پرش به محتوا

آیه ۱۴۳ سوره اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''آیه ۱۴۳ سوره اعراف'''، به یکی دیگر از داستان‌های [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]] و [[بنی‌اسرائیل|قوم بنی‌اسرائیل]] می‌پردازد که طی آن موسی(ع) در میقات، تقاضای [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] را مطرح ساخته و سپس بر اثر تجلی حق بر کوه، مدهوش شده و به [[توبه|انابه]] می‌پردازد.
'''آیه ۱۴۳ سوره اعراف'''، به یکی از داستان‌های [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]] و [[بنی‌اسرائیل|قوم بنی‌اسرائیل]] می‌پردازد که موسی(ع) در میقات، تقاضای [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] را مطرح ساخته و سپس بر اثر تجلی حق بر کوه، مدهوش شده و به [[توبه|انابه]] می‌پردازد. این آیه علاوه بر بحث‌های [[تفسیر قرآن|تفسیری]]، جایگاه ویژه‌ای در مباحث روایی، [[کلام اسلامی|کلامی]]، [[عرفان اسلامی|عرفانی]] و حتی ادبی دارد.
 
این آیه علاوه بر بحث‌های [[تفسیر قرآن|تفسیری]]، جایگاه ویژه‌ای در مباحث روایی، [[کلام اسلامی|کلامی]]، [[عرفان اسلامی|عرفانی]] و حتی ادبی دارد.


از نظر کلامی، مسئله چگونگی [[سخن گفتن خدا با موسی|تکلم خدا با موسی(ع)]]،  مسئله رویت خدا، علت توبه موسی(ع) و نیز منافات آن با [[عصمت پیامبران|مقام عصمت پیامبران]]  از مباحث محوری در این آیه است.
از نظر کلامی، مسئله چگونگی [[سخن گفتن خدا با موسی|تکلم خدا با موسی(ع)]]،  مسئله رویت خدا، علت توبه موسی(ع) و نیز منافات آن با [[عصمت پیامبران|مقام عصمت پیامبران]]  از مباحث محوری در این آیه است.
خط ۲۳: خط ۲۱:
}}
}}


== جایگاه آیه ==
==جایگاه آیه==
آیه ۱۴۳ [[سوره اعراف]] یکی از مهم‌ترین دستمایه‌های مخالفان [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] خصوصاً متکلمان امامیه است که به عنوان نمونه [[سید مرتضی|سیدمرتضی]]، فقیه و متکلم شیعه، در نفی امکان رویت خداوند در چهار مرحله بر این آیه استدلال کرده و پاسخ مخالفان را نیز داده است.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۹۹۸م، ج۲، ص۲۱۵–۲۳۰.</ref>
آیه ۱۴۳ [[سوره اعراف]] یکی از مهم‌ترین دستمایه‌های مخالفان [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] خصوصاً متکلمان امامیه است که به عنوان نمونه [[سید مرتضی|سیدمرتضی]]، فقیه و متکلم شیعه، در نفی امکان رویت خداوند در چهار مرحله بر این آیه استدلال کرده و پاسخ مخالفان را نیز داده است.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۹۹۸م، ج۲، ص۲۱۵–۲۳۰.</ref>


خط ۳۲: خط ۳۰:
روایات بسیاری ذیل این آیه شکل گرفته است. نظیر آن‌که [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در استدلال بر نفی تعلق رویت بصری به خداوند از این آیه استفاده نموده<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۱–۲۶۲.</ref> و چرایی درخواست رویت خداوند از سوی [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]]، یکی از سوالاتی است که [[مأمون عباسی]] از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] داشته است.<ref>ابن بابویه، کمال الدین، ۱۳۹۸ش، ص۱۲۱.</ref>
روایات بسیاری ذیل این آیه شکل گرفته است. نظیر آن‌که [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در استدلال بر نفی تعلق رویت بصری به خداوند از این آیه استفاده نموده<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۱–۲۶۲.</ref> و چرایی درخواست رویت خداوند از سوی [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]]، یکی از سوالاتی است که [[مأمون عباسی]] از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] داشته است.<ref>ابن بابویه، کمال الدین، ۱۳۹۸ش، ص۱۲۱.</ref>


