پرش به محتوا

تفسیر قرآن به قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (حذف الگوی جمع شدن)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
# عموم و خصوص
# عموم و خصوص
# اطلاق و تقیید
# اطلاق و تقیید


== سیر تاریخی از پیدایش تا گسترش ==
== سیر تاریخی از پیدایش تا گسترش ==
خط ۶۴: خط ۶۳:
=== پشتوانه‌های نظری ===
=== پشتوانه‌های نظری ===
این پشتوانه‌ها خود به دو نوع تقسیم می‌شوند:
این پشتوانه‌ها خود به دو نوع تقسیم می‌شوند:
* پشتوانه‌های قرآن شناختی: از مبانی قرآن شناسانه‌ای که اثبات آن‌ها برای مفسّر قرآن به قرآن با نگاهی فارغ از حوزه تفسیر متن قرآنی ضروری است، به پشتوانه‌های قرآن شناختی یاد می‌کنیم. اهمّ این مبانی عبارت‌اند از حجیت و اعتبار متن قرآن، معناداری و فهم پذیری قرآن، سلامت متن قرآن از تحریفی مخلّ و مضرّ به معانی آیات و انسجام معنایی و اختلاف ناپذیری قرآن. طبعاً هریک از این مبانی می‌تواند متکی به نگرش خاص کلامی مفسران یا متونی از [[آیه|آیات]] و [[روایات]] باشد که مفسّر باید پیش‌تر به تحلیل و تنقیح آن‌ها بپردازد و آن‌ها رابه مثابه «‌اصول موضوعه‌» در روش خود مدنظر گیرد.
# پشتوانه‌های قرآن شناختی: از مبانی قرآن شناسانه‌ای که اثبات آن‌ها برای مفسّر قرآن به قرآن با نگاهی فارغ از حوزه تفسیر متن قرآنی ضروری است، به پشتوانه‌های قرآن شناختی یاد می‌کنیم. اهمّ این مبانی عبارت‌اند از حجیت و اعتبار متن قرآن، معناداری و فهم‌پذیری قرآن، سلامت متن قرآن از تحریفی مخلّ و مضرّ به معانی آیات و انسجام معنایی و اختلاف‌ناپذیری قرآن. طبعاً هریک از این مبانی می‌تواند متکی به نگرش خاص کلامی مفسران یا متونی از [[آیه|آیات]] و [[روایات]] باشد که مفسّر باید پیش‌تر به تحلیل و تنقیح آن‌ها بپردازد و آن‌ها رابه مثابه «‌اصول موضوعه‌» در روش خود مدنظر گیرد.
* پشتوانه‌های قرآنی و روایی: مراد از پشتوانه‌های قرآنی و روایی، آیات و روایاتی است که به گونه‌ای روش مزبور را در فهم و تفسیر قرآن تأیید می‌کنند که اهمّ آن‌ها از این قرارند:
# پشتوانه‌های قرآنی و روایی: مراد از پشتوانه‌های قرآنی و روایی، آیات و روایاتی است که به گونه‌ای روش مزبور را در فهم و تفسیر قرآن تأیید می‌کنند که اهمّ آن‌ها از این قرارند:
*#آیات ناظر به «‌نور‌» و «‌تبیان‌» بودن قرآن: نظیر آیه ۸۹ [[سوره نحل|نحل]]، ۱۷۴ [[سوره نساء|نساء]] و ۲۱۹ [[سوره بقره|بقره]]. از این آیات می‌توان دریافت که [[قرآن]] بیان کننده و روشنگر معارف و حقایق است و با این اوصاف، منطقی نیست که دلالت این کتاب پیچیده، غیر قابل حل و وابسته به منابع بیرونی باشد و نتواند بیانگر معارف خود باشد.<ref>المیزان، ج۱، ص۶؛ تسنیم، ج۱، ص۶۵ - ۶۶؛ اسباب الخطأ فی التفسیر، ج۱، ص۵۲</ref>  
*آیات ناظر به «‌نور‌» و «‌تبیان‌» بودن قرآن: نظیر آیه ۸۹ [[سوره نحل|نحل]]، ۱۷۴ [[سوره نساء|نساء]] و ۲۱۹ [[سوره بقره|بقره]]. از این آیات می‌توان دریافت که [[قرآن]] بیان کننده و روشنگر معارف و حقایق است و با این اوصاف، منطقی نیست که دلالت این کتاب پیچیده، غیر قابل حل و وابسته به منابع بیرونی باشد و نتواند بیانگر معارف خود باشد.<ref>المیزان، ج۱، ص۶؛ تسنیم، ج۱، ص۶۵ - ۶۶؛ اسباب الخطأ فی التفسیر، ج۱، ص۵۲</ref>  
*# آیات ناظر به اختلاف ناپذیری و همگونی قرآن: در آیه ۸۲ نساء پس از توصیه به تدبر در قرآن، از عدم اختلاف در این کتاب یاد شده است و در آیه ۲۳ [[سوره زمر|زمر]] قرآن به وصف نیکوترین سخن و همگون و سازگار ستوده شده است. در آیه اخیر، وصف «‌متشابه‌» درباره کل آیات قرآن آمده و ناظر به همگونی و یکدستی در ادبیات و معارف آن است.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۷۲؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱</ref> واژه «‌مَثانِی‌» نیز در همین آیه بر اساس وجهی که آن را از ماده «‌ثنی‌» به معنای انعطاف شمرده،<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱؛ ص۷۱؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۶۱۰</ref> مفید معنای سازگاری و وفاق میان آیه‌ها خواهد بود. طبعاً از نتایج چنین اوصافی، می‌تواند همگونی معنایی و همپوشی تفسیری میان آیات باشد یا به گونه‌ای که آیات مختلف بتوانند به فهم درست و کامل‌تر یکدیگر مدد رسانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۱۴۰؛ «‌قرآن در قرآن‌»</ref>
