confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۸۱
ویرایش
(ویکی سازی) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==== نامه امام علی(ع) به طلحه و زبیر ==== | ==== نامه امام علی(ع) به طلحه و زبیر ==== | ||
سید رضی نامهای را خطاب طلحه و زبیر نقل کرده است که امروزه با نامه ۵۴ نهج البلاغه شناخته میشود.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۵۴، ص۴۴۵-۴۴۶.</ref> حضرت در این نامه بیان میکند که او برای حکومت اصراری نداشته است و مردم بر این مسئله اصرار داشتهاند. سپس طلحه و زبیر را مخاطب ساخته مینویسد که شما یا در آن روز با اعتقاد قلبی با من بیعت کردید که الان باید پایبند به بیعت خود باشید، یا دورویی و تدلیس کردید. امام علی(ع) با نفی اتهام مشارکت در قتل عثمان که طلحه و زبیر بهانه نقض بیعت کرده بودند، آنها را به عذاب الهی هشدار میدهد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۵۸.</ref>{{جعبه نقل قول| عنوان = نامه امام علی(ع) به طلحه و زبیر (نامه ۵۴ نهجالبلاغه) | [[سید رضی]] نامهای را خطاب طلحه و زبیر نقل کرده است که امروزه با نامه ۵۴ نهج البلاغه شناخته میشود.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۵۴، ص۴۴۵-۴۴۶.</ref> حضرت در این نامه بیان میکند که او برای حکومت اصراری نداشته است و مردم بر این مسئله اصرار داشتهاند. سپس طلحه و زبیر را مخاطب ساخته مینویسد که شما یا در آن روز با اعتقاد قلبی با من بیعت کردید که الان باید پایبند به بیعت خود باشید، یا دورویی و تدلیس کردید. امام علی(ع) با نفی اتهام مشارکت در قتل عثمان که طلحه و زبیر بهانه نقض بیعت کرده بودند، آنها را به عذاب الهی هشدار میدهد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۵۸.</ref>{{جعبه نقل قول| عنوان = نامه [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به طلحه و زبیر (نامه ۵۴ نهجالبلاغه) | ||
| نقلقول = اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شما مىدانيد- هر چند كتمان كنيد- كه من به دنبال مردم نرفتم؛ آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت كردند و شما دو نفر از كسانى بوديد كه به سراغ من آمديد و با من بيعت كرديد. توده مردم به جهت زور و سلطه يا متاع دنيا با من بيعت نكردند. (بنابراين از دو حال خارج نيست) اگر شما از روى ميل و رغبت با من بيعت كردهايد (بيعتشكنى شما حرام بوده) بايد باز گرديد و فوراً در پيشگاه خدا توبه كنيد و اگر بيعت شما از روى اكراه و نارضايى بوده راه را براى من نسبت به خود گشودهايد، زيرا ظاهرا اظهار اطاعت كرديد و در دل، قصد عصيان اشتيد (زيرا راه منافقان را پيموديد و اين حركت منافقانه مستوجب عقوبت است). به جان خودم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به تقيه و كتمان عقيده نبودهايد (هيچ كس در آن روز مجبور به چنين چيزى نبود مخصوصاً شما كه از قدرتمندان صحابه بوديد) بنابراين هرگاه از آغاز، كنارهگيرى از بيعت كرده بوديد كار شما آسانتر بود تا اينكه نخست بيعت كنيد و بعد (به بهانهاى) سر باز زنيد. شما چنين پنداشتهايد (و به دروغ تبليغ كردهايد) كه من قاتل عثمانم. بياييد ميان من و شما كسانى حكم كنند كه اكنون در مدينهاند؛ نه به طرفدارى من برخاستهاند نه به طرفدارى شما، سپس هركس به اندازه جرمى كه در اين حادثه داشته محكوم و ملزم شود. | | نقلقول = اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شما مىدانيد- هر چند كتمان كنيد- كه من به دنبال مردم نرفتم؛ آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت كردند و شما دو نفر از كسانى بوديد كه به سراغ من آمديد و با من بيعت كرديد. توده مردم به جهت زور و سلطه يا متاع دنيا با من بيعت نكردند. (بنابراين از دو حال خارج نيست) اگر شما از روى ميل و رغبت با من بيعت كردهايد (بيعتشكنى شما حرام بوده) بايد باز گرديد و فوراً در پيشگاه خدا توبه كنيد و اگر بيعت شما از روى اكراه و نارضايى بوده راه را براى من نسبت به خود گشودهايد، زيرا ظاهرا اظهار اطاعت كرديد و در دل، قصد عصيان اشتيد (زيرا راه منافقان را پيموديد و اين حركت منافقانه مستوجب عقوبت است). به جان خودم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به تقيه و كتمان عقيده نبودهايد (هيچ كس در آن روز مجبور به چنين چيزى نبود مخصوصاً شما كه از قدرتمندان صحابه بوديد) بنابراين هرگاه از آغاز، كنارهگيرى از بيعت كرده بوديد كار شما آسانتر بود تا اينكه نخست بيعت كنيد و بعد (به بهانهاى) سر باز زنيد. شما چنين پنداشتهايد (و به دروغ تبليغ كردهايد) كه من قاتل عثمانم. بياييد ميان من و شما كسانى حكم كنند كه اكنون در مدينهاند؛ نه به طرفدارى من برخاستهاند نه به طرفدارى شما، سپس هركس به اندازه جرمى كه در اين حادثه داشته محكوم و ملزم شود. | ||
اى دو پيرمرد كهنسال! (كه خود را از پيشگامان و شيوخ اسلام مىدانيد و آفتاب عمرتان بر لب بام است) از عقيده خود برگرديد (و تجديد بيعت كنيد يا لااقل دست از آتشافروزى جنگ برداريد و به كنارى رويد) زيرا الان مهمترين چيزى كه دامان شما را مىگيرد سرافكندگى و ننگ و عار است (آن هم به عقيده شما) ولى ادامه اين راه هم سبب ننگ (شكست در جنگ) است و هم آتش دوزخ! والسلام».| تراز = چپ| عرض = ۳۲۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = راست|منبع=مکارم | اى دو پيرمرد كهنسال! (كه خود را از پيشگامان و شيوخ اسلام مىدانيد و آفتاب عمرتان بر لب بام است) از عقيده خود برگرديد (و تجديد بيعت كنيد يا لااقل دست از آتشافروزى جنگ برداريد و به كنارى رويد) زيرا الان مهمترين چيزى كه دامان شما را مىگيرد سرافكندگى و ننگ و عار است (آن هم به عقيده شما) ولى ادامه اين راه هم سبب ننگ (شكست در جنگ) است و هم آتش دوزخ! والسلام».| تراز = چپ| عرض = ۳۲۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = راست|منبع=[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، [[پیام امام امیرالمؤمنین (کتاب)|پیام امام امیرالمومنین(ع)]]، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۵۹-۱۶۰.}} | ||
====ملاقات زبیر و علی(ع) در میان دو سپاه==== | ====ملاقات زبیر و علی(ع) در میان دو سپاه==== |