Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
AliMurtazo (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|مرتبط = [[واقعه غدیر|واقعه غدیر خم]] | |مرتبط = [[واقعه غدیر|واقعه غدیر خم]] | ||
}}{{تاریخ صدر اسلام}} | }}{{تاریخ صدر اسلام}} | ||
'''واقعه سقیفه بنیساعده''' واقعهای پس از رحلت پیامبر(ص) در [[سال ۱۱ هجری قمری|سال ۱۱ق]] بود که در آن [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر بن ابیقُحافه]] به عنوان خلیفه مسلمانان انتخاب شد. پس از وفات حضرت محمد(ص)، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و برخی دیگر از [[صحابه]] مشغول تدارک مراسم [[دفن|تدفین]] وی بودند، در همان زمان عدهای از [[انصار]] به رهبری [[سعد بن عباده]] بزرگ [[اوس و خزرج|قبیله خزرج]]، در [[سقیفه بنیساعده]] جمع شدند تا برای انتخاب رهبر پس از پیامبر(ص) تصمیم بگیرند. | '''واقعه سقیفه بنیساعده''' واقعهای پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] در [[سال ۱۱ هجری قمری|سال ۱۱ق]] بود که در آن [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر بن ابیقُحافه]] به عنوان خلیفه مسلمانان انتخاب شد. پس از وفات حضرت محمد(ص)، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و برخی دیگر از [[صحابه]] مشغول تدارک مراسم [[دفن|تدفین]] وی بودند، در همان زمان عدهای از [[انصار]] به رهبری [[سعد بن عباده]] بزرگ [[اوس و خزرج|قبیله خزرج]]، در [[سقیفه بنیساعده]] جمع شدند تا برای انتخاب رهبر پس از پیامبر(ص) تصمیم بگیرند. | ||
به نظر برخی تاریخنگاران، این اجتماع انصار، فقط برای تعیین حاکمی برای شهر [[مدینه]] بوده است؛ اما با ورود برخی از [[مهاجرین|مهاجران]] به جلسه، مجادلات به سمت تعیین جانشین پیامبر برای رهبری تمام مسلمانان تغییرمسیر داد و در نهایت، با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان [[بیعت]] شد. بنابر نقل منابع تاریخی، به جز ابوبکر که از طرف مهاجران سخن میگفت، [[عمر بن خطاب]] و [[ابوعبیده جراح|اَبوعُبَیده جَرّاح]] نیز در سقیفه حاضر بودهاند. | به نظر برخی تاریخنگاران، این اجتماع انصار، فقط برای تعیین حاکمی برای شهر [[مدینه]] بوده است؛ اما با ورود برخی از [[مهاجرین|مهاجران]] به جلسه، مجادلات به سمت تعیین جانشین پیامبر برای رهبری تمام مسلمانان تغییرمسیر داد و در نهایت، با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان [[بیعت]] شد. بنابر نقل منابع تاریخی، به جز ابوبکر که از طرف مهاجران سخن میگفت، [[عمر بن خطاب]] و [[ابوعبیده جراح|اَبوعُبَیده جَرّاح]] نیز در سقیفه حاضر بودهاند. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
==سقیفه از منظر مستشرقان== | ==سقیفه از منظر مستشرقان== | ||
*'''هنری لامنس و نظریه مثلث قدرت''': هنری لامنس (۱۸۶۲-۱۹۳۷م) نظریهپرداز بلژیکی، در مقاله «مثلث قدرت؛ ابوبکر، عمر و ابوعبیده» ادعا کرد که هدف مشترک و همکاری نزدیک این سه تن در زمان حیات پیامبر(ص) آغاز شده و این قدرت را به آنان داد که خلافت ابوبکر و عمر را پایهگذاری کنند و اگر ابوعبیده در دوران حیات عمر از دنیا نرفته بود، قطعاً وی خلیفه منصوب بعدی از جانب عمر بود. وی در پی ادعایی معتقد است [[عایشه]] و [[حفصه دختر عمر بن خطاب|حفصه]] دختران ابوبکر و عمر که از [[همسران پیامبر(ص)|همسران پیامبر]] بودند، پدران خود را از هر حرکت و اندیشه محرمانه شوهرشان آگاه نموده و این دو تن موفّق شدند اعمال نفوذ زیادی در کارهای پیامبر اسلام داشته و از همین راه بوده است که در پی کسب قدرت برآمدند.<ref>لامنس، مثلث قدرت: ابوبکر، عمر ابوعبیده، ص۱۲۶، به نقل از: مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۱۵.</ref> | *'''هنری لامنس و نظریه مثلث قدرت''': هنری لامنس (۱۸۶۲-۱۹۳۷م) نظریهپرداز بلژیکی، در مقاله «مثلث قدرت؛ ابوبکر، عمر و ابوعبیده» ادعا کرد که هدف مشترک و همکاری نزدیک این سه تن در زمان حیات پیامبر(ص) آغاز شده و این قدرت را به آنان داد که خلافت ابوبکر و عمر را پایهگذاری کنند و اگر ابوعبیده در دوران حیات عمر از دنیا نرفته بود، قطعاً وی خلیفه منصوب بعدی از جانب عمر بود. وی در پی ادعایی معتقد است [[عایشه]] و [[حفصه دختر عمر بن خطاب|حفصه]] دختران ابوبکر و عمر که از [[همسران پیامبر(ص)|همسران پیامبر]] بودند، پدران خود را از هر حرکت و اندیشه محرمانه شوهرشان آگاه نموده و این دو تن موفّق شدند اعمال نفوذ زیادی در کارهای پیامبر اسلام داشته و از همین راه بوده است که در پی کسب قدرت برآمدند.<ref>لامنس، مثلث قدرت: ابوبکر، عمر ابوعبیده، ص۱۲۶، به نقل از: مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۱۵.</ref> | ||