*آیات ناظر به اختلاف ناپذیری و همگونی قرآن: در آیه ۸۲ نساء پس از توصیه به تدبر در قرآن، از عدم اختلاف در این کتاب یاد شده است و در آیه ۲۳ [[سوره زمر|زمر]] قرآن به وصف نیکوترین سخن و همگون و سازگار ستوده شده است. در آیه اخیر، وصف «‌متشابه‌» درباره کل آیات قرآن آمده و ناظر به همگونی و یکدستی در ادبیات و معارف آن است.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۷۲؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱</ref> واژه «‌مَثانِی‌» نیز در همین آیه بر اساس وجهی که آن را از ماده «‌ثنی‌» به معنای انعطاف شمرده،<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱؛ ص۷۱؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۶۱۰</ref> مفید معنای سازگاری و وفاق میان آیه‌ها خواهد بود. طبعاً از نتایج چنین اوصافی، می‌تواند همگونی معنایی و همپوشی تفسیری میان آیات باشد یا به گونه‌ای که آیات مختلف بتوانند به فهم درست و کامل‌تر یکدیگر مدد رسانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۱۴۰؛ «‌قرآن در قرآن‌»</ref>
*# توصیف بخشی از قرآن به «‌أمّ الکتاب‌» و «‌محکمات»: این آیات مرجع تفسیری بخش‌های دیگرند که «‌[[محکم و متشابه|متشابه‌]]» (شبهه انگیز) شمرده شده‌اند. در آیه ۷ [[سوره آل عمران|آل عمران]] از تقسیم فوق یاد شده و پیروی از متشابهات بدون توجه به [[محکم و متشابه|محکمات]]، کار کج‌دلان فتنه‌انگیز شمرده شده و محکمات به مثابه‌ام‌الکتاب، جانمایۀ اصلی قرآن تلقی شده است.<ref>المیزان، ج۳، ص۳۲ ـ ۴۴</ref> این [[آیه]] به ضمیمه [[روایات|روایاتی]] که راه تفسیر و فهم مقصود از آیات متشابه را رجوع به محکمات و بالطبع همگون دیدن آن‌ها با هم دانسته،<ref>عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۲۶۱؛ الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۲</ref> می‌تواند از پشتوانه‌های نظری مورد بحث به شمار آید.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۵، ۷۵</ref>
* توصیف بخشی از قرآن به «‌أمّ الکتاب‌» و «‌محکمات»: این آیات مرجع تفسیری بخش‌های دیگرند که «‌[[محکم و متشابه|متشابه‌]]» (شبهه‌انگیز) شمرده شده‌اند. در آیه ۷ [[سوره آل عمران|آل عمران]] از تقسیم فوق یاد شده و پیروی از متشابهات بدون توجه به [[محکم و متشابه|محکمات]]، کار کج‌دلان فتنه‌انگیز شمرده شده و محکمات به مثابه‌ام‌الکتاب، جانمایۀ اصلی قرآن تلقی شده است.<ref>المیزان، ج۳، ص۳۲ ـ ۴۴</ref> این [[آیه]] به ضمیمه [[روایات|روایاتی]] که راه تفسیر و فهم مقصود از آیات متشابه را رجوع به محکمات و بالطبع همگون دیدن آن‌ها با هم دانسته،<ref>عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۲۶۱؛ الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۲</ref> می‌تواند از پشتوانه‌های نظری مورد بحث به شمار آید.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۵، ۷۵</ref>
*# تصدیق و گواهی آیات نسبت به مفاد یکدیگر: بر اساس روایات دینی، آیه‌های [[قرآن]] یکدیگر را تأیید و تصدیق می‌کنند، پس نباید میان آن‌ها ناسازگاری و ناهمخوانی افکند، چنان که [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله فرمودند: {{حدیث|'''إنّ القرآن لیصدّق بعضه بعضاً فلا تکذّبوا بعضه ببعض'''}}.<ref>کنز العمال، ج۱، ص۶۱۹</ref> [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی علیه السلام|امام علی علیه‌السلام]] نیز آیات قرآن را تصدیق‌گر و گواه و گویای یکدیگر معرفی می‌کند: {{حدیث|'''کتاب الله ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض'''}}.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref> عبارت مشهور «‌'''إنّ القرآن یفسّر بعضه بعضاً‌'''» نیز هرچند به نحو مسند از پیشوایان دین نقل نشده است،<ref>روح المعانی، ج۸، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۵۲</ref>در کنار ادله گذشته، مضمونی تأییدپذیر دارد.