== متن و ترجمه ==
==متن و ترجمه==
{{گفت و گو
{{گفت و گو
| عرض = ۱۰۰
| عرض = ۱۰۰
خط ۴۱: خط ۳۹:
| تراز = وسط
| تراز = وسط
| عنوان = {{عربی|اندازه=۱۰۰%|وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ}}|و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. «پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت، و موسی بیهوش بر زمین افتاد، و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.» ([[سوره اعراف]]، آیه ۱۴۳)}}
| عنوان = {{عربی|اندازه=۱۰۰%|وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ}}|و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. «پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت، و موسی بیهوش بر زمین افتاد، و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.» ([[سوره اعراف]]، آیه ۱۴۳)}}
== مسئله تکلم خدا ==
==مسئله تکلم خدا==
{{اصلی|سخن گفتن خدا با موسی}}
{{اصلی|سخن گفتن خدا با موسی}}
هر چند در آیه ۱۴۳ سوره اعراف، به چگونگی تکلم خدا با موسی(ع) و ماهیت مبدأ شنیده شدن صدا، اشاره نشده است اما [[فضل بن حسن طبرسی]]، مفسر شیعه، بر این باور است که چون صدا، عَرَض{{یاد|در اصطلاح فلاسفه عرض در مقابل جوهر بوده و طبق تعریف مشهور «ماهیتی است که برای موجود بودن نیازمند موضوع است.» (عبودیت، هستی‌شناسی، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۱.)}} است، باید قائم به جسمی باشد و به شنیدن صدا از میان ابرها اشاره کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۴، ص۷۳۰.</ref>
هر چند در آیه ۱۴۳ سوره اعراف، به چگونگی تکلم خدا با موسی(ع) و ماهیت مبدأ شنیده شدن صدا، اشاره نشده است اما [[فضل بن حسن طبرسی]]، مفسر شیعه، بر این باور است که چون صدا، عَرَض{{یاد|در اصطلاح فلاسفه عرض در مقابل جوهر بوده و طبق تعریف مشهور «ماهیتی است که برای موجود بودن نیازمند موضوع است.» (عبودیت، هستی‌شناسی، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۱.)}} است، باید قائم به جسمی باشد و به شنیدن صدا از میان ابرها اشاره کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۴، ص۷۳۰.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۵:
به باور [[علامه طباطبایی]]، مفسر و فیلسوف شیعه، مقصود از تکلم خدا با موسی(ع) در این آیه، ارتباط خاصی است که بواسطه آن، ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی منتقل به معنا و اراده الهی شود که ممکن است این انتقال با شنیدن صوت‌هایی نیز همراه باشد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۴.</ref>
به باور [[علامه طباطبایی]]، مفسر و فیلسوف شیعه، مقصود از تکلم خدا با موسی(ع) در این آیه، ارتباط خاصی است که بواسطه آن، ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی منتقل به معنا و اراده الهی شود که ممکن است این انتقال با شنیدن صوت‌هایی نیز همراه باشد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۴.</ref>


== مسئله رویت خدا ==
==مسئله رویت خدا==
{{اصلی|رؤیت خدا}}
{{اصلی|رؤیت خدا}}
به بیان برخی آیه ۱۴۳ سوره اعراف را می‌توان از چند جهت ناظر به نفی رویت خداوند دانست:
به بیان برخی آیه ۱۴۳ سوره اعراف را می‌توان از چند جهت ناظر به نفی رویت خداوند دانست:
* الف) جواب خداوند با ساختار نفی ابد. «لن ترانی»
*الف) جواب خداوند با ساختار نفی ابد. «لن ترانی»
* ب) تعلیق امکان رویت بر امر محال. «فان استقر مکانه فسوف ترانی»
*ب) تعلیق امکان رویت بر امر محال. «فان استقر مکانه فسوف ترانی»
* ج) تنزیه موسی(ع) از رویت. «سبحانک»
*ج) تنزیه موسی(ع) از رویت. «سبحانک»
* د) توبه موسی(ع) از تقاضای رویت. «تبت الیک».<ref>رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۰.</ref>
*د) توبه موسی(ع) از تقاضای رویت. «تبت الیک».<ref>رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۰.</ref>