* '''نظریه کایتانی''': شرقشناس ایتالیایی، لئون کایتانی در مباحث مقدماتی کتاب تاریخ اسلام از عمق اختلاف بین ابوبکر و بنیهاشم یاد کرده و از ادعای خلافت [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در جمع انصار در سقیفه بنیساعده، چند ساعت پس از رحلت پیامبر(ص)، اظهار تعجب میکند. کایتانی جدی بودن بالقوه ادعای علی(ع) را برای خلافت، با ردّ روایات متداول که ابوبکر در جمع انصار در ادّعای خود برای جانشینی به اولویت حقوق قریش بهعنوان قبیله پیامبر(ص) متوسل میشود، تلویحاً تأیید میکند؛ زیرا این بحث داعیه علی(ع) را که نزدیکترین خویشاوند پیامبر بود تقویت میکرد. به نظر وی اگر محمد(ص) میتوانست برای خود جانشینی انتخاب کند احتمالا ابوبکر را بر هرکس دیگری ترجیح میداد؛ با این وجود کایتانی در یکی از مجلدات بعدی تاریخ اسلام، نظریه «مثلث قدرت: ابوبکر، عمر و ابوعبیده» لامنس را مناسبترین نظریه درباره ریشههای خلافت عنوان میکند.<ref>رجوع کنید به: مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۱۷-۱۸.</ref> | * '''نظریه کایتانی''': شرقشناس ایتالیایی، لئون کایتانی در مباحث مقدماتی کتاب تاریخ اسلام از عمق اختلاف بین ابوبکر و بنیهاشم یاد کرده و از ادعای خلافت [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در جمع انصار در سقیفه بنیساعده، چند ساعت پس از [[رحلت پیامبر(ص)]]، اظهار تعجب میکند. کایتانی جدی بودن بالقوه ادعای علی(ع) را برای خلافت، با ردّ روایات متداول که ابوبکر در جمع انصار در ادّعای خود برای جانشینی به اولویت حقوق قریش بهعنوان قبیله پیامبر(ص) متوسل میشود، تلویحاً تأیید میکند؛ زیرا این بحث داعیه علی(ع) را که نزدیکترین خویشاوند پیامبر بود تقویت میکرد. به نظر وی اگر محمد(ص) میتوانست برای خود جانشینی انتخاب کند احتمالا ابوبکر را بر هرکس دیگری ترجیح میداد؛ با این وجود کایتانی در یکی از مجلدات بعدی تاریخ اسلام، نظریه «مثلث قدرت: ابوبکر، عمر و ابوعبیده» لامنس را مناسبترین نظریه درباره ریشههای خلافت عنوان میکند.<ref>رجوع کنید به: مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۱۷-۱۸.</ref> | ||
*'''[[ویلفرد مادلونگ]]''': وی در کتاب [[جانشینی حضرت محمد (کتاب)|جانشینی پیامبر اسلام(ص)]] این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داده است. وی معتقد است بر خلاف اعتقاد اکثر تاریخنگاران، شورای سقیفه در ابتدا جهت تعیین خلیفه مسلمانان راهاندازی نشده بود و از آنجا که نظریه خلافت، بهعنوان جانشینی پیامبر در جامعه اسلامی سابقهای نداشته، تصور این که انصار، با تجمع خود به دنبال آن بوده باشند، دور از ذهن است.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱.</ref> مادلونگ معتقد است: انصار با این تصور که در پی رحلت محمد(ص) بیعت با او نیز به پایان رسیده و فروپاشی جامعه سیاسی که پیامبر آن را بنا کرده محتمل است، در صدد انتخاب رهبری از انصار برای اداره امور شهر مدینه بود و به همین روی بدون مشورت با مهاجران گرد هم جمع شدند.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱.</ref> تصور انصار بر این بود که مهاجران دلیل موجهی برای اقامت در مدینه ندارند و به شهر خود مکه مراجعت خواهند کرد و آنانی که تمایل به ماندن دارند احتمالا حکومت انصار را خواهند پذیرفت.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱.</ref> | *'''[[ویلفرد مادلونگ]]''': وی در کتاب [[جانشینی حضرت محمد (کتاب)|جانشینی پیامبر اسلام(ص)]] این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داده است. وی معتقد است بر خلاف اعتقاد اکثر تاریخنگاران، شورای سقیفه در ابتدا جهت تعیین خلیفه مسلمانان راهاندازی نشده بود و از آنجا که نظریه خلافت، بهعنوان جانشینی پیامبر در جامعه اسلامی سابقهای نداشته، تصور این که انصار، با تجمع خود به دنبال آن بوده باشند، دور از ذهن است.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱.</ref> مادلونگ معتقد است: انصار با این تصور که در پی رحلت محمد(ص) بیعت با او نیز به پایان رسیده و فروپاشی جامعه سیاسی که پیامبر آن را بنا کرده محتمل است، در صدد انتخاب رهبری از انصار برای اداره امور شهر مدینه بود و به همین روی بدون مشورت با مهاجران گرد هم جمع شدند.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱.</ref> تصور انصار بر این بود که مهاجران دلیل موجهی برای اقامت در مدینه ندارند و به شهر خود مکه مراجعت خواهند کرد و آنانی که تمایل به ماندن دارند احتمالا حکومت انصار را خواهند پذیرفت.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱.</ref> | ||
وی این فرضیه جدی را مطرح میکند که فقط ابوبکر و عمر معتقد بودند که جانشین محمد(ص) حاکم بر تمام عرب است و چنین خلافتی فقط شایسته قریش است.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱-۵۲. </ref> | وی این فرضیه جدی را مطرح میکند که فقط ابوبکر و عمر معتقد بودند که جانشین محمد(ص) حاکم بر تمام عرب است و چنین خلافتی فقط شایسته قریش است.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۵۱-۵۲. </ref> | ||
مادلونگ معتقد است ابوبکر قبل از رحلت پیامبر (ص) برای تصدی عنوان خلافت تصمیم داشته و برای رسیدن به این آرزو، قصد داشته است مخالفان قدرتمند خود را از راه بردارد.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۲.</ref> در رأس این مخالفان، اهلبیت محمد(ص) قرار داشت که در قرآن مرتبهای بالاتر از سایر مسلمانان به آنان عطا شده بود.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۲.</ref> ابتکار عمل انصار در برگزاری اجتماع سقیفه، فرصت مناسبی برای ابوبکر در جهت رسیدن به هدفش فراهم آورد، وی ابتدا عمر و ابوعبیده را که در آن جمع هیچ احتمال پیروزی ندارند بهصورت نمایشی بهعنوان نامزدهای جانشینی مطرح میکند و روشن است که این پیشنهاد جدی نبوده و فقط برای ایجاد مشاجره بین جمعیت بوده است تا در نهایت قضیه به نفع وی تمام شود.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۲.</ref> | مادلونگ معتقد است ابوبکر قبل از [[رحلت پیامبر(ص)]] برای تصدی عنوان خلافت تصمیم داشته و برای رسیدن به این آرزو، قصد داشته است مخالفان قدرتمند خود را از راه بردارد.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۲.</ref> در رأس این مخالفان، اهلبیت محمد(ص) قرار داشت که در قرآن مرتبهای بالاتر از سایر مسلمانان به آنان عطا شده بود.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۲.</ref> ابتکار عمل انصار در برگزاری اجتماع سقیفه، فرصت مناسبی برای ابوبکر در جهت رسیدن به هدفش فراهم آورد، وی ابتدا عمر و ابوعبیده را که در آن جمع هیچ احتمال پیروزی ندارند بهصورت نمایشی بهعنوان نامزدهای جانشینی مطرح میکند و روشن است که این پیشنهاد جدی نبوده و فقط برای ایجاد مشاجره بین جمعیت بوده است تا در نهایت قضیه به نفع وی تمام شود.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۲.</ref> | ||
به اعتقاد مادلونگ، استدلال [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] و دانشمندان غربی مبنی بر اینکه علی(ع) به دلیل جوان و بیتجربه بودن نسبت به سایر صحابه مانند ابوبکر و عمر داوطلبی جدی نبوده، کاملا خلاف واقع است و دلایل دیگری از جانب ابوبکر موجب عدم مطرح شدن علی(ع) شده است.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۵.</ref> | به اعتقاد مادلونگ، استدلال [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] و دانشمندان غربی مبنی بر اینکه علی(ع) به دلیل جوان و بیتجربه بودن نسبت به سایر صحابه مانند ابوبکر و عمر داوطلبی جدی نبوده، کاملا خلاف واقع است و دلایل دیگری از جانب ابوبکر موجب عدم مطرح شدن علی(ع) شده است.<ref>مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۶۵.</ref> |