* تصدیق و گواهی آیات نسبت به مفاد یکدیگر: بر اساس روایات دینی، آیه‌های [[قرآن]] یکدیگر را تأیید و تصدیق می‌کنند، پس نباید میان آن‌ها ناسازگاری و ناهمخوانی افکند، چنان که [[پیامبر اکرم(ص)]] فرمودند:{{حدیث|إنّ القرآن لیصدّق بعضه بعضاً فلا تکذّبوا بعضه ببعض}}. <ref>کنز العمال، ج۱، ص۶۱۹</ref>[[امام علی علیه السلام|امام علی(ع)]] نیز آیات قرآن را تصدیق‌گر و گواه و گویای یکدیگر معرفی می‌کند:{{حدیث|کتاب الله ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض}}.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref> عبارت مشهور «‌إنّ القرآن یفسّر بعضه بعضاً‌» نیز هرچند به نحو مسند از پیشوایان دین نقل نشده است،<ref>روح المعانی، ج۸، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۵۲</ref> مضمونی تأییدپذیر دارد.
*# مرجعیت قرآن نسبت به روایات دینی: بر اساس [[احادیث عرض]]، روایات باید بر قرآن عرضه شوند. احادیث عرض احادیثی‌اند که لزوم عرضه عموم [[احادیث]] را بر قرآن و کشف میزان سازگاری با آن را مطرح ساخته<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۱۱</ref> یا ملاک ترجیح روایات متعارض را موافقت با قرآن دانسته‌اند.<ref>وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۰۶، ۱۱۲، ۱۱۸</ref> به رغم تأمل برخی حدیث پژوهان درباره میزان اعتبار این احادیث در منابع [[سنی]]،<ref>جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۳۶۴</ref> اعتبار آن‌ها دست کم در منابع [[شیعه|شیعی]] مسلّم است.<ref>بحوث فی علم الاصول، ج۷، ص۳۱۵، ۳۲۴، ۳۴۹</ref> این احادیث نیز می‌توانند روش فهم و [[تفسیر قرآن]] را با محوریت خود قرآن تأیید کنند.<ref>المیزان، ج۳، ص۷۶</ref>
* مرجعیت قرآن نسبت به روایات دینی: بر اساس [[احادیث عرض]]، روایات باید بر قرآن عرضه شوند. احادیث عرض احادیثی‌اند که لزوم عرضه عموم [[احادیث]] را بر قرآن و کشف میزان سازگاری با آن را مطرح ساخته<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۱۱</ref> یا ملاک ترجیح روایات متعارض را موافقت با قرآن دانسته‌اند.<ref>وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۰۶، ۱۱۲، ۱۱۸</ref> به رغم تأمل برخی حدیث پژوهان درباره میزان اعتبار این احادیث در منابع [[سنی]]،<ref>جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۳۶۴</ref> اعتبار آن‌ها دست کم در منابع [[شیعه|شیعی]] مسلّم است.<ref>بحوث فی علم الاصول، ج۷، ص۳۱۵، ۳۲۴، ۳۴۹</ref> این احادیث نیز می‌توانند روش فهم و [[تفسیر قرآن]] را با محوریت خود قرآن تأیید کنند.<ref>المیزان، ج۳، ص۷۶</ref>
 


=== پشتوانه‌های عملی ===
=== پشتوانه‌های عملی ===
مراد از پشتوانه‌های عملی، گزارش‌های تاریخی فراوانی است که از یک سو از سیره عملی پیشوایان دین و از سوی دیگر از سیره اصحاب آنان در تفسیر قرآن به قرآن حکایت دارند.
