confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۸۲
ویرایش
(←منابع) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''فَسْخِ ازدواج''' یا '''فسخ نِکاح''' بههمزدن عقد [[ازدواج]] از روی اختیار توسط یکی از زوجین در صورت تدلیس و وجود عیبهایی خاص در همسر. | '''فَسْخِ ازدواج''' یا '''فسخ نِکاح''' بههمزدن عقد [[ازدواج]] از روی اختیار توسط یکی از زوجین در صورت تدلیس و وجود عیبهایی خاص در همسر. | ||
تخلف ازصفت شرط شده در ضمن عقد، [[تدلیس]] و عیوب از عوامل حق فسخ ازدواج به شمار میروند. عیبهایی که وجود هر یک از آنها موجب حق فسخ میشوند بر سه دستهاند: عیوب مشترک؛ عیوب اختصاصی مرد؛ عیوب اختصاصی زن. جنون از عیوب مشترک، خصاء(کشیدن یا کوبیدن بیضهها) و [[عنن|عَنَن]](ناتوانی جنسی) از عیوب مختص به مرد و عَفَل یا قَرَن(وجود گوشت زاید در فرج) و افضاء(یکی شدن مجرای بول و حیض) از عیوب مختص زنان است که سبب حق فسخ میگردند. | تخلف ازصفت شرط شده در ضمن عقد، [[تدلیس]] و عیوب از عوامل حق فسخ ازدواج به شمار میروند. عیبهایی که وجود هر یک از آنها موجب حق فسخ میشوند بر سه دستهاند: عیوب مشترک؛ عیوب اختصاصی مرد؛ عیوب اختصاصی زن. جنون از عیوب مشترک، خصاء(کشیدن یا کوبیدن بیضهها) و [[عنن|عَنَن]](ناتوانی جنسی) از عیوب مختص به مرد و عَفَل یا قَرَن(وجود گوشت زاید در فرج) و [[افضاء]](یکی شدن مجرای بول و حیض) از عیوب مختص زنان است که سبب حق فسخ میگردند. | ||
در فسخ نکاح فوریت شرط است؛ یعنی اگر طرفین به محض آگاهی از آن، مبادرت به [[فسخ]] نکنند، اختیار فسخ ساقط میشود. | در فسخ نکاح فوریت شرط است؛ یعنی اگر طرفین به محض آگاهی از آن، مبادرت به [[فسخ]] نکنند، اختیار فسخ ساقط میشود. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
*'''عَفَل یا قَرَن:''' گوشت زاید درون شرمگاه زن است.<ref>مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۴۰۶.</ref>از این عیب در بعضی روایات به «عفل» و در بعضی دیگر به «قرن» تعبیر شده است.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۷.</ref>در صورت مانع شدن آن از آمیزش، حق فسخ برای مرد وجود دارد؛ اما در صورت مانع نبودن و امکان آمیزش، هرچند با دشواری، در اینکه موجب ثبوت حق فسخ است یا نه، اختلاف است. مشهور، قائل به عدم حق خیار فسخ برای مرد هستند.<ref>بحرانی، حدائق الناضره، بیتا، ج۲۴، ص۲۶۱.</ref> | *'''عَفَل یا قَرَن:''' گوشت زاید درون شرمگاه زن است.<ref>مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۴۰۶.</ref>از این عیب در بعضی روایات به «عفل» و در بعضی دیگر به «قرن» تعبیر شده است.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۱۷.</ref>در صورت مانع شدن آن از آمیزش، حق فسخ برای مرد وجود دارد؛ اما در صورت مانع نبودن و امکان آمیزش، هرچند با دشواری، در اینکه موجب ثبوت حق فسخ است یا نه، اختلاف است. مشهور، قائل به عدم حق خیار فسخ برای مرد هستند.<ref>بحرانی، حدائق الناضره، بیتا، ج۲۴، ص۲۶۱.</ref> | ||
*'''إفضاء:''' یکی شدن مجرای [[بول]] و [[حیض]] است.<ref>شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۶.</ref> [[صاحب جواهر]] در عیب بودن آن ادعای اجماع کرده است.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۳۵.</ref> | *'''[[افضاء|إفضاء]]:''' یکی شدن مجرای [[بول]] و [[حیض]] است.<ref>شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۶.</ref> [[صاحب جواهر]] در عیب بودن آن ادعای اجماع کرده است.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۳۳۵.</ref> | ||
*'''عَرَج:''' فقها در عیب بودن آن اختلاف کردهاند.<ref>شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۶.</ref>[[شیخ طوسی]] آن را عیب نمیداند<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ج۴، ص۲۴۹. </ref>برخی مانند [[محقق حلی|محقق حلّی]]، «عرج» را در صورتی که به حد إقعاد برسد از عیوب میدانند.<ref> محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۶۴.</ref> اقعاد به معنای زمینگیر شدن است.<ref>مؤسسة الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۵۶.</ref> | *'''عَرَج:''' فقها در عیب بودن آن اختلاف کردهاند.<ref>شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۵ق، ج۸، ص۱۱۶.</ref>[[شیخ طوسی]] آن را عیب نمیداند<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ج۴، ص۲۴۹. </ref>برخی مانند [[محقق حلی|محقق حلّی]]، «عرج» را در صورتی که به حد إقعاد برسد از عیوب میدانند.<ref> محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۶۴.</ref> اقعاد به معنای زمینگیر شدن است.<ref>مؤسسة الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۵۶.</ref> |