علامه طباطبایی بر این باور است که مسئله رویت خدا در این آیه و برخی دیگر از آیات مشابه (نظیر [[آیه ۲۳ سوره قیامت]]، [[آیه ۱۱ سوره نجم]]، [[آیه ۵ سوره عنکبوت]]، [[آیه ۵۴ سوره سجده]]) به معنای رویت با حواس ظاهری نبوده بلکه به معنای قطعی‌ترین و روشن‌ترین مراحل علم است که از آن با عنوان علم ضروری یاد می‌کند.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۳۸.</ref>
علامه طباطبایی بر این باور است که مسئله رویت خدا در این آیه و برخی دیگر از آیات مشابه (نظیر [[آیه ۲۳ سوره قیامت]]، [[آیه ۱۱ سوره نجم]]، [[آیه ۵ سوره عنکبوت]]، [[آیه ۵۴ سوره سجده]]) به معنای رویت با حواس ظاهری نبوده بلکه به معنای قطعی‌ترین و روشن‌ترین مراحل علم است که از آن با عنوان علم ضروری یاد می‌کند.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۳۸.</ref>
خط ۵۹: خط ۵۷:
وی اشارت قرآن کریم به این نحو از علم را در میان تمام آثار گذشتگان بی‌سابقه دانسته و معتقد است این حقیقت، منتی است که قرآن در تبیین معارف الهی بر بشر دارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۱.</ref>
وی اشارت قرآن کریم به این نحو از علم را در میان تمام آثار گذشتگان بی‌سابقه دانسته و معتقد است این حقیقت، منتی است که قرآن در تبیین معارف الهی بر بشر دارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۱.</ref>


=== تعلیق امکان رویت بر امر محال ===
===تعلیق امکان رویت بر امر محال===
از نظر علامه طباطبایی، عبارت «به کوه بنگر اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید» که در آیه آمده، نشان می‌دهد که تجلی خداوند و رویت او محال دانسته نشده است، بلکه موسی(ع) قابلیت این تجلی را ندارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> اما [[ناصر مکارم شیرازی]]، فقیه و مفسر شیعه، بر این باور است که این تعبیر، کنایه از محال بودن رویت خداست و نظیر [[آیه ۴۰ سوره اعراف]] است که خداوند بهشت رفتن [[کافران]] را به رد شدن شتر از سوراخ سوزن، تعلیق کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.</ref>
از نظر علامه طباطبایی، عبارت «به کوه بنگر اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید» که در آیه آمده، نشان می‌دهد که تجلی خداوند و رویت او محال دانسته نشده است، بلکه موسی(ع) قابلیت این تجلی را ندارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> اما [[ناصر مکارم شیرازی]]، فقیه و مفسر شیعه، بر این باور است که این تعبیر، کنایه از محال بودن رویت خداست و نظیر [[آیه ۴۰ سوره اعراف]] است که خداوند بهشت رفتن [[کافران]] را به رد شدن شتر از سوراخ سوزن، تعلیق کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.</ref>


=== نفی دیدن خدا در دنیا یا در آخرت؟ ===
===نفی دیدن خدا در دنیا یا در آخرت؟===
برخی از مفسران، بر این باورند که واژه «لَن» در این آیه که به معنای نفی ابد است و نیز بیان نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی در آیه، بر این مسئله دلالت دارد که دیدن خداوند به هیچ وجه، نه در این جهان و نه در جهان دیگر، ممکن نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.</ref>
برخی از مفسران، بر این باورند که واژه «لَن» در این آیه که به معنای نفی ابد است و نیز بیان نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی در آیه، بر این مسئله دلالت دارد که دیدن خداوند به هیچ وجه، نه در این جهان و نه در جهان دیگر، ممکن نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.</ref>