مراد از پشتوانه‌های عملی، گزارش‌های تاریخی فراوانی است که از یک سو از سیره عملی پیشوایان دین و از سوی دیگر از سیره اصحاب آنان در تفسیر قرآن به قرآن حکایت دارند.


از تفاسیر مشهور روایی به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌توان به تفسیر آیه ۸۲ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|'''الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَـٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۸۲}} در پرتو آیه ۱۳ [[سوره لقمان|لقمان]]:{{متن قرآن|'''إِنَّ الشِّرْ‌كَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ''' |سوره= [[سوره لقمان|لقمان]]|آیه= ۱۳}} اشاره کرد که مورد توجه بیشتر مفسران قرار گرفته است.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۳۲، ۳۳۶؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۷؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۷</ref> در آیه ۸۲ انعام امنیت و هدایت سزاوار مؤمنانی شمرده شده که ایمانشان را به ظلمی نیالوده‌اند. [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] در پی نگرانی اصحاب خود، با توجه به آیه ۱۳ لقمان که شرک را «‌ظلم عظیم‌» نامیده، ظلم در آیه گذشته را نیز ناظر به شرک شمرده، از آنان رفع نگرانی فرمود.<ref>صحیح البخاری، ج۸، ۴۸؛ مسند احمد، ج۱، ص۳۷۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۸</ref>
از تفاسیر مشهور روایی به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌توان به تفسیر آیه ۸۲ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَـٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۸۲}} در پرتو آیه ۱۳ [[سوره لقمان|لقمان]]:{{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْ‌كَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ|سوره= [[سوره لقمان|لقمان]]|آیه= ۱۳}} اشاره کرد که مورد توجه بیشتر مفسران قرار گرفته است.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۳۲، ۳۳۶؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۷؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۷</ref> در آیه ۸۲ انعام امنیت و هدایت سزاوار مؤمنانی شمرده شده که ایمانشان را به ظلمی نیالوده‌اند. [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] در پی نگرانی اصحاب خود، با توجه به آیه ۱۳ لقمان که شرک را «‌ظلم عظیم‌» نامیده، ظلم در آیه گذشته را نیز ناظر به شرک شمرده، از آنان رفع نگرانی فرمود.<ref>صحیح البخاری، ج۸، ۴۸؛ مسند احمد، ج۱، ص۳۷۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۸</ref>


از نمونه‌های دیگر می‌توان به تفسیر آیات ۱۶ - ۱۷ [[سوره ابراهیم|ابراهیم]] در پرتو آیات ۱۵ [[سوره محمد|محمّد]] و ۲۹ [[سوره کهف|کهف]]<ref>المستدرک، ج۲، ص۳۵۱؛ جامع البیان، ج۱۳، ص۲۵۵ - ۲۵۶</ref> و تفسیر آیه ۴۰ [[سوره اعراف|اعراف]] در پرتو آیه ۳۱ [[سوره حج|حجّ]]<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۱۵۶</ref> اشاره کرد.
از نمونه‌های دیگر می‌توان به تفسیر آیات ۱۶ - ۱۷ [[سوره ابراهیم|ابراهیم]] در پرتو آیات ۱۵ [[سوره محمد|محمّد]] و ۲۹ [[سوره کهف|کهف]]<ref>المستدرک، ج۲، ص۳۵۱؛ جامع البیان، ج۱۳، ص۲۵۵ - ۲۵۶</ref> و تفسیر آیه ۴۰ [[سوره اعراف|اعراف]] در پرتو آیه ۳۱ [[سوره حج|حجّ]]<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۱۵۶</ref> اشاره کرد.
خط ۹۲: خط ۹۰:
شیوه نخست مرحله لازم و نه کافی در تفسیر قرآن به قرآن است، پس این دو شیوه مکمّل یکدیگر خواهند بود. در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه‌های زیر سامان می‌یابد:
شیوه نخست مرحله لازم و نه کافی در تفسیر قرآن به قرآن است، پس این دو شیوه مکمّل یکدیگر خواهند بود. در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه‌های زیر سامان می‌یابد:
# اجمال و تفصیل: در این گونه، مفهومِ سربسته و مجمل یک آیه در آیه دیگر باز شده و تفاصیل آن روشن می‌گردد؛ مانند تفصیل شرایط [[نماز]] و اوقات شرعی آن در آیات ۷۸ [[سوره اسراء|اسراء]] و ۱۱۴ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره نساء|نساء]] و... نسبت به آیات سربسته درباره اصل نماز؛ همچون آیه ۴۳ [[سوره بقره|بقره]]؛ یا بیان تفصیلی شب نزول [[قرآن]] در آیه ۱ [[سوره قدر|قدر]]و ۱۸۵ [[سوره بقره|بقره]] نسبت به آیه ۳ [[سوره دخان|دخان]]، یا بیان تفصیلی بهره‌مندان از نعمت ویژه الهی در آیه ۶۹ [[سوره نساء|نساء]] که در آیه ۷ [[سوره حمد|حمد]] به اجمال آمده است؛<ref>ر. ک: المنهج الاثری، ص۷۲</ref> همچنین رابطه اجمال و تفصیل در آیات قصص به گونه بارزتری قابل جست وجوست؛<ref>ر. ک: همان، ص۷۳</ref> به عنوان نمونه اجمال قصّه [[حضرت موسی(ع)]] و [[فرعون]] را در آیات ۳۸ - ۴۰ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن قصه در آیات ۱۷۴ - ۱۰۳ [[سوره اعراف|اعراف]] و نیز اجمال قصه [[حضرت هود(ع)]] و [[قوم عاد]] را در آیات ۴۱ - ۴۲ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن در آیات ۵۰ - ۶۰ [[سوره هود|هود]] می‌توان مقایسه کرد.
# اجمال و تفصیل: در این گونه، مفهومِ سربسته و مجمل یک آیه در آیه دیگر باز شده و تفاصیل آن روشن می‌گردد؛ مانند تفصیل شرایط [[نماز]] و اوقات شرعی آن در آیات ۷۸ [[سوره اسراء|اسراء]] و ۱۱۴ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره نساء|نساء]] و... نسبت به آیات سربسته درباره اصل نماز؛ همچون آیه ۴۳ [[سوره بقره|بقره]]؛ یا بیان تفصیلی شب نزول [[قرآن]] در آیه ۱ [[سوره قدر|قدر]]و ۱۸۵ [[سوره بقره|بقره]] نسبت به آیه ۳ [[سوره دخان|دخان]]، یا بیان تفصیلی بهره‌مندان از نعمت ویژه الهی در آیه ۶۹ [[سوره نساء|نساء]] که در آیه ۷ [[سوره حمد|حمد]] به اجمال آمده است؛<ref>ر. ک: المنهج الاثری، ص۷۲</ref> همچنین رابطه اجمال و تفصیل در آیات قصص به گونه بارزتری قابل جست وجوست؛<ref>ر. ک: همان، ص۷۳</ref> به عنوان نمونه اجمال قصّه [[حضرت موسی(ع)]] و [[فرعون]] را در آیات ۳۸ - ۴۰ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن قصه در آیات ۱۷۴ - ۱۰۳ [[سوره اعراف|اعراف]] و نیز اجمال قصه [[حضرت هود(ع)]] و [[قوم عاد]] را در آیات ۴۱ - ۴۲ [[سوره ذاریات|ذاریات]] با تفاصیل آن در آیات ۵۰ - ۶۰ [[سوره هود|هود]] می‌توان مقایسه کرد.
# اجمال و تبیین (تشابه زدایی): در این گونه، اجمال و پیچیدگی خاصی در مفهوم یک [[آیه]] با توضیح و شرح آیه دیگر برطرف می‌شود، چنان که تشابه آیه ۷ بقره: {{متن قرآن|'''خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِم‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۷}} که مهر خوردن دل‌های کافران (و بسته شدن باب هدایت بر آنان) را به خداوند نسبت می‌دهد، در [[روایت|روایتی]] از [[امام رضا(ع)]] به قرینه آیه ۱۵۵ نساء: {{متن قرآن|'''بَل طَبَعَ اللّهُ عَلَیها بِکفرِهِم فَلا یؤمِنونَ اِلاّ قَلیلا‌'''|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۱۵۵}} که آن را ناشی از [[کفر]] خود آن‌ها شمرده است، برطرف شده است؛<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۱۳؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۳</ref> نیز ارجاع آیات متشابه در حوزه صفات الهی؛ به عنوان مثال تبیین و تشابه زدایی از مفهوم استقرار خداوند بر [[عرش]] در آیه ۵ [[سوره طه|طه]] و مفهوم [[رؤیت خدا|رؤیت الهی]] در آیه ۲۳ [[سوره قیامت|قیامت]] با آیات محکم مانند آیه ۱۱ [[سوره شوری|شوری]]: {{متن قرآن|'''لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ...‌'''|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}} و آیه ۱۰۳ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|'''لا تُدرِکهُ الاَبصـر...‌'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه=  ۱۰۳}} و رفع شبهه جسمانیت و شباهت خدا به انسان<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۵۱، ۷۱</ref> در همین راستا قابل توجه‌اند.
# اجمال و تبیین (تشابه زدایی): در این گونه، اجمال و پیچیدگی خاصی در مفهوم یک [[آیه]] با توضیح و شرح آیه دیگر برطرف می‌شود، چنان که تشابه آیه ۷ بقره: {{متن قرآن|خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِم‌|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۷}} که مهر خوردن دل‌های کافران (و بسته شدن باب هدایت بر آنان) را به خداوند نسبت می‌دهد، در [[روایت|روایتی]] از [[امام رضا(ع)]] به قرینه آیه ۱۵۵ نساء: {{متن قرآن|بَل طَبَعَ اللّهُ عَلَیها بِکفرِهِم فَلا یؤمِنونَ اِلاّ قَلیلا‌|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۱۵۵}} که آن را ناشی از [[کفر]] خود آن‌ها شمرده است، برطرف شده است؛<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۱۳؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۳</ref> نیز ارجاع آیات متشابه در حوزه صفات الهی؛ به عنوان مثال تبیین و تشابه زدایی از مفهوم استقرار خداوند بر [[عرش]] در آیه ۵ [[سوره طه|طه]] و مفهوم [[رؤیت خدا|رؤیت الهی]] در آیه ۲۳ [[سوره قیامت|قیامت]] با آیات محکم مانند آیه ۱۱ [[سوره شوری|شوری]]: {{متن قرآن|لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ...‌|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}} و آیه ۱۰۳ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|لا تُدرِکهُ الاَبصـر...‌|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه=  ۱۰۳}} و رفع شبهه جسمانیت و شباهت خدا به انسان<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۵۱، ۷۱</ref> در همین راستا قابل توجه‌اند.
# عموم و خصوص: در این گونه، آیه حاوی بیان عامی است که خصوصیات آن در بخش‌های دیگر آمده است؛ مثلا در آیه ۲۵۴ بقره: {{متن قرآن|'''یومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّةٌ ولا شَفـعَةٌ‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۲۵۴}} به نحو عموم روابط دوستانه دنیوی را در قیامت منقطع شمرده؛ ولی در آیه ۶۷ [[سوره زخرف|زخرف]]: {{متن قرآن|'''الاَخِلاّءُ یومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین‌'''|سوره= [[سوره زخرف|زخرف]]|آیه= ۶۷}} این عموم نسبت به [[تقوا|متقین]] و روابط دوستانه آنان تخصیص خورده است؛ نیز عمومیت نفی [[شفاعت]] در آیه ۲۵۴ بقره، در آیاتی چون ۲۶ [[سوره نجم|نجم]] و ۲۵۵ بقره و ۸۷ [[سوره مریم|مریم]] تخصیص خورده یا عمومیت نفی [[علم غیب]] از غیر [[خدا]] در آیه ۶۵ [[سوره نمل|نمل]] با آیاتی چون ۴۹ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره یوسف|یوسف]] و ۲۶ - ۲۷ [[سوره جن|جنّ]] به نوعی تخصیص خورده است. در مسائل فقهی نیز عمومیت [[حکم عده]] [[طلاق|زنان مطلّقه]] در صدر آیه ۲۲۸ بقره به قرینه ذیل آیه، مخصوص [[طلاق|طلاق رجعی]] تلقی شده است.<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۱؛ الاتقان، ج۱، ص۵۴۸</ref> رابطه نسخ میان برخی آیات را که نوعی تخصیص در زمان حکم است، می‌توان در همین گونه مورد توجه قرار داد.
# عموم و خصوص: در این گونه، آیه حاوی بیان عامی است که خصوصیات آن در بخش‌های دیگر آمده است؛ مثلا در آیه ۲۵۴ بقره: {{متن قرآن|یومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّةٌ ولا شَفـعَةٌ‌|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۲۵۴}} به نحو عموم روابط دوستانه دنیوی را در قیامت منقطع شمرده؛ ولی در آیه ۶۷ [[سوره زخرف|زخرف]]: {{متن قرآن|الاَخِلاّءُ یومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین‌|سوره= [[سوره زخرف|زخرف]]|آیه= ۶۷}} این عموم نسبت به [[تقوا|متقین]] و روابط دوستانه آنان تخصیص خورده است؛ نیز عمومیت نفی [[شفاعت]] در آیه ۲۵۴ بقره، در آیاتی چون ۲۶ [[سوره نجم|نجم]] و ۲۵۵ بقره و ۸۷ [[سوره مریم|مریم]] تخصیص خورده یا عمومیت نفی [[علم غیب]] از غیر [[خدا]] در آیه ۶۵ [[سوره نمل|نمل]] با آیاتی چون ۴۹ [[سوره هود|هود]] و ۱۰۲ [[سوره یوسف|یوسف]] و ۲۶ - ۲۷ [[سوره جن|جنّ]] به نوعی تخصیص خورده است. در مسائل فقهی نیز عمومیت [[حکم عده]] [[طلاق|زنان مطلّقه]] در صدر آیه ۲۲۸ بقره به قرینه ذیل آیه، مخصوص [[طلاق|طلاق رجعی]] تلقی شده است.<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۱؛ الاتقان، ج۱، ص۵۴۸</ref> رابطه نسخ میان برخی آیات را که نوعی تخصیص در زمان حکم است، می‌توان در همین گونه مورد توجه قرار داد.
# اطلاق و تقیید: در این گونه، بیان و حکم مطلق در برخی آیات، در آیه دیگر مقید می‌شود، چنان که اطلاق حبط عمل [[مرتد]] در آیه ۵ [[سوره مائده|مائده]] با آیه ۲۱۷ بقره به صورت مرگ او در حال [[کفر]] و [[مرتد|ارتداد]]، مقید شده است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵ - ۱۶</ref> یا اطلاق تحریم خون در آیه ۳ مائده به قرینه آیه ۱۴۵ [[سوره انعام|انعام]] به خون جاری و بیرون آمده از بدن حیوان (دم مسفوح) مقید شده است.<ref>تعریف الدارسین، ص۱۶۶</ref>
# اطلاق و تقیید: در این گونه، بیان و حکم مطلق در برخی آیات، در آیه دیگر مقید می‌شود، چنان که اطلاق حبط عمل [[مرتد]] در آیه ۵ [[سوره مائده|مائده]] با آیه ۲۱۷ بقره به صورت مرگ او در حال [[کفر]] و [[مرتد|ارتداد]]، مقید شده است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵ - ۱۶</ref> یا اطلاق تحریم خون در آیه ۳ مائده به قرینه آیه ۱۴۵ [[سوره انعام|انعام]] به خون جاری و بیرون آمده از بدن حیوان (دم مسفوح) مقید شده است.<ref>تعریف الدارسین، ص۱۶۶</ref>


=== گسترۀ تفسیر قرآن به قرآن ===
=== گسترۀ تفسیر قرآن به قرآن ===
نکته مهم آن که نظر به وسعت حوزه‌ها و مراتب معنایی آیات قرآن، روش تفسیر قرآن به قرآن طیف گسترده‌ای را در برمی‌گیرد و بسته به میزان ژرف‌اندیشی و جامع‌نگری مفسران، توسعه پذیر است؛ مثلاً در نگرش قرآنی پیشوایان دین که به ابعاد مختلف معانی و معارف قرآن در گذر زمان، اشراف داشته‌اند، نمونه‌های نابی از دریافت معانی باطنی و تأویلی در پرتو آیات گزارش شده است که معمولاً از افق نگاه توده مفسران پنهان می‌مانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۷۴ ـ ۳۷۹، «‌قرآن در قرآن‌»</ref> تفسیر «‌احیای نفس‌» در آیه ۳۲ مائده: {{متن قرآن|'''و مَن اَحیاها فَکاَنَّما اَحیا النّاسَ جَمیعـًا‌'''|سوره=[[سوره مائده|مائده]]|آیه= ۳۲}} به هدایت معنوی<ref>البرهان، ج۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۱۸]</ref>و تفسیر «‌نظر به طعام‌» در