اصول الحدیث و احکامه، دار احیاء التراث العربی، ص۳۵.</ref> مانند احادیث مربوط به [[ظهور امام زمان|ظهور مهدی(ع)]] که الفاظشان مختلف است و به حد تواتر نمیرسد؛ اما مضمون مشترکشان در خصوص ظهور مهدی متواتر است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۰.</ref> | ||
=== چه احادیثی معتبرند؟ === | === چه احادیثی معتبرند؟ === | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
== جعل حدیث == | == جعل حدیث == | ||
{{اصلی|جعل حدیث}} | {{اصلی|جعل حدیث}} | ||
جعل حدیث، بهمعنای آن است که حدیثی را بسازیم و آن را به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یا امام معصوم نسبت دهیم.<ref>نگه کنید به مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بیتا، ج۱، ص۱۵۵</ref> حدیثی را که به این شکل ساخته میشود | جعل حدیث، بهمعنای آن است که حدیثی را بسازیم و آن را به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یا امام معصوم نسبت دهیم.<ref>نگه کنید به مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بیتا، ج۱، ص۱۵۵</ref> حدیثی را که به این شکل ساخته میشود «[[حدیث موضوع]]» نیز میخوانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البدایة فی علم الدرایة، بیتا، ج۱، ص۱۵۵.</ref> میگویند جعل حدیث بیشتر در موضوعات [[کلام اسلامی|اعتقادی]]، [[اخلاق|اخلاقی]]، تاریخی، پزشکی، فضایل و [[دعا|ادعیه]]، روی میداده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۳.</ref> | ||
جعل حدیث شیوههای مختلفی داشته است: گاه حدیثی بهطور کامل ساخته میشد، گاه الفاظی به حدیثی از پیامبر یا امامان افزوده میشد و گاهی نیز الفاظ حدیث را تغییر میدادند.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۲-۱۶۶.</ref> | جعل حدیث شیوههای مختلفی داشته است: گاه حدیثی بهطور کامل ساخته میشد، گاه الفاظی به حدیثی از پیامبر یا امامان افزوده میشد و گاهی نیز الفاظ حدیث را تغییر میدادند.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۲-۱۶۶.</ref> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
جوامع حدیثی، در تعریفی، به کتابهای حدیثیای میگویند که دربردارنده همه موضوعات دینی چون [[کلام اسلامی|عقاید]]، [[احکام شرعی|احکام]]، سیره و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] باشند.<ref>الغوری، معجم المصطلحات الحدیثیه، ۱۴۲۸ق، ص۲۷۴.</ref> در تعریف دیگر، به کتابهایی گفته میشود که شامل همه یا بیشتر مسائل در یک موضوع خاص باشد.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۵.</ref> | جوامع حدیثی، در تعریفی، به کتابهای حدیثیای میگویند که دربردارنده همه موضوعات دینی چون [[کلام اسلامی|عقاید]]، [[احکام شرعی|احکام]]، سیره و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] باشند.<ref>الغوری، معجم المصطلحات الحدیثیه، ۱۴۲۸ق، ص۲۷۴.</ref> در تعریف دیگر، به کتابهایی گفته میشود که شامل همه یا بیشتر مسائل در یک موضوع خاص باشد.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۵.</ref> | ||
مهمترین جوامع روایی شیعه امامی، [[الکافی (کتاب)| | مهمترین جوامع روایی شیعه امامی، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]]، [[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|اِستِبصار]] و [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لایَحضُره الفقیه]] هستند که آنها را [[کتب اربعه]] یا اصول اربعه مینامند.<ref name=":1">مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۸۶.</ref> دیگر جوامع حدیثی مشهور شیعه عبارت است از: [[الوافی (کتاب)|الوافی]]، [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]]، [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسایلالشیعه]]،<ref>مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۱۲۹.</ref> [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مُستَدرَکُالوسایل]]، [[میزان الحکمه (کتاب)|میزانالحکمه]]، [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامعُ احادیثِ الشیعه]]، [[الحیاة (کتاب)|الحیاة]] و آثارالصّادقین.<ref>مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۸-۱۵۲.</ref> | ||
معتبرترین و مشهورترین جوامع روایی اهلسنت را هم این هشت کتاب میدانند: مُوَطَّأ مالک، مُسنَد احمد بن حنبل، [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]]، جامع تِرمِذی. سُنَن ابوداوود، سنن نسائی و سنن اِبنماجه.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> شش کتاب اخیر به [[صحاح سته|صِحاح سته]] (صحیحهای ششگانه) معروفاند.<ref>الغوری، معجم المصطلحات الحدیثیه، ۱۴۲۸ق، ص۴۳۵-۴۳۶</ref> | معتبرترین و مشهورترین جوامع روایی اهلسنت را هم این هشت کتاب میدانند: مُوَطَّأ مالک، مُسنَد احمد بن حنبل، [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]]، جامع تِرمِذی. سُنَن ابوداوود، سنن نسائی و سنن اِبنماجه.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> شش کتاب اخیر به [[صحاح سته|صِحاح سته]] (صحیحهای ششگانه) معروفاند.<ref>الغوری، معجم المصطلحات الحدیثیه، ۱۴۲۸ق، ص۴۳۵-۴۳۶</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
