Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
ریشه طرح این بحث نیز این بود که متکلمان، [[معاد]] و خصوصاً [[معاد جسمانی]] را متوقف بر این میدانستند که امری که معدوم شده دوباره موجود شود.<ref>فخر رازی، براهین، ۳۰۵؛ ملاصدرا اسفار، ۳۶۱</ref> از این رو به دفاع از امکام اعاده معدوم پرداختهاند. | ریشه طرح این بحث نیز این بود که متکلمان، [[معاد]] و خصوصاً [[معاد جسمانی]] را متوقف بر این میدانستند که امری که معدوم شده دوباره موجود شود.<ref>فخر رازی، براهین، ۳۰۵؛ ملاصدرا اسفار، ۳۶۱</ref> از این رو به دفاع از امکام اعاده معدوم پرداختهاند. | ||
گفته شده معدوم از نظر متکلمان قدیم با معدوم در اصطلاح فیلسوفان متفاوت است. از دیدگاه متکلمان، به چیزی که متفرق و پراکنده شود، معدوم میگویند خواه اجزای آن موجود باشد یا نباشد؛ اما فیلسوفان، به چیزی معدوم میگویند که کامل نابود شود و هیچ از آن نماند.<ref>شعرانی، شرح کشف المراد، ۱۳۷۲ش، ص۵۶۱و۵۶۲.</ref> | |||
=== اشاعره === | === اشاعره === | ||
[[اشاعره]] بر پایه نصوص دینی اعاده معدوم را به نحو مطلق پذیرفتهاند. به عقیده آنان دو صفت «مُبدئ» و «مُعید» اختصاص به ذات الهی دارند و ملازم یکدیگرند. هر چیزی که آفرینش آن محال نباشد، معدوم ساختن و ایجاد دوبارهاش برای خداوند امکان پذیر است، خواه جوهر باشد، خواه عرض.<ref>ابن فورک، محمد، مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۵۴ – ۵۵؛ بغدادی، عبدالقاهر، اصول الدین، ج۱، ص۲۳۳؛ آمدی، علی، غایة المرام، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱</ref> از سوی دیگر در نظر آنان فعل اعاده چیزی جز مُعاد (آنچه اعاده شده) نیست، همچنان که آفرینش ابتدایی عبارت است از شیء آفریده شده. | [[اشاعره]] بر پایه نصوص دینی اعاده معدوم را به نحو مطلق پذیرفتهاند. به عقیده آنان دو صفت «مُبدئ» و «مُعید» اختصاص به ذات الهی دارند و ملازم یکدیگرند. هر چیزی که آفرینش آن محال نباشد، معدوم ساختن و ایجاد دوبارهاش برای خداوند امکان پذیر است، خواه جوهر باشد، خواه عرض.<ref>ابن فورک، محمد، مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۵۴ – ۵۵؛ بغدادی، عبدالقاهر، اصول الدین، ج۱، ص۲۳۳؛ آمدی، علی، غایة المرام، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱</ref> از سوی دیگر در نظر آنان فعل اعاده چیزی جز مُعاد (آنچه اعاده شده) نیست، همچنان که آفرینش ابتدایی عبارت است از شیء آفریده شده. |