آیه ۲۴ [[سوره عبس|عبس]] به بررسی علم و مأخذ آن<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰</ref> و تفسیر «‌قضای تَفَث‌» در آیه ۲۹[[سوره حج|حجّ]]: {{متن قرآن|'''ثُمَّ لیقضوا تَفَثَهُم‌'''|سوره= [[سوره حج|حجّ]]|آیه= ۲۹}} به دیدار [[مؤمن|مؤمنانه]] با [[امام معصوم|امام معصوم علیه‌السلام]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۵</ref>، نمونه‌هایی از این قبیل‌اند. در مرتبه‌ای پایین‌تر مفسران ژرف اندیش در پرتو ارشادات کلیدی آنان، می‌توانند به دریافت‌های تفسیری ژرف و گسترده‌ای نایل آیند که کوشش‌های ارجمند بسیاری از [[فقیه|فقیهان]]، [[حکیم|حکیمان]] و [[عارف|عارفان]] در تحلیل معضلات معرفتی مرتبط با حوزه دانش خویش به مدد آیات قرآن در این راستایند.<ref>الصافی، ج۱، ص۲۹ - ۳۵؛ تسنیم، ج۱، ص۱۱۷ - ۱۳۱</ref> از نمونه‌های این امر، جست وجوی آیات کلیدی و برجسته تحت عنوان «‌غرر آیات‌» در [[تفسیر المیزان]] است که در پرتو آن، معارف فرعی و متنوعی در آیات دیگر تحلیل پذیر است.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۳۵؛ ج۱۲، ص۹۶، ۱۴۳، ۳۰۷؛ ج۱۳، ص۶؛ ج۱۴، ص۱۱۹؛ ج۱۵، ص۷۸، ۹۵؛ ج۱۶، ص۲۰۹؛ ج۱۷، ص۶۲، ۱۱۴</ref>
نکته مهم آن که نظر به وسعت حوزه‌ها و مراتب معنایی آیات قرآن، روش تفسیر قرآن به قرآن طیف گسترده‌ای را در برمی‌گیرد و بسته به میزان ژرف‌اندیشی و جامع‌نگری مفسران، توسعه پذیر است؛ مثلاً در نگرش قرآنی پیشوایان دین که به ابعاد مختلف معانی و معارف قرآن در گذر زمان، اشراف داشته‌اند، نمونه‌های نابی از دریافت معانی باطنی و تأویلی در پرتو آیات گزارش شده است که معمولاً از افق نگاه توده مفسران پنهان می‌مانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۷۴ ـ ۳۷۹، «‌قرآن در قرآن‌»</ref> تفسیر «‌احیای نفس‌» در آیه ۳۲ مائده: {{متن قرآن|و مَن اَحیاها فَکاَنَّما اَحیا النّاسَ جَمیعـًا‌|سوره=[[سوره مائده|مائده]]|آیه= ۳۲}} به هدایت معنوی<ref>البرهان، ج۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۱۸]</ref>و تفسیر «‌نظر به طعام‌» در آیه ۲۴ [[سوره عبس|عبس]] به بررسی علم و مأخذ آن<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰</ref> و تفسیر «‌قضای تَفَث‌» در آیه ۲۹[[سوره حج|حجّ]]: {{متن قرآن|ثُمَّ لیقضوا تَفَثَهُم‌|سوره= [[سوره حج|حجّ]]|آیه= ۲۹}} به دیدار [[مؤمن|مؤمنانه]] با [[امام معصوم|امام معصوم علیه‌السلام]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۵</ref>، نمونه‌هایی از این قبیل‌اند. در مرتبه‌ای پایین‌تر مفسران ژرف اندیش در پرتو ارشادات کلیدی آنان، می‌توانند به دریافت‌های تفسیری ژرف و گسترده‌ای نایل آیند که کوشش‌های ارجمند بسیاری از [[فقیه|فقیهان]]، [[حکیم|حکیمان]] و [[عارف|عارفان]] در تحلیل معضلات معرفتی مرتبط با حوزه دانش خویش به مدد آیات قرآن در این راستایند.<ref>الصافی، ج۱، ص۲۹ - ۳۵؛ تسنیم، ج۱، ص۱۱۷ - ۱۳۱</ref> از نمونه‌های این امر، جست وجوی آیات کلیدی و برجسته تحت عنوان «‌غرر آیات‌» در [[تفسیر المیزان]] است که در پرتو آن، معارف فرعی و متنوعی در آیات دیگر تحلیل پذیر است.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۳۵؛ ج۱۲، ص۹۶، ۱۴۳، ۳۰۷؛ ج۱۳، ص۶؛ ج۱۴، ص۱۱۹؛ ج۱۵، ص۷۸، ۹۵؛ ج۱۶، ص۲۰۹؛ ج۱۷، ص۶۲، ۱۱۴</ref>


=== تفسیر آیات بر اساس قرائات مختلف ===
=== تفسیر آیات بر اساس قرائات مختلف ===