اما علامه طباطبایی، با تفسیر رویت خدا به علم ضروری نسبت به حق<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> و با توجه به اثبات رویت خدا در چندین آیه از قرآن در روز قیامت، بر این باور است که جمله «لن ترانی» تنها ناظر به دنیا خواهد بود.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> نظیر آیات دیگری از قرآن ([[آیه ۳۷ سوره اسراء]]، [[آیه ۶۷ سوره کهف]]) که از کلمه «لن»، تنها نفی دنیایی آن لحاظ شده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref>
اما علامه طباطبایی، با تفسیر رویت خدا به علم ضروری نسبت به حق<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> و با توجه به اثبات رویت خدا در چندین آیه از قرآن در روز قیامت، بر این باور است که جمله «لن ترانی» تنها ناظر به دنیا خواهد بود.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> نظیر آیات دیگری از قرآن ([[آیه ۳۷ سوره اسراء]]، [[آیه ۶۷ سوره کهف]]) که از کلمه «لن»، تنها نفی دنیایی آن لحاظ شده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref>


== چرا موسی تقاضای رؤیت کرد؟ ==
==چرا موسی تقاضای رؤیت کرد؟==
این پرسش که چرا پیامبری همچون موسی(ع)، تقاضای رویت خداوند را دارد در حالی که محال بودن آن را می‌داند؟ مورد توجه مفسران قرار گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>
این پرسش که چرا پیامبری همچون موسی(ع)، تقاضای رویت خداوند را دارد در حالی که محال بودن آن را می‌داند؟ مورد توجه مفسران قرار گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>


خط ۸۰: خط ۷۸:
د) برخی نیز از این تقاضای موسی(ع) برداشتی عرفانی داشته و آن را از سر دلتنگی و به بهانه شنیدن صدای محبوب دانسته‌اند.<ref>نویسندگان، رقص کوه، ۱۳۹۳ش، ص۹۷.</ref>
د) برخی نیز از این تقاضای موسی(ع) برداشتی عرفانی داشته و آن را از سر دلتنگی و به بهانه شنیدن صدای محبوب دانسته‌اند.<ref>نویسندگان، رقص کوه، ۱۳۹۳ش، ص۹۷.</ref>


== تجلّی خدا بر کوه ==
==تجلّی خدا بر کوه==
در خصوص چگونگی تجلی خداوند بر کوه میان مفسران گفتگوهایی صورت گرفته است:<ref>نگاه کنید به مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.</ref>
در خصوص چگونگی تجلی خداوند بر کوه میان مفسران گفتگوهایی صورت گرفته است:<ref>نگاه کنید به مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.</ref>


خط ۸۶: خط ۸۴:


وی عقیده دارد که تجلی بر کوه می‌تواند دست کم دارای دو حکمت باشد:
وی عقیده دارد که تجلی بر کوه می‌تواند دست کم دارای دو حکمت باشد:
* نخست اینکه آنها قادر نیستند، پدیده ای کوچک را مشاهده کنند، با این حال چگونه تقاضای مشاهده پروردگار عالم را دارند؟
*نخست اینکه آنها قادر نیستند، پدیده ای کوچک را مشاهده کنند، با این حال چگونه تقاضای مشاهده پروردگار عالم را دارند؟
* دوم اینکه همان‌طور که این آیت الهی، خود قابل مشاهده نبود ولی آثارش نظیر انفجار مشاهده شد و کسی نیز در وجودش تردید نداشت، خداوند نیز با آثارش قابل درک و غیرقابل تردید است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۸.</ref>
*دوم اینکه همان‌طور که این آیت الهی، خود قابل مشاهده نبود ولی آثارش نظیر انفجار مشاهده شد و کسی نیز در وجودش تردید نداشت، خداوند نیز با آثارش قابل درک و غیرقابل تردید است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۸.</ref>