==علوم حدیث== | ==علوم حدیث== | ||
گفتهاند از همان قرنهای نخستین اسلامی، علوم مختلفی درباره حدیث به وجود آمده که در آنها، احادیث را از جنبههایی مانند متن و سندشان بررسی میکنند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> برخی از این علوم به شرح زیر است: | گفتهاند از همان قرنهای نخستین اسلامی، علوم مختلفی درباره حدیث به وجود آمده که در آنها، احادیث را از جنبههایی مانند متن و سندشان بررسی میکنند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> برخی از این علوم به شرح زیر است: | ||
* [[علم رجال|رجال]]: | * [[علم رجال|رجال]]: روایان را معرفی میکند و آن دسته از صفاتشان مانند [[عدالت (فقه)|عدالت]] و [[ایمان]] را بررسی میکند که در پذیرفتن یا نپذیرفتن روایت از آنها نقش دارد.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۱۱.</ref> | ||
* [[درایة الحدیث|دِرایةالحدیث]] یا مُصطَلَحُالحدیث: درباره | * [[درایة الحدیث|دِرایةالحدیث]] یا مُصطَلَحُالحدیث: درباره اقسام حدیث، اصطلاحات حدیثیِ دربارهٔ سند و متن حدیث، راهها و شرایط [[تحمل حدیث]] (شنیدن و دریافت حدیث) و آداب نقل حدیث است.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۸.</ref> | ||
* مختلفالحدیث: احادیث متعارض و راههای رفع تعارضشان را بررسی میکند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۰</ref> | * مختلفالحدیث: احادیث متعارض و راههای رفع تعارضشان را بررسی میکند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۰</ref> | ||
* ناسخ و منسوخ: درباره احادیث متعارضی است که راهی برای حل تعارضشان یافت نشده است. در این صورت، حدیثی را که پیشتر صادر شده، منسوخ و حدیث متأخر را ناسخ مینامند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۱.</ref> | * [[ناسخ و منسوخ]]: درباره احادیث متعارضی است که راهی برای حل تعارضشان یافت نشده است. در این صورت، حدیثی را که پیشتر صادر شده، منسوخ و حدیث متأخر را ناسخ مینامند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۱.</ref> | ||
* [[فقه الحدیث|فقهالحدیث]]؛ از مبانی و ضوابط فهم متونِ روایات بحث میکند.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۱۴.</ref> | * [[فقه الحدیث|فقهالحدیث]]؛ از مبانی و ضوابط فهم متونِ روایات بحث میکند.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۱۴.</ref> | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
|جبّار در مناقب او گفته هَلْ اَتیٰ | |جبّار در مناقب او گفته هَلْ اَتیٰ | ||
|زورآزمای قلعه خیبر که بند او | |زورآزمای قلعه خیبر که بند او | ||
|در یکدگر شکست به بازوی '''لافَتیٰ'''<ref>سعدی، مواعظ، [https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh1/ «قصاید، قصیده ۱»].</ref>}}[[پرونده:تابلوی لافتی الا علی حسن روح الامین.jpg|بندانگشتی|تابلوی لا فتی الا علی، اثر حسن | |در یکدگر شکست به بازوی '''لافَتیٰ'''<ref>سعدی، مواعظ، [https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh1/ «قصاید، قصیده ۱»].</ref>}}[[پرونده:تابلوی لافتی الا علی حسن روح الامین.jpg|بندانگشتی|تابلوی لا فتی الا علی، اثر حسن روحالامین که در آن صحنهای از [[غزوه احد|جنگ احد]] به تصویر کشیده شده است.]]{{وسط چین}}{{پایان}} | ||
=== آثار هنری === | === آثار هنری === | ||
از احادیث در آثار هنری هم استفاده شده است. برای مثال حسن روحالامین در سال [[سال ۱۳۹۶ هجری شمسی|۱۳۹۶ش]] تابلویی را با محتوای حدیث لا فَتیٰ اِلّا علی طراحی کرد.<ref>[http://www.iribnews.ir/fa/news/1791101/ «رونمایی از تابلو لا فتی الا علی»].</ref> همچنین [[جورج سمعان جرداق|جرج | از احادیث در آثار هنری هم استفاده شده است. برای مثال حسن روحالامین در سال [[سال ۱۳۹۶ هجری شمسی|۱۳۹۶ش]] تابلویی را با محتوای [[لا فتی الا علی|حدیث لا فَتیٰ اِلّا علی]] طراحی کرد.<ref>[http://www.iribnews.ir/fa/news/1791101/ «رونمایی از تابلو لا فتی الا علی»].</ref> همچنین [[جورج سمعان جرداق|جرج جُرْداق]] میگوید: «من در خانوادهای مسیحی بزرگ شدهام. پدرم سنگتراش بود. سنگی را به سردر خانهمان آویخته بود که روی آن سنگ این جمله حک شده بود: «لا فَتیٰ اَلّا علی لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار».<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/7021/85112/ «آن روز که یک مسیحی عاشق علی علیه السلام شد»].</ref> | ||
غلامحسین امیرخانی، خوشنویس هم حدیث اَنَا مدینةُ العلم را بهخط نستعلیق، کتابت کرده است.<ref>[https://www.jahannews.com/gallery/421048/1/ «خوشنویسی/أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»].</ref> | غلامحسین امیرخانی، خوشنویس هم [[حدیث باب مدینة العلم|حدیث اَنَا مدینةُ العلم]] را بهخط نستعلیق، کتابت کرده است.<ref>[https://www.jahannews.com/gallery/421048/1/ «خوشنویسی/أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»].</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش