۱۷٬۸۰۹
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:آیه افوض امری الی الله.jpg|بندانگشتی|350px|قطعه خوشنویسی از آیه «اُفَوِّضُ اَمْری اِلَى | [[پرونده:آیه افوض امری الی الله.jpg|بندانگشتی|350px|قطعه خوشنویسی از [[آیه ۴۴ سوره غافر|آیه «اُفَوِّضُ اَمْری اِلَى الله]]؛ کارم را به خدا وامیگذارم»، به خط [[خط نستعلیق|نستعلیق]] و مربوط به دوره عثمانی و [[صفویان|صفوی]]]] | ||
'''تَفْویض'''، اصطلاحی پرکاربرد در فرهنگ اسلامی که در [[حدیث|احادیث]]، [[علم کلام]]، [[اخلاق]] و [[عرفان|عرفان اسلامی]] در معانی متفاوتی به کار رفته است. تفویض، در کلام اسلامی، در مسئله [[جبر و اختیار]] مطرح شده و مرادف است با اختیار مطلق انسان در افعالش که نظریه یکی از فرقههای اسلامی به نام [[معتزله]] بود. این نظریه در مقابل نظریه جبر مطلق انسان بود که [[اشاعره]] به آن باور داشتند. | '''تَفْویض'''، اصطلاحی پرکاربرد در فرهنگ اسلامی که در [[حدیث|احادیث]]، [[کلام اسلامی|علم کلام]]، [[اخلاق]] و [[عرفان|عرفان اسلامی]] در معانی متفاوتی به کار رفته است. تفویض، در کلام اسلامی، در مسئله [[جبر و اختیار]] مطرح شده و مرادف است با اختیار مطلق انسان در افعالش که نظریه یکی از فرقههای اسلامی به نام [[معتزله]] بود. این نظریه در مقابل نظریه جبر مطلق انسان بود که [[اشاعره]] به آن باور داشتند. | ||
متکلمان شیعه، براساس احادیث [[امامان شیعه|امامان]]، نه تفویض را قبول دارند و نه جبر را؛ بلکه به چیزی بین این دو اعتقاد دارند که در احادیث شیعه از آن به [[امر بین الامرین|«اَمرٌ بَینَ الْاَمرَین»]] تعبیر شده است. در اخلاق و عرفان اسلامی، تفویض یکی از مراحل سلوک شمرده شده و معنایی شبیه [[توکل]] دارد؛ به معنای واگذاری امور به خداوند و تسلیم در برابر مقدرات او و رضایت به آنهاست. | متکلمان شیعه، براساس احادیث [[امامان شیعه|امامان]]، نه تفویض را قبول دارند و نه جبر را؛ بلکه به چیزی بین این دو اعتقاد دارند که در احادیث شیعه از آن به [[امر بین الامرین|«اَمرٌ بَینَ الْاَمرَین»]] تعبیر شده است. در اخلاق و عرفان اسلامی، تفویض یکی از مراحل سلوک شمرده شده و معنایی شبیه [[توکل]] دارد؛ به معنای واگذاری امور به خداوند و تسلیم در برابر مقدرات او و رضایت به آنهاست. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
شیعه، براساس احادیث امامان، نه اختیار کامل را میپذیرد و نه جبر مطلق را؛ بلکه «به راهی میان ایندو»<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۴۱۱.</ref> باور دارد و از آن با عنوان «امرٌ بَینَ الْاَمرَین» تعبیر میکند؛<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۴۱۱.</ref> یعنی میگوید انسان موجودی مختار است؛ اما افعالش به خدا هم نسبت داده میشود؛ زیرا همانطور که وجودش از خداست، در افعالی که از وجودش صادر میشود هم وابسته به اوست.<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۴۳۱-۴۳۲.</ref> | شیعه، براساس احادیث امامان، نه اختیار کامل را میپذیرد و نه جبر مطلق را؛ بلکه «به راهی میان ایندو»<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۴۱۱.</ref> باور دارد و از آن با عنوان «امرٌ بَینَ الْاَمرَین» تعبیر میکند؛<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۴۱۱.</ref> یعنی میگوید انسان موجودی مختار است؛ اما افعالش به خدا هم نسبت داده میشود؛ زیرا همانطور که وجودش از خداست، در افعالی که از وجودش صادر میشود هم وابسته به اوست.<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۴۳۱-۴۳۲.</ref> | ||
در منابع حدیثی، مثل [[الکافی (کتاب)| | در منابع حدیثی، مثل [[الکافی (کتاب)|الکافی]]،<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۵.</ref> [[التوحید (کتاب)|توحید]]،<ref>شیخ صدوق، توحید، ص۳۵۹.</ref> [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]]<ref>شیخ صدوق، اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۲۹.</ref> و [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]]،<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲.</ref> بخشی به موضوع ردِّ جبر و اختیار و تأیید اَمرٌ بَینَ الْاَمرَین اختصاص یافته است. در کتابهای کافی و توحید، در حدیثی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] آمده است: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن؛ نه جبر درست است، نه تفویض؛ بلکه چیزی میان ایندو است.»<ref>نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۰؛ شیخ صدوق، توحید، ص۳۶۲.</ref> | ||