علامه طباطبایی مدهوش شدن موسی(ع) بعد از تجلی خداوند بر کوه را نه به جهت هولناکی واقعه انهدام کوه بلکه به سبب ادراک جلوه قهر الهی دانسته و برای باور خود به استغفار موسی(ع) و نیز به معجزات پیشین وی که از نظر هول انگیزی به مراتب بالاتر بودند، استناد کرده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۳.</ref>
علامه طباطبایی مدهوش شدن موسی(ع) بعد از تجلی خداوند بر کوه را نه به جهت هولناکی واقعه انهدام کوه بلکه به سبب ادراک جلوه قهر الهی دانسته و برای باور خود به استغفار موسی(ع) و نیز به معجزات پیشین وی که از نظر هول انگیزی به مراتب بالاتر بودند، استناد کرده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۳.</ref>


== مسئله توبه موسی(ع) ==
==مسئله توبه موسی(ع)==
ناصر مکارم شیرازی بر این باور است که توبه موسی(ع) می‌تواند به دو جهت باشد:
ناصر مکارم شیرازی بر این باور است که توبه موسی(ع) می‌تواند به دو جهت باشد:
* اول آنکه، همان‌طور که تقاضا به نمایندگی از بنی اسرائیل است، توبه نیز در همین مقام و به صورت نمایندگی رخ داده است.
*اول آنکه، همان‌طور که تقاضا به نمایندگی از بنی اسرائیل است، توبه نیز در همین مقام و به صورت نمایندگی رخ داده است.
* دوم آنکه، لازم بود تا موسی(ع) پس از پایان مأموریت خویش، به حالت نخست بازگشته و ایمان خویش را ابراز دارد تا سوء تفاهمی برای کسی رخ ندهد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.</ref>
*دوم آنکه، لازم بود تا موسی(ع) پس از پایان مأموریت خویش، به حالت نخست بازگشته و ایمان خویش را ابراز دارد تا سوء تفاهمی برای کسی رخ ندهد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.</ref>


علامه طباطبایی در این مسئله به تعارض میان مقام عصمت و توبه پرداخته و معتقد است، لازم نیست همیشه توبه از معصیت برخاسته باشد، بلکه توبه به معنای بازگشت به سوی خدا است که می‌تواند حتی در مصادیق جزئی که شائبه دوری از خدا در آن است نیز صورت پذیرد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۳.</ref>
علامه طباطبایی در این مسئله به تعارض میان مقام عصمت و توبه پرداخته و معتقد است، لازم نیست همیشه توبه از معصیت برخاسته باشد، بلکه توبه به معنای بازگشت به سوی خدا است که می‌تواند حتی در مصادیق جزئی که شائبه دوری از خدا در آن است نیز صورت پذیرد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۳.</ref>


==تأویل عرفانی از آیه ==
==تأویل عرفانی از آیه==
عارفان مسلمان توجه ویژه‌ای به این آیه شریفه داشته و تأویلات، رموز و اشارات بسیاری را از آن استفاده کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به حسینی اسحاق نیا، [https://www.sid.ir/paper/220613/fa شرح واقعه «لن ترانی» در اندیشه عرفا]، ص۱۵–۴۲.</ref>
عارفان مسلمان توجه ویژه‌ای به این آیه شریفه داشته و تأویلات، رموز و اشارات بسیاری را از آن استفاده کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به حسینی اسحاق نیا، [https://www.sid.ir/paper/220613/fa شرح واقعه «لن ترانی» در اندیشه عرفا]، ص۱۵–۴۲.</ref>


خط ۱۱۶: خط ۱۱۴:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}


== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن بابویه، ابو جعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۸ق.
* ابن بابویه، ابو جعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۸ق.
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۸۴۱

ویرایش