== واگذاری امور به خداوند == | == واگذاری امور به خداوند == | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در حدیثی هم از [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] آمده است: «ایمان چهار رکن دارد: توکل بر خدا، تفویض (واگذاری) امور به خدا، رضا به قضای الهی و تسلیم به امر خدا.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۷؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م، ص۱۸.</ref> | در حدیثی هم از [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] آمده است: «ایمان چهار رکن دارد: توکل بر خدا، تفویض (واگذاری) امور به خدا، رضا به قضای الهی و تسلیم به امر خدا.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۷؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م، ص۱۸.</ref> | ||
در برخی از کتابهای | در برخی از کتابهای اخلاقی و عرفانی نیز بخشی به موضوع تفویض تعلق گرفته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۲۷ق، ص۳۲۹؛ زینالدین رازی، حدائقالحقائق، ۱۴۲۲ق، ص۱۱۵. ژندهپیل، کنوزالحکمه، ۱۳۸۷ش، ص۵۳؛ فیض کاشانی، الشافی، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۴۹۶.</ref> [[خواجه عبدالله انصاری]]، عارف قرن پنجم قمری، در کتاب منازلالسّائرین، تفویض را یکی از مراحل سلوک شمرده، آن را تسلیم کامل به خدا تعریف کرده و توکل را شاخهای از آن دانسته است.<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۲۷ق، ص۳۲۹.</ref> | ||
به گفته او، تفویض سه رتبه دارد: | به گفته او، تفویض سه رتبه دارد: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در احادیثی از امامان نقل شده که خداوند امور هستی همچون خلقکردن، روزیدادن، زندهکردن و میراندن را به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تفویض نکرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷.</ref> در مقابل، کسانی گفتهاند براساس برخی دیگر از روایات، پیامبر و [[امامان شیعه|امامان]] واسطه فیض خدا در هستیاند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، «نقش فاعلی امام در نظام آفرینش»، ص۲۰-۲۵.</ref> عالمان شیعه از این مسئله با نام «ولایت تکوینی» سخن گفتهاند و در این زمینه اختلافنظر دارند: | در احادیثی از امامان نقل شده که خداوند امور هستی همچون خلقکردن، روزیدادن، زندهکردن و میراندن را به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تفویض نکرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷.</ref> در مقابل، کسانی گفتهاند براساس برخی دیگر از روایات، پیامبر و [[امامان شیعه|امامان]] واسطه فیض خدا در هستیاند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، «نقش فاعلی امام در نظام آفرینش»، ص۲۰-۲۵.</ref> عالمان شیعه از این مسئله با نام «ولایت تکوینی» سخن گفتهاند و در این زمینه اختلافنظر دارند: | ||
گروهی از آنان میگویند ولایت تکوینیِ پیامبر و امامان فراگیر نیست و در موارد استثنای رخ میدهد و همهچیز به آنان تفویض نشده است. [[مرتضی مطهری]]، [[لطفالله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]] و [[جعفر سبحانی]] از این دستهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۲۸۵-۲۸۶؛ صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۱۳۹۳ش، ص۹۸-۱۰۰؛ سبحانی، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۵۱.</ref> [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] تفویض امور مخلوقات به پیامبر و امامان را سخن [[غالیان]] دانسته و رد کردهاند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷، ۱۰۰؛ شیخ مفید، سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۳۴.</ref> در مقابل، جمعی همچون [[محمدحسین غروی اصفهانی]] و [[سید محمدحسین حسینی تهرانی]] معتقدند پیامبر و امامان، ولایت تکوینی بر همه امور عالم دارند و واسطه فیض خدا در هستیاند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ حسینی تهرانی، امامشناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴.</ref> | گروهی از آنان میگویند ولایت تکوینیِ پیامبر و امامان فراگیر نیست و در موارد استثنای رخ میدهد و همهچیز به آنان تفویض نشده است. [[مرتضی مطهری]]، [[لطفالله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]] و [[جعفر سبحانی]] از این دستهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۲۸۵-۲۸۶؛ صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۱۳۹۳ش، ص۹۸-۱۰۰؛ سبحانی، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۵۱.</ref> [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] تفویض امور مخلوقات به پیامبر و امامان را سخن [[غالیان]] دانسته و رد کردهاند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷، ۱۰۰؛ شیخ مفید، سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۳۴.</ref> در مقابل، جمعی همچون [[محمدحسین غروی اصفهانی]] و [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|سید محمدحسین حسینی تهرانی]] معتقدند پیامبر و امامان، ولایت تکوینی بر همه امور عالم دارند و واسطه فیض خدا در هستیاند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ حسینی تهرانی، امامشناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش